شناسه خبر : 47301 لینک کوتاه

مسیر سبز

رئیس سازمان محیط زیست باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

انتخاب رئیس سازمان محیط ‌زیست در طول چهار دهه بعد از انقلاب همواره مورد نقد کنشگران، متخصصان و فعالان محیط زیست ایران بوده، چرا که آنها معتقد هستند؛ سیاسی‌کاری در انتخاب رئیس سازمان محیط زیست بر تخصص‌گرایی و رویکردهای علمی پیشی گرفته است. چرا که دولت‌ها سازمان محیط زیست را صرفاً برای امضای پروژه‌های مورد نظر خود می‌خواهند نه برای حفاظت از ارزش‌های طبیعی و زی‌گونگی و تنوع ژنتیکی ایران! اما چرا ریاست سازمان محیط زیست که در طول چهار دهه گذشته چندان بااهمیت نبوده، اکنون محل بحث است؟

 

جواد حیدریان / دبیرتحریریه 

انتخاب رئیس سازمان محیط ‌زیست در طول چهار دهه بعد از انقلاب همواره مورد نقد کنشگران، متخصصان و فعالان محیط زیست ایران بوده، چرا که آنها معتقد هستند؛ سیاسی‌کاری در انتخاب رئیس سازمان محیط زیست بر تخصص‌گرایی و رویکردهای علمی پیشی گرفته است. چرا که دولت‌ها سازمان محیط زیست را صرفاً برای امضای پروژه‌های مورد نظر خود می‌خواهند نه برای حفاظت از ارزش‌های طبیعی و زی‌گونگی و تنوع ژنتیکی ایران! اما چرا ریاست سازمان محیط زیست که در طول چهار دهه گذشته چندان بااهمیت نبوده، اکنون محل بحث است؟

 اسکندر فیروز که بود و چه کرد؟

اسکندر فیروز، شکارچی قهار با خون قجری در رگ‌هایش، همیشه دست به اسلحه بود تا اینکه یک روز وقتی در سال ۱۳۴۶ برای شکار شیر و فیل به آفریقا رفته بود، آنچنان از شکار کردن احساس «وازدگی و انزجار» کرد که پس از آن دوربین عکاسی را جانشین تفنگ می‌کند و بعد در همان سال ریاست سازمان شکاربانی و نظارت بر صید را که در واقع پایه و اساس سازمان محیط زیست امروزی است بر عهده می‌گیرد. البته در سال ۱۳۳۵ دستگاه مستقلی به نام «کانون شکار ایران» با هدف حفظ نسل حیات وحش و نظارت بر اجرای مقررات مربوط تشکیل شده بود. آن زمان اگرچه یک شکارچی سازمان حفاظت از شکار و صید را بر عهده گرفت، اما او انقلابی در ایجاد سازمان حفاظت از محیط زیست در جهان ایجاد کرد. ایران اولین کشوری شد که برای حفاظت از مهم‌ترین مناطق گنجینه ژنتیک طبیعی‌اش سازمانی تخصصی ایجاد کرد. اولین کنوانسیون حفاظت از محیط زیست با عنوان کنوانسیون رامسر برای حفاظت از تالاب‌های جهان در ایران ایجاد شد. اما اکنون ایران کجای پروژه‌های حفاظت از زی‌گونگی طبیعی خود و جهان ایستاده است؟

با تلاش‌های اسکندر فیروز در سال ۱۳۵۰ اداره شکاربانی و نظارت بر صید به سازمان حفاظت محیط زیست ایران تغییر نام داد و تا سال ۱۳۵۶ اسکندر فیروز مسئولیت این سازمان را بر عهده داشت. اگرچه فیروز فردی تحصیل‌کرده در حوزه محیط زیست نبود، ولی به عنوان بنیان‌گذار سازمان حفاظت محیط زیست توانست توجه دولت وقت ایران را به ارزش‌های حفاظت از مهم‌ترین داشته‌های طبیعی ایران جلب کند. پس از کناره‌گیری او، منوچهر فیلی برای مدت کوتاهی عهده‌دار ریاست سازمان حفاظت محیط زیست شد که انقلاب شد و فیلی آخرین رئیس سازمان در دوران پهلوی به‌شمار می‌آید.

