امتناع یا اشتیاق
تحلیلی درباره عوامل کاهش میل به کسب پستهای وزارتی
مناصب دولتی بهخصوص وزارت، که بالاترین مقام هر سازمان و دستگاهی است، فرصتی به شمار میرود که به دلیل عرضه محدود و تقاضای زیاد همواره کسب آن برای افراد افتخار محسوب میشود.
مناصب دولتی بهخصوص وزارت، که بالاترین مقام هر سازمان و دستگاهی است، فرصتی به شمار میرود که به دلیل عرضه محدود و تقاضای زیاد همواره کسب آن برای افراد افتخار محسوب میشود. در بیشتر کشورها، حتی کشورهای توسعهیافته، عناوین و القابی که در اثر بهدست آوردن این پستها بهدست میآید جاودانه است و نقش مهمی در زندگی افراد، منزلت اجتماعی و جایگاه آنها در ردهبندی اجتماعی دارد. بنابراین ممکن است در جامعه ما هم به نظر برسد که اشتیاق به کسب این فرصتها زیاد است. البته ممکن است عدهای بهکل این حرف را رد کنند و معتقد باشند اشتیاق به مسوولیت کم شده است. اگرچه ممکن است ادعای زیاد بودن میل به مسوولیت خالی از حقیقت نیز نباشد اما اثبات آن نیاز به اطلاعاتی دارد که نزد ما نیست. در مقابل گرایشی که به نپذیرفتن مسوولیت وزارت از سوی برخی ابراز شده چند دلیل دارد.
نخست اینکه مسوولیتهای پست وزارت برابر با اختیارات آن نیست. برنامههایی که هر وزارتخانه باید انجام دهد در اثر عدم توازن مسوولیت و اختیارات با مشکلات اساسی روبهرو است. هر کس به پست وزارت میرسد مجبور است برنامه توسعهای را اجرا کند که قبلاً تصویب شده و حتی ممکن است بخشی از آن به اجرا درآمده باشد. بنابراین برای فرد انتخابشده برای وزارتخانه امکان اجرای برنامههای خودش باقی نمیماند و تقریباً هیچ برنامه اساسی را نمیتواند به اجرا درآورد و تنها هنر مدیریتی خود را باید برای اجرای ایدههای وزیر پیشین یا تیم مدیریتی قبل از خود به کار اندازد. در برخی وزارتخانهها بهطور مثال در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری برنامه توسعه از سوی نهادهای مختلفی که بهطور موازی در امر سیاستگذاری فرهنگی نقش دارند تدوین میشود و وزیر مربوطه تنها نقش اجراکننده مصوبات را دارد. در وزارتخانههایی مانند وزارت علوم، تحقیقات و فناوری یا وزارت آموزش و پرورش، پست وزارت، صرفاً بهعنوان یک مقام عالی ارزشمند است و انجام اقدامات اساسی برای تغییرات توسعهای از عهده شخص وزیر خارج به نظر میرسد. بنابراین بسیاری از افراد باتجربه وزارت تمایلی به کسب آن ندارند. مگر اینکه برنامهای نداشته باشند یا جاذبههای وزارت برای آنها بیشتر از طراحی اجرای برنامه توسعه باشد. اما در مجموع وزرایی که سابقه وزارت داشتهاند ممکن است به سبب داشتن تجربه، به کسب همان پست قبلی میل کمتری نشان دهند.
عامل دیگری که باعث شده برخی تمایلی به قبول پستهای وزارتی و مقامات اجرایی دولتی نداشته باشند مطالبهای است که به سبب درخواست حکمرانی خوب از سوی مردم و رسانه به وجود میآید و افراد نسبت به گذشته بیشتر در معرض قضاوت قرار میگیرند. همین امر ممکن است باعث شود هزینههای کسب این نوع پستها از دستاوردهایش بیشتر باشد.
عامل دیگر کاهش جاذبههای پستهای عالی چرخشی است که در دو دهه گذشته در بین برآمدگان سیاسی رخ داده است. تعداد زیادی به این افراد اضافه شده و در دولتهای پیشین شاهد کسب مقام وزارت از سوی افرادی بودهایم که هیچ سابقه وزارتی نداشتهاند. در حالی که درست است که پست وزارت مقامی سیاسی است اما چون این جایگاه نقش مهمی در توسعه بازی میکند، کسب این پستها از سوی افراد کمتجربه به منزلت اجتماعی و سیاسی آن پست لطمه زده است. بهطور مثال، ممکن است یکی از علل اینکه افراد زیادی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت میکنند این باشد که افراد در خود توان انجام این خدمت را میبینند، چراکه خود را به سبب تجربه و سابقه با مقامات عالی دولتی مقایسه میکنند. در بین کارمندان دولت تعداد بسیاری هستند که سابقه، تجربه و توان خود را حتی بهتر از وزرای کنونی و گذشته میدانند. در مقابل، همین امر باعث میشود از سویی تعداد بسیاری آرزوی وزیر شدن را داشته باشند، در حالی که افرادی که واقعاً این توانایی را دارند تمایل کمتری دارند، چون خود را با وزرای کمتجربه و کمتر شایسته گذشته مقایسه میکنند. به عبارت دیگر، میگویند ارزش برخی پستها به علت کسب آن از سوی کمتجربهها و ناشناختهها پایین آمده است. بنابراین کم شدن جذابیت حضور در دولت میتواند علل متعددی داشته باشد. اما در میان این علل دشواری مسوولیت بر اثر سخت شدن مدیریت در شرایط کنونی کشور وزن بیشتری دارد.
