پوستاندازی سیاست پولی
در بازنگری ساختار بانک مرکزی چه اصلاحاتی باید مدنظر قرار گیرد؟
هم دولت و هم مجلس همزمان به فکر اصلاح قانون 45ساله بانک مرکزی افتادهاند. هر دو میخواهند هم قوانین و مقررات بانک مرکزی را تغییر دهند و هم ساختار آن را.
مرضیه محمودی: هم دولت و هم مجلس همزمان به فکر اصلاح قانون 45ساله بانک مرکزی افتادهاند. هر دو میخواهند هم قوانین و مقررات بانک مرکزی را تغییر دهند و هم ساختار آن را. مجلس طرح «قانونی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران» را در کمیسیون اقتصادی در دست بررسی دارد. دولت هم از دو لایحه «قانون بانکداری» و «قانون بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران» رونمایی کرده، دو لایحهای که به لوایح دوقلو معروف شدهاند. اما انتشار برخی جزئیات از لوایح دوقلوی دولت، واکنشهایی داشته. انتقاداتی که کارشناسان بانکی و اقتصادی به آن وارد میکنند. طرح مجلس اما به تازگی عنوان شده و جزئیاتی از آن در دسترس نیست. اما برخی از منابع میگویند طرح مجلس نظر موافق کارشناسان را با خود دارد چراکه مجلس در تدوین طرح خود نظر کارشناسان بانک مرکزی را دخیل کرده است.
اگرچه برخی، اصلاحات جدید را مورد نقد قرار دادهاند و برخی دیگر، هدف طراحان تغییرات جدید را، اما به دور از همه اینها، به راستی ساختار بانک مرکزی نیازمند چه اصلاحاتی است؟ اگر قرار به بازنگری در قانون قدیمی بانک مرکزی و تغییر ساختاری است، چه اصلاحاتی باید مدنظر قرار گیرد؟ چگونه میتوان ساختاری جدید ایجاد کرد که استقلال، گمشده همه سالهای گذشته، را محقق کند؟ در صورت استقلال همهجانبه بانک مرکزی مساله شفافیت و پاسخگویی باید چگونه تعریف شود؟ ساختار جدید در ترکیب دولتی بانک مرکزی چه تغییراتی ایجاد خواهد کرد؟
تغییرات جدید قطعاً باید در پنج حوزه رخ دهد: تعریف اهداف و وظایف، تعیین چگونگی استقلال در بانک مرکزی، پاسخگو بودن و ایجاد شفافیت عملکرد این نهاد و مساله حکمرانی خوب.
هدف دولتها افزایش رفاه اجتماعی است. رفاه اجتماعی در گرو رشد اقتصادی است و رشد اقتصادی نیازمند ثبات اقتصادی است. ثباتی که تورم، مخل آن است. کنترل تورم هم مهمترین هدف بانک مرکزی است و هم مهمترین خواسته دولت. اما مساله این است که دولت، تصمیمات و تعهداتی را به بانک مرکزی تحمیل میکند که تورمزاست و چون بانک مرکزی نهادی مستقل نیست، نمیتواند در مقابل چنین تعهداتی ایستادگی کند. در نتیجه در ساختار جدید باید استقلال عملی برای بانک مرکزی در نظر گرفت که بتواند مانع مداخله هر نهاد و قوهای در اقدامات و تصمیمات بانک مرکزی شود.
اما استقلال یک روی سکه است و شفافیت و پاسخگویی روی دیگر آن. نهاد بانک مرکزی باید ملزم به گزارشدهی و شفافسازی اعمال خود باشد. اما هم ایجاد استقلال و هم ایجاد نهادی پاسخگو و شفاف نیازمند وجود یک حکمرانی خوب است. بدون شک تغییر ساختار بانک مرکزی اقدامی یکباره نیست و گامبهگام انجام میشود. مساله ایجاد هیات عالی است فارغ از دولتیها و نمایندگان نهادها. ترکیب شورای پول و اعتبار باید تغییر کند و بانک مرکزی باید نهادی مستقل شود. شاید تنها در آن صورت بتواند اهداف و وظایف خود را به درستی انجام دهد. مساله اصلاح ساختار جدی است. اما چگونگی این اصلاحات احتمالاً محل مناقشه است. تغییر ساختار اگر صوری باشد و نه اصولی قطعاً گرهی از مشکل کنونی باز نخواهد کرد.