شناسه خبر : 24863 لینک کوتاه

همه به پیش

کشورها و رهبرانشان چه مسیری را خواهند پیمود؟

اقتصاد جهان در سال 2018 تقریباً حال خوبی خواهد داشت. 10 سال بعد از زمان شروع رکود مالی سال 2008 و بعد از یک دهه بی‌قراری اقتصاد که به دنبال آن رخ نمود، در نهایت به نظر می‌رسد اقتصاد به سمت خوبی گام برداشته است. به طوری که خبر زیادی از رشدهای منفی نیست، دستمزدها رو به افزایش گذاشته‌اند و تقریباً همه‌جا، اقتصادها در حال رشد هستند.

 لئو آبروزسی

اقتصاد جهان در سال 2018 تقریباً حال خوبی خواهد داشت. 10 سال بعد از زمان شروع رکود مالی سال 2008 و بعد از یک دهه بی‌قراری اقتصاد که به دنبال آن رخ نمود، در نهایت به نظر می‌رسد اقتصاد به سمت خوبی گام برداشته است. به طوری که خبر زیادی از رشدهای منفی نیست، دستمزدها رو به افزایش گذاشته‌اند و تقریباً همه‌جا، اقتصادها در حال رشد هستند. حتی بانک‌های مرکزی نیز رو به عملکرد بهتری آورده‌اند و بیشتر مراقب این بوده‌اند که پول‌های نقد خود را وارد کدام کانال کنند. اما سوال اینجاست که در این هنگام که اقتصاد جهان تقریباً خود را بازیافته است، آیا ممکن است سال 2018، پله آغاز رکود بعدی باشد؟

از سال 2010 به بعد، تولید جهانی رشدی را که در سال 2017 داشت، تجربه نکرده بود و رشد جهانی به چیزی حدود 9 /2 درصد رسیده است. رشد اقتصاد در سال 2018 اندکی کمتر خواهد بود و عدد 7 /2 درصد برای آن پیش‌بینی می‌شود. به طوری که تمام اقتصادهای بزرگ دنیا، از کشورهای توسعه‌یافته گرفته تا اقتصادهای نوظهور، به سمت جلو پیش خواهند رفت. آمریکا و اتحادیه اروپا حدود دو درصد رشد اقتصادی را در سال 2018 تجربه خواهند کرد. همچنین برزیل و روسیه در این سال، از رکودی که در آن به سر می‌بردند، خارج خواهند شد و این در حالی است که ببرهای آسیایی مانند اندونزی و مالزی، به رشد پنج‌درصدی دست خواهند یافت. رشد اقتصادی هند نیز چیزی حدود هشت درصد پیش‌بینی می‌شود. در این میان، تنها وضعیت چین نگران‌کننده به نظر می‌رسد. با این حال، این کشور به اندازه کافی با تقاضا برای تولیداتش مواجه خواهد بود که به رشد نزدیک به شش درصد برسد.

وضعیت منطقه یورو نیز در سال‌های اخیر، یک سورپرایز خوشایند بوده است. این منطقه در دهه گذشته، با دو رکود پیاپی دست‌وپنجه نرم کرده است و با این حال، توانسته جان سالم به در ببرد و اکنون وقت آن رسیده است که گام جدیدی را برای رونق بردارد. به طوری که نرخ بیکاری در اروپا در حال کاهش است و در سال 2018 به 5 /8 درصد خواهد رسید و این در حالی است که در سال 2013، این عدد برابر با 12 درصد بود. اما باید توجه داشت که اروپا در واقع به وضعیتی دست نخواهد یافت که خیلی چشمگیر باشد. زیرا جمعیت این منطقه از جهان در حال پیر شدن است و همچنین سطح سرمایه‌گذاری پایین در این منطقه، مانع از پیشروی آن خواهد شد. به علاوه، برگزیت آینده اقتصاد بریتانیا را پا در هوا نگه خواهد داشت. با همه اینها، سال 2018 برای اروپا، بدون بحران و عادی پیش‌بینی می‌شود.

در آمریکا نیز، وعده دونالد ترامپ درباره کاهش جدی مالیات‌ها و پروژه‌های زیرساختی تریلیون دلاری، عملی نشده است. در شرایطی که ترامپ سعی خواهد کرد به هر دو این وعده‌ها همزمان با هم جامه عمل بپوشاند، اقتصاد ایالات متحده به رشد سه‌درصدی که ترامپ خواستار آن است، دست نخواهد یافت. همچنین در شرایطی که تعداد بسیار زیادی از مردم، از نیروی کار خارج شده‌اند و شرکت‌ها ابداً به اندازه لازم برای رسیدن ایالات متحده به رشد سه‌درصدی سرمایه‌گذاری نمی‌کنند، اما بازار شغل همچنان سالم باقی خواهد ماند و دستمزدها نیز افزایش خواهند داشت. بنابراین توسعه آمریکا هنوز ادامه دارد.

از طرف دیگر در سال 2018، بازارهای نوظهور بهترین سال خود را از سال 2014 به بعد خواهند داشت. برزیل با مشکل رسوایی‌های مالی مواجه شده و روسیه نیز از تحریم‌های غرب، رنج می‌برد. با وجود این، هر دو آنها حدود دودرصد رشد اقتصادی خواهند داشت که خیلی تعجب‌برانگیز نیست، اما نسبت به سال‌های گذشته یک پیشرفت بزرگ به حساب می‌آید.

در آفریقا نیز نیجریه و آفریقای جنوبی، از رکود گذر کرده‌اند؛ اگرچه کشورهای جنوب صحرای آفریقا روی هم سه درصد رشد خواهند داشت که این عدد زیر میانگین رشد از سال 2005 تا 2015، یعنی رشد پنج درصد، برای این منطقه است.

تجارت- فردا-  شکل 1- رشد اقتصادی چین. چین به‌رغم داشتن بیشترین جمعیت، همچنان در سال 2018 از نظر تولید خالص داخلی، در رده دوم و پس از ایالات متحده قرار خواهد داشت.

خاورمیانه بعد از داعش

 آنتون لاگاردیا

عقب‌نشینی داعش، توجهات را روی نیروهای شبه‌نظامی کُرد و حزب‌الله و همچنین القاعده، متمرکز خواهد کرد. اگر در خاورمیانه فقط یک چیز باشد که همگان روی آن توافق داشته باشند، این است که داعش، تهدیدی است که باید از بین رود. این هدف در سال 2018 به دست خواهد آمد. داعش از موصل، یعنی جایی که در سال 2014 در آنجا اعلام خلافت کرد، بیرون رانده شده و همچنین رقه، یعنی پایتخت داعش در سوریه نیز از دست این گروه درآمده است. این شانس وجود دارد که رهبر داعش، یعنی ابوبکر البغدادی، در سال 2018 کشته شود، زیرا آخرین مناطق تحت رهبری او در امتداد دره فرات و مرز عراق و سوریه، از دستش نجات یافته است. جدای از پایان تقلای خاورمیانه برای رهایی از دست داعش، نابودی این گروه، باعث خواهد شد که کشمکش‌های اساسی که باعث ظهور داعش شده بودند، به طور واضح‌تر افشا شوند.

