اروپا میخواهد مقابل آمریکا بایستد
بررسی دلایل همکاری اروپا با ایران در دور جدید تحریمها در گفتوگو با مهرداد عمادی
مهرداد عمادی، مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا میگوید این اتحادیه پیش از خروج آمریکا از برجام و پس از آن، نشستهای متعددی برگزار کرده که برجام روی کاغذ نماند. عمادی میگوید هزینهها و منابعی که اروپا برای برگزاری جلسات و نشستها و دعوت از کارشناسان برای رسیدن به این نتایج پرداخت کرده، از زمان فروپاشی دیوار برلین تاکنون بیسابقه بوده است.
مقامات اتحادیه اروپا میگویند در دور جدید تحریمها، پشت ایران خواهند بود. اما چقدر میتوان روی همکاری اروپا حساب کرد؟ مهرداد عمادی، مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا میگوید این اتحادیه پیش از خروج آمریکا از برجام و پس از آن، نشستهای متعددی برگزار کرده که برجام روی کاغذ نماند. عمادی میگوید هزینهها و منابعی که اروپا برای برگزاری جلسات و نشستها و دعوت از کارشناسان برای رسیدن به این نتایج پرداخت کرده، از زمان فروپاشی دیوار برلین تاکنون بیسابقه بوده است. اما این اتحادیه به چه نتیجهای رسیده؟ او از چهار گام مهم خبر میدهد. اول خارج کردن اتحادیه اروپا از زیر حاکمیت دلار و یورومحور کردن تجارت خارجی، دوم ایجاد کانال پرداختهای ویژه و طراحی خط اعتباری برای ایران، سوم امکان استفاده از این خط اعتباری برای مبادله با دیگر کشورها و چهارم آموزش شفافسازی به بخش خصوصی ایران. اما چرا اروپا باید چنین هزینهای برای همکاری با ایران بدهد؟ عمادی میگوید اروپا میخواهد به دنیا نشان دهد در مقاطع حساس و استراتژیک، در مقابل آمریکا میایستد. جز این، اروپا ایران را به عنوان شاهکلید امنیت غرب آسیا و جنوب اروپا پذیرفته. از طرفی اروپا میخواهد تجربه چین دهه 90 را با ایران هم تکرار و ایران را به کارگاه تولیدات اروپا در منطقه تبدیل کند. آنچه عمادی میگوید امیدوارکننده است. اما مشکل کجاست؟ اینکه بهرغم همکاری دولتهای اروپا، شرکتهای اروپایی تهدید آمریکا برای جریمههای سنگین در صورت همکاری با ایران را پذیرفتهاند و همچنان حاضر به همکاری با ایران نیستند.
♦♦♦
موضع اروپا در این دوره با دفعات قبل در قبال تحریمهای ایران کاملاً متفاوت است. آنطور که شواهد نشان میدهد و مقامات اتحادیه اروپا میگویند موضع اروپا همکاری با ایران است. اما به راستی در مساله تحریمهای جدید چقدر میتوان روی همکاری اروپا حساب کرد؟
تلاش اروپا برای رفع تحریمهای ایران و افزایش همکاریهای اقتصادی به پیش از این بازمیگردد. از فوریه 2018 (اسفند سال 96) اتحادیه اروپا نشستهایی در سطح کارشناسان و تصمیمگیران برگزار کرد. نگاه اروپا این بود که برجام فقط با امضای آن و اعلام اینکه محدودیت تجارت با ایران برداشته شده است، پیش نمیرود. اروپا باید در خصوص برجام و امکان تجارت با ایران به شرکتهای بخش خصوصی آگاهی میداد. چون گره اصلی ما نه دولتها، که بخش خصوصی اروپا بوده و هست. ما باید به سمتی میرفتیم که بتوانیم با شرکتهای اروپا همکاری کنیم. اما حتی با امضای برجام، این شرکتها همچنان آمادگی همکاری با ایران را نداشتند. چراکه هنوز نگران فشار و تحریمهای آمریکا بودند. در فوریه تصمیم دولت ترامپ برای خروج یکجانبه از برجام هنوز جدی گرفته نمیشد و اروپا در تلاش بود چارچوبی برای تسهیل کار با ایران فراهم کند و از همه مهمتر شفافیت مالی در ایران را بالا ببرد. در نهایت، دولت آقای ترامپ به صورت یکجانبه از برجام خارج شد. ما قبل از اعلام رسمی خروج آمریکا از برجام، از این تصمیم آگاه بودیم. در نتیجه در نشستی که در ماه مارس در لندن