تقریباً هیچ
چرا بودجه کارکردش را از دست داده است؟
ا توجه به غفلت همیشگی از برنامههای کلان اعم از برنامههای توسعه پنجساله یا چشمانداز، بودجههای سالانه دولت را احتمالاً میتوان مهمترین سند رسمی سیاستگذاری و اجرایی کشور دانست. اسنادی که به واسطه کوتاهمدت بودن و مشخص بودن هزینه و درآمد بسیار مورد توجه دولت و نمایندگان مردم در مجلس است و تنظیم و تدوین آن، مسیر و میزان حرکت در آن را لااقل برای یکسال آینده مشخص میکند. البته این مسیر و مسافتی که در آن پیموده میشود اثرگذاری بالایی برای بودجه سالهای آتی خواهد داشت. اما بودجه سالانه تا چه اندازه به سمت اهداف و مقاصدی که برایش تعیین شده، حرکت کرده است؟
رضا طهماسبی: با توجه به غفلت همیشگی از برنامههای کلان اعم از برنامههای توسعه پنجساله یا چشمانداز، بودجههای سالانه دولت را احتمالاً میتوان مهمترین سند رسمی سیاستگذاری و اجرایی کشور دانست. اسنادی که به واسطه کوتاهمدت بودن و مشخص بودن هزینه و درآمد بسیار مورد توجه دولت و نمایندگان مردم در مجلس است و تنظیم و تدوین آن، مسیر و میزان حرکت در آن را لااقل برای یکسال آینده مشخص میکند. البته این مسیر و مسافتی که در آن پیموده میشود اثرگذاری بالایی برای بودجه سالهای آتی خواهد داشت. اما بودجه سالانه تا چه اندازه به سمت اهداف و مقاصدی که برایش تعیین شده، حرکت کرده است؟
دکتر مسعود نیلی، که بر مساله بودجه سالانه و مسائل مربوط به آن مانند کسری بودجه و تبعاتش تمرکز مطالعاتی و تحقیقی زیادی دارد، در خردادماه 97 در بیست و هشتمین همایش سالانه سیاستهای پولی و ارزی، برای بودجه چهار کارکرد اصلی در نظر گرفت (پیشتر در کتاب دولت و رشد اقتصادی نوشته مسعود نیلی و همکاران نیز تبیین و تشریح شده بود) که شامل رشد اقتصادی، ثبات اقتصادی، بهبود فقر و توزیع درآمد و عرضه کالای عمومی میشود. دو کارکرد اول در راستای اثرگذاری بر اقتصاد کلان کشور و دو کارکرد بعدی نیز دربرگیرنده اهداف نهایی دولت است. با این همه میزان بالای حضور و فعالیت نهاد دولت در حوزههایی فراتر از محدوده کلاسیک باعث شده است کارکرد بودجه نیز منحرف شود و دولت از مجموع درآمدهایی که از ناحیه فروش نفت، صادرات غیرنفتی، مالیات و واگذاریها نصیبش میشود برای تامین مالی هزینههای جاری، که رقم قابل توجهی است، یا صاف کردن تعهدات تلنبارشدهاش استفاده کند و عملاً آنچه برای هزینهکردن در طرحهای عمرانی، مشوقهای صادراتی، جبران حوزههایی که در آن شکست بازار وجود دارد، باقی میماند تقریباً هیچ است.
احتمالاً همانگونه که مسعود نیلی، و اغلب اقتصاددانان میگویند، مهمترین عارضه بودجه، ناتراز بودن آن است. خوشبینی بیش از اندازه در پیشبینی درآمدها و هزینههایی که کمتر از واقعیت برآورد شده موجب میشود، مساله تخصیص منابع در بودجه برابر برنامه پیش نرود و همواره هزینههایی که باید بابت سرمایهگذاری صرف شود به سمت هزینههای جاری میل کند. در عین حال دولت برای تامین هزینههای هنگفتی که در برابرش درآمدی ندارد به استقراض از بانک مرکزی و نظام بانکی و اوراق قرضه دولتی متوسل شود که یا سرباری روی تعهدات آینده است یا چاپ پول و تورم و تخریب دو کارکرد مهم دیگر اقتصاد کلان بودجه یعنی ایجاد ثبات و رشد.
به درستی «کسری بودجه» مزمنترین و جدیترین بیماری اقتصاد ایران است که نهتنها خود موجب بروز ناخوشی در اقتصاد میشود که با از بین بردن سیستم ایمنی در بدن اقتصاد، آن را مستعد امراض کوچک و بزرگ و حاد و مزمن دیگری میکند که در بلندمدت آن را از پای درمیآورند. چراکه بودجه با این مشکل ناترازی و کسری و مشکلات تابعه آن نهفقط در دو کارکرد اصلی ناتوان است که نمیتواند در جهت بهبود فقر و توزیع درآمد و عرضه کالای عمومی هم قدم موثری بردارد؛ جایی که بهطور مستقیم موجب نومیدی و نارضایتی مردم از نظام اقتصادی میشود.