اینفوگرافیک
تلخی بیپایان
چرا سیاستمداران به اقتصاددانان وفادار نمیمانند؟
تعامل میان اقتصاددانان و سیاستمداران در ایران رابطهای است که به فراخور زمان و البته خزانه سیاستمداران در قدرت، یکطرفه یا دوطرفه شده است. هرگاه کفگیر به تهدیگ خورده و قافیه به تنگ آمده است، که در کشور ما اغلب به واسطه کاهش درآمدهای نفتی حادث شده، سیاستمداران سراغ اقتصاددانان را گرفته و توصیههای محتاطانه و آیندهنگرانه آنان به مذاقشان خوش آمده است.
رضا طهماسبی: تعامل میان اقتصاددانان و سیاستمداران در ایران رابطهای است که به فراخور زمان و البته خزانه سیاستمداران در قدرت، یکطرفه یا دوطرفه شده است. هرگاه کفگیر به تهدیگ خورده و قافیه به تنگ آمده است، که در کشور ما اغلب به واسطه کاهش درآمدهای نفتی حادث شده، سیاستمداران سراغ اقتصاددانان را گرفته و توصیههای محتاطانه و آیندهنگرانه آنان به مذاقشان خوش آمده است. هرگاه نیز که دستشان باز و خزانه پرپول بوده، وقعی به هشدارها ندادهاند. این رابطه نوسانی نه به پیوندی پایدار انجامیده و نه جدایی قطعی دربر داشته که اقتصاددانان بهرغم بیوفایی سیاستمداران، همواره با دغدغههایی که داشتهاند در پی بهبود اوضاع اقتصاد مملکت با دولتمردان تعامل و همکاری کردهاند، حتی با دولتهای از نظر سیاسی مخالف؛ چراکه راکد بودن اقتصاد کشور به نفع هیچکس چه چپ و چه راست و چه میانه نیست.
با این حال دولتمردان و سیاستگذاران در تمامی نهادهای زیرمجموعه قوای مقننه و مجریه با توجه به فضای مستعد پوپولیسم در کشور ما، بسیار زود به دام تصمیمهای کوتاهمدت و زودبازده اما کمبازده میافتند و اینجا نقطه افتراق آنها از اقتصاددانان است.
با این همه بین اقتصاددانان نیز اختلافنظرهای زیاد و گاه عمیقی وجود دارد که ممکن است به تشتت فکری، مداخلات همیشگی دولت در اقتصاد و سیاستزده بودن برخی اقتصاددانان برگردد. تا جایی که حتی در مورد مسائل تقریباً حلشدهای چون تورم، سیاست ارزی و رشد اقتصادی نیز تفاوتها عمیق است. احتمالاً رسیدن به اجماع کامل بین اقتصاددانان، نزدیک به غیرممکن است اما تا این اندازه تشتت نیز نمیتواند از منظر علم اقتصاد پذیرفتنی باشد. آیا این اختلافات باعث نشده است که سیاستگذار بتواند همواره پس از آنکه تصمیمی گرفت از میان نظرات متفاوت برای خود پشتوانه نظری بیابد؟ بگذریم که احتمالاً در میان اغلب اقتصاددانانی که از همراهی با سیاستگذار نمدی برای کلاه خود نبافتهاند و یافتههای علمی را مقدم بر ترجیحات سیاستگذار میشمارند، تعدادی هستند که میتوانند مسائل علمی را با خواستهای سیاستگذاران پوپولیست به گونهای منعطف کرده و تطبیق دهند. با این حال این مساله در صحنه اقتصاد ما چالشی جدی است که برای تعامل صحیح اقتصاددانان و سیاستگذاران و تفاهم نسبی اقتصاددانان با هم چه میشود کرد.