شناسه خبر : 42947 لینک کوتاه

«سینما» استثنا نیست

آیا امیدی به اقتصاد سینما هست؟

 

 امیرحسین علم‌الهدی / کارشناس سینما

در حال حاضر چشم‌اندازی نه فقط در حوزه اقتصاد سینما بلکه در حوزه‌های دیگر هم نمی‌توان متصور شد. وجود چشم‌انداز در حوزه اقتصاد به‌طور کلی و اقتصاد سینما به مفهوم خاص‌تر نیازمند وجود ثبات، آرامش و نشاط اجتماعی است اما در وضعیت فعلی ما از این سه مولفه محروم هستیم. سینما از سایر فعالیت‌های اقتصادی مستثنی نیست و زمانی که در سایر فعالیت‌های اقتصادی شاهد رکود هستیم، سینما هم راکد است. 

این موضوع خیلی طبیعی است که در زمانی که ما در بحران اجتماعی هستیم و حال مردم خوب نیست حوصله‌ای برای پرداختن به حوزه سرگرمی و فرهنگی نباشد و آمارها نیز این موضوع را تایید می‌کنند. در شهریورماه یک‌ میلیون و 800 هزار مخاطب داشتیم اما در مهر و آبان مجموع مخاطب سینما نهایتاً به یک میلیون نفر رسید و این به معنی کاهش بیش از 70درصدی مخاطب است. فارغ از اینکه امسال نسبت به مدت مشابه سال 98 و در دو سال کرونا مخاطبان سینما کاهش حدود 10 میلیون‌نفری داشت؛ این کاهش در دو ماه گذشته شدت گرفت. این موضوع نشان می‌دهد سینما مانند سایر اجزای اقتصاد جامعه اگر بخواهد ماندگار باشد حکمرانی باید آداب خود را عوض کند در غیر این صورت و با همین آداب در حوزه سینما هیچ اتفاق مثبت اقتصادی نخواهد افتاد. فارغ از بحث افزایش هزینه‌ها و قیمت تولید در حال حاضر اکثر هنرمندان حوزه سینما یا ممنوع‌الکار شدند یا ممنوع‌الخروج هستند و با این وضعیت نمی‌توان برای سینما چشم‌اندازی ترسیم کرد.

ما از نبود خرد جمعی و یک روند ثابت رنج می‌بریم و عادت کرده‌ایم در این سرزمین هر دولتی که سر کار می‌آید انگار که دولت‌های قبلی همه جزو طاغوتیان بوده‌اند، می‌خواهد همه چیز را تغییر دهد و با این فرمان هیچ اتفاقی نمی‌تواند بیفتد. این در حالی است که اصولاً فعالیت در حوزه سرگرمی‌سازی و فرهنگ و هنر نیازمند سعه‌صدر و باز بودن فضاست و هرکس با هر نگرشی باید بتواند فیلم بسازد و فیلم خود را عرضه کند، البته قاعدتاً یک چارچوب قوانینی وجود دارد اما اصولاً باید بحث ممیزی در حداقل‌ها قرار بگیرد نه در حداکثرها، اما الان در حداکثر است.

با مجموعه قوانینی که در این صنعت وجود دارد در حوزه حکمرانی آداب باید تغییر یابد و نوع نگرش دیگری در حوزه سینما حاکم شود، در غیر این صورت و با نوع نگرشی که مربوط به چهار دهه گذشته است سینما نمی‌تواند نقش خود را به درستی چه در پر کردن اوقات فراغت چه در حوزه سینمای اجتماعی ایفا کند. این در حالی است که در یک فضای نرمال سینما می‌تواند بحران‌ها را پیش‌بینی کند. البته بحران‌هایی که در حال حاضر در جامعه به وجود آمده در بخشی از سینما و در حوزه فیلم کوتاه، مستند و فیلم بلند سینمایی هشدارها داده شده بود ولی عمدتاً با نگاه موجودی که در بدنه دولت و حاکمیت به سینما وجود دارد و بیشتر به دنبال «به فرموده» است تا اینکه با توجه به ارتباط عمیق سینما و جامعه و اینکه سینما تبلور نگاه جامعه است، در درون سینما چه چیزی وجود دارد طبیعی است که اتفاقی نمی‌تواند.