بعد از انقلاب و سقوط نظام سیاسی پهلوی بسیاری از سازمان‌ها و نهادها به حال خود رها شده بودند و همین باعث شد یکی از بزرگ‌ترین لطمات تاریخ طبیعت ایران بر منابع طبیعی و محیط زیست وارد شود و مناطق حفاظت‌شده و به‌طور کلی طبیعت و محیط زیست ایران به شدت زیر فشار شکارچیان و سوداگران قرار گرفت و تلفات زیادی از تغییر کاربری اراضی و سوءاستفاده از طبیعت گرفته تا شکار وسیع گونه‌ها به محیط زیست وارد شد. اما آنچه از این تهاجم جدی‌تر و نگران‌کننده‌تر بود اینکه کمتر رئیس سازمانی بر محیط زیست ایران گمارده شد که متخصص این حوزه باشد. مدیران عمدتاً سیاسی و ماشین امضای مجوزهای ارزیابی با ظاهر محیط زیستی بودند.

 چه کسانی بعد از انقلاب رئیس سازمان بودند؟

مرور رسانه‌های آن زمان نشان می‌دهد؛ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان حفاظت محیط زیست با ریاست عباس سمیعی به کار خود ادامه داد. سمیعی، به مدت یک سال سکانداری این سازمان را بر عهده داشت. بعد از عباس سمیعی، تقی ابتکار دومین رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به‌شمار می‌آید که از آبان ۱۳۵۸ به مدت یک سال و چهار ماه ریاست سازمان را بر عهده گرفت. ابتکار دارای دکترای مهندسی مکانیک سیالات از دانشگاه پنسیلوانیا و از استادان دانشکده فنی دانشگاه تهران بود. در این دوره، سازمان حفاظت محیط زیست بیشتر به سوی محیط زیست انسانی و به ویژه کاهش آلودگی هوا متمایل شد. نخستین طرح گازسوز کردن تاکسی‌های تهران نیز مربوط به همین دوره است. ابتکار که از سوی مهندس بازرگان به عنوان معاون نخست‌وزیر و رئیس سازمان محیط زیست انتخاب شده بود، پیشنهاددهنده اصل ۵۰ قانون اساسی است که حفاظت از محیط زیست را وظیفه‌ای همگانی می‌داند. بعد از دوره کوتاه ریاست تقی ابتکار بر سازمان حفاظت محیط زیست در سال ۱۳۵۹، رضاحسین میرزاطاهری به عنوان سومین رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از ابتدای انقلاب برگزیده شد. او که دارای لیسانس علوم ریاضی است و سابقه فعالیت به عنوان بازرس نخست‌وزیر در دولت شهید رجایی، مدیرکل آموزش و پرورش استان سمنان و رئیس آموزش و پرورش منطقه ۱۵ تهران (۵ و ۲ فعلی) را در کارنامه خود داشت، تا سال ۱۳۶۳ توانست بر کرسی ریاست سازمان حفاظت محیط زیست تکیه بزند. هادی منافی پزشکی که سابقه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی را بعد از انقلاب اسلامی در کارنامه خود داشت، از سال ۱۳۶۳ به عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست فعالیت خود را آغاز کرد و ریاست وی در این سازمان تا شهریور ۱۳۷۶ ادامه داشت و بیشترین مدت ریاست سازمان محیط زیست را بر عهده داشت.

منافی از ۱۳۶۳ تا شهریورماه ۱۳۷۶ در سازمان محیط زیست مستقر بود ولی با روی کار آمدن دولت سیدمحمد خاتمی، معصومه ابتکار تنها فرزند مرحوم تقی ابتکار به عنوان نخستین زن بعد از پیروزی ریاست سازمان حفاظت محیط زیست را بر عهده گرفت. ابتکار در دوره اصلاحات و طی سال‌های ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ سکانداری سازمان حفاظت محیط زیست را عهده‌دار شد. در این دوره حذف پیکان از خط تولید صنعت کشور در نتیجه تلاش‌های معصومه ابتکار رخ داد. معصومه ابتکار در همان سال به دلیل تلاش‌هایش در مقام ریاست سازمان حفاظت محیط زیست ایران طی دولت‌های هفتم و هشتم و نقشی که برای بهبود همکاری‌های منطقه‌ای و جهانی داشت، به عنوان یکی از هفت «قهرمان زمین» سال ۲۰۰۶ سازمان ملل متحد انتخاب شد.

