داستان نوبلیست
ریچارد تیلر کیست؟
ساعت 4 صبح روز دوشنبه بود که زنگ تلفن همراه ریچارد تیلر به صدا درآمد، شماره تلفن متعلق به کشور سوئد بود. به این ترتیب تیلر از دریافت جایزه نوبل اقتصاد مطمئن شد. او میگوید: شماره را که دیدم، حدس میزدم چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد. این جایزه برای من بسیار معنیدار بود زیرا اقتصاد رفتاری 40 سال پیش (وقتی تیلر تحقیقات خود را آغاز کرد) مانند بیابانی بیآبوعلف بود. او ادامه داد: سفری طولانی بود و من امروز خوشحال هستم. به بهانه اعطای جایزه نوبل اقتصاد سال 2017 به ریچارد تیلر به خاطر سالها کوشش و پیشبرد اقتصاد رفتاری، در این مطلب نگاهی به زندگی، شخصیت و اظهارات او میاندازیم.
ساعت 4 صبح روز دوشنبه بود که زنگ تلفن همراه ریچارد تیلر به صدا درآمد، شماره تلفن متعلق به کشور سوئد بود. به این ترتیب تیلر از دریافت جایزه نوبل اقتصاد مطمئن شد. او میگوید: شماره را که دیدم، حدس میزدم چه اتفاقی ممکن است افتاده باشد. این جایزه برای من بسیار معنیدار بود زیرا اقتصاد رفتاری 40 سال پیش (وقتی تیلر تحقیقات خود را آغاز کرد) مانند بیابانی بیآبوعلف بود. او ادامه داد: سفری طولانی بود و من امروز خوشحال هستم. به بهانه اعطای جایزه نوبل اقتصاد سال 2017 به ریچارد تیلر به خاطر سالها کوشش و پیشبرد اقتصاد رفتاری، در این مطلب نگاهی به زندگی، شخصیت و اظهارات او میاندازیم.
زندگی شخصی و حرفهای
ریچارد تیلر (متولد 12 سپتامبر 1945)، یک اقتصاددان آمریکایی و استاد علوم رفتاری و اقتصاد در دانشکده بازرگانی دانشگاه شیکاگو1 است. شاید او را بیشتر به عنوان نظریهپرداز مالی رفتاری و به خاطر همکاری با دانیل کانمن و دیگران در تعریف این حوزه بشناسند. آکادمی علوم سلطنتی سوئد در مورد انتخاب تیلر برای دریافت جایزه نوبل تصریح کرد: تلاشهای او بین تجزیه و تحلیل روانشناختی و اقتصادی تصمیمگیری فردی، پلی ایجاد کرده است. همچنین یافتههای تجربی و بینش نظری او در ایجاد حوزه جدید و سریع در حال رشد اقتصاد رفتاری، کارآمد بوده است.
تیلر در نیوجرسی متولد شد. مادرش معلم بود و پدرش (متولد تورنتو) حسابرس (ارزیاب امور مالی) در نیوآرک نیوجرسی بود. او در خانوادهای یهودی و با دو برادر کوچکتر بزرگ شده، با فرانس لکلرک، استاد سابق بازاریابی ازدواج کرده است و سه فرزند از اولین ازدواج خود دارد. تیلر دبیرستان خود را در مدرسه خصوصی (نیوآرک آکادمی) به پایان رساند. او دوره کارشناسی خود را در سال 1967 در دانشگاه کیس وسترن به اتمام رساند و در سال 1970 از دانشگاه روچستر، مدرک کارشناسیارشد و دکترای خود را در سال 1974 از همین دانشگاه اخذ کرد. رساله دکترای تیلر در مورد ارزیابی بازاری ارزش نجات یک زندگی است که تحت نظارت شروین رزن2 نوشته شده است. پس از اتمام تحصیلات، تیلر کار خود را به عنوان استاد دانشگاه روچستر آغاز کرد. از سال 1978 تا 1995، عضو هیات علمی دانشکده جی اس جانسون در دانشگاه کورنل بود و سپس در سال 1995 در دانشکده بازرگانی دانشگاه شیکاگو شروع به کار کرد. او همچنین از سال 1999 رئیس یک موسسه مدیریت دارایی است که در سال 1993 از بنیانگذاران آن بود. در کنار اینها، تیلر از سال 1991 مدیر اجرایی دفتر مطالعات اقتصادی و مسوول مطالعات اقتصاد رفتاری است.
