بدفهمی صورتمساله
هوشنگ عشایری از پیامدهای برجسازی در بافتهای فرسوده میگوید
هوشنگ عشایری میگوید: تاکید داریم که بافت ناکارآمد شهری باید از سوی مردم بازسازی و احیا شود. برای نیل به این هدف لازم است که در اراضی مربوط به بافتهای فرسوده اقدام به راهاندازی نهاد اجتماعی و نهاد توسعهگر محله کنیم.
سایه فتحی: اگرچه هنوز مشخص نیست رویکرد دولت در نوسازی بافتهای فرسوده شهری چیست و حتی صحت و سقم خبری که یکی از رسانهها به نقل از سخنگوی دولت منتشر کرده مبنی بر اینکه طرح برجسازی در بافت فرسوده از سوی رئیسجمهور ابلاغ شده، مشخص نیست. با این حال سرپرست شرکت عمران و بهسازی شهری پیرامون پیامدهای برجسازی در بافت فرسوده میگوید: «قرار است برج برای چه کسانی در شهرها ساخته شود؟ به چه نیازی قرار است پاسخ دهد؟ آیا در کلانشهری چون تهران کمبود مسکن نسبت به خانوار داریم؟ در حال حاضر در شهر تهران 500 هزار خانه خالی داریم. آنوقت بیاییم برجسازی در بافتهای ناکارآمد شهری راه بیندازیم؟ وقتی نسبت خانوار به مسکن تقاضایی وجود ندارد، این کار یعنی به مشکلات بافتهای ناکارآمد محله اضافه کردهایم.» هوشنگ عشایری تاکید دارد: «در حال حاضر تقاضا برای بهبود وضعیت مسکن محله در بافتهای ناکارآمد شهری وجود دارد. باید به این تقاضا پاسخ داد که آن هم از طریق نهاد توسعهگر محله امکانپذیر است.» او معتقد است: «نقش دولت در ابتدا ورود به نوسازی مسکن نیست و نباید در این زمینه مداخله کند. اگر دولت، شهرداری یا توسعهگر تصمیم بگیرد که مشکل بافت فرسوده را با مداخله مستقیم خود به مفهوم تملک و تجمیع به شکل گسترده حل کند سخت در اشتباه است. در گذشته دولت به این موضوع ورود پیدا کرد که کار صحیحی نبود.» در ادامه شرح کامل این گفتوگو را میخوانید.
♦♦♦
ارزیابی شما با توجه به اینکه مسوولیت یکی از نهادهای متولی در نوسازی بافتهای فرسوده شهری را بر عهده دارید از حواشی اخیر مبنی بر ابلاغ طرح برجسازی در بافتهای فرسوده از سوی دولت و اختلاف نظرات پیرامون سیاست دولت برای احیای بافتهای فرسوده چیست؟
بسیار خرسندم که در روزهای اخیر مساله احیای بافتهای ناکارآمد شهری به موضوع داغی در محافل کارشناسی و رسانهای و حتی در بین مردم تبدیل شده چراکه توجه عمومی به این امر، اهمیت و حساسیت آن را نشان میدهد و باعث میشود دولت با توجه به اهمیتی که این موضوع دارد به روند ساماندهی بافتهای ناکارآمد شهری
سرعت بیشتری ببخشد. با توجه به حاشیههای اخیر و واکنشهایی که نسبت به مساله نوسازی بافتهای ناکارآمد شهری مطرح شد معتقدم در گام نخست باید کارشناسان، صاحبنظران و متولیان فهم درست و مشترکی، در این زمینه داشته باشند.
باید بدانیم صورت مساله بافتهای ناکارآمد شهری به ویژه در زمینه مسکن چیست؟ شاهدیم بحثهای متفاوتی برای مساله احیای بافتهای ناکارآمد شهری مطرح میشود و حتی در برخی نقاط به تضاد هم میرسند.
با طرح این مقدمه میخواهم به این جمعبندی برسم که اگر مساله بافتهای ناکارآمد شهری را به درستی متوجه نشویم و تنها با توجه به حساسیت و اهمیت موضوع راه حلی ارائه دهیم ممکن است از مسیر اصلی فاصله بگیریم و به بیراهه بیفتیم.