بعد از ورود اولین زن به کابینه دولت در دوران اصلاحات، این مسیر در دولت نهم نیز ادامه یافت و فاطمه واعظ‌جوادی به عنوان معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست برگزیده شد. او که دکترای دیرینه‌شناسی و چینه‌شناسی داشت و استادیار گروه علوم زمین دانشگاه شیراز بود طی سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸ مسئولیت سازمان حفاظت محیط زیست را بر عهده گرفت. با آغاز کار دولت دهم محمدجواد محمدی‌زاده با داشتن سوابقی مثل استانداری خراسان رضوی و معاونت خدمات شهری شهرداری تهران به عنوان معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان محیط زیست منصوب شد. در سال ۱۳۹۲ و با روی کار آمدن حسن روحانی، ریاست سازمان محیط زیست برای سومین دوره به معصومه ابتکار داده شد تا مجدد فعالیت خود را برای حفظ و حراست از محیط زیست از سر بگیرد. سال 1396 عیسی کلانتری در دولت دوم حسن روحانی تا ۱۱ مهر ۱۴۰0 مسئولیت مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست را بر عهده گرفت. او اگرچه سابقه وزارت کشاورزی در زمان هاشمی‌رفسنجانی را در کارنامه داشت اما در دولت اول روحانی رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه بود و در دوره مسئولیت خود، ستاد را به درون سازمان آورد، اما نتیجه این ستاد با همه هزینه‌ها، فایده‌ای برای دریاچه تا اکنون نداشته است. با تغییر دولت حسن روحانی و سر کار آمدن ابراهیم رئیسی، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست نیز تغییر کرد و علی سلاجقه که پیشتر در دوره محمود احمدی‌نژاد رئیس سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری بود، به ریاست این سازمان برگزیده شد. علی سلاجقه 1۱ مهر ۱۴۰۰ تا اکنون که در آستانه تشکیل دولت زود‌هنگام چهاردهم هستیم، ریاست سازمان حفاظت محیط زیست ایران را بر عهده دارد.

67

چه کسی رئیس می‌شود؟

بعد از پیروزی مسعود پزشکیان بر رقیب اصول‌گرایش، وزارتخانه‌ها و سازمان‌های مختلفی در آستانه تغییر مدیریت خود هستند. شورای انتقالی دولت چهاردهم نیز تشکیل شده و به بررسی شرایط افراد برای تصدی پست‌ها در دولت جدید می‌پردازد. مدیریت سازمان محیط زیست نیز به دلیل جایگاه حاکمیتی آن و البته شرایط بسیار سخت منابع آبی و منابع طبیعی ایران، اکنون مورد توجه واقع شده است. چرا که رئیس سازمان محیط زیست معاون رئیس‌جمهور است و نقش تعیین‌کننده‌ای در روند توسعه ایران ایفا خواهد کرد.

اکنون معیارهای ریاست سازمان محیط زیست دولت چهاردهم مورد پرسش است. چه کسی متصدی پست ریاست سازمان حفاظت محیط‌زیست خواهد شد و این شخصیت چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟ در همین زمینه، سازمان‌های مردم‌نهاد محیط زیستی، استادان دانشگاه‌ها، محیط‌بانان، کارشناسان و کارکنان سازمان محیط زیست و همچنین فعالان و کنشگران حوزه محیط زیست و منابع طبیعی از مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور منتخب دولت چهاردهم خواسته‌اند؛ رئیس سازمان حفاظت محیط زیست کشور از جمع پرسنل همین سازمان انتخاب شود. درخواستی که در ذات خود به دنبال غلبه تخصص‌گرایی و علم بر سیاسی‌کاری است.

    

