راهکار پرریسک
بررسی تهدیدها و فرصتهای استخراج آبهای ژرف در گفتوگو با مجید دلاور
مجید دلاور معتقد است: با توجه به ابهامات موجود در بهرهبرداری از آبهای ژرف، اصولاً تعجیل و صرف هزینه زیاد در این زمینه منطقی به نظر نمیرسد و باید ابتدا بستر مطالعاتی و اکتشافی لازم در این زمینه فراهم شود.
«استخراج و برداشت از آبهای ژرف» چقدر میتواند به مهار بحران کمآبی کمک کند؟ مجید دلاور، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس در ارزیابی این راهکار مقابله با کمآبی به تجربه کشورهای دیگر در این زمینه اشاره میکند و میگوید: استفاده از منابع آبهای ژرف همواره نگرانیهایی همچون هزینه زیاد و مسائل زیستمحیطی ناشناخته آتی را به دنبال داشته است. وی با اشاره به ضعفهای اطلاعاتی و تجهیزاتی ایران در استخراج آبهای ژرف همچنین یادآور میشود که نمیتوان از این منابع به عنوان یک منبع جایگزین و پایدار استفاده کرد. به گفته دلاور، در زمینه مقابله با بحران کمآبی اولویت اصلی اصلاح تفکر و شیوههای مدیریت فعلی آب در راستای ایجاد توازن میان منابع و مصارف واقعی آب و افزایش بهرهوری آب با توجه به پتانسیلهای هر منطقه است نه اینکه ایران به دنبال سیاستهای تامین آب بدون توجه به اصلاح ساختار حکمرانی آب باشد. عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس تصریح میکند: استخراج آبهای ژرف نهتنها کلیدی برای گذر از بحران کمآبی نخواهد بود بلکه در تشدید بحرانها نیز موثر خواهد بود.
♦♦♦
به نظر شما استخراج آبهای ژرف ایستگاهی برای شروع منابع آبی جدید خواهد بود یا پایان منابع آبی است؟
آبهای ژرف در مجموع آبهای عمیقی هستند که معمولاً منشأهای خیلی قدیمی دارند و معمولاً تجدیدناپذیر به نظر میرسند. ویژگی دیگر این آبها این است که معمولاً چون مدت زیادی در اعماق زمین قرار داشتهاند، کیفیت خوبی ندارند. این آبها معمولاً شور یا دارای مواد رادیواکتیو یا حاوی فلزات سنگین هستند یا دماهای بالایی دارند که معمولاً به صورت مستقیم قابلیت استفاده ندارند و باید فرآیندهایی روی آنها انجام شود تا بتوانند قابلیت استفاده پیدا کنند. البته منابع آب شیرین هم وجود دارد؛ مثلاً منابعی در دریای خلیجفارس به صورت چشمههای آبهای زیرزمینی وجود دارند که منشأ آنها همان آبهای فسیلی در حال خروج است و به هر حال قابلیت استفاده هم دارند. احتمالاً منظور مسوولان این آبها هم باشد، یعنی منابعی که دارند از سیستم خارج میشوند و اگر ما از آنها استفاده نکنیم، افراد دیگر از آن بهره ببرند. یا مثلاً منابع آب مشترک میان ایران و پاکستان یا ایران و افغانستان که اگر ما استفاده نکنیم ممکن است آنها از این آبها بهره ببرند.
اما در مجموع در بهرهبرداری از آبهای ژرف مسائل و ابهامات زیادی وجود دارد و مسلماً بدون توجه به این مسائل، استفاده از این منابع میتواند مسائل و بحرانهای دیگری را در کشور ایجاد کند. مسائلی مثل میزان تجدیدشوندگی، کیفیت، هزینه استحصال و اثرات زیستمحیطی بسیار بااهمیت هستند. البته این نکته را باید در نظر داشت که بخشی از منابع آب ژرف کشور به صورت منابع مشترک با کشورهای همسایه است. بیتوجهی به مساله بهرهبرداری از آنها فرصت خوبی را برای بهرهبرداری بیشتر کشورهای همسایه از این منابع فراهم میکند.
