بر پرده بحران
بررسی مشکلات اقتصاد سینمای ایران در گفتوگو با محمدمهدی عسگرپور
سینما در دنیا بعد از کرونا با افت شدید مخاطب مواجه شد. این اتفاق با پاگرفتن شبکههای نمایش خانگی در ایران همزمان شد و در نهایت با ناآرامیهای اجتماعی و سیاسی سینما در ایران مخاطب حداقلی خود را نیز از دست داد. اما آیا این عوامل به تنهایی اقتصاد سینما و بهطور عامتر حوزه تولیدات فرهنگی را با مشکل مواجه کرد یا داستان ریشهایتر است. عسگرپور معتقد است آنچه در سینما اتفاق افتاده و آن را به این حال و روز دچار کرده داستان امروز و دیروز نیست و با آنکه کرونا بیش از ۴۵ درصد و ناآرامیهای اخیر بیش از ۷۰ درصد مخاطبان سینما را از بین برد اما بدون این اتفاقات هم سینما دیر یا زود به چنین نقطه بحرانی میرسید. نقطهای که در جریان یک بدنه دولتی و پا نگرفتن بخش خصوصی واقعی در این بخش از یکسو و ممیزیها و نگاه سلیقهای تحمیلشده به این بخش از سوی دیگر به وجود آمده است و در این میان البته آنچه به جایی نرسد فریاد است.
♦♦♦
سینما نیز مانند خیلی از بخشهای دیگر حال و روز خوبی ندارد. در این میان کرونا ضربه سنگینی به سینما بود اما ناآرامیهای دوماه اخیر هم تاثیرات شدیدتری گذاشت. از نظر شما در حال حاضر سینما به چه سمتی میرود و نقش عوامل اقتصادی در این وضعیت چقدر پررنگ است؟
ابتدا باید این مساله را در نظر گرفت که سینما در دنیا دچار مسائلی شده و این بحث فقط بحث کشور ما نیست. البته در کشور ما نکات دیگری نیز وجود دارد اما آنچه در دنیا اتفاق افتاده و از حدود ۱۰ سال پیش هم شروع شد این بود که با ورود پلتفرمهای نمایش خانگی وضعیت نمایش فیلمها در سالنهای سینمای برخی از کشورهای اروپایی و بخشی از آمریکا دچار مشکل شد و صنعت سینما را دچار مساله کرد. یک دوره طول کشید تا این دو بخش بتوانند به یک هماهنگی با هم برسند که البته هنوز این اتفاق کاملاً نیفتاده است. سالنهای سینما در برخی از کشورهای اروپایی پیشتر دچار ورشکستگی شدند و این ماجرا مربوط به حدود هفت سال پیش است. بنابراین این موضوع وضعیت جهانی دارد اما در کشور ما سینما اساساً از دهه ۶۰ رویکردی پیدا کرد که دوره موفقیتآمیزی هم در گیشه و حضورهای بینالمللی داشت اما به آن بخشی از سینما که باید بتواند روی پای خودش بایستد و بخش خصوصی شکل بگیرد خیلی توجه نشد. این موضوع فقط در سینما اتفاق نیفتاد بلکه ساختار کشور طوری است که بخش خصوصی به شکل واقعی نمیتواند رشد جدی داشته باشد. در این میان به هر حال یکسری از بخشهای خصوصی که به نحوی با بخش دولتی سازگاری دارند یا بخش دولتی خود یک بخش خصوصی تاسیس کرده و ما نه فقط در حوزه سینما که در تمام حوزهها و خیلی قبلتر از همه این ماجراها با یک اقتصاد پیچیده مواجه شده بودیم. سینمایی که بخش زیادی از فیلمهای آن دخلوخرج درستی ندارند و در گیشه هم عملاً شکستخورده هستند و بازارهای دیگر نیز برای آنها فصلی شده است. در سالهایی شما میبینید که فیلمهای سینمایی در نمایش خانگی فروش خوبی دارند اما در دورههای دیگری مانند الان این موضوع منتفی شده است. این مشکلات کلی سینما بود اما در دوره فعلی موضوع ضریب پیدا کرده و شرایط اجتماعی در این مورد خیلی موثر بوده و البته کرونا نیز به شدت تاثیر گذاشت، از طرفی مدیریت فرهنگی کشور هم پارامتر تاثیرگذاری بود برای اینکه این اقتصاد بیشتر دچار مساله شود. بخشهایی که باید به تولید فیلم منجر شود مانند شورای پروانه ساخت و شورای پروانه نمایش وزارت ارشاد نیز گلوگاههایی بودند که همکاران سینمایی ما در آنها به مشکل خوردند و تعداد زیادی از فیلمها موفق به اخذ مجوز از این شوراها نشدند و به این صورت آن بخش از سینما که میتوانست کمک کند که با تمام مشکلات سینما نفسی بکشد هم عملاً منتفی شد. در یک جمعبندی میتوان گفت ورود پلتفرمهای نمایش آنلاین در دنیا و ایران، ماجرای کرونا، شرایط اجتماعی اخیر و مدیریت فرهنگی رویهمرفته عواملی هستند که باعث شدند سینما روزبهروز وضعیت بدتری پیدا کند.