پس باید در گام نخست به فهم درست و مشترکی در مقوله بافتهای ناکارآمد شهری برسیم و با توجه به آن به بررسی و آسیبشناسی این موضوع بپردازیم.
چقدر بافت فرسوده شهری داریم؟
تاکنون بالغ بر 130 هزار هکتار بافت ناکارآمد شهری در کشور شناسایی شده است. جمعیتی نزدیک به 19 میلیون نفر در آن ساکن هستند.
در سالهای اخیر مدلها و رویکردهای مختلفی برای نوسازی بافتهای فرسوده شهری مطرح شده است و کارشناسان هم نسبت به، بهکارگیری هریک از آنها واکنشهایی نشان دادهاند اما تاکنون راه به جایی نبردهاند. با این اوصاف رویکرد مناسب در زمینه ساماندهی بافتهای فرسوده شهری چیست؟
برای احیای بافتهای ناکارآمد میانی یا سکونتگاهی غیررسمی باید سه هدف سختافزاری و سه هدف نرمافزاری را تعریف کنیم. این هدفها یا فعالیتهای نرمافزاری و سختافزاری باید در کنار یکدیگر اجرایی شوند و همزمان پیش بروند تا نتیجه مطلوب حاصل شود.
وقتی میگوییم 130 هزار هکتار بافت ناکارآمد شهری داریم با جمعیتی نزدیک به 19 میلیون نفر یعنی در مورد وضعیت 30 درصد جمعیت شهری کشور صحبت میکنیم. این اعداد نشان میدهد مساله بافتهای ناکارآمد شهری بسیار مهم است و کسانی که از این بخش تاثیر میگیرند یک جامعه هدف قابل اندازهگیری و قابل توجه است و باید رویکردی اتخاذ شود که در نهایت به رضایت جامعه مذکور منجر شود.
با توجه به این امر در جریان فعالیتهای نرمافزاری و سختافزاری چه اتفاقی خواهد افتاد که در نهایت هدف مورد نظر در نوسازی بافتهای فرسوده شهری محقق شود؟
بافتهای ناکارآمد شهر را در پنج گونه دستهبندی کردهایم که شامل بافتهای ناکارآمد میانی، تاریخی، سکونتگاههای غیررسمی، روستاهای واقع در حاشیه شهرها و نقاط ناهمگون شهری (پادگانها، کارخانهها و کارگاهها) هستند. در این پنج گونه باید نوسازی، بهسازی و مقاومسازی مسکن انجام شود. بر این اساس اگر قرار است در محلات یا گونههای مذکور نوسازی و بهسازی مسکن انجام شود باید بررسی شود آیا خدمات زیربنایی و روبنایی شهری آن محله برای این کار کافی است.
در اینجا مساله ارتقای خدمات زیربنایی و رونمایی فضایهای عمومی شهری مطرح میشود. به عبارت دیگر سه هدف سختافزاری که شامل نوسازی، بهسازی و مقاومسازی مسکن، ارتقای خدمات زیربنایی و ارتقای خدمات روبنایی است باید تعریف و اجرایی شود.
بنابراین براساس قانون برنامه ششم برای اینکه خدمات و کیفیت محلهای را که دارای بافت ناکارآمد شهری است به میانگین شهر خودش برسانیم باید این سه فعالیت سختافزاری را از پایین به بالا انجام دهیم. یعنی جریان باید از محله به سمت دولت محلی و ملی سوق پیدا کند.
برای اینکه دیدگاه محلی و خواستههای مطلوب محله منتقل شود باید جریان نرمافزاری شکل گیرد. یعنی سه فعالیت نرمافزاری که شامل ظرفیتسازی، شبکهسازی و ابزارسازی است باید شکل بگیرد که در نهایت به توانمندسازی منجر میشود. در نهایت این یک جریان سختافزاری و نرمافزاری است که از طریق کنشگران، ساکنان و مردم محلات با کمک دولت ملی و محلی انجام خواهد شد.
