بحران تامین
چرا احتمال ورشکستگی تامین اجتماعی تا این حد نزدیک شده است؟
«بحرانی را تصور کنید که بیش از نیمی از جمعیت کشور را دربر گیرد. سلامتشان را در معرض آسیب قرار داده، سرمایه اندوخته آنها آسیب جدی دیده، درآمدهایشان قطع شده و امید آنها به تامین آینده مخدوش شود. چنین بحرانی چه تبعاتی برای کشور به همراه خواهد داشت؟» این جملات نگرانکننده بخشی از گزارشی است که مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی درباره وضعیت سازمان تامین اجتماعی منتشر کرده است.
فاطمه شیرزادی: «بحرانی را تصور کنید که بیش از نیمی از جمعیت کشور را دربر گیرد. سلامتشان را در معرض آسیب قرار داده، سرمایه اندوخته آنها آسیب جدی دیده، درآمدهایشان قطع شده و امید آنها به تامین آینده مخدوش شود. چنین بحرانی چه تبعاتی برای کشور به همراه خواهد داشت؟» این جملات نگرانکننده بخشی از گزارشی است که مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی درباره وضعیت سازمان تامین اجتماعی منتشر کرده است؛ سازمانی که با تحت پوشش قرار دادن ۴۲ میلیون نفر بیمهشده و مستمریبگیر (اصلی و تبعی) بزرگترین صندوق از نظر تعداد مشترکان به لحاظ بیمه بازنشستگی و بیمه درمانی محسوب میشود و باید به حدود 52 درصد از جمعیت کشور خدمات حمایتی ارائه کند و آتیه آنها را تامین کند، اما امروز خود محتاج حمایت است و آتیهاش با تهدید ورشکستگی به خطر افتاده است. بر اساس گزارش یادشده، در صورت تداوم شرایط جاری در هشت سال آتی، میزان کل کسری نقدینگی سازمان تامین اجتماعی تا سال ۱۴۰۴ به ۱۱۹ هزار میلیارد تومان خواهد رسید. میزان استقراض سازمان نیز در سال 1395 با رشدی سه برابری نسبت به سال 1394، به بالای ۹ هزار میلیارد تومان رسیده است.
مساله «صندوقهای بازنشستگی» در کنار «بحران منابع آب کشور»، «مسائل زیستمحیطی»، «بودجه دولت»، «نظام بانکی» و «بیکاری» از ابرچالشهایی است که مسعود نیلی، اقتصاددان و دستیار ویژه رئیسجمهوری در امور اقتصادی، بارها درباره آنها هشدار داده و معتقد است آخرین فرصت برای پرداختن به این مسائل همین فرصت چهارساله دولت دوازدهم است؛ در غیر این صورت مساله از حوزه اقتصاد خارج و به آسیبهای اجتماعی تبدیل خواهد شد. مرکز پژوهشهای مجلس نیز در گزارشی که به درخواست علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، منتشر کرده، درباره اندازه و زمان بحران مالی سازمان تامین اجتماعی هشدار داده است. اما چرا مساله صندوقهای بازنشستگی چندان جدی گرفته نشده و به نظر میرسد دولت در حل بحران صندوقهای تامین اجتماعی به بیعملی مبتلا شده است؟ در این باره در بخشی از گزارش مرکز پژوهشها آمده است: «آنچه موجب شده تهدید ملی تامین اجتماعی در ایران در اولویتهای نظام نباشد این است که تصور میشود این تهدید در آتیه بسیار دور به وقوع خواهد پیوست یا دولت توان اقتصادی مداخله و مدیریت آن را خواهد داشت.» اما در همین گزارش تشریح شده است که «اولاً احتمال ورشکستگی مالی سازمان تامین اجتماعی در یک دهه آتی بسیار بالاست و ثانیاً اندازه بحران به قدری است که دولت نیز توان مداخله اقتصادی را نخواهد داشت». همچنین «گستردگی پوشش جغرافیایی و تنوع اقشار تحت پوشش آن سازمان است که میتواند زمینه ناآرامیهای اقتصادی و اجتماعی گسترده در کشور را پدید آورد.» اما سازمان تامین اجتماعی چگونه وارد چرخه بحران مالی شده، چه عواملی باعث شده احتمال ورشکستگی تامین اجتماعی تا این حد نزدیک شود و در صورت ورشکستگی این صندوق بزرگ، چه سرنوشتی در انتظار بیمهشدگان خواهد بود؟ آغاز اصلاحات در سازمان تامین اجتماعی چه هزینههایی دارد و چه کسی باید این هزینهها را متقبل شود؟