باعث و بانی
چه کسانی وضع موجود را خلق کردهاند؟
آیسان تنها: «آواربرداری» اصطلاح رایجی بود که در دوران حسن روحانی باب شد. منظور هم اقدامات دولت یازدهم و دوازدهم در قبال ویرانهای بود که از دولت قبل به جای مانده بود. جالب آنکه پیش از روحانی، احمدینژاد هم مدعی بود که میراثدار ارث بد از دو دولت پیشین خود است. حالا هم ظاهراً نوبت به ابراهیم رئیسی رسیده است. وی اخیراً در نشست خبری خود مسوولیت برخی مسائل مهم کشور مثلاً اوضاع نابسامان بورس را متوجه دولت قبل دانسته است. افزون بر این، او اخیراً بیان کرده: «پیش از این گفته و باز هم میگویم بانیان وضع موجود نباید ادامه کار مدیریتی داشته باشند.» از این جمله میتوان اقدام به پاکسازی ادارات دولتی از نیروهای برجایمانده از دولت قبل را برداشت کرد. اما در سخنان رئیسجمهور کلیدواژهای قابل تامل وجود دارد و آن «بانیان وضعیت موجود» است.
بانیان وضع موجود چه کسانی هستند؟
به نظر میرسد که بانی وضع موجود اسم رمزی باشد که در هر دولت به اهالی دولت قبل اطلاق کرده تا بار مسوولیت مشکلات پیچیده و عدیده کشور به آنها حواله شود. دولت حاضر هم به سنت همیشگی دولتها، همه تقصیرها را گردن دولت قبل میاندازد. اخیراً روزنامه کیهان هم نسبت به ماندن «بانیان وضع موجود» در دولت هشدار داده و خطاب به دولت نوشته: عزل و نصبهای اتوبوسی نکنید، اما سفیران و روسای بانکها و مدیران سازمان برنامه و خودروسازها را تغییر دهید.
اما سوال این است که منظور از «وضع موجود» چیست؟
تورم دورقمی فزاینده، رشد اقتصادی کم و پرنوسان بلندمدت، بیکاری دورقمی، وضعیت نامناسب سرمایهگذاری، وضعیت نامناسب تجارت خارجی، وجود تنش در روابط سیاسی خارجی و چالشهای متعدد محیط زیستی، از جمله عمدهترین مشخصههای «وضعیت موجود» است. حال سوال این است که وضع موجود چگونه به وجود آمده و چه کسانی را باید در این رابطه متهم کرد؟ اکنون سالهاست که صدای اعتراض و انتقاد از وضعیت موجود نه صرفاً از سوی گروههای مختلف جامعه و فعالان سیاسی و اجتماعی بلکه از سوی ارکان مختلف نظام سیاسی هم مطرح میشود.
در دوره جدید روسای سه قوه بارها نسبت به وضع موجود انتقادات تند و تیزی را مطرح کردهاند. مثلاً چندی پیش محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی بیان کرده بود: «مشکل ما پول و امکانات نیست؛ ضعف مدیریت یک مشکل مهم است» یا غلامحسین محسنیاژهای، رئیس قوه قضائیه، که با اشاره به مشکلات اقتصادی کشور که بخشی از آن را ناشی از تحریمها و بخش دیگر را به دلیل سوءمدیریت دانسته تصریح کرده و بیان کرده بود «مسوولان دولتی، مجلس و دستگاه قضا برخی امور را پرهزینه اداره میکنند و این نحوه مدیریت باید اصلاح شود». این سخنان در حالی از سوی روسای سه قوه مطرح شده که هر سه در دهههای پس از انقلاب در مجموع دستگاههای اجرایی کشور مسوولیت داشتهاند. حالا که بسیاری از مسوولان طراز اول کشور با سبقه مدیریتی نه در جایگاه پاسخگویی که در جایگاه منتقد قرار گرفتهاند باید مساله شکلگیری وضعیت موجود را فراتر از افراد و در استخوانبندی ساختار جستوجو کرد. ساختاری که بر طبل مدیریت متمرکز و انزواطلبی در سیاست خارجی کوبیده و شکستهای پیاپی در عرصههای مختلف اقتصادی و اجتماعی را به همراه آورده است.