تصویری از وضعیت و جایگاه حال حاضر سینمای ایران بدهید. از نظر شما وضعیت سینمای ایران در حال حاضر چقدر بحرانی است؟
بحران در سینمای ایران خیلی جدی است و در واقع یک دایره پر از سوءتفاهم میان مجموعه دستاندرکاران سینما و دولت وجود دارد که عملاً ساخت و نمایش فیلم را دچار مساله میکند. مدیران حوزه فرهنگی در بخش دولت به شدت محافظهکارانه با موضوعات برخورد میکنند و به نظر میرسد اساساً اقتصاد و آینده سینما برای آنها اهمیت چندانی ندارد و اگر دارد هم ما متوجه آن نمیشویم. از طرفی به نظر میرسد تعداد تولیدات و اکرانها امسال نسبت به سالهای گذشته در کمترین میزان ممکن باشد که بخشی از این موضوع به دلیل مشکلات کرونا و شرایط اجتماعی بود اما اگر این موضوعات هم مطرح نبود سینما امسال وضعیت خوبی نداشت چون تعداد زیادی از فیلمهایی که باید، تولید نشدند و خیلی از فیلمها نیز خود به دلایل مختلف انگیزه تولید نداشتند و این آینده مطلقاً جالبی نیست. امسال وضعیت خوب نیست و سال بعد قطعاً بدتر خواهد بود چون آنچه امسال کاشته شده سال بعد درو خواهد شد.
در این میان آنچه ممکن است تا حدودی این تعادل را به هم بزند پلتفرمهای نمایش آنلاین است. تعدادی از همکاران ما در سینما ممکن است درگیر تولیدات برای پلتفرمها شوند و فعالیت در آن بخش ممکن است از بحران موجود بکاهد اما اگر امکان فعالیت در نمایش خانگی نیز وجود نداشته باشد بحران اجتماعی بزرگی در حوزه کسبوکار به وجود میآید. خانه سینما شش هزار عضو دارد و با توجه به تولیدات سینما و تلویزیون که محدود و خودی و غیرخودی شده اگر امکان فعالیت در پلتفرمها نباشد در حوزه کسبوکار هم با مشکلات جدی روبهرو خواهیم شد.
