روزگار سخت
آیا سختترین روزهای اقتصاد در پیش است؟
مشکلات نادیده گرفتهشده اقتصادی، حسابی قد کشیدهاند، بزرگ شدهاند و به ثمر نشستهاند. حالا مزه تلخ میوههای رنگارنگشان را باید بچشیم. در کمبود آب، آلودگی محیط زیست، تورم، جهشهای ارزی و کمبودهای کالایی. نمود و تبعات سیاستهای نادرست و خطاهای دهههای گذشته، اکنون سربرآورده است.
رضا طهماسبی: مشکلات نادیده گرفتهشده اقتصادی، حسابی قد کشیدهاند، بزرگ شدهاند و به ثمر نشستهاند. حالا مزه تلخ میوههای رنگارنگشان را باید بچشیم. در کمبود آب، آلودگی محیط زیست، تورم، جهشهای ارزی و کمبودهای کالایی. نمود و تبعات سیاستهای نادرست و خطاهای دهههای گذشته، اکنون سربرآورده است. بانکها و موسسات مالی با این حجم از ناترازی و بدهی به بانک مرکزی، پایشان برای ادامه مسیر حسابی میلنگد؛ بدهی انباشتشده به پیمانکاران و کسری بودجه برای امور جاری و عمرانی دست دولت همیشه نشسته بر بشکههای نفت را بسته است؛ معضل کمبود آب در کشاورزی به احتمال کاهش تولید محصول رسیده و در صنعت برق به نچرخیدن توربینها و ثابت ماندن سطح تولید برق؛ به بهبود دسترسی به آب آشامیدنی امیدی نیست و کانونهای تولید گردوغبار با خشکی دریاچهها و تفتیدگی تالابها بیشتر شده است؛ آلودگی هوا ناشی از سوختهای کمکیفیت و خودروهای پرمصرف، کمرشدی مزمن و بازگشت به دوران شاخ و شانه کشیدن تورم دورقمی، کاهش سطح اعتماد عمومی و... آنقدر مشکلات ریز و درشت زنجیرهواری که از شمار خارج است.
تمام این آثار در دورهای رو به نمود گذاشته که تحریمهای یکجانبه ایالات متحده نیز در آستانه اجرای کامل است. اقتصادی که هنوز دو سال است از زیر فشار تحریمهای بینالمللی خلاص شده دوباره گرفتار زنجیرهایی میشود که اگرچه کمتر از دوره گذشته است اما سنگینتر و سفتتر. علاوه بر هر دو مولفهای که اگرچه تازه نیست اما قویتر از همیشه است، کاهش سطح اعتماد عمومی به علت برآورده نشدن انتظارات هم مزید بر علت شده است. با این همه نباید گفت که اقتصاد ایران وارد سختترین دوره خود میشود؟
قاعدتاً ترسیم مختصات این سختی، به عنوان یک گزاره کیفی، دشوار است با این حال میتوان گفت اگرچه توصیف آن با کلماتی چون قحطی یا ونزوئلایی شدن بسیار بعید و دور است اما تردیدی نیست که کاسته شدن از رفاه عمومی و پایین آوردن خرج به خاطر دخل از نتایج گریزناپذیر این دوره است. دورهای که برای گذار از آن هم سیاستگذار و هم مردم باید پاشنهها را ور بکشند و بیش از همیشه تلاش کنند. با این همه مهمتر از سختی این دوران پیش رو، چگونگی گذار از آن است که میتوان تحقق وعده «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یسْراً» باشد. آسودگی پس از این سختی اما ساده به دست نمیآید و نیاز به توجه و تمرکز روی حل مشکلاتی دارد که مدتهای مدیدی زیست انگلگونه و تهاجمواری در اقتصاد ما دارند. مشکلاتی که در کسری بودجه همیشه مغرور به درآمدهای نفتی ریشه دوانده و به سادگی در تمامی بخشها و حوزههای اقتصاد ساق و برگ برآوردهاند.
دوره سخت، دوره تنآسایی، بیعملی، تصمیمگریزی و اصلاحناپذیری نیست؛ نباید باشد. در این دوره باید بیماریهای مزمنی که چند دهه است به مرور قوای بیمار را گرفته و توان او را موریانهوار جویده، درمان شود با جراحی باز که قاعدتاً درد و خونریزی قابل مهاری هم دارد. مرحله اول شناخت دقیق بیماری است که باید از سوی اقتصاددانان حاذق صورت گیرد که البته گرفته است، مرحله بعد تصمیم سیاستگذار به اجرا با اجماع ملی و حمایت عمومی است. دوره پیش رو سختترین دوره اقتصاد ما نیست اما میتواند سختترین دوره را بسازد.