تیلرِ نویسنده
تیلر تعدادی کتاب (برای خوانندگان غیرحرفهای) در حوزه مالی رفتاری تالیف کرده است از جمله علم اقتصاد شبهعقلانی است3 و نفرینبرنده4 که کتاب دوم شامل قسمتهای زیادی از نوشتههای پیشین او تحت عنوان «ناهنجاریها» است که در آنها تجدیدنظر شده تا با ذائقه عموم مخاطبان سازگار باشد. تیلر به خاطر ستون ناهنجاریها که به طور منظم در مجله چشماندازهای اقتصادی از 1987 تا 1990 چاپ میشد، میان اقتصاددانان مشهور بود. او در این ستون نمونههایی از رفتارهای اقتصادی را که به نظر میرسید نقض نظریه اقتصاد خرد بودند، مستند میکرد. تیلر در جایی گفته است: «در علم اقتصاد متعارف فرض میشود که مردم بسیار منطقی، فوقالعاده عاقل و غیراحساسی هستند. آنها میتوانند مانند یک رایانه محاسبه کنند و هیچ مشکلی در کنترل خود ندارند.» او مشخصاً معتقد است رویکردهای بازارمحور، ناقص هستند. تیلر یکی از نویسندگان کتاب تلنگر: بهبود تصمیمگیری در مورد بهداشت، ثروت و شادی (انتشارات دانشگاه ییل، 2008)5 بوده است. مباحث کتاب درباره نقش سازمانهای دولتی و خصوصی در کمک به مردم برای انتخابهای بهتر در زندگی روزمره است. در این کتاب آمده: «مردم اغلب گزینههای غیرمناسبی را انتخاب میکنند و در آینده وقتی به عقب نگاه میکنند، از تصمیمات خود تعجب میکنند! ما این کار را انجام میدهیم چراکه به عنوان انسان، همگی در معرض طیف گستردهای از تعصبات روزمره هستیم که میتواند تبعات شرمآوری در حیطه مسائل آموزشی، مالیه شخصی، مراقبتهای بهداشتی، وامهای مسکن و کارتهای اعتباری، شادی و حتی سیاره ما داشته باشد.» تیلر و همکارش اصطلاح معماری انتخاب را برای اولین بار استفاده کردند. در سال 2015 تیلر کتاب کژرفتاری: ساخت اقتصاد رفتاری، را که تاریخچه پیدایش اقتصاد رفتاری است، نوشت. بخشی از کتاب تاریخچه و بخشی دیگر حمله به گروهی از اقتصاددانان مسلط بر آکادمی، به ویژه، مکتب شیکاگو است که تئوری اقتصادی در بیشتر بخش دوم از قرن بیستم، در دانشگاه شیکاگو تحت سلطه آنان بود.
در سال 2008 تیلر و همکارانش در مقالهای، انتخاب شرکتکنندگان در یک نمایش تلویزیونی محبوب را تحلیل کردند و از آن برای ادعاهای رفتارگرایانه خود در مورد نگرش ریسکِ وابسته به مسیر خود، استفاده کردند. به عنوان خبرنگار نیویورکتایمز، تیلر راهحلهای اقتصادی را برای حل برخی از مشکلات مالی (کسری بودجه) آمریکا پیشنهاد میکرد.
