تهدیدهای بسیار و فرصتهای اندک
محسن جلالپور از شباهتها و تفاوتهای دور جدید تحریمها با شرایط گذشته میگوید
تحریم پدیدهای اثرگذار بر زندگی مردم است اما به دلایل مختلف تلاش میشود درباره ابعاد آن بزرگنمایی یا کوچکنمایی شود. مردم میان دو نگاه به تحریم گرفتار شدهاند. یک دسته معتقدند تحریمها میتواند فشار بر مردم را مضاعف کرده و در نهایت منجر به فروپاشی اقتصادی شود. در مقابل عدهای هم معتقدند تحریم هیچ اثری ندارد و کاغذپارهای بیش نیست.
محسن جلالپور به وضوح نسبت به اثرگذاری تحریمها بر اقتصاد ایران نگران است. رئیس پیشین اتاق ایران با بررسی شباهتها و تفاوتهای شرایط جدید تحریمهای ایالاتمتحده با گذشته، میگوید شاید بتوان از دل تفاوت شرایط، راهکارهایی برای عبور از این پیچ خطرناک پیدا کرد. او در عین حال از تکرار تجربه سالهای ابتدایی دهه 1390 در همزمانی تحریم و تورم ابراز نگرانی میکند و هشدار میدهد که اگر این همزمانی با خطاهای سیاستگذاری همراه شود، عواقب بسیار سخت و نگرانکنندهای خواهد داشت.
♦♦♦
برای شروع بحث میخواهم مروری بر تجربه تحریمهای ایران در سالهای 1390 و 1391 داشته باشیم. به نظر شما آن تحریمها چه اهدافی را دنبال میکرد؟
تحریم پدیدهای اثرگذار بر زندگی مردم است اما به دلایل مختلف تلاش میشود درباره ابعاد آن بزرگنمایی یا کوچکنمایی شود. مردم میان دو نگاه به تحریم گرفتار شدهاند. یک دسته معتقدند تحریمها میتواند فشار بر مردم را مضاعف کرده و در نهایت منجر به فروپاشی اقتصادی شود. در مقابل عدهای هم معتقدند تحریم هیچ اثری ندارد و کاغذپارهای بیش نیست. البته تحریم مساله تازهای برای اقتصاد ایران نیست. چهار دهه است که فعالان اقتصادی با وجوه گوناگون تحریم و تهدیدهای بینالمللی مواجهند، اما در چند سال اخیر، تحریم اقتصادی ایران وارد فاز تازهای شده که با روند گذشته تفاوت آشکاری دارد.
تحریمهای چهار دهه گذشته را میتوان به سه دوره تقسیم کرد. نخست تحریمهای یکجانبه آمریکا از همان ماههای اولیه پیروزی انقلاب و مسائل مربوط به سفارت آمریکاست که شامل بلوکه کردن داراییهای ایران و در عین حال تحریم فروش برخی کالاها مثل قطعات هواپیما میشد. این تحریمها به طور مشخص توسط آمریکا اعمال شد و اتحادیه اروپا یا دیگر کشورها با آن همراه نبودند. در دوره دوم که از سال 1389 شروع شد، تحریمها گسترش و تنوع زیادی پیدا کرد. در این دوره بانک مرکزی ایران تحریم شد و کشورهای تحریمکننده به صورت مشخص، قطع روابط پولی و بانکی را هدف گرفتند. نکته قابل توجه دیگر، تحریم نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا بود که تا آن زمان سابقه نداشت. دوره سوم تحریمها -که مربوط به این روزهاست- اما بسیار قویتر و غیرانسانیتر است. در دور قبلی تحریمها وقتی خرید نفت ایران تحریم شد، هدف این بود که شریان فروش مهمترین کالای اقتصاد ایران را قطع کنند و بدیهی است که هدف اصلی آنها از بین بردن منبع اصلی درآمدهای ایران بود. تحریم بانک مرکزی هم این هدف را در خود داشت که جریان طبیعی انتقال وجوه و ذخایر ارزی ایران با مشکلاتی مواجه شود. امروز هم به نظر میرسد دقیقاً همین اهداف دنبال میشود با این تفاوت که مکانیسم اجرایی سومین دوره تحریم قویتر از گذشته است. ضمن اینکه در دوره قبلی شبکه بانکی تحریم نشد و در این مقیاس شخصیتهای حقیقی و حقوقی در لیست تحریم قرار نگرفتند. به نظر من تحریمهای فعلی از تحریمهای قبل خیلی متنوعتر و عمیقتر است و بر اساس برنامهریزیهایی که انجام شده مرحله به مرحله فشار بیشتر خواهد شد.