منظور از دولت ملی و محلی چیست؟ جایگاه دولت یا نهادهایی چون شهرداری در مساله نوسازی بافتهای فرسوده در کجا قرار دارد؟
منظور از دولت محلی؛ شهرداریها، فرمانداریها، استانداریها، سازمانهای استانی و شهری است. دولت ملی هم یعنی هیات دولت، دستگاههای متولی مجموعه وزارت راه و شهرسازی و دستگاههای متولی حاکمیتی که ارتباط مستقیم با شهر و مردم دارند.
نقش دولت در ابتدا ورود به نوسازی مسکن نیست و نباید در این زمینه مداخله کند. اگر دولت، شهرداری یا توسعهگر تصمیم بگیرد که مشکل بافت فرسوده را با مداخله مستقیم خود به مفهوم تملک و تجمیع به شکل گسترده حل کند سخت در اشتباه است. در گذشته دولت به این موضوع ورود پیدا کرد که کار صحیحی نبود.
دولت باید از طریق جریان سختافزاری به دو بخش زیربنایی و روبنایی وارد شود. اگر میخواهیم بافت ناکارآمد شهری را احیا کنیم باید در گام اول عناصر اصلی محله را کشف کنیم. اگر هم عناصری وجود ندارد باید این عناصر را شکل دهیم. عناصر اصلی محله شامل مواردی چون بازار، مدرسه، مسجد و به طور کلی مکانهای عمومی محله است.
با ورود دولت برای کشف عناصر اصلی محله که همان حوزه روبنایی است و ورود در حوزه زیربنایی که تامین خدمات و تاسیسات شهری هست اگر این دو اتفاق بیفتند نوسازی مسکن خودبهخود از طریق مردم با کمک
دولت از این طریق انجام خواهد شد. تاکید داریم که بافت ناکارآمد شهری باید از سوی مردم بازسازی و احیا شود. برای نیل به این هدف لازم است که در اراضی مربوط به بافتهای فرسوده اقدام به راهاندازی نهاد اجتماعی و نهاد توسعهگر محله کنیم.
یعنی سیاست نهاد توسعهگر محله الگوی مناسبی در جهت احیای بافتهای فرسوده است؟
بله، نهاد توسعهگر محله؛ انتظارات، نیازها، خواستههای ساکنان محله را به دولت محلی و دولت ملی منتقل میکند و از این طریق میتوان برنامهریزی لازم را انجام داد.
در کنار نهاد توسعهگر محله تمامی عوامل چون نهاد تسهیلگر، ساکنان و مالکان، سرمایهگذار، دولت محلی و ملی خواهد بود. نگاه ما به حوزه بازآفرینی بافتهای فرسوده کاملاً رویکردی اجتماعی است و الگوی مناسب نیز در این رویکرد راهاندازی نهاد توسعهگر محله است.
یعنی سیاست برجسازی در بافت فرسوده در جهت احیای بافتهای فرسوده شهری از سوی دولت مطرح نیست؟
توجه کنید ما مفهومی به نام برجسازی در بافتهای ناکارآمد شهری نداریم. این مفهوم صحیح نیست و نباید بر آن تاکید کرد. وقتی میگوییم باید فهم درست و مشترکی از مساله بافتهای ناکارآمد شهری داشته باشیم به همین جهت است.
قرار است برج برای چه کسانی در شهرها ساخته شود؟ به چه نیازی قرار است پاسخ دهد؟ آیا در کلانشهری چون تهران کمبود مسکن نسبت به خانوار داریم؟ در حال حاضر در شهر تهران 500 هزار خانه خالی داریم. آنوقت بیاییم برجسازی در بافتهای ناکارآمد شهری راه بیندازیم وقتی نسبت خانوار به مسکن تقاضایی وجود ندارد.
این کار یعنی به مشکلات بافتهای ناکارآمد محله اضافه کردهایم. در حال حاضر تقاضا برای بهبود وضعیت مسکن محله در بافتهای ناکارآمد شهری وجود دارد. باید به این تقاضا پاسخ داد که آن هم از طریق نهاد توسعهگر محله امکانپذیر است.
معتقدم اگر دولت ملی و محلی وظیفه خود را به درستی انجام دهند و از طریق نهاد توسعهگر محله برای احیای بافتهای ناکارآمد شهری در محلات وارد شوند سریعتر به نتیجهای که انتظار داریم دست پیدا خواهیم کرد.