از طرف دیگر، بشار اسد که تحت حمایت روسیه و ایران بوده و به دلیل حمایت‌های این دو کشور تاکنون در قدرت مانده است، به‌عنوان رهبر شکست‌ناپذیر سوریه، بیشتر از قبل مورد پذیرش دولت‌های جهان قرار خواهد گرفت. در عراق نیز، حیدر العبادی، نخست‌وزیر این کشور، به پشتوانه ایالات متحده و ایران که هر دو به طور جداگانه علیه داعش جنگیده‌اند، کنترل خود را در این کشور افزایش خواهد داد.

همچنین با نابودی داعش، شبه‌نظامیان کرد و نیروهای حزب‌الله، توجهات را در منطقه به سمت خود جلب خواهند کرد. کردها، بزرگ‌ترین اقلیتی در منطقه هستند که مساله داشتن یک دولت مجزا برایشان رد می‌شود. اما هم در عراق و هم در سوریه، ثابت کرده‌اند که در مقابله با داعش به کمک غربی‌ها، نقش حیاتی داشته‌اند.

از 25 تا 35 میلیون جمعیت کرد که به طور عمده در چهار کشور پراکنده هستند، آن بخشی از آنها که در عراق زندگی می‌کنند، بیشترین سطح خودمختاری را تجربه کرده‌اند. اما یک همه‌پرسی در مورد استقلال که به طور عجولانه از سوی رئیس‌جمهور منطقه کردستان عراق، مسعود بارزانی، اجرا شد، آتش خصومت همسایگانی را که تا قبل از این از بارزانی حمایت کرده بودند، برافروخت. ایران و ترکیه از این تجزیه‌طلبی که مناطق کردنشین آنها را تحت تاثیر قرار ‌هد، خشنود نیستند. در یک عملیات دولت عراق به سرعت، شهر کرکوک را به همراه بیشتر منافعی که کردها در جنگ با داعش به دست آورده بودند، تحت کنترل درآورد (منافعی شامل میدان‌های نفتی پرسود). اگرچه اولین منازعات در این منطقه فقط با اندکی خون‌ریزی همراه بود، اما این ریسک وجود دارد که نزاع جدیدی در عراق میان عرب‌های شیعه و کردها آغاز شود که این نزاع، به جدال میان اعراب شیعه و اعراب سنی خواهد افزود. در این میان، ایران و متحدان شیعه این کشور، بزرگ‌ترین پیروز این کشمکش‌ها خواهند بود.

قلب توافق

 نیکلاس پلهام

ایران و آمریکا در مسیر نزاع قرار دارند؛ اما این مسیر تا کجا ممکن است پیش رود؟ ایرانی‌ها در منطقه خاورمیانه تا قبل از انقلاب، بیش از همه طرفدار آمریکا بودند. همچنین پس از حمله به برج‌های دوقلوی نیویورک در سپتامبر 2001، بسیاری از مردم ایران در مرکز شهر تهران با روشن کردن شمع با مردم آمریکا همدردی کردند. اما در سال 2018، حتی سکولارترین ایرانیان هم، خود را با رژیم‌شان متحد خواهند یافت.

منع صدور ویزا برای عموم مردم ایران (نه‌فقط تروریست‌ها) به دستور ترامپ و اشاره او به خلیج عربی، به جای خلیج فارس که در آمریکا به طور رسمی با این عنوان شناخته می‌شود، موج عظیمی از وطن‌دوستان ایرانی را تحریک کرد. بنابراین تا زمانی که آمریکا، الفاظ خصمانه خود را ادامه دهد، ایرانیان در برابر این دشمنی‌ها در کنار هم متحد خواهند ماند.

تجارت- فردا- حسن روحانی

به طور رسمی، ایران پس از مذاکرات با شش قدرت برتر دنیا، به مذاکرات هسته‌ای متعهد خواهد ماند. صادرات نفتی ایران پس از امضای معاهده در ماه ژوئن 2015، دو برابر شده است. همچنین تجارت با اروپا در شش‌ماهه اول سال 2017 نیز به دو برابر رسیده است. از طرف دیگر، ترامپ نیز همچنان به سخنان تند خود در رابطه با توافق هسته‌ای ادامه خواهد داد و این در حالی است که از اتخاذ تصمیمات واقعی و عمل در کنار کنگره، شانه خالی می‌کند.

اگرچه آمریکا ممکن است متن توافق را حفظ کند، اما روح آن را خدشه‌دار کرده است. برنامه و رویکرد حسن روحانی در مسیر گشودن درهای اقتصادی و سیاسی به سوی غرب، که آن را مسیر تعامل با جهان، به دور از خشونت و افراط‌گرایی می‌نامد، به طور فزاینده‌ای غیرواقع‌بینانه به نظر خواهد رسید. عدم اطمینان در مورد عمر توافقات و ریسک تحریم‌های بیشتر آمریکا، همانند آویختن شمشیر داموکلس بر سر تصمیمات سرمایه‌گذاری خواهد بود. در این میان، سرمایه‌گذاران قبلی مانند خودروساز فرانسوی رنو، همچنان باقی خواهند ماند؛ اما بسیاری از سرمایه‌گذاران تازه‌وارد عقب‌نشینی خواهند کرد.

شرکت‌های چینی نیز در بازی را در مقابل خود خواهند دید که به خاطر 10 میلیارد دلار اعتباری که بانک‌های دولتی خودشان برای ایران در سپتامبر در نظر گرفتند، جذابیت خواهد داشت.

با همه اینها، روحانی همچنان نجات خواهد یافت. او ماسک رادیکال کمپین انتخاباتی خود در سال 2017 را کنار خواهد گذاشت و دوباره به‌عنوان یک عضو تمام و کمال داخلی و همچون زمانی که دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی بود، ظاهر می‌شود. 

سپاه پاسداران همچنان در منطقه حضور موثر خواهد داشت. همین امر، برنامه موشک بالستیک را تسریع خواهد کرد و روی زمین، به متحدان سوری و عراقی خود کمک خواهد کرد که بیشتر مناطقی را که آمریکا به دلیل جنگ با داعش در اختیار دارد، باز پس گیرند. این امر به دلیل عدم علاقه ترامپ به احیای سرزمین‌هایی که نیروهایش آنجا را به خرابه تبدیل کردند، راحت‌تر جلوه می‌کند. اگر نیروهای آمریکایی عقب‌نشینی کنند، برخی از مورخان آمریکایی ممکن است بنویسند که بمب‌افکن‌های آمریکایی به‌عنوان نیروی هوایی ایران خدمت کردند از طرف دیگر، اگر آنها بمانند، یک درگیری کم‌شدت با ایران می‌تواند ایجاد شود. هنگامی که جنگ آنها با داعش به پایان برسد، شبه‌نظامیان متحد ایران، اعتراضات خود را نسبت به حضور آمریکا در منطقه افزایش خواهند داد.

مادامی که کشمکش‌ها بالا بگیرد، آمریکا به دنبال ایجاد یک جبهه جدید علیه گروه‌های تحت حمایت ایران در منطقه خواهد بود. اما این مساله با دشواری‌هایی همراه است. ایران و ترکیه به هم نزدیک‌تر خواهند شد و به یک مشکل مشترک برای آمریکا تبدیل می‌شوند. بعد از اینکه آمریکا نسبت به ورود متحدان ایران به خاک کرکوک واکنش نشان نداد، کردها هم محتاطانه‌تر عمل خواهند کرد. نخست‌وزیر اسرائیل، نتانیاهو در لبنان و سوریه مترصد فرصت خواهد ماند. از طرف دیگر، عربستان سعودی ممکن است تامین بودجه مورد نیاز برای مقابله با نفوذ چندگانه ایران را پیشنهاد دهد. اما شاهزاده تاج‌گذاری‌شده سعودی، محمد بن‌سلمان، ممکن است در عراق، به دلیل ایجاد روابط نزدیک خود با رژیم تحت رهبری شیعه بغداد، احساس محدودیت کند.