اثر تحریمهای گذشته بر جهتگیریهای ایران چه بوده است؟ آیا آمریکاییها را به اهدافی که داشتند، رساند؟
مشاهده روند تجارت بینالمللی ایران در سالهای گذشته نشان میدهد که با وجود تهدید و تحریمها، حجم تجارت خارجی ایران در حال افزایش بوده که احتمالاً یعنی اقتصاد ایران، این توان را دارد که محدودیتهای بینالمللی را بیاثر یا کماثر کند. یعنی تحریمها اثری در کاهش مناسبات ایران با جهان خارج (به طور کلی) نداشته، اما واضح است که ترکیب طرفهای تجاری ایران تغییر یافته و از غرب به شرق تغییر جهت داده است. چین در ۳۰ سال گذشته، در فهرست طرفهای تجاری ایران جایگاهی نداشت، اکنون اما جایگاه اول یا دوم شریک تجاری ایران را به دست آورده. هند نیز به جرگه خریداران نفت ایران پیوسته و حتی در پاسخ به فشار برخی کشورها، حاضر به قطع واردات نفت از ایران نشده است. بنابراین به نظر میرسد کشورهایی که در مسیر تحریم ایران گام برمیدارند، هنوز نتوانستهاند اجماعی برای تحریم ایران به وجود آورند.
تفاوت تحریمهای دوره قبل با تحریمهای این دوره چیست؟ هم از حیث روشهای اعمال تحریم و هم از نظر عوارض و آسیبهایی که برای ما به دنبال داشته و خواهد داشت.
تحریمهای جدید تفاوتهای اساسی با تحریمهای دور قبل دارد. این تفاوتها را میشود در چهار سطح بررسی کرد. سطح اول محیط داخلی کشور است که شدت اثرگذاری تحریمها را مشخص میکند. در سال 1391 که تحریمها شدت گرفت، امید در جامعه رنگ باخته بود. اختلافات سیاسی -هم میان دو گروه اصلاحطلب و اصولگرا و هم میان اصولگرایان- به اوج رسیده بود. روزبهروز بر میزان تورم افزوده میشد و در کنار آن، رشد اقتصادی نیز منفی بود. اکنون نیز شاهد اعتصاب و اعتراضهای کارگری و معیشتی زیادی هستیم، امید در جامعه رنگ باخته و اختلافات سیاسی به حدی رسیده که خبرهای نگرانکنندهای از اراده برخی نهادها برای تغییر دولت یا استعفای رئیسجمهور میشنویم. نتیجه اینکه چشمانداز مثبتی پیشروی جامعه قرار ندارد و نااطمینانی و عدم قطعیت موجب توقف کنشهای اقتصادی و سیاسی شده است. سطح دوم کیفیت سیاستگذاری اقتصادی است که باید ویژگیهایی داشته باشد تا نگذارد تحریمکنندگان به اهداف مورد نظر خود دست یابند و تابآوری اقتصاد را در برابر شوکهای بیرونی افزایش دهد؛ همینطور مانع از تحریکپذیری بازارها و افزایش ریسکها شود. به طور قطع سیاستگذاری اقتصادی در سال 1391 و پس از آن حاوی این ویژگیها نبود و در شرایط فعلی نیز چنین ویژگیهایی ندارد. سطح سوم فضای بینالمللی است که عمق و گستره تحریمها را روشن میکند. در سال 1391 اجماع حداکثری علیه ایران وجود داشت و ما کشوری منزوی بودیم و تقریباً هیچ حامی و یاوری نداشتیم؛ حتی روسیه و چین نیز تمایلی به حمایت از ما نداشتند، اما در حال حاضر فضای بینالمللی تا آن حد به زیان ما نیست. مثلاً میان اتحادیه اروپا و آمریکا بر سر شیوه برخورد با ایران اختلاف نظر وجود دارد.