مصوبه اخیر هیات وزیران برای حفاری آبهای ژرف مربوط به استان سیستان است. فکر میکنید در این منطقه کشورهای همسایه اصلاً توان بهرهبرداری از آبهای ژرف را دارند؟
ببینید افغانستان که به نظر نمیرسد فعلاً دنبال چنین موردی باشد. با توجه به آبهای سطحیای که در بالادست این کشور وجود دارد، آنها معمولاً به دنبال بهرهبرداری از این آبها هستند و به همین دلیل اولویت آنها نباید بر این باشد که به دنبال یک کار پرهزینه مانند استخراج آبهای ژرف بروند. وقتی آبهای سطحی در کشور افغانستان وجود دارد طبیعتاً این کشور دنبال آبهای ژرف که هزینه و تجهیزات قابل توجهی هم میخواهد نمیرود. کشورهایی که به دنبال استخراج آبهای ژرف میروند معمولاً آبهای سطحی چندانی ندارند و برای مصارف شرب و حیاتی خود مجبور میشوند به سمت آبهای ژرف بروند. اما در مورد سیستان باید بگویم اگر واقعاً چنین منابعی وجود داشته باشد، ابتدا باید مطالعات اکتشافی بیشتری صورت بگیرد و بعد به سراغ اکتشاف برویم. در بررسی تجربه کشورهای دیگر هم به این نتیجه میرسیم که معمولاً این کشورها وقتی دیدهاند کشور همسایه آنها در حال بهرهبرداری از منابع مشترک است به استخراج آبهای ژرف اقدام کردهاند اما در مورد ایران باید مطالعات بیشتری صورت بگیرد. ایران در این زمینه کمتجربه است و به سمت آن نرفته و قطعاً به سمت آن رفتن، نیاز به مطالعات زیاد و مفصلی دارد. تا پیش از این نیز مسلماً با وجود منابع آب شیرین و کمهزینه سطحی و زیرزمینی کمعمق و آبرفتی، استفاده از این منابع در اولویت قرار نداشته که ایران به سمت آن نرفته بود. استحصال چنین منابعی هزینهبر و نیازمند دانش و تکنولوژیهای ویژه است و صرفاً بهرهبرداری از آنها در شرایط خاص توصیه میشود.
تاکنون پیش از ایران، کدام کشورها به سمت چنین اقدامی حرکت کردهاند و حاصل آن چه شده است؟ از تجربه آنها چه درسهایی میتوان آموخت؟
کشورهایی نظیر عربستان، اردن، لیبی، چین و روسیه سوابق چنین بهرهبرداریهایی را دارند. البته در بخشهایی از آمریکا هم این اقدام تجربه شده است. اما نکته قابل توجه در آنها این است که از این منابع (آبهای ژرف) به عنوان یک منبع جایگزین و پایدار استفاده نمیشود و بهرهبرداری از آنها تنها به عنوان منابع تامین آب کمکی و برای تامین بخشی از نیازهای حیاتی مورد توجه قرار گرفته است. از طرفی استفاده از این منابع همواره نگرانیهایی همچون هزینه زیاد و مسائل زیستمحیطی ناشناخته آتی را نیز به دنبال داشته است. بررسی تجربه این کشورها نشان میدهد آنها بعضاً در حال انجام مطالعات اکتشافی هستند و در آمریکا حتی برای مصارف کشاورزی هم مدنظر قرار گرفته است. اما در مجموع این آبها، به صورت آبهای مکملاند و چون محدود هستند هیچوقت به عنوان منبع قابل اتکایی نبودهاند. نکته دیگر این است که همیشه این دغدغه را داشتند اما حالا اینکه مسائل زیستمحیطی آن چه بوده، کمتر مدنظر قرار گرفته است. مثلاً آن اوایل که ما سراغ آبهای زیرزمینی میرفتیم و سیستم پمپها رایج شد همه خوشحال بودیم که چه منبع خوبی را مورد بهرهبرداری قرار میدهیم اما بعد از مدتی، عوارض زیستمحیطی آن ظاهر شد که آشنایی با آن نداشتیم. از سوی دیگر هرچند میگویند ما میتوانیم آبهای عمیق را مورد بهرهبرداری قرار دهیم اما استفاده بیش از حد ممکن است عوارضی در پی داشته باشد. از جمله اینکه چون منابع پرفشاری هستند که در زیرزمین ذخیره شدهاند، با برداشتن این فشار، ممکن است در مناطق مختلف عوارضی ایجاد شود. معمولاً چون این منابع، گستردهتر از منابع زیرزمینی دیگر مانند نفت هستند، امکان دارد مثلاً فرونشستها یا زلزلهها ایجاد شود. کشورهای مورد اشاره که تجربه استخراج آبهای ژرف را دارند هم این واهمه را دارند که امکان دارد با عوارضی مواجه شوند اما هنوز چنین مسائلی بروز نکرده است. بنابراین باید توجه کرد این آبها برای مصارف ضروری و مکمل است نه منبع پایداری و در حقیقت این مسائل زیستمحیطی همیشه دغدغه است.
