نسخههای هیجانی بهجای راهکارهای اساسی
استفاده از آبهای ژرف چه هزینه-فرصتهایی به همراه دارد؟
به نظر میرسد ما در مدیریت بحران آب بیشتر دنبال راهکارهای جذاب و هیجانی که تجربه نشده هستیم، در حالی که راهکار اساسی، تغییر شیوه مدیریت منابع آبی فعلی کشور و سوق دادن آن به روش مطلوب است.
استان سیستان و بلوچستان با 187 هزار و 502 کیلومترمربع گستره در منطقه کویری و خشک واقع شده که همواره با بحران کمآبی و حتی بیآبی روبهرو است. وابستگی شمال این استان به رودخانه هیرمند که از افغانستان سرچشمه میگیرد موجب شده است که با قطع آب این رودخانه بحران بیآبی و خشکسالی دامنگیر این منطقه شود و تالاب بینالمللی هامون بهعنوان منبع تامین آب و امرار معاش و سرسبزی و حیات سیستان نیز به بیابان و کویر و منبع حرکت ریزگردها تبدیل شود. کاهش بارندگیها و بحران خشکسالی کشاورزان و روستاییان این استان را مجبور به حفر چاه کرده و همین مساله سبب کاهش ذخیره سفرههای آب زیرزمینی شده است. برداشتهای بیرویه آب از منابع زیرزمینی، تغییر اقلیم، کاهش نزولات آسمانی و خشکسالیهای 18ساله در این استان سطح آبهای زیرزمینی را بهشدت کاهش داده است. وجود چاههای غیرمجاز و اضافهبرداشت از چاههای دارای پروانه کسب عامل پایین آمدن منابع آبی زیرزمینی است که به بحران آب در سیستان و بلوچستان دامن زده است.
به گفته معاون حفاظت و بهرهبرداری منابع آب شرکت سهامی آب منطقهای سیستان و بلوچستان حدود هشت هزار و 416 حلقه چاه غیرمجاز در سیستان و بلوچستان وجود دارد که از این تعداد دو هزار حلقه چاه بر اساس قانون تعیین تکلیف چاههای غیرمجاز مصوب سال 1389 قابل تعیین تکلیف و حدود شش هزار حلقه چاه غیرقابل تعیین تکلیف هستند.
میزان برداشت چاههای غیرمجاز موجود در سیستان و بلوچستان افزون بر 300 میلیون مترمکعب در سال است. کسری مخازن استان سالانه افزون بر 180 میلیون مترمکعب است. از نظر جمعیتی آمار نشان میدهد استان سیستان و بلوچستان در سال 1395 بر اساس سرشماری نفوس و مسکن مرکز آمار ایران حدود دو میلیون و 775 هزار نفر جمعیت داشته که حدود 47 /3 درصد جمعیت کشور را به خود اختصاص داده که طی دوره 1390 تا 1395 نرخ رشدی معادل 83 /1 درصد بوده که از متوسط کشور یعنی 24 /1 درصد، بیشتر است. تراکم جمعیت در این استان 3 /15 نفر در هر کیلومترمربع است که نسبت به میانگین کشوری یعنی 1 /49 نفر در کیلومترمربع کمتر است؛ یعنی تراکم جمعیتی کمتری دارد.
از سوی دیگر در سال 1395 به نقل از معاون توسعه روستایی ریاستجمهوری در حدود 200 روستا در استان سیستان و بلوچستان خالی از سکنه شده و به مناطق دیگر مهاجرت کردهاند و در تیرماه 95 در ستاد بحران استانداری استان سیستان و بلوچستان مقرر شد به 1389 روستای استان با 133 تانکر آبرسانی شود. این آبرسانی خود با چالش مسافت روبهرو است؛ بهطوری که میانگین فاصله روستاهای فاقد سامانه آبرسانی در سیستان و بلوچستان 55 کیلومتر است که تامین آب آشامیدنی را با مشکل مواجه میسازد. تصویری از منابع آبی و بحران آب در استان سیستان و بلوچستان و نرخ رشد جمعیت و خالی شدن روستاها از سکنه، ضرورت توجه به تامین آب برای حیات و زندگی مردم را بهعنوان یک حق شهروندی دوچندان مهم میسازد.
آسیبشناسی اینکه بحران آب ایجادشده در استان سیستان و بلوچستان بر اثر چه عواملی بوده و در مرحله بعد عوامل اولویتبندیشده و راهکارهایی برای کنترل و مدیریت این عوامل مدنظر قرار بگیرد، از شاخصترین گامهای برنامهریزی برای مدیریت بحران آب است. اینکه چقدر برنامهریزان استانی به این مهم توجه کرده و به آن پرداختهاند جای تامل دارد. در کنار آن پرداختن به راهکارهای نوین و جدیدی که بتواند از عمق این فاجعه کم کرده جزو تدبیر کنترل بحران است. در این میان یکی از راهکارهایی که بهتازگی به تصویب هیات دولت رسیده «موضوع استخراج و برداشت از آبهای ژرف» است. هیات دولت با صدور بخشنامهای جدید مقرر کرد مبلغ 250 میلیارد ریال اعتبار از محل منابع سازمان مدیریت بحران کشور، برای تامین آب شرب اضطراری استان سیستان و بلوچستان در قالب انجام حفاری آب ژرف در اختیار وزارت نیرو قرار بگیرد. در این خصوص مطالعات شناسایی ذخایر جدید آب در مناطق ژرف و عمیق آغاز شده که بعد از شناسایی ظرفیتهای آبی، از طریق نقشههای سطحی زمینشناسی، مطالعات ژئوفیزیک و در نهایت حفاری چاه در بلوکهای اکتشاف آب در نقاط عمیق و ژرف انجام خواهد شد.