رهبران اروپایی نیز همچنان که در این درگیری‌ها میانه‌روی پیشه می‌کنند، خدمات خود را ارائه خواهند داد. ملاقات ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه با همتای خود در تهران (که برای اوایل 2018 برنامه‌ریزی شده است) می‌تواند تصمیمات اروپا را برای حفظ توافق هسته‌ای نشان دهد و از اعتدال‌گرایان ایران در برابر اصولگرایان حمایت کند. اما اروپایی‌ها ممکن است خود را میان این کشمکش‌ها ناخشنود بیابند. در این میان، آمریکا نسبت به سکوت اروپا اعتراض خواهد کرد. اصولگرایان ایرانی نیز، واکنش اروپا را جعلی و به عنوان «پلیس خوب، در کنار پلیس بد که ترامپ باشد»، تعبیر می‌کنند و درخواست‌ها را مبنی بر باز گذاشتن مذاکرات روی خلع سلاح، رد خواهند کرد. با وجود منطقه‌ای که درگیر جنگ است و دشمنان منطقه‌ای که به سرعت مسلح می‌شوند، اصولگرایان ایرانی، از انجام هر حرکتی که منجر به تضعیف دفاع از خود شود، امتناع خواهند کرد. جنگ اجتناب‌ناپذیر نیست، اما زیاده‌روی آمریکا در اتهام‌زنی به عراق برای تولید و استفاده از سلاح‌های کشتارجمعی در گذشته، جهان را به سوی جنگ در عراق در سال 2003 سوق داد!

شاهزاده‌ای باهدف

تجارت- فردا- محمد بن سلمان

 راجر مک‌شین
عربستان سعودی در حال تغییر است و به این تغییر نیز در سال 2018 ادامه خواهد داد. شاهزاده جدید این کشور که اخیراً تاج‌گذاری کرده است، یعنی محمد بن سلمان، در پی این است که اوضاع اجتماعی، سیاسی و اقتصادی عربستان را متحول کند. تغییرات و جاه‌طلبی‌های این شاهزاده، با اقتصاد آغاز می‌شود. برنامه محمد بن سلمان با عنوان «افق 2030» با این هدف طرح‌ریزی شده که این پادشاهی را از وابستگی به درآمدهای نفتی خلاص کند، زیرا این درآمدها در بلندمدت پایدار نخواهد بود. بنابراین او در پی این است که یارانه‌ها را کاهش دهد و اقتصاد را به سمت متنوع‌سازی منابع درآمدها سوق دهد. بزرگ‌ترین کاری که محمد بن سلمان در پی انجام آن است، فروش پنج درصد از غول نفتی دنیا یعنی شرکت دولتی آرامکو در سال 2018 است. اگرچه ارزش شرکت آرامکو بسیار پایین‌تر از دو تریلیون دلار است که بن سلمان امید به آن دارد. 

تجارت- فردا-   شکل 2- تراز بودجه عربستان سعودی و قیمت نفت

 

آینده هسته‌ای

 هنری تریکس

اگر انرژی هسته‌ای آینده‌ای داشته باشد، به احتمال زیاد این آینده در چین خواهد بود. هنری تریکس در مقاله‌ای در بخش کسب‌وکار ویژه‌نامه نشریه اکونومیست به بهانه شروع به کار نسل جدید رآکتورهای هسته‌ای پس از مدت‌ها انتظار، درباره آینده انرژی هسته‌ای می‌نویسد. گرچه معتقد است زمان برای این شروع گذشته و اندکی دیر شده است. او همچنین از میان رفتن صنعت هسته‌ای (در اکثر نقاط دنیا) را پیش‌بینی می‌کند. در ادامه مقاله او را مرور می‌کنیم:

شروع به کار این رآکتورهای جدید دهه‌ها زمان برده، میلیاردها هزینه داشته و مشکلات مالی و نزاع‌های حقوقی حل‌نشده‌ای بر جای گذاشته است و این تازه قسمت خوب ماجراست. در سال 2018، با کمی خوش‌شانسی، دو نوع رآکتور هسته‌ای که انتظار می‌رود مژده عصر جدید تکنولوژی را بدهند عاقبت مورد بهره‌برداری قرار خواهند گرفت. خبر بد برای این صنعت آنکه این شروع به قدری دیر است که احتمالاً مانع مرگ تدریجی رویای هسته‌ای نخواهد شد.

در منطقه‌ای در شرق چین، اولین رآکتور AP1000 انتظار می‌رود به تمام ظرفیت خود در سال 2018 برسد. این اتفاق کمی از تیرگی‌هایی که بر این صنعت سایه انداخته می‌کاهد؛ تیرگی‌هایی که با اعلام ورشکستگی تولیدکننده آن یعنی وستینگ‌هاوس (که یکی از شرکت‌های تابعه توشیباست) در آمریکا در سال 2017 ایجاد شد. در تایشان در ایالت گوانگ‌دونگ چین، دو رآکتور آب سنگین نسل سومی (EPR) که به وسیله یک شرکت فرانسوی (Areva) ساخته شده‌اند، در اواخر سال 2017 و اوایل سال 2018 شروع به کار خواهند کرد. اگر همه چیز طبق برنامه پیش برود، یک رآکتور آب سنگین نسل سومی فنلاندی (Olkiluoto 3) نیز در اواخر سال 2018 به شبکه متصل خواهد شد که در واقع نخستین ایستگاه نیروی هسته‌ای در غرب اروپا از سال 2002 خواهد بود.

هر دو تکنولوژی که در عصر انرژی هسته‌ای ایمن به دنیا عرضه می‌شوند، قرار است طوری طراحی شده باشند که مقاوم در برابر انفجار بمب و ذوب‌شدگی باشند. این تکنولوژی‌ها پس از فاجعه چرنوبیل در سال 1986 که ویژگی‌های ایمنی در آن حادثه زیر سوال رفت، عرضه می‌شوند بنابراین قوی‌تر طراحی شده‌اند تا در برابر حملات تروریستی نیز مقاوم باشند؛ حادثه 11 سپتامبر سال 2001 و فروریختن برج‌های تجارت جهانی و فاجعه هسته‌ای فوکوشیمای ژاپن در سال 2011 هم مزید بر علت و باعث تقویت بیشتر رآکتورها شدند. این رویدادها همگی منجر به تاخیر غیرقابل اجتنابی در ظهور تکنولوژی جدید شدند.

AP1000 و EPR هر دو از مشکلات داخلی نیز رنج بردند. این رآکتورها بیش از حد مهندسی شدند و از مشکلات موجود در زنجیره تامین آسیب دیدند. مناقشات حقوقی نیز روند رونمایی را آهسته کرد. مناقشاتی بر سر هزینه میان TVO (کارخانه فنلاندی مالک Olkiluoto3) و شرکت فرانسوی Areva و یک شرکت مهندسی آلمانی درگرفته بود که بنا بر اظهارات TVO، امکان دسترسی به منابع انسانی، فنی و مالی لازم برای پایان بخشیدن به پروژه را تهدید می‌کرد.