آیا اصلاً ایران ویژگی کشورهایی را که به سمت استخراج آب ژرف رفتهاند دارد؟ در واقع انجام چنین اقدامی چقدر ضرورت دارد؟
نکته کلیدی در سیاستهای توسعهای کشور این است که باید توجه به منابع و ظرفیت برد آنها مدنظر باشد. اصولاً دستبرد به منابع آبی جدید به منزله ایجاد وابستگی و افزایش تعهدات آبی است که خود نشانه بارزی از ناپایداری و توسعههای نامتوازن است. از اینرو هرچند گزارشهای متعددی از منابع آب ژرف در مناطق مختلف کشور به چشم میخورد اما ضرورت مدیریت منابع آب موجود و بازنگری سیاستهای بهرهبرداری و توسعهای بسیار بیشتر از رجوع به منابع آب جدید است. بنابراین اولویت بهرهبرداری از این منابع صرفاً در منابع مشترک یا در مناطق دارای بحرانهای جدی قابل توجیه است.
آیا ایران آمادگی انجام چنین اقدامی را دارد؟ منظورم این است که از نظر مطالعاتی و بعد از آن از نظر تجهیزاتی چقدر این آمادگی وجود دارد؟
آنچه مسلم است بهرهبرداری از منابع آب ژرف موضوع جدیدی در مدیریت آب کشور است و تجربه عملیاتی کافی در استفاده از این منابع وجود ندارد. همچنین مطالعات جامعی در خصوص منشأ، حجم، توان آبدهی مسائل زیستمحیطی و... این منابع انجام نشده است و در صورت عزم جدی در بهرهبرداری از این منابع، لزوم توجه بیشتر به این موضوع در کشور به چشم میخورد. اکتشاف و بهرهبرداری از این منابع نیازمند مطالعات بسیار دقیق، جامع و کافی است و عدم توجه به این مساله میتواند هزینه و عواقب جبرانناپذیری را به همراه داشته باشد. نکتهای هم درباره هزینه انجام این کار باید بگویم. این راهکار هزینههای زیادی را در پی دارد. در خیلی از بخشها، هرچند آبهای ما میتواند استفاده مجدد یا بازچرخانی شود اما کمتر به این مساله توجه میکنیم. شاید اگر مدیریت تقاضا و بهرهوری را مدنظر قرار دهیم هزینههای این موارد نسبت به استخراج آبهای ژرف کمتر باشد. به همین دلیل به نظر میرسد این موارد منطقیتر از این باشد که سراغ هزینهکرد زیادی برویم که معلوم نیست در نهایت چه شود و مسائل محیط زیستی آن هم هنوز مشخص نیست و هنوز مستنداتی مبنی بر عوارض احتمالی آن وجود ندارد.