سطح چهارم ویژگیهای خود تحریم است که هم دامنه وسیعتری دارد و هم راههای دور زدن و کماثر کردن تحریمها را بسته است. مثلاً در اوایل دهه 1390 که تحریم شدیم میتوانستیم با تغییر پرچم نصبشده روی کشتیها کالا وارد کشور کنیم، در حالی که امروز رسماً شماره شاسی و موتور کشتیها را در فهرست تحریمها قرار دادهاند. در عین حال تلاش کردهاند افراد زیادی را مشمول تحریمها قرار دهند.
آیا تحریمهای جدید میتوانند اهداف مورد نظر تحریمکنندگان را محقق کنند؟
تحریمکنندگان بارها گفتهاند که هدف از تحریم، تغییر رفتار سیاسی ایران است. معنای این حرف آن است که فلسفه و هدف تحریم، اقتصادی نیست. اما برخلاف این ادعا، تحریمها بار و هزینه زیادی به مردم ایران تحمیل میکند. نتایج چهار دهه تشدید فشار بر ایران به ما میگوید که تحریمها نتیجه مورد نظر تحریمکنندگان را حاصل نمیکند، اما هزینه اقتصاد ایران را میافزاید. با اعمال تحریم، هزینه مبادله افزایش یافته، جابهجایی کالا سختتر شده و نقش واسطهها پررنگتر میشود، اما هدف سیاسی تحریمکنندگان هیچگاه برآورده نشده است. اگر دقیقتر به موضوع بنگریم، هزینههای تحریم به مصرفکننده نهایی انتقال یافته و عملاً مردم و بخش خصوصی بهای تحریم را میپردازند.
برای کم کردن اثر تحریمها روی مردم و بخش خصوصی چه میتوان کرد؟
مقامات آمریکایی بارها گفتهاند که دور جدید تحریمها نفسگیر خواهد بود و شدیدترین تحریمهایی است که علیه ایران اعمال شده؛ اما شاید با نگاهی به تفاوتهای شرایط امروز نسبت به شرایط گذشته، بتوان راهکارهایی به سیاستگذاران پیشنهاد کرد. تفاوت اول این است که این بار آمریکا بهتنهایی تحریمها را اعمال میکند، حال آنکه تحریمهای دور قبل «اجماعی» بود. به طوری که کشورهای 1+5 این تحریمها را به طور کامل اعمال میکردند. همینطور با قطعنامههایی که علیه ایران در شورای امنیت صادر شده بود، تقریباً همه کشورهای جهان چه با اراده و چه ناخواسته نمیتوانستند به ما کمک کنند. ولی این بار این تحریمها منحصر به دولت آمریکاست و کشورهای دیگر نهتنها با آمریکا همراهی نکردهاند، بلکه برای عبور از این تحریمها به ایران قول مساعدت دادهاند. تفاوت دوم این است که در تحریمهای گذشته دولتها طرف تحریم بودند و همه اعضای دائم شورای امنیت، کشورهای اروپایی و بقیه دولتها با شدت بر اعمال و اجرای تحریمها نظارت میکردند. این بار دولتها چنین مسوولیتی ندارند و آمریکا بهطور مستقل اعلام کرده که همه شرکتها و مجموعههایی را که با ایران کار میکنند، مورد تحریم قرار میدهد. یعنی این بار طرف حساب تحریمهای ایران دولتها نخواهند بود، بلکه شرکتها، بانکها و همه آنهایی خواهند بود که میتوانند با ایران ارتباطات اقتصادی برقرار کنند. تفاوت سوم این است که در ادوار گذشته با توجه به ارتباطات جدی ایران با کشورهای بلوک شرق، شرایط دور زدن تحریمها و عبور از آن را به نحو بهتری در اختیار داشتیم. اما در روزهای اخیر مجموعههای بزرگی که در دوران قبلی تحریم کمکهای زیادی به ایران کردند -و البته درآمد و سود زیادی هم بردند و هزینههای زیادی را هم به ایران تحمیل کردند- مانند کونلون بانک چین اعلام کردند که از تحریمهای آمریکا تبعیت میکنند؛ چراکه میخواهند روابطشان با بانکهای آمریکایی یا با مجموعه بانکهای دنیا -که آمریکا در آنها نفوذ جدی دارد- برقرار بماند. چهارمین تفاوت این است که شرکتهای بخش خصوصی به دلیل اینکه میتوانند ارتباطات کاری با شرکتها یا بانکهای آمریکایی داشته باشند، بهشدت نگران ادامه فعالیت با ایران هستند. تفاوت پنجم مربوط به وضعیت منطقهای ماست که با ادوار گذشته فرق دارد. روابط ما با عربستان و اصرار سعودیها بر تحریم جدی و فشار آوردن روی ما، وضعیت ترکیه، عراق و سوریه به شدت اوضاع را متفاوت کرده است و شاید کار را برای ایران سختتر کند. در مجموع، دوره جدید تحریم اگر دوره سختی نباشد، آسان هم نخواهد بود. اینکه اتحادیه اروپا مشغول ایجاد سوئیفت خاص برای کار با ایران است، ضمن اینکه امیدوارکننده است، نگرانیهایی را هم ایجاد میکند. چراکه ممکن است همان مجموعه هم از طرف آمریکا مورد تحریم قرار بگیرد و وقتی این اتفاق رخ دهد، بانکها از کار کردن با این مجموعه هم معذور خواهند شد. همینطور وضعیت روحی و روانی مردم این بار بسیار متفاوت است. مردم در شرایط خوبی نیستند و خصوصاً در ماههای اخیر فشارهای زیادی به آنها آمده است. دعواهای جناحی، گرفتاریهای جدی معیشتی، مشکلات منطقهای، بیانگیزگی، مهاجرتهای فراوان، فشار زندگی و... ایجاب میکند که برای شرایط پیشرو تمهیداتی اندیشیده شود.