جایزه نوبل
طبق اظهارات رسانه رسمی آکادمی نوبل، تیلر از مفروضات روانشناختی واقعی برای تحلیل تصمیمگیری اقتصادی استفاده کرده و با بررسی عواقب عقلانیت محدود، رجحان اجتماعی و فقدان خودکنترلی نشان داده است که چگونه این ویژگیهای انسانی، به صورت قاعدهمند بر تصمیمات فردی و نیز نتایج بازار تاثیر میگذارد. پس از اعلام اهدای جایزه نوبل، تیلر گفت مهمترین کمک او به علم اقتصاد شناساندن این مهم به اقتصاددانان است که عاملان اقتصادی انسان هستند و مدلهای اقتصادی باید این را در نظر بگیرند و او قصد دارد (به عنوان شوخی) حتی پول جایزه را «به غیرمنطقیترین صورت ممکن» خرج کند که این میتواند تاثیر مطالعات گسترده روی رفتارهای نادرست باشد!
پل کروگمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال 2008 در پیام توئیتری خود گفت: «اقتصاد رفتاری بهترین چیزی است که طی نسلهای اخیر برای اقتصاد اتفاق افتاده است و تیلر این راه را نشان داد.» تیلر نهمین دریافتکننده جایزه نوبل است که به گونهای به دانشگاه روچستر وابسته است. همچنین رئیس دانشگاه شیکاگو در پیامی به انجمن این دانشگاه نوشت: «کار ریچارد بسیار اصیل، تاثیرگذار و معرف یک چارچوب یا پارادایم نو در این حوزه است... ما منتظر برگزاری جشنی برای قدردانی از کار ریچارد و جایگاه او در میراث فاخر از تحقیقات برجسته اقتصادی در دانشگاه شیکاگو هستیم.»
فعالیتهای دیگر
کار تیلر حتی پای او را به صنعت فیلمسازی باز کرد. او در نقش خودش در فیلمی درباره سقوط اعتبار و ترکیدن حباب مسکن در سال 2015 که منجر به بحران مالی جهانی سال 2008 شد، ظاهر شد. در یک صحنه در کنار ستاره موسیقی پاپ، سلنا گومز حضور یافت تا درباره باور عمومی که مردم فکر میکنند آنچه اکنون اتفاق میافتد، در آینده ادامه مییابد، توضیح دهد. تیلر همچنین بنیانگذار یک شرکت مدیریت دارایی است که در آن یک گروه از سرمایهگذاران روی خطاهای شناختی مانند اثر تخفیف، تنفر از شکست و از دست دادن و... سرمایهگذاری میکنند. تیلر همچنین در ایجاد گروهی به نام بینش رفتاری (بخشی از دفتر کابینه دولت انگلیس) سهیم بود؛ گروهی که در حال حاضر شرکتی محدود است. او همچنین به عنوان استاد مدعو در دانشگاه کلمبیا، دانشکده مدیریت اسلون در MIT و مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری دانشگاه استنفورد خدمت کرده است. در حال حاضر تیلر دو درس ارائه میکند؛ معماری انتخاب در عمل و اقتصاد رفتاری.
مصاحبه با رسانه رسمی آکادمی نوبل
رسانه رسمی نوبل از طریق تلفن و درست پس از اعلام عمومی اهدای جایزه با ریچارد تیلر مصاحبه کرده است. او که کارهایش بسیاری از اقتصاددانان را برای توجه بیشتر به رفتار انسان و بسیاری از دولتها را برای توجه بیشتر به اقتصاد متقاعد کرده است، جایزه نوبل علوم اقتصادی را روز دوشنبه دریافت کرد. در این مصاحبه تیلر در مورد تاثیر مطالعاتش بر اقتصاد رفتاری توضیح میدهد. در ادامه قسمتی از این مصاحبه را میخوانیم.