اگر تاسیسات اتمی با موفقیت شروع به کار کنند، تعداد بیشتری از آن را به مرور شاهد خواهیم بود. به‌رغم بحران مالی وستینگ‌هاوس، دو رآکتور AP1000 هنوز در جورجیا در حال احداث هستند که نخستین نیروگاه هسته‌ای ساخته‌شده در ایالات متحده از زمان وقوع فاجعه در پنسیلوانیا در سال 1979 محسوب می‌شود (احداث دو نیروگاه دیگر در کارولینای جنوبی پیشتر به دلیل ورشکستگی متوقف شده بود). دو پروژه هسته‌ای دیگر در اروپا (در فرانسه و بریتانیا) نیازمند رسیدن اخبار خوب از Olkiluoto هستند تا سرمایه‌گذاران نسبت به عملی بودن این پروژه‌ها امیدوار و متقاعد شوند.

با این حال اگر انرژی هسته‌ای آینده‌ای داشته باشد، به احتمال زیاد این آینده در چین خواهد بود. چین در حال حاضر همزمان با ساخت چندین AP1000 و EPR مشغول تولید تکنولوژی ترکیبی (از AP1000 و EPR) مخصوص به خود نیز هست. از میان 50 رآکتور در دست احداث در دنیا، 20 رآکتور در چین هستند. اما میزان انرژی هسته‌ای که به شبکه اضافه می‌شود به واسطه انرژی تجدیدپذیری که به جریان خواهد افتاد، محدود شده است. بر اساس گزارش وضعیت صنعت هسته‌ای در جهان در سال 2017، از شروع سال 2018، ظرفیت انرژی خورشیدی در چین به انرژی هسته‌ای نزدیک خواهد شد و تا سال 2022 این میزان به بیش از دو برابر افزایش خواهد یافت. در سطح جهان کاهش قیمت گاز طبیعی و انرژی‌های تجدیدپذیر باعث کاهش جذابیت انرژی هسته‌ای می‌شود. سیاست هم به این موضوع کمکی نمی‌کند. کشورهایی مثل فرانسه و کره‌جنوبی که مهد انرژی هسته‌ای هستند در حال حاضر رئیس‌جمهورهایی دارند که علاقه‌شان به انرژی اتمی را از دست می‌دهند اما در ایالات متحده ترامپ گویی می‌خواهد حلقه نجات برای انرژی هسته‌ای و زغال‌سنگ بیندازد و آنها را از مرگ نجات دهد.

در صنعت هسته‌ای ادعا می‌شود که تاسیسات اتمی برای دستیابی به هدف انتشار صفر (آلاینده‌ها) و تامین نیروی اولیه برای راه‌افتادن انرژی‌های تجدیدپذیر و کُند شدن روند گرمایش زمین، حیاتی هستند. اما فارغ از میزانی که تاسیسات اتمی رو به امن‌تر شدن می‌روند، اگر قابل ساخته‌شدن بدون خم کردن پشت سازندگان نباشند، با روندی آهسته اما باثبات از بین خواهند رفت.

تجارت- فردا-  شکل 3- رآکتورهای هسته‌ای: شروع به کار و پایان عمر آنها

داستان‌گویی متحول خواهد شد

 باب ایگر

صنعت سرگرمی همیشه شاهد رقابت سختی میان بازیگران آن بوده است؛ نبردی از دل و جان میان خیل عظیم دست‌اندرکاران. اما تحول پرشتاب تکنولوژی که جهان را دگرگون ساخته است، آنچه پیشتر مسابقه‌ای میان جنتلمن‌ها بود را به نبردی با چنگ و دندان تبدیل کرده است که در آن قوانین سنتی دیگر جواب نمی‌دهند. در نتیجه با یکی از هیجان‌انگیزترین دوران این صنعت که فرصت‌های بی‌سابقه و بی‌نظیری را ایجاد کرده است، روبه‌رو هستیم.

موانع غیرقابل عبور برای ورود به این صنعت که زمانی وجود داشتند اکنون از میان رفته‌اند و دری به سوی تعداد بیشمار تولیدکنندگان و رقبا گشوده شده است؛ این تحول هزینه‌ها را افزایش داده و نوآوری را به این صنعت وارد کرده است. همچنین مدل‌های کسب‌وکار آشنایی که طی نسل‌ها تکیه‌گاه و معرف این صنعت بوده‌اند در حال حاضر به سرعت کنار گذاشته می‌شوند؛ از طرف دیگر در مشارکت دیرپا میان خالقان و توزیع‌کنندگان آثار، تغییر شکل داده شده که این شکل جدید مرز میان این دو را محو کرده است.

در حالی که شرکت‌های رسانه‌ای در حال چانه‌زنی بر سر توزیع یا محتوا، کدام یک مهم‌تر (فرمانروا) است، بودند تکنولوژی دیجیتال به طور کامل رفتار، انتظارات و قدرت مصرف‌کنندگان را تغییر داد که این امر آنها (مصرف‌کنندگان) را به حاکمان مطلقی تبدیل کرد که حتی فرمانروایان هم باید جلوی‌شان زانو بزنند.

حال که مصرف‌کنندگان تاثیر قابل لمسی بر قیمت‌گذاری، بسته‌بندی، برنامه و زمان پخش دارند دیگر کافی نیست که شرکت‌های رسانه‌ای تنها به ترجیحات خود فکر کنند. ما مجبور و محکوم هستیم که تقاضاهای آنها را برآورده و نیازهایشان را پیش‌بینی کنیم؛ دو مساله‌ای (تقاضا و نیاز) که با هر پیشرفت تکنولوژیک به سرعت افزایش می‌یابند. این امر مستلزم ارتباطی به مراتب عمیق‌تر، درگیرانه‌تر و شخصی‌تر (نسبت به هر ارتباطی که تاکنون برقرار کرده‌ایم) با هر مصرف‌کننده است.

دنیایی کاملاً جدید

برخی از پیشگامان این صنعت، علائم این انتقال پرتنش قدرت را از بیش از یک دهه پیش مشاهده کردند؛ وقتی که مصرف‌کنندگان این امکان را یافتند که به ویدئوهای باکیفیت در گوشی و رایانه‌های شخصی خود دسترسی پیدا کنند. ما هم در میان آنها بودیم و به سرعت محتواهای مدنظرمان را به این پلت‌فورم‌های جدید البته با شک و تردید، منتقل کردیم. در طول سال‌ها، این تغییر بزرگ چهره رسانه‌های موجود را پوشاند اما شگفت‌آورترین چیز مقیاس و بزرگی تغییرات نیست بلکه سرعت متحیرکننده آن است که به شتاب گرفتن خود به گونه‌ای که هیچ‌کس پیش‌بینی آن را نمی‌کرد، ادامه می‌دهد. ما زمانی از واژه «مزاحم» برای توصیف اینها استفاده می‌کردیم اما اکنون به نظر می‌رسد این واژه متعلق به دوره‌ای که دیگر گذشته و حاکی از تغییر پارادایم با یک آغاز و یک پایان، یک قبل و یک بعد باشد. چیزی که در حال حاضر تجربه می‌کنیم درواقع یک گذار یا استحاله همیشگی است.