مثلاً چه تمهیداتی؟
شاید مهمترین مساله صحبت کردن با مردم و انگیزه دادن به آنها باشد. ارتباط میان مردم و حاکمیت دچار اشکال شده و باید برای آن چارهاندیشی کرد. همزمان باید جنگ و جدال داخلی به حداقل ممکن کاهش پیدا کند. قوای سهگانه باید با استفاده از شورایی که تشکیل دادهاند، تمام تلاششان را به آرامش سیاسی کشور معطوف کنند. جناحهای مختلف باید برای عبور از این دوران به دولت و حاکمیت کمک کنند و اگر نقصانی هست، نهتنها به بزرگنمایی آن نپردازند، بلکه برای رفع آن کمک کنند. یکی دیگر از تمهیدات، ارتباط بیشتر با کشورهای نزدیکتر از نظر سیاسی است. مثلاً چین با همه مسائلی که دارد، در طول دهههای گذشته همواره سعی کرده ارتباطش را با ما حفظ کند، ولی ما هنوز در این کشور سفیر نداریم. درباره هند نیز کمابیش همین حکمفرماست. بنابراین برقراری ارتباط سیاسی با چنین کشورهایی و پررنگ کردن ارتباط سیاسی با آنها و انتصاب سفرای فعال در این کشورها میتواند به ما کمک کند. ما باید با کشورهایی که ارتباط دورتری با آمریکا دارند و بانکهایی که شرکای آمریکایی کمتری دارند -یا کلاً شریک آمریکایی ندارند- مراوده بیشتری داشته باشیم. خلاصه اینکه باید واقعیتها را با مردم در میان گذاشت و در عین حال آماده بود. مردم باید بدانند که دوران سختی پیشرو داریم و شرایطمان هم خاص است. ما به دلیل استقلالخواهی، آزادیطلبی و حفظ آرمانهای انقلاب و نظام، راه سادهای را در پیش نگرفتهایم و مردم باید این را بدانند تا هم همراهی کنند و هم انتظار آن را داشته باشند. اگر واقعاً وارد جنگ اقتصادی شدهایم، باید لباس جنگ پوشید. نمیشود با رفاه و عافیتطلبی از یکسو و مطلوبیتخواهی و محبوبیتخواهی سیاستمداران از سوی دیگر، وارد چنین جنگی شد. ترمیم و تقویت انسجام کابینه، همچنین تقویت وحدت بین دولت و قوای دیگر و بین جناحهای سیاسی میتواند به پیشرفت کار و جلو رفتن امور کمک کند.
در این شرایط از چه کارهایی باید پرهیز کرد؟
امروز جامعه ایران در معرض هجوم همزمان دو غول بزرگ قرار گرفته: «تحریم و تورم». هر دو غول از شیشه بیرون آمدهاند و تا مدتی نامعلوم خواسته و ناخواسته از سفره همه ما سهم برمیدارند. تحریم اگرچه در سیاستهای داخلی ریشه دارد، از بیرون مرزها به ما تحمیل شده، اما تورم قطعاً محصول خطای سیاستگذاری یا نادیده گرفتن اصول علم اقتصاد توسط سیاستمداران خودمان است. همان طور که در سال 1391 تجربه کردیم، همزمانی تحریم و تورم، به ویژه اگر با خطاهای سیاستگذاری همراه شود، عواقب بسیار سخت و نگرانکنندهای دارد که من بعضی از آنها را یادآوری میکنم.