آکادمی: شاید مردم بیشتر شما را به خاطر کتاب «تلنگر» بشناسند که تقریباً یک دهه پیش منتشر شده است. برای کسانی که با کتاب آشنا نیستند، لطفاً توضیح دهید که (منظور شما از) تلنگر چیست؟
تیلر: تلنگر برخی از ویژگیهای محیطی است که رفتار انسان را تغییر میدهد اما رفتار عاملان اقتصادی منطقی را تغییر نمیدهد. به عنوان مثال، تحقیقاتی که من در استکهلم چند هفته قبل در مورد آن صحبت کردم، درباره دو تلنگر در سیستم بازنشستگی سوئد بود؛ یکی از آنها ایجاد صندوقهایی بود که مردم به طور پیشفرض عضو آن باشند مگر اینکه انتخاب دیگری بکنند و دیگری راهاندازی کمپین تبلیغاتی بود که مردم را تشویق به نپذیرفتن این عضویت پیشفرض میکرد. مقالهای که ما در حال حاضر در حال نوشتن آن هستیم، به نوعی درباره نبرد میان این دو تلنگر است.
آکادمی: درست است. مثال مورد علاقه شما برای یک تلنگر (برانگیختگی) موفقیتآمیز چیست؟
تیلر: به عقیده من احتمالاً موفقترین مورد، آن چیزی است که عضویت خودکار در برنامههای (صندوق) بازنشستگی مینامیم. به عبارت دیگر پیشفرض عضویت است نه عدم عضویت. به عنوان مثال این مورد در اجرای طرح اخیر پسانداز برای بازنشستگی ملی در انگلستان مورد استفاده قرار گرفته و نرخ عضویت بیش از 90 درصد است.
آکادمی: 15 سال از زمانی که دانیل کانمن، دوست شما، جایزه نوبل را کسب کرد، میگذرد. فکر میکنم آنچه پس از آن مشاهده کردیم، شکوفایی اقتصاد رفتاری است. به نظر شما آیا به نقطهای رسیدهایم که بتوان از این ابزار برای تبیین سیاستهای عمومی بهره برد؟
تیلر: قطعاً. منظورم این است که این همان موضوعی است که سه هفته قبل از من خواسته شد در استکهلم درباره آن صحبت کنم و فکر میکنم تحقیقات ما سیستمهای بازنشستگی را در سراسر جهان تغییر داده است. ایدهای که در مورد پسانداز مطرح شد، کاملاً موفق بوده است. فکر میکنیم در ایالات متحده 25 میلیون نفر از این طرح استقبال کردند. ابتدا در انگلستان و سپس در بسیاری از کشورها در سراسر جهان، گروههای بینش رفتاری ایجاد شدهاند که اغلب به عنوان واحدهای تلنگر شناخته میشوند و به نظر میرسد کارهای بسیار خوبی در این واحدها انجام میشود.
آکادمی: به عنوان آخرین سوال، چیزی که ما همه دوست داریم، این است که فکر کنیم متفاوت هستیم. اینطور نیست؟ اما کار شما به نوعی همه ما را ذیل یک نظریه واحد، در نظر میگیرد. آیا نوعی اختلاف وجود دارد بین باور افراد در فردیت آنها و...
تیلر: حتماً. مردم متفاوت هستند. یافتههای کلیدی تحقیقات کانمن و تروتسکی این نبود که همه افراد یکسان هستند بلکه (نتیجه آن بود که) همه ما به طور متوسط در یک جهت اشتباه میکنیم. همه ما فکر میکنیم پروژههایمان را زودتر از آنچه واقعاً اتفاق میافتد، به پایان میرسانیم در حالی که اینطور نیست. اگرچه برخی از مردم بیشتر از سایرین کارهایشان را به تعویق میاندازند.
آکادمی: بله، فکر میکنم که این در مورد من صدق میکند.
تیلر: بله و همچنین در مورد پیمانکار خانه من در حال حاضر.