تکنولوژی همواره در مورد تغییر شکل رسانه و سرگرمی نقش کاتالیزور را بازی کرده است. پایه‌گذاران شرکت دیزنی مسحور قدرت این شرکت در بسط دنیای داستان‌گوها، برداشتن موانع خلاقیت و تجارت و گشودن افق‌های جدید شده بودند. وقتی از والت دیزنی پرسیدند نیم قرن آینده را چطور پیش‌بینی می‌کنی، پاسخ داد تصور یکی دو سال آینده به اندازه کافی سخت هست (چه برسد به 50 سال)! در سال‌های پیش‌رو، موفقیت یا شکست شرکت‌های رسانه‌ای به طور فزاینده‌ای وابسته به توانایی آنها در برقراری ارتباط دوسویه و مستقیم با مصرف‌کننده خواهد شد. این امر انگیزه‌ای شد که دیزنی ابزاری برای رساندن محتوای برتر به انبوه مخاطبان خود به دست آورد؛ این ابزار آزادی و انعطاف‌پذیری به دست می‌دهد که می‌تواند وابستگی به توزیع‌کنندگان را کم کرده و امکان ارتباط مستقیم با مشتری از طریق خدمات جاری1 را فراهم می‌کند. لازم به ذکر است که خدمات جاری شرکت دیزنی در سال 2019 آماده ارائه خواهد بود.

واضح است که برندهای قوی و بزرگ در این مقطع زمانی انفجار دارایی‌های فکری، به طور طبیعی وضعیت بهتری نسبت به سایرین دارند. لازم است محیطی خلق شود جهت جذب داستان‌سرایان خوب در سطح جهانی تا مالک داستان‌هایی شوند که ما تولید می‌کنیم و مصرف‌کنندگان را با آن محتوا به گونه‌ای درگیر کنند که متناسب با زندگی روزمره آنها باشد و یک تجربه سرگرمی لذت‌بخش نیز برای آنها فراهم شود.

راحتی نیز نقش مهمی در این میان بازی می‌کند. مصرف‌کنندگان امروزی به هیچ وجه تحمل اصطکاک از هر نوع آن را ندارند؛ وقتی نوبت به سهولت در استفاده می‌رسد، آنها صبر خود را کاملاً از دست می‌دهند. بنابراین وجود یک رابط کاربری بصری، کارا و برازنده اکنون از هر زمان دیگری حیاتی‌تر است؛ چنین ویژگی‌هایی در مورد سیار بودن و ظرفیت‌های جست‌وجوی کارا نیز صدق می‌کند. نوآوران در این صنعت به طور غریزی این مسائل را درک می‌کنند در حالی که برخی توزیع‌کنندگان سنتی هنوز با این مفاهیم درگیری دارند که در آینده تبدیل به یک چالش رقابتی برای آنها خواهد شد.

دوره زمانی خارق‌العاده‌ای برای رسانه‌ها فراهم شده است. این صنعت به گونه‌ای دگرگون شده است که نمی‌توانیم حتی هنوز به طور کامل این تحول را درک کنیم و برای اولین بار است که ابزار برقراری ارتباط مستقیم با یکایک مصرف‌کنندگان را داریم. باید گفت آینده بازتاب داده‌ها و تمایلات صدها میلیون نفر مصرف‌کننده خواهد بود.

کار کردن برای الگوریتم

 متیو بیشاپ 

تجارت- فردا

چه کسی می‌تواند بهتر کارمندان یک شرکت را قضاوت کند؟ در سال 2018 کارمندان در حالی که مشغول انجام کارهای روزانه خود هستند، به خوبی آثار بهبود در «تحلیل توانایی»شان را که به عنوان «تحلیل مردم» نیز شناخته می‌شود، احساس خواهند کرد. بخش منابع انسانی که به نسبت سایر بخش‌های شرکتی در استفاده از داده‌های بزرگ2، کُند حرکت کرده است در سال 2018 تبدیل به یکی از مشتاق‌ترین طرفداران آن (داده‌های بزرگ) خواهد شد چراکه کاربردهای مهمی برای تعیین اینکه چه کسی استخدام شود، چقدر دستمزد دریافت کند و اینکه آیا ارتقا بگیرد یا نه، پیدا خواهد کرد. کارمندان باید عادت کنند که موش آزمایشگاهی (اغلب بدون اطلاع آنها) در آزمایش‌های منابع انسانی (HR) باشند. آنهایی که عاقل باشند دقت و تفکر بیشتری را صرف چگونگی ابراز خود در ای‌میل‌ها و پلت‌فورم‌های دیجیتال مبتنی بر همکاری مربوط به محیط کار مانند Slack ‌کنند.

یک دلیل، فشاری است که مدیران منابع انسانی با آن مواجه خواهند شد برای آنکه محیط کار را برای بانوان و گروه‌های اقلیت بهتر کنند. محدودیت‌های رویکردهای موجود مانند برنامه‌های آگاهی‌بخشی و آموزشی منجر به ایجاد شرایطی شد که در آن تنها از تنوع در محیط کار دم زده می‌شود و در عمل اقدام خاصی به جز اصلاح بیانیه‌ها صورت نمی‌گیرد. اما به تازگی مجدداً این مساله به اولویت شرکت‌ها تبدیل شده است زیرا اخبار شوکه‌کننده‌ای در سال 2017 در مورد تبعیض و آزار جنسی در سیلیکون ولی، هالیوود، شرکت‌های بزرگ رسانه‌ای و ورزشی حرفه‌ای منتشر شد که به دنیا یادآوری می‌کرد فرهنگ شرکتی بد، یک ریسک جدی برای کسب‌وکار محسوب می‌شود.

بنابراین شرکت‌ها با بهترین پیچیدگی تحلیلی در دسترس‌شان محاسبه عددی و بررسی خواهند کرد که آیا سیاست‌های ارتقا و استخدامی‌شان منصفانه است یا خیر. ابزارهای تحلیلی جدید متعلق به شرکت‌هایی نظیر LinkedIn کمک‌کننده خواهند بود. یک تست کلیدی برای این رویکرد سرنوشت دعاوی مطرح‌شده علیه گوگل از سوی دپارتمان کار آمریکا و از سوی برخی از کارمندان خانم سابق گوگل خواهد بود؛ این دعاوی اتهاماتی در رابطه با تبعیض جنسیتی مطرح می‌کنند که گوگل می‌گوید نتایج (آزمون‌های) تحلیل توانایی (که مدت‌ها تصور می‌شد که از پیشرفته‌ترین نوع است) این اتهامات را رد می‌کند. تصمیم این غول جست‌وجو در تابستان مبنی بر اخراج کارمندی که یادداشتی را در انتقاد به تلاش‌های مربوط به تنوع (حفظ حقوق اقلیت‌ها و...) این شرکت به گردش درآورده بود، تبدیل به سنگ محک خوبی برای پیش‌بینی روند و دورنمای «تحلیل توانایی» شده است.

«تبعیض‌های ناآگاهانه» موضوع داغی در بحث منابع انسانی شده است، در نتیجه کارفرمایان نرم‌افزارهای طراحی‌شده را برای غلبه بر این مشکل به کار خواهند گرفت. ابزاری به نام بلندر‌3 داده‌های نامربوط را (مانند عکس‌ها و اسامی متقاضیان) مخفی و داده‌های مرتبط را (مانند مهارت‌ها و تجربه کاری) پررنگ می‌کند. نرم‌افزار دیگری که یک استارت‌آپ مربوط به سیلیکون ولی است، نرم‌افزاری را آزمایش می‌کند که با استفاده از پردازش زبان طبیعی، مکالمات صورت‌گرفته در Slack را به منظور شناسایی صحبت‌های غیراخلاقی یا غیرمرتبط رصد می‌کند.