1- در شرایط تحریم، از میزان درآمدهای نفتی ما کاسته شده و قطعاً با کسری بودجه مواجه خواهیم بود. ممکن است دولت برای جبران کسری بودجه سراغ منابع بانک مرکزی برود که اگر چنین اشتباهی رخ دهد، قطعاً تورم غیرقابل مهار خواهد بود. باید به دولت فشار بیاوریم که بهجای در پیش گرفتن روشهای خطرناک چاپ پول یا برداشت از منابع بانک مرکزی، تا حد امکان هزینههای خود را کاهش دهد.
2- وارد آوردن هر نوع شوکی به ذخایر گرانبهای ارزی ممنوع است، چون میتواند باعث جهش شدید ارزی شود. امیدوارم دولت از سیاست ارز 4200تومانی درس گرفته باشد و دیگر سراغ سیاستهای تخصیص ارز با قیمت سرکوبشده نرود.
3 - درست است که بودجه یک سند مالی برای تخصیص و تزریق منابع به بخشهای مختلف است، ولی دلیل اصلی خیلی از دعواهای پیدا و پنهان سیاسی در کشور نیز هست. اکنون که موعد تنظیم بودجه سال آینده است، به طور سنتی گروههای سیاسی مشغول چانهزنی برای دریافت سهم بیشتر از بودجه هستند. این چانهزنی قطعاً فرآیند تخصیص منابع را از چارچوب بهینه و کارشناسی دور میکند و بر تعهدات مالی دولت میافزاید. البته بعید است که گروههای سیاسی و نهادهای متقاضی بودجه با نصیحت و پند و اندرز دست از چانهزنی بردارند و حتی بعید است که دولت -هر دولتی، در هر شرایطی- باجدهی بودجهای را متوقف کنند، اما از باب دلسوزی از آنها میخواهیم چند صباحی توقع و انتظار را کنار بگذارند تا کشور از این پیچ خطرناک عبور کند.
4- با تشدید تحریمها و بسته شدن منافذ ورود ارز به سختی قادر به تامین منابع مورد نیاز برای اداره کشور خواهیم بود. بنابراین باید هزینههای غیرضروری را کنار بگذاریم.
5- به زودی تعداد زیادی از شرکتهای دولتی و حاکمیتی تحریم خواهند شد. در چنین شرایطی دولت یادش میافتد که از ظرفیتهای بخش خصوصی برای تامین نیازهای کشور استفاده کند. این در حالی است که دست و پای بخش خصوصی را با قوانین و رویههای نادرست بستهاند. تصمیمات تند و سختگیرانه برای بخش خصوصی به معنای تحریم داخلی است و بستن فضای داخلی عواقب نگرانکنندهتری از تحریمهای بینالمللی دارد. دولت باید از بخش خصوصی به عنوان برگ برنده برای عبور از شرایط سخت و دشوار فعلی استفاده کند نه اینکه با تحمیل مصوبات و افزایش قوانین و مقررات دست و پاگیر حلقه محاصره بخش خصوصی را تنگتر کند. از بستن فضا نهتنها چیزی عایدمان نمیشود بلکه اندک منافذ اقتصاد ایران را هم میبندیم. راه مبارزه با تحریم، آزادسازی و تسهیل فضای کسبوکار است.
6- در کنار این همه مشکل ریز و درشت، بزرگترین خطری که ما را تهدید میکند، این است که فرمان از دست دولت خارج شود. بیماری که به طور همزمان از چند عارضه رنج میبرد، تحمل شوک را ندارد. دولت به هیچ عنوان نباید در سیاستگذاری اشتباه کند و نباید مدیریت اقتصاد از دست دولت خارج شود. چه موافق دولت باشیم چه مخالف آن، نباید در مسیر تضعیف دولت گام برداریم. بیاعتبار کردن و ضعیف جلوه دادن دولت، نااطمینانی را تشدید میکند و نااطمینانی آفت بزرگی است که منجر به توقف همه فعالیتهای اقتصادی خواهد شد.