غفلت از راهکارهای عملی
بر اساس این تصمیم، انجام مطالعات عملیات ژئوفیزیک برای شناسایی آبهای ژرف در عمق 500متری و بیش از هزار متری زمین خواهد بود که برآورد شده است حفاری هر حلقه چاه اکتشافی در بلوکها و نقاط عمیق و ژرف به حدود ۳۰ میلیارد تومان اعتبار بهصورت سالانه نیاز دارد. در خصوص این طرح این موضوع مطرح میشود که آیا توجیه اقتصادی و اجتماعی و زیستمحیطی دارد؟ هر ایده و طرحی برای تصمیمگیری نیازمند طرح توجیهی است. منفعت طرح «استخراج و برداشت از آبهای ژرف» تامین آب مورد نیاز بخشی از مردم کشور ماست که با بحران کمآبی شدید روبهرو هستند.
این منفعت مهم و ارزشمندی است اما تبدیل آن به عدد و رقم میتواند ارزش اقتصادی و اجتماعی آن را به تصویر بکشاند، اینکه قرار است با هزینه انجامشده برای هر حلقه چاه از مطالعه تا برداشت آب، چقدر آب برداشت شود؟ این آب برای شرب است یا فعالیت اقتصادی؟ چقدر از میزان نیاز مردم را پاسخگوست و برای مابقی چه باید کرد؟ از طرف دیگر آیا مجموع هزینه از هزینه حسابداری تا هزینه فرصت و هزینه محیط زیستی این طرح محاسبه شده و رقم 30 میلیارد تومان هزینه برای هر چاه تخمین زده شده است؟ بهطور میانگین برای هر لیتر آب چقدر هزینه شده است؟ آیا این رقم هزینه برای دسترسی به آب توجیه اقتصادی و اجتماعی و محیط زیستی دارد؟ آیا نمیتوان این میزان هزینه را برای مصرف بهینه و مدیریت تقاضا و عرضه آب انجام داد و به همین نتیجه رسید؟ راهکارهای جایگزین این طرح چیست؟ چرا این طرح در اولویت قرار گرفته است؟ چقدر از این منابع آبی ژرف استفاده کنیم که هیچگونه آسیب زیستمحیطی در پی نداشته و منافع بیننسلی هم رعایت شود؟ در واقع حد برداشت مناسب چقدر است؟ چه مخاطرات زیستمحیطی، اقتصادی، اجتماعی و حقوقی از این طرح قابل تصور است؟ چگونه این مخاطرات مدیریت خواهند شد؟ چه اقداماتی برای مدیریت این مخاطرات لازم به نظر میرسد و هزینه آن چقدر است؟ چقدر زمان لازم است تا طرح به نتیجه برسد و برداشت از آن صورت گیرد؟ طی این دوره زمانی انتظار تا حصول نتیجه، مردم برای تامین آب خود چه کنند؟ و بسیاری سوال دیگر که به ذهن خطور میکند، اما برای آن فعلاً پاسخی وجود ندارد. در کنار این سوالات بدون پاسخ، اطلاعات و دانش و تخصص مربوط به آبهای ژرف در ایران بسیار کم است و در دنیا نیز تجارب زیادی از آن وجود ندارد، از اینرو ضروری است از تمام اطلاعات و دانش متخصصان این بخش برای این طرح بهره جست.
درباره ارزیابی این طرح بدون اطلاعات و آمار و محاسبات انجامشده نمیتوان اظهارنظری کرد اما آنچه بیش از همه در این طرح مخاطب را با چالش مواجه میسازد این است که توجه به راهکارهای عملی و تجربهشده در جهان چرا مد نظر مسوولان قرار نمیگیرد و برای مدیریت بهینه طرف عرضه و تقاضای آب استفاده نمیشود؟
راهکارهایی که از طریق آن بتوان با طریق صرفهجویی، حذف مصارف غیرضروری، استفاده از پسابها و آبشیرینکنها، ذخیرهسازی منابع آبی، اصلاح روشهای آبیاری و اصلاح بذور مقاوم در برابر آب و...، بحران آب را مدیریت کرد. آیا پرداختن به این راهکارها غیرعملیتر از راهکار برداشت از آبهای ژرف است؟ به نظر میرسد ما در مدیریت بحران آب بیشتر دنبال راهکارهای جذاب و هیجانی که تجربه نشده هستیم، در حالی که راهکار اساسی، تغییر شیوه مدیریت منابع آبی فعلی کشور و سوق دادن آن به روش مطلوب است.