شکستن کد الگوریتم‌ها تنها به اندازه نویسندگان‌شان (کدنویسان) خوب هستند. یک نرم‌افزار تحلیل توانایی ابتدایی که بر اساس مطالعه رفتار شرکت‌های استخدامی ایجاد شده بود، به صورت خیلی ساده تبعیض‌های ناخودآگاه (ناآگاهانه) موجود را تحت پوشش قرار می‌داد، مانند ترجیح کسانی که در دانشگاه‌های مشهور (پرهزینه) تحصیل کرده‌اند به دیگران. اما کیفیت این نرم‌افزارها به سرعت بهبود می‌یابد و در سال 2018 نیز این روند صعودی ادامه خواهد یافت. درست مانند تحلیل داده در فیلم «Moneyball» که باورهای قدیمی حاکم بر بازی بیس‌بال را در مورد اینکه کدام بازیکن به کار گرفته شود زیر سوال برد؛ به همین ترتیب ابزار تحلیل توانایی، رویکردهای سنتی نسبت به استخدام و ارتقا را در هر کسب‌وکاری به چالش خواهد کشید. گزارش‌های عملکرد سالانه کارمندان، با استفاده از داده‌های زمان واقعی (که بلافاصله پس از جمع‌آوری منتشر می‌شوند)، از شکل ناراحتی از تبادل تعارفات رسمی به مکالمات مستند تبدیل خواهند شد. البته اگر گزارش‌های سالانه (و رتبه‌بندی‌های مرتبط با آن) به کلی از میان نرفته باشند. به تدریج سازمان‌های بیشتری ارزش‌های خود را مورد بازنگری قرار می‌دهند، گرچه تاکنون تصمیم شرکت‌هایی نظیر مایکروسافت و جنرال موتورز مبنی بر جایگزین کردن چنین گزارش‌هایی با ارزیابی‌های پیوسته، به طور گسترده‌ای از سوی سایرین گرته‌برداری نشده است. راه‌حل مطلوب ممکن است گزارش‌های سالانه به علاوه ارزیابی‌های پیوسته باشد. تحلیل‌های توانایی، تمرکز بیشتر بر بهترین شکل تشویق کارمندان و پاداش‌دهی به آنها را ترغیب خواهند کرد. این حوزه‌ای است که در آن مرتبطان با منابع انسانی، تبدیل به دانشمندانی فعال در حوزه داده می‌شوند که دست به آزمایش‌هایی می‌زنند تا ببینند کدام روش بهتر جواب می‌دهد. برای مثال، وقتی گوگل در انتخاب متقاضیان برای مثال، از بازی‌های فکری مشهور استفاده کرد متوجه شد که این شاخص خوبی برای تضمین موفقیت‌های بعدی نیست. تحلیل توانایی همچنین ممکن است شرکت‌ها را ترغیب کند که به کارمندان حق استفاده از تعطیلات به میزانی که دلخواه آنها‌ست را بدهند، همان‌طور که برخی از شرکت‌های سیلیکون‌ولی در حال حاضر عمل می‌کنند. داده‌ها نشان می‌دهند که کارمندان عموماً این آزادی را دوست دارند گرچه تعداد محدودی از آنها ممکن است بیش از پیش (طبق نظام سنتی) محل کار را ترک کنند.

شکاکان ممکن است نگران عواقب منفی ناشی از تحلیل توانایی که از سوی یک رئیس ضعیف به کار گرفته می‌شود، باشند. آشکار است که ریسک‌هایی وجود دارد چراکه این ابزارها برای مدیران خُرد امکانی فراهم می‌کنند که تا آخرین نفس علیه کارمندان ضعیف‌تر (در حوزه‌ای نامربوط) تلاش کنند، آن هم در محیطی اقتصادی که فرصت‌های شغلی موقت شایع است و سازمان‌ها تمایل به به‌کارگیری کوتاه‌مدت کارمندان دارند (روند حرکت به سمت چنین اقتصادی آغاز شده است و پیش‌بینی می‌شود تا سال 2020 حدود 40 درصد از کارگران آمریکایی، پیمانکاران مستقل باشند). به احتمال بیشتر، علم تحلیل توانایی روشن خواهد کرد که چه کسی مدیر خوبی است و چه کسی نیست؛ آزمایشی که بسیار به آن نیاز داریم. در مجموع، کاربرد عالی‌تر این ابزار باید این باشد که محیط و جهان کار برای همه بیشتر از همیشه منصفانه، شامل و شایسته‌سالارانه باشد.‌

در حال حرکت

 آدام رابرتس

تجارت- فردا-  شکل 5- تعداد کل تولدها (1000 نفر)

واقعیت این است که توافق‌نامه‌های جدید جهانی تا حد زیادی بیهوده تلاش می‌کنند تا به حرکت پناهندگان و مهاجران نظم ببخشند. در سال 2016 با هجوم مهاجران به اروپا و نگرانی عموم درباره وضعیت اقتصادی، دولت‌ها به فکر چاره افتادند. در نشست سطح بالایی در شهر نیویورک، 193 کشور متعهد شدند برنامه‌ای طراحی کنند که حرکت جهانی مردم را «امن، متناوب و منظم» کند. این امر طرحی بلندپروازانه به نظر می‌رسید یا به گفته برخی راه‌حلی دم‌دستی برای تبدیل یک موضوع بغرنج به مساله‌ای ساده‌تر بود.

اما به نظر نمی‌رسد این قبیل گفت‌وگوها راه به جایی ببرد. در نتیجه کشورهای به نسبت کمتر ثروتمند مجبور خواهند شد پذیرای تعداد بیشتری از پناهندگان باشند. به عبارت دیگر کشورهای فقیرتر که حدود 84 درصد از جمعیت پناهندگان را میزبانی می‌کنند، همچنان مقصد اصلی پناهندگان خواهند بود. برای مثال در اواخر سال 2017، مساله دردآور وضعیت پناهندگان روهینگایی سبب شد تا به دنبال موضع‌گیری‌های هندوستان، بنگلادش به عنوان یکی از مقاصد اصلی آنها مطرح شود. در واقع مساله اصلی در اینجا تقسیم مسوولیت در بین کشورهاست.

این مساله البته در سال آینده میلادی نیز همچنان ادامه خواهد یافت و ایده‌های مختلفی در این باره مطرح خواهد شد، از جمله اینکه پناهندگان را از کمپ‌ها خارج کرده و در میان ساکنان محلی هر کشور ساکن کنیم. در ضمن تمرکز بیشتری نیز برای کمک به کشورهای میزبان پناهندگان وجود خواهد داشت چراکه عملاً آنها هستند که بار اصلی مساله مهاجرت پناهندگان را به دوش می‌کشند. همان‌طور که گفته شد گفت‌وگوهای بسیاری پیرامون مساله مهاجرت صورت گرفته است اما مشکل اصلی اینجاست که کشورها منافع مختلفی دارند. در یک نگاه کلی، مهاجرت کارگران سبب می‌شود تا کشورهایشان از پول‌های فرستاده‌شده و نیز انتقال مهارت بهره ببرند. البته اگرچه کشورهای میزبان مهاجران هم از وجود نیروی کار منتفع خواهند شد اما بسیاری از رای‌دهندگان در آن کشورها به این مساله حساسیت نشان خواهند داد. از همین رو در شرایط فعلی امید به ایجاد زمینه‌های حقوقی و رسمی برای این مساله در کشورها چندان قوی نیست.