برگزار شد به این مساله پرداختیم که چگونه میتوان هم برجام را بدون آمریکا حفظ کرد و هم مبادلات و روابط اقتصادی با ایران را ادامه داد. در آن زمان پنج ایده عنوان و سه مورد آن به عنوان راهحلهای دوره تحریم انتخاب شد. این راهکارها نشان میدهد که اروپا چقدر در همکاری با ایران جدی است. اروپا در اولین گام تصمیم گرفته که تجارت خود را یورومحور کند و سهم دلار در تجارت خود را کاهش دهد. برای رسیدن به این تصمیم حداقل ۱۱ جلسه برگزار شد تا ما این نگاه را جا بیندازیم که اهمیت جایگزینی یورو بهجای دلار برای اتحادیه اروپا چیست. این گام بسیار بزرگ برای اتحادیه، منافعی هم برای ایران دارد. چراکه اگر ما بتوانیم اتحادیه اروپا را از زیر حاکمیت دلار بیرون بیاوریم، بلافاصله ۵۰ درصد توان خزانهداری آمریکا برای جریمه شرکتهای اروپایی کم میشود. در این حالت شرکتهای اروپایی میتوانند از یورو برای مبادلات تجاری با ایران استفاده کنند. گام دوم اتحادیه اروپا راهاندازی چارچوب جدید مالی با عنوان کانال پرداختهای ویژه است. این راهی برای مقابله با تحریم بانکهاست. این مکانیسم مالی در مرحله اول نقل و انتقالات الکترونیکی پول را شامل نمیشود. اما یک خط اعتباری است که ایران میتواند با کمک آن در قبال کالاهایی که به اروپا میفروشد اعتبار بگیرد. این اعتبار یورو پایه خواهد بود و با تایید مسوولان بانکی ایران، این اعتبار در ایران در اختیار شرکتهایی قرار میگیرد که سالم و شفاف هستند و علامت سوال امنیتی و پولشویی روی آنها نیست. گام سوم این است که به مرور زمان اگر اعتبار مازادی در این کانال وجود داشت، ایران میتواند با استفاده از آن از کشورهای دیگر کالا بخرد. مثلاً در پایان یک دوره یکساله ایران میتواند از کشور برزیل با کمک این خط اعتباری، قطعات جدید هواپیمای سبک بخرد. گام چهارم- که برای خود اروپا هم از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است- این است که اتحادیه اروپا به آموزش شفافسازی در شرکتهای بخش خصوصی ایران کمک کند. با این کار در حقیقت میتوان لایهای از شفافیت روی شرکتهای ایران ایجاد کرد تا در آینده خزانهداری آمریکا و هیچ کشور دیگری نتواند ایران را به دلیل عدم شفافیت یا عدم تطابق با استانداردهای مالی جهانی تحریم کند.
چرا اروپا باید چنین اقداماتی را برای ادامه همکاری با ایران انجام دهد؟
ما در همه این نشستها تلاش کردیم نشان دهیم بخشی از این اقدامات به نفع خود اتحادیه اروپا هم هست. سوای اینکه حفظ برجام برای تامین امنیت جنوب اروپا و غرب آسیا مهم بود، این اقدامات امنیت خود اروپا در حوزه اقتصاد را هم تامین میکند. جز آن، اروپا میخواهد به دنیا نشان دهد در مقاطع حساس و استراتژیک، در مقابل آمریکا میایستد و با آن مقابله میکند. در سفر اخیری که به نیویورک داشتم، یکی از مسوولان آمریکا میگفت ما از سرعت بالای واکنش اروپا به تحریمهای ایران و اقدامات موثری که برای کاهش فشار آن انجام داده است، تعجب کردهایم. مارس ۲۰۱۸ سرآغاز یک اتفاق تاریخی است؛ کشتی اروپا از مسیری که آمریکا طی دهههای متوالی برایش طراحی کرده بود، خارج شد. اروپا تغییر مسیر داده و این رخداد بسیار مهمی است. این تغییر مسیر به پروژه فوریه ۲۰۱۸ (بهمن و اسفند 96) بازمیگردد که بانک مرکزی اتحادیه اروپا در فرانکفورت به صورت جدی مساله ارتقای یورو به عنوان یک ارز جهانی را مدنظر قرار داد. من این مساله را مستقیماً میتوانم گزارش کنم که خزانهداری آمریکا از این مساله بسیار ناراضی است. چون پیامدهای جایگزینی یورو بهجای دلار در اتحادیه اروپا، تبعات بسیار زیادی برای آمریکا خواهد داشت. اما این مشکل ما نیست.