 رئیس سازمان باید نگاه راهبردی داشته باشد

عادل جلیلی 

پژوهشگر منابع طبیعی و محیط زیست

چند دهه اخیر بنا به شرایط جهانی و اتفاقاتی که افتاده، روزبه‌روز مدیریت محیط زیست، وضعیت پیچیده‌ای به خودش گرفت. این وضعیت پیچیده فقط مختص ایران نیست، بلکه در تمام دنیا چنین است. سازمان محیط زیست و نه خود محیط زیست بر اساس یکسری وظایف تعریف‌شده که بیشتر مبتنی بر نگاهی تخصصی و فنی است، ایجاد شد. مثلاً مدیریت بحث آلودگی‌ها و مناطق حفاظت‌شده بحثی فنی هستند. مهم‌ترین وظیفه سازمان محیط زیست همین مناطق حفاظت‌شده هستند. در حالی که مدیریت محیط زیست به مسائل غیرفنی و تخصصی زیادی مانند سیاست‌گذاری و نحوه نگرش به توسعه نیز مربوط است. اکنون که محیط زیست وضعیت پیچیده‌ای در دنیا به خودش گرفته است، باید کسی که در رأس سازمان حفاظت محیط زیست قرار می‌گیرد، علاوه بر وظایف تعریف‌شده سازمانی که برای او در نظر گرفته‌ شده است، باید نگاهی کلان و راهبردی و نقشی کلیدی در رابطه با مسیری که دولت برای توسعه و رشد اقتصادی کشور و نگرش به محیط زیست و طبیعت در ذهن دارد، نیز داشته باشد. رئیس سازمان باید بتواند در دولت به مسائل جهانی محیط زیست که بر سیاست دولت‌ها سایه انداخته به روشنی پیگیری کند. مسئله تغییر اقلیم اکنون مسئله اول و مسئله روز جهان است. نمی‌توانیم در ایران این واقعیت را نادیده بگیریم. رئیس سازمان محیط زیست باید بحث توسعه پایدار را به صراحت و جدیت در دولت پیگیری کند. بنابراین باید رئیسی انتخاب شود که درک درستی از این وضعیت داشته باشد. توسعه پایدار صرفاً یک نگاه نظری و یک مسئله تئوریک و آکادمیک نیست. باید رئیسی برای سازمان محیط زیست انتخاب شود که توسعه پایدار را بتواند به سیاست تبدیل کند. مسئله تغییر اقلیم باید برای رئیس سازمان محیط زیست جدی باشد. اینکه ایران برای مشارکت در سطح جهانی باید چه ابزارهایی داشته باشد و چگونه ساخت اقتصادی و مدیریتی و توسعه خود را چیدمان کند. بحران آب مهم‌ترین ابرچالش ایران امروز است. رئیس سازمان محیط زیست باید کسی باشد که بتواند این واقعیت را به درستی درک کند که ایران با کمبود شدید آب مواجه است. او باید بتواند بر روندهای مدیریت منابع آب و سایر وزارتخانه‌های ذی‌نفع در آب تاثیر مثبت بگذارد. در بحث آلودگی‌ها نیز باید سیاست درست مبتنی بر توسعه پایدار در دستور کار مدیریت او باشد. در نهایت باید فردی در این سطح انتخاب شود که دارای نگاه و نگرش باشد. او باید بتواند در دولت راهبری کند و از طرفی سازمان حفاظت محیط زیست را نیز مدیریت کند. از طرف دیگر سازمان حفاظت محیط زیست به شدت از نظر نیروی انسانی دچار ضعف و بیماری است. می‌توانم بگویم این سازمان یکی از