موضوع دیگر در مورد مصارف این آبهای ژرف است که اعلام شده آشامیدنی و صنعتی خواهد بود. به نظر شما میتوان انتظار داشت از آبهای ژرف با ویژگیهای مورد اشاره شما برای مصارف مورد اشاره بهره برد؟
منابع آبی شیرین هم در آبهای ژرف وجود دارد اما واقعیت این است که معمولاً این منابع کیفیت مناسبی ندارند. همانطور که عرض کردم این آبها ممکن است آلودگیهایی داشته باشند یا اینکه شور باشند. بنابراین علاوه بر هزینه استحصال آن که خودش هزینه سنگینی است، در کنار آن معمولاً برای مصارف شرب باید یکسری تصفیهها و فرآیندهای دیگر روی آن انجام شود تا قابلیت استفاده داشته باشند. مثلاً فرض کنید اگر آلوده به رادیواکتیو باشند به سادگی نمیتوان این منابع را تبدیل به آب قابل مصرف کرد. بنابراین دغدغهای وجود دارد که کیفیت آنها چگونه است. شاید همه این منابعی که ما پی بردیم در کشور ما وجود دارد از نظر کیفی اصلاً قابلیت استفاده یا صرفه اقتصادی از نظر استفاده نداشته باشد. این بحث در کشور ما بسیار نوین است و نمیدانم که سطح مطالعاتی که در کشور انجام شده چقدر کافی به نظر میرسد. البته مطالعاتی در کرمان و استانهای دیگر داشتهایم اما هنوز معلوم نیست که این مطالعات تا چه حد جامع است و بعید میدانم چنین مطالعات جامعی داشته باشیم. بنابراین میتوانیم اصطلاحی مثل هندوانه سربسته را به کار ببریم؛ به این معنا که هنوز نمیدانیم پایان این اقدام چه خواهد شد. مثل منابع آبهای زیرزمینی که بعد از مدتی بهرهبرداری و ایجاد وابستگیهایی به این منابع آبی با محدودیتها و عوارض آن روبهرو شدیم. در واقع تعهداتی ایجاد شده که ما اکنون نمیتوانیم جوابگو باشیم. در صورتی که ما میتوانستیم از قبل یک برنامهریزی پایدار متناسب با اندازه منابع تجدیدپذیر خود داشته باشیم و به نحوی از آن استفاده کنیم که مشکلات فعلی پیش نیاید. بحث دیگر هم این است که ما میتوانیم به سمت استفاده از آبهای زیرزمینی مثل سایر آبهای دیگر برویم، چون چنین پتانسیلی را داریم اما ممکن است این اقدام بعضاً باعث شود که بحرانی در کنار بحرانهای دیگر ایجاد کنیم. بنابراین در مقطع فعلی، اولویت اول کشور را برای مقابله با بحران کمآبی رفتن به سراغ آبهای ژرف نمیبینم، شاید مدیریت بهینه آب بهتر بتواند به ما کمک کند، هرچند که زمانبر باشد اما میتواند کمکهای بیشتری کند. به همین دلیل واقعاً من توصیه خاصی در خصوص استفاده از آبهای ژرف در مقطع فعلی ندارم و باید مطالعات جامع و کاملی در این زمینه انجام شود. به نظر من در مواقع بحرانی شاید بخواهیم به این سمت برویم اما در مقطع فعلی هنوز نیاز به برداشت آبهای ژرف نیست.
با وجود این، با توجه به مصوبه اخیر دولت ما احتمالاً در آینده نزدیک شاهد آغاز این طرح باشیم.
همانطور که بیان شد بهرهبرداری از آبهای ژرف نیازمند مطالعات جامع و کافی در کشور است و اصولاً ً بیتوجهی به این مساله نهتنها کمکی به کاهش بحران کمآبی نخواهد کرد بلکه ممکن است بحران جدیدی نیز ایجاد کند. آنچه مهم به نظر میرسد میزان اولویت استفاده از این منابع برای حل مشکلات فعلی و پیشروی کشور و پرهیز از تفکرات هیجانی و زودبازده است. اصولاً هرگونه دخلوتصرف در منابع طبیعی واکنشهای طبیعت را به دنبال خواهد داشت. از اینرو در استفاده از این منابع نیز باید دقت و مطالعه کافی را در نظر داشت.