به مساله نیت اروپا باز خواهیم گشت. اما شما گفتید با راهکارهای اروپا و یورو پایه شدن مبادلات، تنها ۵۰ درصد توان خزانهداری آمریکا برای جریمه شرکتهای اروپایی کم میشود. از طرف دیگر گفته بودید تهدیدهای آمریکا به جایی رسیده که به شرکتهای اروپایی زنگ میزند و آنها را برای ادامه همکاری با ایران تهدید میکند. با این تفاسیر، هر چقدر هم که دولتهای اروپا با ایران همراه باشند، توان و امکان همراه کردن شرکتهای بخش خصوصی خود با ایران را ندارند و این مشکل کمی نیست.
گره اصلی مشکل ما هم همین است. این اقدام در تاریخ پس از جنگ جهانی بیسابقه است که خزانهداری آمریکا به شرکتها تلفن کند یا هیاتهایی را برای تهدید آنها بفرستد. مثلاً هیاتی به ژاپن بفرستد یا در مونیخ آلمان و پاریس دو بانک را برای ادامه همکاری با ایران تهدید کند. وقتی مدیر یکی از این بانکها این مساله را به من گفت، من تعجب کردم که چگونه آمریکا فکر میکند اروپا هنوز اروپای سال ۱۹۴۵ است! شما میگویید بخش خصوصی را چگونه میتوان همراه کرد؟ در کوتاهمدت کاری برای این مساله نمیتوان انجام داد. آمریکا واهمهای در خصوص تجارت با ایران ایجاد کرده و این واهمه به سادگی برطرف نمیشود. مانند آنکه من مدام به شما اصرار کنم وارد یک تونل تاریک و ناشناخته شوید. شما حتماً این کار را نمیکنید. چون صداهایی که از تونل میآید صداهای وهمافزایی است. من تنها کاری که میتوانم انجام دهم این است که سیستمی ایجاد و آنجا را کمی روشن کنم تا شما ببینید چیز نگرانکنندهای آنجا وجود ندارد. واقعیت این است که در کوتاهمدت کاری برای جلب همکاری بخش خصوصی اروپا نمیتوان کرد. اخیراً وزیر بازرگانی فرانسه به شرکتها اعلام کرده چون آمریکا شما را تهدید به خروج از ایران کرده، الزاماً مجبور به ترک ایران نیستید. اما شرکتهای بخش خصوصی نگرانند که مبادا خزانهداری آمریکا فردا یک برگ جریمه ۱۰۰ میلیونیورویی برای آنها بفرستد.
در نشستهایی که در سطح کارشناسی و مقامات برگزار کردید برای این نگرانیها چارهاندیشی شده است؟
به موازات ایجاد کانال پرداخت ویژه، طرح دیگری هم مطرح شد که آن زمان کسی توجه چندانی به آن نکرد. اما الان اتحادیه اروپا در حال بررسی مجدد آن است. آن هم اینکه اتحادیه اروپا روند حقوقی شرکتهایی که خزانهداری آمریکا آنها را جریمه کرده بر عهده بگیرد. این حمایت حقوقی چند مرحله دارد، اول اینکه باید یک تیم حقوقی ۲۴ساعته و هفت روز هفته تعیین شود که اگر شرکتی جریمه شد، بتوانند دلیل جریمه را بررسی کنند. الان در هامبورگ یک شرکت متوسط وجود دارد که اخیراً به دلیل همکاری با ایران مشمول جریمه شده است. آمریکا گفته کالایی که این شرکت به ایران ارسال میکرده استفاده نظامی دارد! هر کالایی را میتوان با چنین عنوانی مشمول تحریم کرد. این شرکت در هامبورگ تحت فشار بسیار زیادی بود. ما میدانیم که شرکتها ابتدا تهدید به جریمه میشوند. پس تیم حقوقی میتواند کمک کند و پرونده را به دادگاه ببرد و اتحادیه اروپا هزینه حقوقی این پرونده را بر عهده میگیرد. این مساله هنوز تایید نشده و در حال کار روی آن هستیم. اما این را میدانیم که لازم نیست ما درباره هر شرکتی این کار را انجام دهیم. این اقدام تنها برای چند شرکت اولی است که خزانهداری آمریکا آنها را جریمه میکند. چون وقتی آمریکا در این پرونده شکست بخورد دیگر دنبال این کار نمیرود. وقتی سه بار شما چیزی را در آتش انداختید و جرقه دامن خودتان را گرفت بار چهارم این کار را نمیکنید. البته از طرف برخی از کشورهای اروپایی مقاومتهایی برای کمک مالی وجود دارد. اما این هم کمکم جا میافتد. پیشنهاد دیگر ایجاد یک صندوق بیمه تجارت خارجی در اتحادیه اروپاست تا کشورها با یک حق عضویت اندک عضو این صندوق شوند. این مساله ابتدا متوجه تجارت با ایران میشود. اما امیدواریم که این صندوق را توسعه دهیم و شامل تجارت با روسیه و چین هم شود چون خزانهداری آمریکا به سمت تحریمهای این دو کشور هم حرکت کرده است.