ضعیف‌ترین سازمان‌ها از نظر کارشناسی و تخصصی است. کسی که در موقعیت مدیریت این سازمان قرار می‌گیرد یکی از وظایف اصلی و اساسی‌اش، باید بازسازی سازمان محیط زیست از نظر ساختاری و نیروی انسانی کارشناس و قوی باشد. تجربیات ما نشان می‌دهد افرادی که در راس سازمان حفاظت محیط زیست بوده‌اند از جمله سرکار خانم ابتکار، آقای کلانتری و نهایتاً آقای سلاجقه اینها آدم‌های متخصصی هستند. یعنی هم نگاه سیاسی داشتند و هم متخصص بودند. اما در نهایت سازمان حفاظت محیط زیست نتوانست جایگاه خودش را در ایران به عنوان یک سازمان حاکمیتی و نه یک سازمان صرفاً تخصصی پیدا کند. عملکرد یک سازمان حاکمیتی لزوماً به افرادی که در آنجا مسئولیت دارند برنمی‌گردد، بلکه به نگرش و نحوه نگاه دولت‌ها مربوط است. چه‌بسا دولت‌ها ممکن است سازمان محیط زیست را به عنوان یک مزاحم در مقابل خودشان ببینند. این پرسش باید مورد بررسی قرار گیرد؛ آیا دولت‌ها نگذاشتند سازمان محیط زیست یک سازمان حاکمیتی موثر باشد یا عملکرد مدیران این سازمان مانع انجام وظیفه ذاتی این سازمان شده است؟ دولت‌ها اساساً در سازمان‌هایی مانند محیط زیست که سهل است در سازمان‌هایی مانند منابع طبیعی نیز نگرش درستی نداشته‌اند. دولت‌ها در برابر تمام چالش‌هایی که ما در حوزه محیط زیست داشتیم یا منفعل بوده‌اند یا در ایجاد این چالش‌ها خود نقش داشتند. یکی از پرسش‌های مهم در مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست همیشه این بوده که چرا از درون سازمان محیط زیست هیچ وقت کسی مسئولیت اداره این سازمان را بر عهده نگرفته است. وزارت جهاد کشاورزی همیشه از درون خود نیروهایی برای اداره سازمان‌هایی مانند منابع طبیعی داشته است. اکنون در این وزارتخانه ده‌ها نیرو تربیت شده که می‌توان به آنها وزارتخانه داد. اما در سازمان محیط زیست به دلیل آنکه بر روی تربیت نیروی انسانی کار نشده است، باید سازمان محیط زیست به عنوان یک سازمان متخصص و حاکمیتی خود توانایی آن را داشته باشد که نیروی انسانی متخصص و مسئول در حوزه‌های مختلف، سیاست‌گذاری، تصمیم‌گیری و... تربیت کند، تا این افراد پله‌پله بالا بیایند و وقتی سازمان به مدیریت جدید نیاز دارد لازم نباشد نیرویی از بیرون این سازمان مدیریت آن را بر عهده بگیرد. این راهی است که باید از همین امروز آغاز شود. اگر دولت آقای پزشکیان بتواند شخصی مناسب درون این سازمان پیدا کند، خوب است. اگر نتوانست باید این سیاست را در پیش بگیرد که سیاست نیروسازی درون این سازمان را آغاز کند. دولت باید محیط زیست را حمایت کند و این سازمان از نظر نیروی انسانی و بودجه در جایگاهی قرار بگیرد که بتواند مسئولیت‌های مهمی را که بر عهده‌اش است اجرا کند.