آیا در کشوری که تولید در سینما و تلویزیون آن با موانع متعددی روبهرو است، شبکه نمایش خانگی را که حداقل در بعد ایجاد اشتغال کمک بزرگی بوده میتوان به عنوان یک رقیب یا دشمن مطرح کرد؟
الان دیگر نه. این موضوعات همیشه تاریخچهای دارند که بد نیست به آن رجوع شود. مثلاً وقتی تلویزیون اختراع شد سینما پیشتر کار خود را شروع کرده بود، رفتهرفته و با رشد و گسترش فعالیتهای تلویزیون شاهد دههای در سینما و تلویزیون هستیم که این دو بخش را دشمن هم میدانستند اما به تدریج به تفاهم رسیدند و متوجه شدند چگونه میتوانند به هم کمک کنند تا میان آنها رابطه متقابل ایجاد شود. در تاریخ این اتفاق تکرارشوندهای است. وقتی پلتفرمها در دنیا کار خود را به صورت جدی شروع کردند و وارد کار تولید فیلم سینمایی شدند برخی از جشنوارههای معتبر جهانی این پلتفرمها را از حضور در جشنوارهها تحریم کردند. درست سال بعد متوجه شدند که این پلتفرمها میتوانند به اقتصاد سینما کمک کنند. اگر سینما نتواند خود را از جهت تولید و نمایش بهروز نگه دارد ممکن است مردم دیگر به صورت سنتی برای دیدن فیلم وارد سینما نشوند. در دنیا این دو بخش تقریباً به رابطه متقابل دست پیدا کردند. اما در ایران این اتفاق به نحو دیگری رخ داد. پلتفرمها وارد تولید فیلم سینمایی نشدند و سریال تولید کردند اما بخش قابل توجهی از مردمی را که میخواستند آثار نمایشی تماشا کنند، به خودشان اختصاص دادند و این موضوع میتوانست ضربه تلقی شود کما اینکه حدود چهار سال پیش و زمانی که فعالیت این پلتفرمها در حال جدی شدن بود، بخشی از سینماگران و مشخصاً تهیهکنندگان در برابر آنها موضعگیری کردند اما با شروع کرونا و شرایط بعد از آن تهیهکنندگان هم متوجه شدند که اگر این پلتفرمها وجود نداشتند مشکلات آنها هم بیشتر میشد. وقتی این مساله را پشت سر بگذاریم میتوانیم نسبت به اینکه آیا این دو بخش میتوانند به هم کمک کنند یا خیر قضاوت بهتری داشته باشیم. اما بهطور کلی تولیدات سینما و تلویزیون که مشخصاً دولت در آنها دخالت زیادی دارد تولیداتی فصلی است. در دورهای رونق دارد و در دوره دیگری به دلایل مختلف که به نگاه دولتها و مدیران مربوط میشود ممکن است با افت شدید مواجه شود. به همین دلیل در وضعیت فعلی کشور پلتفرمهای نمایش آنلاین پارامتر متعادلکنندهای است که البته آن بخش نیز با مشکلات زیادی در تولیدات خود مواجه است. بهطور کلی این یک اکوسیستم است و اگر بخشی از این اکوسیستم را نادیده بگیریم یا در تقابل با بخش دیگری آن را حذف کنیم مشکلات بزرگتری به وجود خواهد آمد. اگر پلتفرمها نبودند در حوزه مشاغل سینما اتفاقات به مراتب بدتری میافتاد یا در دورهای که تلویزیون محتوایی برای عرضه نداشت و سینما نیز دچار مشکل شده بود مردم باید چه چیزی را تماشا میکردند. مشخص است به وضعیتی که قبلتر تجربه کرده بودند برمیگشتند و پای سریالهای ماهوارهای مینشستند.