در حال حاضر به نظر می‌رسد بحث نشاط اجتماعی تا اطلاع ثانوی در دسترس نیست و تجربه دنیا نیز نشان داده تا نشاط اجتماعی و رفاه وجود نداشته باشد و تا زندگی توأم با تکریم و احترام برای مردم فراهم نشود ما نمی‌توانیم شاهد افزایش کیفی تولیدات سینمایی از یک طرف و استقبال مردم از سینماها از طرف دیگر باشیم. به همین دلیل است که نمی‌توان چشم‌انداز روشنی در سینما ترسیم کرد.

طی دهه‌های اخیر دستگاه‌های اجرایی در حوزه سینما به‌طور مشخص حتی به سند بالادستی کشور که قانون اساسی است هم وفادار نبوده‌اند. در قانون اساسی یکسری از آزادی‌ها تضمین شده اما در اجرا مشخص می‌شود که ما چیزی به نام تعهد به قانون اساسی حداقل در بندهایی که مربوط به حوزه اجتماعی و مردم است نداریم. زمانی که از تغییر آداب حکمرانی در حوزه سینما سخن به میان می‌آید نیز منظور این است که حاکمیت باید نگاه خود را به سینما، فعالیت‌های سرگرمی و فرهنگ و هنر تغییر دهد و اگر نخواهد به این تغییر تن دهد بحران‌های جدی‌تری نیز پیش‌روی سینما خواهد بود.

یک نمونه خوب برای این موضوع فیلم کاناپه به کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی کیانوش عیاری است. آقای عیاری شش سال پیش فیلمی به نام کاناپه ساخت و بحث بی‌حجابی در این فیلم مانع از پخش آن شد و نهایتاً نیز فیلم توقیف شد. این اتفاق در حالی افتاد که نه در شرع و نه در قانون بحث استفاده از کلاه‌گیس و حتی بی‌حجابی در سینما در چارچوبی که فیلم کاناپه به نمایش می‌گذاشت ممنوع نیست. 

به‌طور کلی نیز ما در مورد حجاب چیزی با عنوان حرام بودن نداریم و اصولاً خیلی از مراجع نسبت به تصویر بی‌حجاب نگاه عدم حرمت دارند، این یک بحث فقهی است که باید بدنه سینما سریعاً به آن ورود کند تا بتواند بحران‌های جدی را که ما پس از حوادث اجتماعی داریم، مدیریت کند. به نظر من الان وقت اکران کاناپه است و با توجه به اینکه این فیلم فاقد مشکل شرعی است اکران آن می‌تواند در شرایط کنونی به مردم یک تصویر منطقی از زندگی عادی بر روی پرده سینماها نشان دهد.

در این میان معتقدم سینمای ایران نسبت به سایر هنرها بیشترین دین خود را به مردم ادا کرده است. البته سینما در ایران ایرادات و گرفتاری‌های زیادی دارد. سینمای ایران صد درصد به دولت وابسته است و این یعنی از زمانی که فکر می‌کنی تا فیلم را به نمایش درمی‌آوری باید مجوز دولتی داشته باشی، اما با تمام این سخت‌گیری‌ها همچنان سینما توانسته نسبت به سایر هنرها دین حداقلی خود را به مردم ادا کند.

در انتها نیز باید یادآور شد حالا که ما با بحران‌های جدی اجتماعی، خواسته‌های جدید نسل جدید و مردم مواجهیم می‌توان پلی میان این خواسته‌های جدید و فقه به معنای نگاه شرعی زد و حتی ممکن است سینما بتواند بر مبنای همین قانون اساسی که آزادی‌های مشروع را تضمین کرده حرف‌های جدیدی بزند اما این سعه‌صدر، خرد و دوراندیشی را تا اطلاع ثانوی نمی‌توان دید. 

زمانی که فضا امنیتی می‌شود، طبیعی است که نمی‌توانیم هیچ چشم‌انداز روشنی را برای سینما ترسیم کنیم. 

دراین پرونده بخوانید ...