    

68

اعتبار به سازمان برگردد

حسین آخانی

 استاد دانشگاه

یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین پایه‌های ریاست سازمان حفاظت محیط زیست این است که بعد از انقلاب هیچ‌وقت ریاست سازمان حفاظت محیط زیست از خود این سازمان انتخاب نشده است. این چه سازمانی است که نزدیک به نیم‌قرن (46 سال از شروع انقلاب) هنوز نتوانسته یک نفر از بدنه خودش را به ریاست این سازمان برگزیند؟ این اتفاق دو معنی دارد. یا اینکه دولت‌ها چنین نمی‌خواهند و به نوعی با محیط زیست میانه خوبی نداشته و کسی را از درون سازمان انتخاب نکرده‌اند. یا اینکه این سازمان اینقدر ضعیف نگه داشته شده است که وقتی می‌خواهند رئیس سازمان را انتخاب کنند، گویی کسی را پیدا نمی‌کنند که ردای ریاست این سازمان را بر تن کند. در هر دو حالت معنای آن این است که این سازمان ضعیف نگه ‌داشته شده و اولویتی برای دولت‌ها نداشته است. مهم‌ترین اتفاقی که باید در دولت آقای پزشکیان که محور برنامه‌اش استفاده از تخصص و کارشناسی است بیفتد این است که، باید اعتبار را به سازمان حفاظت محیط زیست برگرداند. رئیس‌جمهوری جدید باید سعی کند هم کسی را از درون سازمان انتخاب کند و هم اگر احساس کرد آن وزنه وجود ندارد، از فرد منتخب تعهد بگیرند که این سازمان را در مدتی که مدیریت می‌کند از نظر کارشناسی و تخصصی و مدیریتی به حدی برساند که در دوره بعد نیازی نباشد شخص دیگری را از بیرون این سازمان وارد مدیریت این سازمان کنند. نکته دیگر که به نظر من مهم‌تر از انتخاب فرد برای ریاست سازمان محیط زیست است، این است که سازمان حفاظت محیط زیست باید اقتدار پیدا کند. این سازمان اگرچه اکنون جایگاه معاونت ریاست‌جمهوری را دارد، اما بیشتر به دفتری در اختیار ریاست‌جمهوری برای توجیه خرابکاری دیگر وزارتخانه‌ها تبدیل شده است. سازمان محیط زیست اگرچه طبق قانون وظیفه‌اش نظارت بر اجرای قانون طبق اصل 50 قانون اساسی است، اما در عمل این سازمان طوری عمل می‌کند که در اکثر موارد اصل 50 قانون اساسی اجرا نشود. در زمینه آلودگی‌ها این سازمان کوتاهی‌هایی داشته است. در حوزه مدیریت محیط طبیعی موفق نبوده است. در زمینه تنوع زیستی ناکارآمد است و... همه اینها نشان می‌دهد سازمان حفاظت محیط زیست اقتدار لازم را ندارد. این اقتدار باید به این سازمان برگردد. این نداشتن اقتدار به دو مسئله دیگر برمی‌گردد. آیا این سازمان از نظر جایگاه و از نظر تشکیلاتی در شرایطی قرار دارد که وظیفه خود را انجام دهد؟ اگر در این شرایط نیست، این تشکیلات باید اصلاح شود. اگر این سازمان از نظر جایگاه و تشکیلاتی موقعیت مناسبی دارد، باید دید چه دست‌هایی در کار است که نمی‌گذارد این سازمان، وظیفه حرفه‌ای خود را انجام دهد. مسئله دیگر که به جنبه‌های اجرایی سازمان حفاظت محیط زیست که حفاظت از زیستگاه‌هاست برمی‌گردد، باید ریاست سازمان و دولت ضعف‌های شدید این سازمان را بهبود دهند و از این نظر که امکانات فوق‌العاده کمی دارد، این سازمان را ارتقا دهند. در بحث آتش‌سوزی جنگل‌ها و مناطق حفاظت‌شده که اکنون در زاگرس شاهد هستیم، می‌بینیم چقدر امکانات این سازمان و سازمان جنگل‌ها برای مراقبت از مناطق حفاظت‌شده و جنگل‌ها ناچیز و ضعیف است. به شکل‌های مختلفی ثابت شده سازمان محیط زیست از امکانات و بودجه کافی برخوردار نیست. این سازمان نه نیروی انسانی کافی دارد، نه نیروی انسانی آن به درستی آموزش دیده است و نه تجهیزات و امکانات فنی لازم را دارد. این سازمان ابزارهای حقوقی کافی برای برخورد با متخلفان را ندارد. اگر پروژه‌ای در حال اجرا