موج انفجار
نقدینگی چگونه اقتصاد را به هم میریزد؟
نظریه مقداری پول1 همبستگی بلندمدت قوی میان رشد نقدینگی و تورم را پیشبینی میکند. مطالعات تجربی صورتگرفته در اقتصاد ایران نیز - اگرچه به دلیل وجود دیدگاهها و نظریات مختلف اقتصادی هر یک از زاویهای خاص و با فرضهایی معین به پژوهش در این زمینه پرداختهاند- غالباً این دیدگاه را تایید میکنند که «تورم در اقتصاد ایران یک پدیده پولی است.»2
هادی چاوشی: نظریه مقداری پول1 همبستگی بلندمدت قوی میان رشد نقدینگی و تورم را پیشبینی میکند. مطالعات تجربی صورتگرفته در اقتصاد ایران نیز - اگرچه به دلیل وجود دیدگاهها و نظریات مختلف اقتصادی هر یک از زاویهای خاص و با فرضهایی معین به پژوهش در این زمینه پرداختهاند- غالباً این دیدگاه را تایید میکنند که «تورم در اقتصاد ایران یک پدیده پولی است.»2
در سالهای اخیر، روند رشد نقدینگی و تورم در اقتصاد ایران همخوانی نداشته و کسانی را بر این گمان داشته که در رابطه میان این دو شاخص، نوعی گسست ایجاد شده است. با این حال «شواهد تجربی نشان میدهد که گرچه ممکن است تغییر در برخی از متغیرهای اقتصادی در یک دوره معین انجام شود، اما تاثیر آن بر دیگر متغیرهای اقتصادی به صورت پایدار و برای مدت طولانی تجربه میشود. از جمله این موارد، تاثیر تغییرات حجم نقدینگی بر سطح تورم است... و تغییر در یک دوره معین در حجم نقدینگی، حداقل در سه دوره متوالی تورم را تحت تاثیر قرار میدهد.»3 از سوی دیگر طی دوره 1392 تا 1395 میزان رشد نقدینگی اقتصاد ایران در مجموع 95 درصد بوده، در حالی که شاخص قیمتها فقط 27 درصد رشد کرده است.4 بنابراین میتوان انتظار داشت که افزایش رشد نقدینگی سالهای اخیر، دیر یا زود به تورمی بالا منجر شود. شتاب رشد نقدینگی نسبت به تولید ناخالص داخلی هم در پنج سال گذشته بسیار قابل توجه بوده است. پیش از آغاز ریاستجمهوری حسن روحانی، نسبت نقدینگی به GDP در ایران حدود 63 درصد بود و این نسبت امروز از 103 درصد گذشته است: در پایان سال 1396 حجم نقدینگی کشور 1530 هزار میلیارد تومان بوده، در حالی که حجم تولید ناخالص داخلی (به قیمتهای جاری) 1481 هزار میلیارد تومان گزارش شده است.
تحرکات جهشی شاخص قیمت مصرفکننده در ماههای اخیر از آغاز اثرگذاری سیلاب نقدینگی بر نرخ تورم حکایت دارد و در چنین شرایطی است که اقتصاددانان از نقدینگی به عنوان بمبی خنثینشده یاد میکنند؛ بمبی که موج انفجار آن فقط دامان «اقتصاد» ایران را نخواهد گرفت. سیاستمداران و سیاستگذاران اما همچنان گرفتار تصورات خود از اثرات نقدینگی هستند.
در پرونده پیش رو به دنبال پاسخ این سوال هستیم: حالا که شرایط نقدینگی به نقطه هشدار رسیده، تداوم نگاه غیرعلمی سیاستمداران نسبت به این پدیده چه عواقبی برای آینده اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور خواهد داشت؟ و آیا این موج قابل مهار است؟