تاثیر تیلر بر اقتصاد و ویژگیهای او
اقتصاد جریان اصلی، بر پایه فرض سادهکننده استوار است: مردم عقلانی رفتار میکنند. گرچه اقتصاددانان میدانستند که حقیقتاً اینطور نیست اما فکر میکردند این فرض به اندازه کافی به واقعیت نزدیک باشد. میتوان گفت اقتصاد رفتاری یک حوزه نسبتاً جدید است که شکاف بین اقتصاد و روانشناسی را پُر میکند. تحقیقات تیلر در فرضیه استاندارد اقتصادی که بر اساس آن عاملان اقتصادی منطقی و خودخواهانه عمل میکنند، تزلزل ایجاد میکند. پروفسور تیلر نقش مهمی در تغییر فکر اقتصاددانان و ایجاد تردید درباره این فرض داشته است. او به سادگی اعلام نمیکند که انسانها غیرمنطقی هستند؛ این مسالهای است که همیشه واضح بوده اما تنها دانستن آن کافی نیست. در عوض، او نشان داد که مردم از عقلانیت رایج به شیوههای ثابتی (یکسان) فاصله میگیرند بنابراین رفتار آنها هنوز قابل پیشبینی و مدلسازی است.
او در کتابی مدعی شد که دولتها میتوانند از بینش رفتاری برای بهبود کارایی و کیفیت طیف وسیعی از خدمات عمومی استفاده کنند. دو سال بعد دولت بریتانیا یک گروه برای پیگیری این ادعا ایجاد کرد. سپس کشورهای دیگر از جمله ایالات متحده به دنبال آن رفتند. دیوید کامرون، نخستوزیر سابق بریتانیا، این ایده را بسیار ساده و بسیار محافظهکارانه توصیف کرد که سازگار با طبیعت بشری است.
به گفته پروفسور تیلر این «اندیشههای غیرمتعارف» از دوره کارشناسی ارشد در ذهن او شکل گرفتهاند. او از مردم در مورد انتخابهای واقعی خود میپرسید (تمرینی که اکثر اقتصاددانان آن را غیرمرتبط میدانستند) و متوجه میشد که پاسخهایی که داده میشود، با آنچه در کتابهای درسی وجود دارد، متفاوت است.
در سال 1995 پروفسور تیلر به دانشکده بازرگانی دانشگاه شیکاگو پیوست؛ موسسهای که حداکثر رویکرد عقلایی به اقتصاد را داشت. او گفت: «میدانستم که باید برای مبارزه آماده شوم و فکر کردم این هم برای من و هم برای آنها مفید است... بهترین راه برای بهبود مهارتهای شما این است که در برابر بهترینها بازی کنید.»
کار علمی پروفسور تیلر را میتوان به عنوان مجموعهای از تلاشها برای نشان دادن اینکه نظریههای اقتصادی استاندارد رفتار واقعی انسان را توصیف نمیکند، خلاصه کرد.
به عنوان مثال، او نشان داد که مردم به بودجه خود به عنوان یک کل واحد نگاه نمیکنند. مثلاً وقتی قیمت بنزین کاهش مییابد، نظریه اقتصادی استاندارد پیشبینی میکند که مردم از پسانداز حاصل از این کاهش قیمت برای هر چیزی که بیشترین نیاز را به آن دارند، استفاده میکنند که احتمالاً بنزین اضافی نباید باشد. اما در واقعیت، مردم باز هم بیشتر پول (اضافی) را برای بنزین صرف میکنند. آنها بنزین گرانتر را حتی اگر برای خودرو آنها نامناسب باشد، میخرند. به عبارت دیگر آنها یک بخش خاص از بودجه خود را به عنوان پول بنزین در نظر گرفتهاند.
او همچنین نشان داد که مردم (مالکان نسبت به دیگران) ارزش بیشتری برای اموال خود قائل هستند. در یک آزمایش مشهور، او و همکارانش لیوانهایی را میان نیمی از دانشجویان کلاس توزیع و سپس بازار لیوان ایجاد کردند. دانشجویانی که تصادفاً یک لیوان به آنها داده شده بود، ارزش دارایی خود را دو برابر سایرین (دانشجویانی که لیوانی دریافت نکرده بودند) میدانستند.
این «اثر دارایی» از آن زمان برای موقعیتهای بسیاری آزمایش شده و به توضیح اینکه چرا بازارهای واقعی مانند مدلهای روی تختهسیاه عمل نمیکنند، کمک کرده است.