بپردازیم به انگیزه اصلی حمایت اروپا از ایران. دلیل اصلی حمایتهای اروپا از ایران چیست؟ دلیل آن نگرانی اروپا از توسعه تروریسم در ایران و منطقه است؟ یا نگران است ایران به سمت روسیه و چین بچرخد یا آنکه برجام بهانهای است که اروپا مقابل آمریکا بایستد و مسیر خود را جدا کند؟
همه این عواملی که شما عنوان کردید میتواند دلیل حمایت اروپا از ایران باشد. اما مشاهدات من از نشستهای برلین و پاریس و لندن نشان میدهد بهرغم همه سخنانی که علیه ایران در لابیها عنوان میشود، سه نکته درباره ایران وجود دارد و اتحادیه اروپا آنها را پذیرفته است. اول آنکه ایران در یک مرحله تاریخی از تاریخ ۱۱۰ساله اخیر خود قرار دارد. اروپا ایران را به عنوان شاهکلید امنیت غرب آسیا و جنوب اروپا پذیرفته. این یک واقعیت است. آن نقشی که ترکیه در دهه ۷۰ برای امنیت اروپا در چارچوب ناتو داشت، اکنون به میزان زیادی به سمت ایران متمایل شده است. ما باید کمک کنیم تا ایران به سمتی برود که هزینههای امنیتی منطقه کم شود. نزدیکی ایران به اتحادیه اروپا در مساله امنیت منطقه بسیار مهم است. نکته دوم نقش اقتصادی ایران است. در سال ۲۰۱۱ -زمانی که هنوز محمود احمدینژاد رئیسجمهور ایران بودـ یک ارزیابی اقتصادی انجام شد که نشان داد ایران میتواند بازاری به ارزش ۵۰۰ میلیارد یورو برای اروپا خلق کند. منظور از بازار، تنها بازار مصرفی ایران نیست. بلکه نگاه این است که ایران میتواند به کارگاه تولیدات اروپا در منطقه تبدیل شود. اما این مشروط به آن است که ایران به سمت پروژههای اروپامحور و سرمایهگذاری مشترک بچرخد. مانند اتفاقی که در دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ در چین با کمک شرکتهای اروپایی و آمریکایی افتاد. این رقم را اگر با تولید ناخالص ملی ایران مقایسه کنید به عظمت آن پی خواهید برد. باید تاکید کنم که ما این اعداد را با مدلهای ریاضی و پارامترهای مختلف اندازهگیری کردهایم و همه متفقالقول بودند که این مساله شدنی است. بخش سوم چیزی است که چندان جدی گرفته نمیشود و آن نزدیکی فرهنگی ایران و اروپا با همدیگر است. از دوره قاجار تاکنون ایران و اروپا روابطی با هم دارند. در همه این سالها افرادی از ایران برای تحصیل به اروپا آمدهاند. افرادی که یا به کشورشان بازگشتهاند و سفیر فرهنگی اروپا در ایران شدهاند یا در اروپا ماندهاند و سفیر ایران در اروپا شدهاند. کشورهایی مانند ترکیه، روسیه، پاکستان یا کشورهای عربی را از این جهت با ایران مقایسه کنید. این نزدیکی فرهنگی را من در هیچ کشور دیگری ندیدهام. بخشی از نزدیکی ایران و اروپا به این خاطر است که تعدادی از افرادی که در دهه ۷۰ و ۸۰ از ایران به اروپا آمدند، الان در پستهای حساس مشغول کارند و این میتواند در تغییر روند همکاری ایران و اروپا موثر باشد.