و دارای مجوزهای ارزیابی زیست‌محیطی، از قانون ارزیابی‌شده تخطی کرد و کار اجرا شد و مجریان در عمل ثابت کردند که ارزیابی را رعایت نکرده و تعهداتشان دروغ بوده است، سازمان حفاظت محیط زیست، توانایی ندارد با مجری متخلف مثلاً اگر کارخانه‌ یا سازمان یا سدی است برخورد کند. تا اکنون سازمان محیط زیست نتوانسته جلوی پروژه‌ای را بگیرد که مثلاً ارزیابی‌ها را رعایت نکرده است. همیشه زور آن طرف دیگر که همیشه هم دولتی هستند، می‌چربد. فردی که به ریاست سازمان محیط زیست می‌رسد باید به این نوع نگرش اعتقاد داشته باشد. اگر اعتقاد داشته باشد که این روش توسعه و این شکل ضدپایداری منابع، به ضرر منابع و به ضرر سرزمین است، می‌رود در هیات دولت و دستگاه‌های قانون‌گذاری و مانع فشار بیشتر می‌شود و این خلأها را پر می‌کند. من معتقد هستم شخصی که بتواند طبق ضرورت‌های حفاظت از طبیعت و بر مبنای توسعه پایدار، محیط زیست ایران را از وضعیتی که در آن هستیم، نجات دهد و بر سازمان حفاظت محیط زیست مدیریت کند، وجود ندارد. با توجه به شرایط اداره مملکت و نهادهایی که به هر شکلی در این سال‌ها به یکسری توازن‌ها رسیده‌اند، به هیچ عنوان نمی‌توانند حتی اگر بهترین گزینه به ریاست سازمان محیط زیست قرار بگیرد، تا زمانی که حاکمیت نپذیرد که محیط زیست مسئله مهمی است و باید اقتدار لازم را داشته باشد، آن فرد موفق شود. به فرض اگر بهترین فرد رئیس سازمان حفاظت محیط زیست شود، تردید نکنید اگر بخواهد به‌طور جدی پیگیر مسائل مهم طبیعت ایران باشد بعید است بیش از شش ماه بتواند دوام بیاورد. قبل از اینکه به فرد فکر کنیم بیشتر باید به شرایط فکر کنیم. ما در دولت آقای پزشکیان باید بگوییم در یک بازه زمانی مشخص که این بازه می‌تواند شش ماه یا یک سال باشد، موانعی که جلوی قدرت گرفتن سازمان حفاظت محیط زیست را می‌گیرد، برطرف شوند. اتفاقاً توجیه وزرا برای رعایت موازین حفاظتی برای قدرت گرفتن سازمان محیط زیست بسیار مهم‌تر از انتخاب رئیس سازمان است. برای مثال اگر یک وزیر نیرو عاشق سدسازی باشد، این شخص با توجه به امکانات و بودجه بسیار گسترده‌ای که دارد، در مقابل سازمان محیط زیست که بودجه‌اش بین هزار تا سه هزار میلیارد تومان متغیر بوده، و این رقم فقط بودجه ساخت یک سد در ایران است، چگونه باید رفتار کند؟ چنین سازمانی اساساً نمی‌تواند در مقابل سدسازی در ایران مقاومت داشته باشد. اما اگر وزیری در وزارتخانه نیرو بر سر کار باشد که به محیط زیست معتقد باشد، آن فرد خود نمی‌گذارد سدهایی که مضر هستند ساخته شود. اگر وزیر نفتی بر سر کار باشد که به محیط زیست اعتقاد داشته باشد، این وزیر نفت خودش معضل اشتعال چاه‌های نفت و گاز و آلودگی‌های این حوزه را مدیریت می‌کند و مثلاً در تالاب بزرگ یا هورالعظیم دکل نفت نمی‌سازد. اگر وزیر کشاورزی داشته باشیم که به حفاظت از محیط زیست اعتقاد داشته باشد، قدر آب را می‌فهمد. اگر وزیر صنایعی داشته باشیم که فهم محیط زیستی داشته باشد، مجتمع فولاد یا پتروشیمی را در اصفهان و شهرهای خشک و کم‌آب استقرار نمی‌دهد. یا اگر خود ریاست‌جمهوری اعتقاد به حفاظت از محیط زیست داشته باشد، اجازه نمی‌دهد وزیر کشاورزی یا وزیر نیرو یا نفت و بقیه رفتاری خلاف اصول پایداری و حفاظت از منابع حیاتی داشته باشند. بنابراین مهم‌تر از اینکه چه کسی رئیس سازمان حفاظت محیط زیست است، مهم این است که چه کسانی سیاست‌گذاری‌های توسعه در ایران را طراحی و چه کسانی در وزارتخانه‌های مهم و مرتبط اجرا می‌کنند و به‌طور کلی دولت چه نگرشی به مسئله حفاظت از محیط زیست دارد.