اما اگر این علل را مهمتر در نظر بگیریم ممکن است با این انتقاد مواجه شویم که چرا در کشورهای توسعهیافته که کم و بیش حکمرانی بهتری از کشورهای در حال توسعهای مانند ما دارند چنین اتفاقی رخ نمیدهد و تمایل افراد برای کسب پستهای عالی دولتی نسبتاً بالاست؟ در این راستا باید گفت در نظامهای سیاسی مختلف موقعیت قوه اجرایی و پستهای بالایی مانند وزارت متفاوت است. در بیشتر نظامهای سیاسی مبتنی بر رقابت احزاب سیاسی، قبول پست هر وزارتخانهای یک وظیفه حزبی تلقی میشود که بهسادگی قبول و رد آن به فرد بستگی ندارد. اما در این نوع نظامها آنها باید برنامه حزب را انجام دهند و نمیتوانند از خود مقوله جدیدی به آن بیفزایند، مگر اینکه قبلاً در حزب مورد بحث و پذیرش قرار گرفته باشد. از همین نکته مهم میتوان نتیجه گرفت عدم تساوی مسوولیت و اختیارات یکی از علل مهم کاهش تمایل به اشغال پستهای دولتی بالاست. اگر همین وضع در کشورهای توسعهیافته اتفاق بیفتد تعداد افرادی که تمایلی به کسب این پستها نداشته باشند و حتی مجبور شوند از حزب بیرون بروند افزایش خواهد یافت.
چالشهای بازدارنده
مساله دیگری که بهعنوان یکی از علل مهم در کاهش تمایل به کسب پستهای عالی با آن روبهرو هستیم چالشهایی است که در برخی وزارتخانهها وجود دارد. چون افرادی که برای وزارت معرفی میشوند احساس میکنند توان حل این چالشها را ندارند و در نتیجه از قبول آن سر باز میزنند. به نظر میرسد عدهای از این افراد بهخوبی به این چالشها واقف شدهاند. بهطور مثال، شبکههایی که معمولاً در بسیاری از وزارتخانهها و سازمانهای عمومی چون شهرداری وجود دارد امکان برخورد اقتدار سازمانی از سوی عالیترین مقام را بهشدت پایین آورده است. در عمل مقام عالی در چنین سازمانهایی اقتدار سلسلهمراتبیاش نادیده گرفته میشود و تبدیل به صادرکننده بخشنامه و ماشین امضا میشود. همین امر ممکن است برخی را به این فکر بیندازد که از قبول چنین موقعیتهایی سر باز بزنند.
تمایل به کار در بخش خصوصی نسبت به بخش دولتی نیز یکی دیگر از عوامل کاهش تمایل به قبول پستهای عالی دولتی است. برخی وزرای پیشین از موقعیت و اطلاعاتی که داشتهاند استفاده کرده و توانستهاند در بخش خصوصی، چه بهعنوان مشاور و چه مدیر و حتی سرمایهگذار، موفقیتهای خوبی به دست آورند. این امر، معمولاً در کشورهای توسعهیافته تقریباً غیرممکن است، چون بیشتر اطلاعاتی که این افراد در کار در بخش خصوصی استفاده میکنند رانت محسوب میشود و سوءاستفاده از مقام دولتی تلقی خواهد شد. با وجود این در کشور ما بسیاری هستند که از تجربه و اطلاعات دوره صدارت خود بر وزارتخانه استفاده کرده و در بخش خصوصی فعالیتهای خوبی انجام دادهاند و همین امر باعث میشود ترجیح دهند تجربه خود را در همان بخش به کار گرفته و ادامه دهند. در تقسیمبندی خاستگاه فعالان بخش خصوصی همواره دستهای هستند که ریشههای فعالیت در بخش خصوصی آنها به کار در بخش دولتی بازمیگردد. این گروه در کنار فعالان بخش خصوصی که سابقه کار در بازار یا سابقه تخصص و کار حرفهای را داشتند در دوره قبل از انقلاب وجود داشتهاند، به نحوی که نویسندگان مختلفی به آنها اشاره کردهاند. مسلماً این افراد از رانت و عدم تقارن اطلاعات سود میجستند. به هر حال میزان تمایل برخی افراد به پذیرش مسوولیت در حوزه سیاست ایران مساله مهمی است که باید درباره آن بیشتر کندوکاو کرد.