در عوض به نظرمی رسد کشورهای فقیر و ثروتمند باید زمینه‌هایی هرچند کوچک از اشتراک را برای خود پیدا کنند. از جمله این موارد می‌توان به مقابله با شبکه‌های قاچاق انسان و نیز تضمین حقوق اولیه برای مهاجران اشاره کرد. پیشنهاد اصلی می‌تواند به این صورت مطرح شود که ابتدا یک چارچوب جهانی مورد توافق در زمینه مهاجرت شکل بگیرد و سپس جزئیات امر در زمینه پیاده‌سازی به خود کشورها سپرده شود.

 کنفرانس خوب؟ کنفرانس بد؟

 ژان پیوتروفسکی

در دسامبر سال 2015 کشورهای مختلف در پاریس گرد هم آمدند تا گرمایش جهانی را در سطحی پایین‌تر از دو درجه سانتی‌گراد نگه دارند و از بروز تغییرات اقلیمی فاجعه‌آمیز جلوگیری کنند. حال در سال 2018 باید دید چه مشکلاتی پیش خواهد آمد.

اولین مساله به خود توافق بازمی‌گردد، بدین معنی که هنوز بخش‌هایی از آن مبهم است و برخی مسوولیت‌های داوطلبانه هر کشور و حدود آنها به درستی مشخص نیست، مثلاً نحوه گزارش‌دهی درباره عملکرد هر کشور و موارد آن به درستی مشخص نیست. با توجه به آستانه دو درجه سانتی‌گرادی که از آن نام‌برده شد، وجود یک دیپلماسی قوی به منظور ایجاد مجموعه‌ای از استانداردهای مشخص ضرورت دارد. البته با خروج آمریکا از این معاهده، و با توجه به اهمیت مساله تغییر اقلیم شاید چنین قراردادی به بندهای بازدارنده‌تری برای جلوگیری از خروج نیاز دارد.

مساله نگران‌کننده دیگر، به کشور برگزارکننده اجلاس 2018 در این زمینه یعنی لهستان بازمی‌گردد، که ممکن است به لحاظ دیپلماتیک نتواند چندان قوی عمل کند. البته لهستان سابقه نسبتاً خوبی در برگزاری نشست‌های مرتبط با گرمایش زمین دارد اما در حال حاضر به دلیل وجود جنجال‌هایی پیرامون دولت پوپولیست این کشور باید در موفقیت چنین اجلاسی اندکی تردید کرد. با این حال، هنوز هم می‌توان به این اجلاس امیدوار بود چراکه این تنها نشستی نیست که قرار است در این زمینه برگزار شود و 12 ماه آتی با اجلاس‌های متنوع همراه است که احتمالاً جذاب‌ترین‌شان در ماه سپتامبر 2018 در کالیفرنیا خواهد بود. به نظر می‌رسد مسائل فوق سبب شود تاخیری را در پیاده‌سازی معاهده پاریس شاهد باشیم. البته همچنان باید برای همسان‌سازی گزارش کشورها در زمینه تلاش‌های زیست‌محیطی تا سال 2020 و همچنین زیرنظر داشتن اهداف مدنظر تا سال 2030 که چشم‌انداز اصلی معاهده است، تلاش کرد.

خداحافظ انفجار جمعیت

 جوئل باد

در سراسر تاریخ مدرن احتمالاً یک چیز همیشه درست بوده است و آن اینکه همیشه رشد جمعیت ادامه داشته است. به‌رغم کاهش نرخ زادوولد از دهه 1960 به این‌سو، تعداد زنان افزایش پیدا کرده است بنابراین تعداد کودکان همچنان رو به رشد بوده است. حالا به نظر می‌رسد ما در این زمینه در وضعیت خوبی قرار داریم. طبق پیش‌بینی سازمان ملل متحد بیش از 140 میلیون تولد در سال 2018 رخ خواهد داد که 61 هزار مورد کمتر از سال جاری میلادی است. پیش‌بینی‌های بلندمدت نشان می‌دهد رشد جمعیت همچنان روندی کاهشی داشته باشد و در اواخر دهه 2040 میلادی از 5 /1 درصد فراتر خواهد رفت که بالاتر از نرخ فعلی است.

روندهای سال 2018 به نوعی با سال‌های قبل متفاوت‌اند. بیش از نیمی از تولدهای سال آینده در قاره آسیا رخ خواهد داد. قاره آفریقا با 31 درصد در رده بعدی قرار دارد. جالب‌تر آنکه اگر پیش‌بینی‌های سازمان ملل متحد درست باشد، تا اواخر دهه 50 میلادی تعداد زادوولدها در نیجریه بیش از چین خواهد بود. این شاید اولین علامت بزرگ‌ترین تغییر روند در قرن اخیر باشد و آن آفریقایی شدن جمیعت جهان است. این تغییر روند به نوعی یادآور انفجار جمعیت دهه 1960 میلادی است، زمانی که از نقش بی‌بدیل هند در افزایش جمعیت یاد می‌شد اما این‌بار به نظر می‌رسد آفریقایی‌ها تا سه دهه آینده بازی را عوض خواهند کرد.

در کنار این مساله همچنان که نوزادان متولد سال 2018 بزرگ می‌شوند، به ظهور الگوهای جدید مهاجرت کمک خواهند کرد، چراکه آمریکای مرکزی نرخ زادوولد پایین‌تری را تجربه خواهد کرد، از طرف دیگر روند یادشده در آفریقا فشار بیشتری را بر اروپا تحمیل خواهد کرد. اما بازهم چیزی که توجه زیادی را به خود جلب می‌کند، آفریقای نوظهور و آسیای سالمند خواهد بود.

درنهایت روند کاهشی جمعیت از بسیاری جهات خبری خوب تلقی می‌شود. به طور معمول نرخ‌های بالای زادوولد حاکی از آن است که زنان نمی‌توانند از طریق راه‌های پیشگیری، باروری خود را کنترل کنند یا هیچ برنامه‌ریزی برای تعداد بهینه فرزندان در خانواده‌شان ندارند. برای دولت‌ها نیز تعداد نوزادان کمتر به معنی تعداد کمتری از کودکان در سن تحصیل خواهد بود. البته به مسائل دیگری نیز در کنار این روندها باید توجه کرد. مثلاً هند مالامال از کلینیک‌های باروری شده که برخی‌شان مخفیانه به سقط‌جنین‌های ناخواسته با جنسیت دختر مشغول‌اند. البته بیشترشان با زوج‌هایی سروکار دارند که یک سقط را تجربه کرده و اکنون برای باروری بعدی با مشکل مواجه‌اند. به عبارت دیگر چیزی که زمانی صرفاً مشکل کشورهای ثروتمند بود اکنون به مساله‌ای جهانی تبدیل شده است.

ماندلا! ادامه بده!

 گراسا ماچل  / ریچارد برنسون

تجارت- فردا- ماندلا

یکی از محتمل‌ترین پیش‌بینی‌های سال 2018، این است که بزرگ‌ترین معضلی که با آن مواجهیم همچنان پابرجا خواهد بود. این مساله رفع نخواهد شد مگر اینکه اقدام جدی علیه آن صورت گیرد. تا به حال باید نام معضل را فهمیده باشید، نژادپرستی! در سال‌های اخیر میلیون‌ها نفر همچنان حس می‌کنند مورد تبعیض واقع شده‌اند از همین‌رو اعتماد به دولت‌ها، کسب‌وکارها و نهادهای چندفرهنگی در پایین‌ترین حد خود قرار گرفته است. این مساله کار را برای پاروهای قایق عوام‌فریبی ساده‌تر کرده است تا بتواند هر از چندگاهی با ارائه راه‌حل‌های ساده و به ظاهر جذاب به حرکت بیفتد و برای خود رای بخرد.