به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اجتماعی ناآرامیهایی را که اخیراً اتفاق افتاده، شاید بتوان در نتیجه شنیده نشدن صدای اعتراضات و مخالفتهایی دانست که در چند دهه اخیر نسبت به مسائل مختلف وجود داشت. آیا به اعتقاد شما در بعد فرهنگی و اجتماعی نیز این اتفاق افتاده که شاهد یک شکاف عمیق بین سلیقه مردم و تولیدات صدا و سیما و بعضاً حتی برخی از آثار سینمایی هستیم. و با این گزاره آیا بعد اجتماعی و فرهنگی مشکلاتی را که امروز در اقتصاد سینما رقم خورده، پررنگتر نمیدانید؟
همه ما این روزها در تلاشیم تا بفهمیم چه شد که به این نقطه رسیدیم. من به این موضوع فکر میکردم که در مجموعه معادلات در کشوری که سینمای آن توانسته جوایز معتبری ببرد چرا مثلاً خودروسازی باید در این وضعیت باشد یا سایر حوزهها. این یعنی در کشور ما هیچ چیز به هم نمیخورد که البته اشکالی به آن وارد نیست اما در حدود چهار دهه گذشته سینما توانسته نکاتی را مطرح کند که اتفاقاً پیشرو عمل کردند و به اتفاقاتی که امروز در بطن جامعه شاهد آن هستیم اشاره کردهاند. سینما بارها در تولیدات مختلف نشان داده اگر یکسری از توجهات را نداشته باشیم جامعه ممکن است به چه سمتی برود. همان فیلمهایی که اتفاقاً میگفتند سیاهنمایی و گداگرافی هستند داشتند به همین نکات اشاره میکردند. از طرف دیگر توجه به این نکته نیز خالی از لطف نیست که مسوولان حاکمیتی ما در حوزههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در طول چهار دهه گذشته به استثنای برخی از مقاطع چقدر توانستهاند نگاه واقعبینانهای داشته باشند. در همین روزها شاهد این هستیم که هر هفته یک مسوول اعلام میکند شلوغیهای خیابانی تمام شد و خب معلوم است که این افراد دید درستی به آنچه در جامعه در جریان است ندارند و نمیدانند با چه پدیدهای مواجه هستند و هنوز مجموعه جامعه را نشناختهاند. این را با سینما مقایسه کنید که در خیلی از این مقاطع توانسته با تمام ممیزیها و محدودیتها همین اشارات را در طول چند دهه گذشته داشته باشد. از این زاویه که نگاه میکنم میبینم انصافاً سینما با تمام سختیهایی که داشته همواره تلاش کرده نقش خود را ایفا کند. نقشی که خیلی وقتها تلویزیون نتوانسته به دلیل نگاه حاکمیتی و تکصدایی موجود ایفا کند.
الان با این وضعیت مواجهیم که همچنان این اشتباه بزرگ صورت میگیرد و به جای اینکه به این پدیدهها توجه کنند از مجموعه سینما چیزی به نام سلبریتیها استخراج کردند تا مفهومی بسازند و آن را تخریب کنند و در آن نکات منفی و بازتابهای داخلی و خارجی خاص خود را داشته باشند. این در حالی است که به بدنه سینما توجهی نمیکنند و متوجه نیستند که سینما چقدر دلسوزانه به مسائل اشاره میکرده است.
به نظر شما با وضعیت موجود سینما به کدام سمت خواهد رفت و آیا اقتصاد سینما توان باز ایستادن خواهد داشت؟
ما پتانسیلهای آشکارشدهای در سینما داریم. مجموعه کارگردانان، فیلمنامهنویسان، تهیهکنندگان و سرمایهگذاران همچنان حضور دارند، در یک خانوادهاند و این پتانسیل مضمحل نشده است. از طرفی هرچند سالنهای سینمایی کشور با شرایط ایدهآل فاصله دارد اما نسبت به دو دهه گذشته وضعیت بهتری دارد. مردم نیز اگر با آثار مناسب مواجه شوند از آن استقبال میکنند و بدشان نمیآید در شرایط فعلی ایران که مجموعه فضاهایی که بتواند مردم را سرگرم کند خیلی کم است به سینما بیایند. چیزی که وجود ندارد عزم دولت است که بتواند کمک کند. آقایان آنقدر شعار دادند که حرفها تکراری شده اما هیچ یک از آنها به عمل نمیرسد. دولت در این میان باید کمک کند و این کمک لزوماً هم پول نیست که البته اگر بدهند مانند تمام دولتها به وظیفه خود عمل کردهاند اما خیلی از بخشهای سینما در حال حاضر نیز توان جذب سرمایه دارند، به شرط اینکه بتوانند مجوزهای لازم را بگیرند نه اینکه همه کارها را بکنند و در نهایت به دو نفر در شورای پروانه ساخت برسند که سد همه پروژهها هستند، این مشکل اصلی سینماست. مشکل اصلی آنجاست و اگر این اتفاق بیفتد سینما مجدداً راه خود را به راحتی پیدا خواهد کرد.