    

تلاشی برای گمراه کردن

شهرام اتفاق

 پژوهشگر محیط زیست

به گمان من حل‌وفصل کلیدی‌ترین مشکلات کشور در گرو اتخاذ تصمیماتی بالاتر و ورای قوه مجریه کشور است. بنابراین به همین نسبت می‌توان این موضوع را به داخل سازمان محیط زیست نیز تعمیم داد. به این معنا که حل‌وفصل بنیادی‌ترین مشکلات محیط زیست ایران در گرو اتخاذ تصمیماتی بیرون از سازمان حفاظت محیط زیست کشور است. با تعویض رئیس سازمان و تغییر چند معاون تحولی در مدیریت محیط زیست کشور رخ نخواهد داد. گواه این مدعا این است که در طول این چند دهه گذشته ما شاهد عزل و نصب مدیران متعددی بودیم و به‌رغم اینکه این مدیران در طول این سال‌ها تغییر کردند، در حوزه محیط زیست شاهد یک افول و تباهی دائمی در همه بخش‌های مربوط به آب و خاک و هوا و جنگل و... هستیم. فراتر از این بحث باید این موضوع را از این زاویه نگاه کرد که برخلاف نگاهی که آقای پزشکیان به عنوان رئیس‌جمهور منتخب در مصاحبه‌ها و مناظره‌های انتخاباتی مطرح می‌کردند، این ادعا که مشکلات کشور ناشی از غیبت کارشناسان و متخصصان زبده است، یک آدرس غلط در مورد مشکلات کشور است. مشکلات کشور اساساً ربطی به مسئله عاملیت و نیروی انسانی ندارد. فراتر از آن مشکلات کشور ناشی از ساختار نظام حکمرانی است. تا آن ساختار بهبود پیدا نکند، با تغییر کارشناسان و متخصصان مشکلی حل نخواهد شد. به بیان دیگر ما به تغییرات و تحولات ساختاری در نظام حکمرانی نیاز داریم که بخشی از آن به مباحث محیط زیستی معطوف می‌شود. بدون این تغییرات ساختاری به همان نتایج تاسف‌باری دست پیدا خواهیم کرد که در دهه‌های گذشته حاصل شده است و چیزی افزون بر تشدید بحران‌ها نبوده است. به‌طور کلی من فکر می‌کنم که نگاه به مسئله محیط زیست، منفرد و مجزا از بقیه شاخص‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور بسیار گمراه‌کننده است. اگر ما روند شاخص‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و... را در طی چند دهه گذشته، بررسی کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که در همه این شاخص‌ها چه از حیث نمره‌ای که می‌توانیم به این شاخص‌ها بدهیم چه از حیث روند آنها وضعیت بسیار نامطلوبی داریم. شاخص نرخ مهاجرت، شاخص سهولت کسب‌وکار، شاخص ریسک سرمایه‌گذاری، نرخ تورم، نرخ بیکاری، شاخص سرمایه اجتماعی، شاخص شدت انرژی، شاخص شدت کربن، شاخص‌های محیط زیستی و هر شاخص دیگری که در طول سه دهه گذشته -هم وضعیت کنونی و هم وضعیت روند آنها- را اندازه‌گیری کنیم، به نتایج نامطلوبی دست پیدا می‌کنیم. افزون بر اینها شاخص کیفیت نظام حکمرانی نیز همین وضعیت را دارد. این نشان می‌دهد ما نمی‌توانیم درون یک سیستم انتظار داشته باشیم یک شاخص را در میان انبوه شاخص‌ها، تغییر دهیم و به سمت مثبتی آن را دگرگون کنیم، در حالی که همه شاخص‌های دیگر مرتبط با آن در وضعیت نامطلوبی هستند. بنابراین گمان می‌کنم اینکه بحث انتخاب رئیس سازمان محیط زیست چه کمکی می‌تواند به محیط زیست کشور بکند، تغییر دادن مسئله و پنهان کردن مشکلات اصلی محیط زیست در کشور است. در نهایت این تداوم همان نگاهی است که رئیس‌جمهور منتخب در مناظره‌های انتخاباتی و گفت‌وگوهای خود داشتند و این تصور که می‌توان با تغییر نیروی انسانی مسئله کشور را حل کرد، ناشی از عدم شناخت مشکلات کشور است. به کار گماشتن نیروی متخصص کارآمد در یک ساختار ناکارآمد، می‌تواند منشأ تغییرات جزئی باشد اما نمی‌تواند مانعی بر سر راه بحران‌های فزاینده محیط زیستی و نابودی دائمی منابع کشور باشد. بنابراین بحث بر سر عواید تغییر ریاست سازمان محیط زیست را بحثی گمراه‌کننده و آن را کوششی برای پنهان کردن و ساده‌سازی کردن مسائل بغرنج کشور از جمله مشکلات و ابرچالش‌های محیط زیست ایران می‌دانم.

 

سازمانی با ظاهری ساده، درونی پیچیده

شینا انصاری

 مدیر سابق سازمان محیط زیست

سازمان حفاظت محیط زیست شاید در ظاهر، سازمان خیلی راحتی به نظر برسد اما مدیریت در این سازمان ساده نیست. من به عنوان کسی که ۲۴ سال خاک این سازمان را خورده‌ام باید اذعان کنم که سازمان محیط زیست سازمانی بسیار پیچیده است. سازمانی با شرح وظایف متعدد و متکثر. از رسیدگی به آلاینده‌ها، ارزیابی اثرات توسعه تا شناخت مناطق طبیعی و حفاظت‌شده، مسائل محیط‌بانان و بسیاری موضوعات متعدد دیگر که احاطه و اشراف به زیروبم‌ها و پیچیدگی‌های آن مهم است. هرچه رئیس سازمان حفاظت محیط زیست از فضای واقعی آن دور باشد طبیعتاً زمان بیشتری صرف آزمون و خطا خواهد کرد و بالطبع محیط زیست و طبیعت کشور متضرر خواهد شد. بنابراین ضروری است که ریاست این سازمان از متخصصان و مدیران درون این سازمان و آشنا به محیط زیست انتخاب شود.