هوای ناامیدی
چرا رئیسجمهوری از کابینه خود انتقاد کرده است؟
حسن روحانی در ذهنش وزیران کابینه خود را به دو دسته تقسیم کرده است: «در ذهنم وزرا را به دو دسته تقسیم کردهام و هر دو دسته آدمهای خوبی هستند اما بخشی از آنها هوای ناامیدی در سر دارند.
فاطمه شیرزادی: حسن روحانی در ذهنش وزیران کابینه خود را به دو دسته تقسیم کرده است: «در ذهنم وزرا را به دو دسته تقسیم کردهام و هر دو دسته آدمهای خوبی هستند اما بخشی از آنها هوای ناامیدی در سر دارند. برخی با اشاره به بودجه آن را کم میدانند یا وضعیت فروش و انتقال درآمدهای نفتی را خوب نمیدانند. این عده در اول، وسط و آخر دولت سخن ناامیدکننده دارند یا برخی از آنها وقتی سخن از باران و خشکسالی میشود صحبت از واردات محصولات میکنند. اما عدهای هم امیدوارانه حرف میزنند. مثلاً میگویند اگر باران کم است باید الگوی کشت را تغییر دهیم یا به کشاورزان در فلان منطقه سفارش کنیم فلان محصولات آببر را کشت نکنند.» این اظهاراتی است که رئیسجمهوری نه در جلسه هیات دولت، بلکه در یک سخنرانی عمومی در مراسم گرامیداشت هفته کارگر که روز نهم اردیبهشتماه در محل سالن اجلاس سران برگزار شده، عنوان کرده است. این سخنان روحانی واکنشهای بسیاری به دنبال داشته است.
بخش زیادی از این واکنشها متضمن این انتقاد از شخص رئیسجمهوری هستند که چرا گلایه از همکارانش را در یک سخنرانی عمومی مطرح کرده است. برخی از فعالان و مسوولان نیز این سخنان را اینطور تعبیر کردند که رئیسجمهوری قصد تغییر دارد و میخواهد کابینه دولت دوازدهم را ترمیم کند. محمدباقر نوبخت اما این گمانهزنی را رد کرده است. سخنگوی دولت گفته است: «افراد بسته به خصلتها و سوابقشان نزد رئیسجمهور دستهبندی شدهاند، اما سخنان رئیسجمهور به معنای تغییر در کابینه نیست. البته آقای رئیسجمهور انسان بسیار زیرکی هستند و اگر احساس کنند برای عمل به وعدههایی که به مردم داده نیاز به تغییری باشد، این کار را خواهند کرد.» البته همه کسانی که سخنان روحانی را شنیدهاند از این سخنان برداشتی مشابه سخنگوی دولت ندارند و منتظرند زیرکی رئیسجمهوری در عملکرد دولت پدیدار شود. مهمترین پرسشی که دستهبندی ذهنی روحانی به ذهن مخاطب متبادر میکند این است که وقتی برخی اعضای کابینه ناامید شدهاند، مردم چگونه میتوانند به عملکرد آنها امید داشته باشند خاصه اینکه رئیسجمهوری در همان سخنرانی یکی از توطئههای دشمن را ایجاد یأس و ناامیدی برای آینده کشور دانسته است. پرسش دیگر این است که چه مسائلی برخی وزیران و دولتمردان را تا این حد ناامید کرده که رئیسجمهوری پیش از یکساله شدن دولت دوازدهم لب به انتقاد آشکار از آنها گشوده است؟ گذشته از عوامل بیرونی و فشارهای بینالمللی، چه موانعی در بخشهای مختلف اداره کشور وجود دارد که دولتمردان از حل آنها ناامید شدهاند؟ آیا ابرچالشهای ایران آنقدر بزرگ و لاینحل شدهاند که دولتمردان دیگر امیدی به حل آنها ندارند؟ در این شرایط تکلیف سرمایه اجتماعی چیست و چه سرنوشتی در انتظار امید مردمی است که کمتر از یک سال قبل با شوری وصفناشدنی در صفهای چندساعته ایستادند تا تدبیر و امید رنگ نبازد؟