باور کنید اگر اکنون دولت ملی و محلی به این نتیجه برسند ساختمانهای پنجطبقه در این بافتها احداث کنند، ساکنان آن محله استقبال نخواهند کرد. چراکه نیاز آنها بهبود وضعیت مسکنی است که در آن ساکن هستند. دولت نباید مداخله مستقیم در زمینه ساختوساز و تولید مسکن داشته باشد.
دولت نقش کمککننده دارد و تسهیلات در این زمینه ارائه میکند.
بازهم تاکید میکنم نوسازی باید از طریق مردم یعنی مالکان و ساکنان محله صورت گیرد.
آیا الگوی مناسب در مقایسه با دیگر کشورها برای احیای بافتهای فرسوده شهری راهاندازی نهاد توسعهگر محله است؟ با این اوصاف برجسازی در بافت فرسوده چه پیامدهایی دارد؟
حدود 50 سال قبل در کشورهای اروپایی چون فرانسه احیای بافت فرسوده از طریق برجسازی اجرایی شد اما نتیجه مطلوبی نداشت. با توجه به مطالعاتی که انجام دادیم نهاد توسعهگر میتواند در این زمینه اثرگذاری بیشتری داشته باشد. البته ما برجسازی در بافتهای ناکارآمد شهری را رد نمیکنیم اما در حال حاضر تقاضا و ظرفیتی وجود ندارد که بخواهیم برجسازی در محلات راه بیندازیم.
حتی همانطور که اشاره کردم مردم محلات هم استقبال نخواهند کرد چون نیاز فعلی آنها مساله دیگری است. از طرفی ما تاکید داریم نیازهای
محله را نهاد توسعهگر به دولت محلی و ملی اعلام کند و بر اساس نیازها و انتظاراتی که وجود دارد برنامهریزی برای احیای بافتهای ناکارآمد شهری
انجام شود.
اگر در محلهای نهاد توسعهگر محله به این نتیجه رسید که نیاز مردم محله به برجسازی است آنوقت میتوان درباره آن تصمیمگیری کرد. البته در آن شرایط هم باید معایب و مزایای برجسازی در محله مذکور از طریق نهاد توسعهگر محله به مردم منتقل شود. اگر با وجود این برجسازی را پذیرفتند آنوقت این کار انجام شود. در غیراینصورت نباید به هیچ عنوان این کار را انجام داد.
با توجه به اینکه قرار است در این زمینه دولت برای مشخص کردن سیاست خود در احیای بافتهای فرسوده شهری تصمیمگیری کند شما به عنوان نهاد متولی چه پیشنهادی ارائه کردید؟
با توجه به توضیحاتی که در مورد الگوی نهاد توسعهگر محله عنوان کردم به دولت هم این پیشنهاد را دادهایم که در گام اول نهاد توسعهگر محل راهاندازی و وارد محلات شود. در هر محلهای اطلاعات لازم جمعآوری شود و خواستهها و انتظارات و نیازهای محله با قوانین بالادستی تطبیق داده شود.
در واقع نهاد توسعهگر واسطهای بین مردم و دولت ملی و محلی و سرمایهگذار و سازندگان حرفهای و تمام کنشگران محله است و در نهایت طرح نهایی با اطلاعاتی که نهاد توسعهگر محله میدهد مصوب خواهد شد و بر اساس آن احیای بافتهای ناکارآمد شهری اجرایی خواهد شد.
ممکن است در برخی جاها که اصلاً عناصر محلی وجود ندارد و کاملاً آن بافت خالی از سکنه است برجسازی هم صورت گیرد اما در بافتهای قدیمی، تاریخی و میانی که دارای هویت هستند با توجه به نیازها و خواسته مردم محله نوسازی و بهسازی مسکن صورت خواهد گرفت.
بازهم تاکید دارم که با روشهای قهری بههیچوجه نمیتوان مردم را به مشارکت در روند احیای بافتهای فرسوده واداشت و اتفاقاً نهادهای توسعه محله نیز به خاطر ایجاد تعامل با مردم و نیز پرهیز از روشهای قهری شکل گرفتهاند. بهطور کلی بر این باوریم که بافت ناکارآمد شهری باید از سوی مردم بازسازی و احیا شود.