این موارد از گذشته هم وجود داشته. اما الان اروپا نگاهش به ایران تغییر کرده که البته این رویداد مثبتی است. اما چه ضمانتی وجود دارد که در آینده اروپا پشت ایران را خالی نکند؟
ما اینجا ضربالمثلی داریم که میگوید اجازه دهید من نماینده شیطان باشم. یعنی بگذارید کمی منفیبافی کنم. ببینید اروپا این بار واقعاً به همه آن دلایلی که پیش از این گفتم، پشت ایران ایستاده و قصد خالی کردن این عرصه را ندارد. اما اگر ایران میخواهد روابطش را با اروپا به هم بزند، چند راهکار سریع وجود دارد! مثلاً اینکه ایران چند دیپلمات اروپایی را گروگان بگیرد! یا برای هیات تجاری شرکتهای اروپایی که قرار است ژانویه و فوریه به ایران بیایند، دردسرهایی بزرگ ایجاد کند. این کارها سریعترین مسیر برای خالی کردن پشت ایران است! هزینهها و منابعی که اکنون اروپا برای برگزاری جلسات و نشستها، دعوت از کارشناسان و آگاهی دادن به وزرا و کمیسیونها دارد میپردازد هزینه کمی نیست. من با اطمینان میگویم از زمان فروپاشی دیوار برلین در اروپای شرقی تاکنون چنین سرمایهگذاری در اروپا روی یک پروژه انجام نشده است. اگر روزی این پروژه به نتیجه نرسد و اروپا کنار ایران نماند بدانید ۷۰ درصد آن سهم ایران است.
مصاحبههای چند ماه اخیر شما کاملاً ناامیدانه بود. شما گفته بودید از هر دریچهای نگاه کنیم افق اقتصاد ایران روشن نیست. اما چرا الان اینقدر این افق را روشن میبینید؟
حرف شما کاملاً درست است. در چند ماه اخیر نگاه مثبت من به ایران کاهش یافته بود. چون بسیاری از پروژههای مشترک ایران و اروپا که امیدوار بودیم به بار بنشیند، به دلیل کارشکنی افراد و گروههای مختلف، متوقف شد. ما پروژههای کلیدی داشتیم که میتوانست خیلی از مسائل الان را کاهش دهد و حتی از خروج شرکتهای اروپایی از ایران جلوگیری کند. اما نهتنها ما این پروژهها را در ایران پیش نبردیم بلکه حتی گروه بزرگی با این پروژهها مخالفت کردند. مساله دوم که برای خود من به عنوان یک اقتصاددان جالب بود و من را ناامید کرد، مقاومت و نیروی عظیم مخالف پشت امضای الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با پولشویی بود. الحاق ایران به این کنوانسیون یکی از مهمترین بخشهای توافق ۲۰۱۵ بود. اما گروه بسیار بزرگ و سنگینوزنی در ایران در مقابل این شفافیت ایستاده است. اما چرا الان امیدوارتر شدهام؟ ما در نشستهای اخیر اتحادیه اروپا درباره ایران به نتایج بسیار خوبی رسیدهایم. ما در اتحادیه اروپا سیگنالهای مثبتی گرفتهایم که ایران به طور جدی درگیر این تصمیمگیری شده که آیا به طرف شفافسازی برود یا نه. روسیه زمان یلتسین و چین زمان حزب کمونیست هم در مقطعی از تاریخ خود دچار این وضع شدند. یلتسین آن زمان به سمت شفافسازی نرفت اما در سال ۱۹۸۳ حزب کمونیست چین محکم بر موضع خود ایستاد و به سمت شفافسازی رفت. ایران هماکنون در چنین شرایطی است و دارد تصمیم میگیرد. اگر ما بتوانیم بخش خصوصی ایران را -هر چقدر کوچک و کمتوان- به سمت شفافسازی ببریم و به آنها آموزش دهیم، میتوانیم در باز شدن گرههای فساد موفق باشیم و کمکم برای شرکتهای ایران قراردادهای بینالمللی بگیریم.