در مصوبه دولت اعتبار 25 میلیاردتومانی در نظر گرفته شده است. آیا این رقم میتواند منبع قابل اتکایی برای انجام این طرح باشد؟ برآوردها نشان میدهد حفاری هر حلقه چاه اکتشافی در بلوکها و نقاط عمیق و ژرف به حدود ۳۰ میلیارد تومان اعتبار به صورت سالانه نیاز دارد اما در این پروژه فعلاً تنها 25 میلیارد تومان در نظر گرفتهاند.
با توجه به ابهامات موجود در بهرهبرداری از این منابع، اصولاً تعجیل و صرف هزینه زیاد در این زمینه منطقی به نظر نمیرسد و باید ابتدا بستر مطالعاتی و اکتشافی لازم در این زمینه فراهم شود. از اینرو بهرهبرداری از این منابع باید به صورت گام به گام و با توجه به اولویتهای مدیریت منابع آب کشور انجام شود و در گام اول پرداختن به مساله چگونگی بهرهبرداری از این منابع با انتقادهای فراوانی روبهرو است.
به گفته برخی کارشناسان آبهای ژرف معمولاً شور است و با به سطح آوردن این آبها بدون مطالعه و پیشبینیهای لازم زمینه مرگ خاک و از بین رفتن اراضی حاصلخیز فراهم میشود. به نظر شما در بلندمدت این اقدام ایران ممکن است چه تهدیداتی برای محیطزیست به همراه داشته باشد؟
از جمله مسائل اساسی در آبهای ژرف، توجه به مسائل زیستمحیطی است. آلودگی از جمله آلودگیهای اتمی، فلزات سنگین یا شوری بیش از حد این منابع، حرارت و دمای زیاد، وجود میکروارگانیسمها و گازهای ناشناخته و سمی و محترقه از جمله مباحث کلیدی در استفاده از این منابع محسوب میشود. از طرفی برداشتهای غیراصولی و ناپایدار از این منابع ممکن است مشکلاتی از قبیل پیشروی و انتشار آلودگی در منابع آب ژرف، نشستهای زمینی و همچنین ایجاد زمینلرزه را باعث شود. بنابراین باید قبل از هر اقدامی، برای برداشت از این آبها پیامدهای زیستمحیطی آن بررسی شود. من در کل اعتقادی به بهرهبرداری از این منابع ندارم و عملاً راهحلهای اصولی در حل بحرانهای آبی کشور پرداختن به مباحث مدیریت تقاضا و اصلاح تفکر و ساختار مدیریت فعلی منابع آب است.
در مجموع فکر میکنید این تصمیم چه تاثیری بر بحران کمآبی خواهد داشت؟ آیا پروژه تامین آب از طریق دسترسی به آبهای ژرف میتواند کلیدی برای گذر از بحران کمآبی در کشور باشد؟
استفاده از آبهای ژرف تنها رویکردی برای استحصال منابع جدید آبی و ادامه سیاستهای تامین آب بدون توجه به اصلاح ساختار حکمرانی آب در کشور است. این مساله نهتنها کلیدی برای گذر از بحران کمآبی نخواهد بود بلکه در تشدید بحرانها نیز موثر خواهد بود. ایجاد تعهدات جدید آبی بدون توجه به پتانسیل واقعی منابع آب کشور هرچند مرهمی موقت بر مشکلات آبی کشور در کوتاهمدت خواهد بود اما چالشها و مسائل نامطلوب آن در درازمدت قابل چشمپوشی نیست. در این زمینه اولویت اصلی اصلاح تفکر و شیوههای مدیریت فعلی آب در راستای ایجاد توازن بین منابع و مصارف واقعی آب و افزایش بهرهوری آب با توجه به پتانسیلهای هر منطقه است.