حال راه‌حل چیست؟ به نظر می‌رسد دنیا اکنون به راه‌حل‌های نوآورانه، خلاقانه و جدی‌تری برای مقابله با این مساله نیاز دارد. اما شاید گاهی نگاه به گذشته هم بتواند برانگیزاننده باشد. جولای 2018 صدمین سال تولد یکی از تاثیرگذارترین و بلندنظرترین رهبران سیاسی است که جهان تاکنون به خود دیده است. 

برای کسانی که او را می‌شناخته و دوست داشتند، نام ماندلا به عنوان کسی که مردمش را از نژادپرستی نجات داد و با خرد و بصیرت دموکراسی جدید بنا نهاد، به یاد خواهد ماند. امروزه همچنان گروه‌هایی وجود دارند که با الهام از روحیه ماندلا به مبارزه با معضلاتی همچون بی‌عدالتی و تبعیض، ازدواج کودکان، مسائل مرتبط با تغییرات اقلیم و نیز منازعات منطقه‌ای مشغول بوده‌اند. هرچند که این تلاش‌ها روز‌به‌روز در حال گسترش است اما به نظر می‌رسد همچنان معضلات اصلی ما حل نشده‌اند. 

روی دیگر سکه این قبیل تلاش‌ها، موج ملی‌گرایی و سیاست‌های مرتبط با آن از آمریکا و بریتانیا گرفته تا درگیری‌های قبیله‌ای در هند و میانمار است که نه‌تنها معضل اصلی را تشدید می‌کند بلکه مانع بسیاری از تلاش‌های یادشده نیز می‌شود. از همین‌رو است که ضرورت یک رویکرد جدید در سال 2018 بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. در صورتی که سیاستمداران نتوانند برای این مطالبات پاسخی قانع‌کننده ارائه کنند، شهروندان خود باید دست‌به‌کار شوند. دقیقاً به همین جهت اخیراً پویشی به نام «کنار هم قدم خواهیم برداشت» به راه افتاده است. قرار است در سال 2018 به مناسبت صدمین سال تولد نلسون ماندلا، صد ایده برتر در زمینه مبارزه با نژادپرستی، انتخاب شود و به آگاهی جهانیان برسد. این ایده‌ها که از سوی سیاستگذاران، سازمان‌های مردم‌نهاد، و دیگر گروه‌های جامعه مدنی مطرح خواهند شد، راهکارهایی عملی در این زمینه ارائه خواهند کرد.  

دو روی سکه شادکامی
 بیل ریجرز
زندگی مدرن می‌تواند هم بر شادکامی افراد بیفزاید و هم از آن بکاهد. شیوه‌های جدید ارتباطی به مردم این امکان را می‌دهد تا سطوح جدیدتری از درهم تنیدگی زندگی اجتماعی را تجربه کنند. بر اساس پیش‌بینی‌ها، تا پایان سال 2018 میلادی، یک‌سوم جمعیت جهان، از گوشی‌های تلفن همراه هوشمند برخوردار خواهند بود. این امر می‌تواند کیفیت عملکرد کارمندان و سرعت عمل آنها را بالا ببرد. برای مثال پاسخ دادن به یک ای‌میل دیگر وقت چندانی نخواهد گرفت و می‌تواند از هر مکانی صورت گیرد. این مساله سبب خواهد شد تا کارمندان ساعات کمتری را پشت میز بگذرانند و زمان بیشتری را به گذراندن با خانواده اختصاص دهند.
تجارت- فردا-  شکل 4- تغییر در شادکامی بین 2007-2005 و 2016-2014 براساس تغییر در ارزیابی کیفیت زندگی در یک کشور در مقیاس صفر تا 10
اما از سوی دیگر، مسائل کاری را به درون خانواده خواهد کشاند. تصور کنید پدر مجبور است هنگام شام به تلفن کاری خود پاسخ دهد و این مساله ممکن است آرامش محیط خانه را برهم بزند. پژوهش‌های زیادی در این زمینه در حال صورت گرفتن است که آیا «همیشه در دسترس‌بودن» کارمندان پدیده خوبی است یا خیر. برخی پژوهش‌ها مدعی‌اند که این مساله می‌تواند آثار مخربی بر بهره‌وری کارمندان داشته باشد. به نظر می‌رسد کارفرمایان در سال 2018 تا حدی به این موضوع پی ببرند چراکه از قبل احتمالاً می‌دانند میزان نگرانی در کارمندان در سال 2017 رو به افزایش بوده و همچنان سیر صعودی دارد. این مساله سبب شده است تا شرکت‌ها در کنار سایر روش‌هایی که به افزایش سود و بهره‌وری‌شان می‌انجامد به شادکامی کارمندانشان که سرمایه انسانی یک شرکت محسوب می‌شود توجه ویژه‌ای داشته باشند.
این موضوع به ویژه زمانی اهمیت می‌یابد که این تلاش را در کنار روندهای کلی شادکامی در دنیا و عواملی که ممکن است این وضعیت را تشدید یا بهبود بخشند ببینیم. شاید بیراه نباشد اگر بگوییم به نوعی دنیا در سوگ کاهش شادی خود نشسته است. حال این بر عهده سیاستگذاران باکفایت و هوشمند است که از روند شادکامی در 10 سال گذشته درس گرفته و برای این اوضاع کاری انجام دهند. در اینجا می‌توان بحث همیشگی را مطرح کرد که وضعیت اقتصادی و توانایی مالی تا چه حد شادی به همراه می‌آورد. با رویدادهای سال 2017 میلادی، می‌توان انتظار داشت که در سال آتی میلادی، آمریکایی‌ها با رئیس‌جمهور تازه خود و نیز بریتانیایی‌ها با طرح جدید و عجیب خود برای خروج از اتحادیه اروپا کاندیداهای ناامیدترین ملل دنیا محسوب شوند اما شاید وضعیت یونان که همچنان در بحران عمیق مالی به سر می‌برد و از سیاست‌های ریاضت اقتصادی رهایی نیافته است، حتی بدتر باشد. اما خبر خوب اینکه پیش‌بینی می‌شود اقتصاد یونان در سال 2018 اندکی با رشد همراه باشد. تعجبی ندارد که کره شمالی تحت سلطه کیم‌جونگ‌اون سال چندان خوبی را سپری نخواهد کرد، به علاوه اینکه خطر منازعات اخیر با آمریکا و دولت ترامپ می‌تواند بر شاد نبودن هرچه بیشتر مردم این کشور بیفزاید.
 
 ونزوئلا با وجود دارا بودن منابع نفتی و به دلیل تورم وحشتناک خود یکی دیگر از کشورهایی است که باید در سال 2018 آن را رصد کرد. همچنین یمن به دلیل ادامه درگیری‌های داخلی در بسیاری از بررسی‌های سازمان‌های بین‌المللی در قعر جدول قرار می‌گیرد. همچنین کشور تازه موجودیت‌یافته سودان جنوبی همچنان با درگیری و منازعات داخلی دست‌وپنجه نرم می‌کند که انتظار نمی‌رود در سال آینده میلادی هم اوضاعش تغییر چندان قابل توجهی داشته باشد.

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها