دریای آب بهحسابنیامده
سارا نظیف از دلایل هدررفت آب و ساختار فرسوده شبکههای توزیع میگوید
میزان هدررفت آب در ایران زیاد است. کشوری خشک و کمآب که نیازمند بهبود کیفیت شبکههای توزیع و انتقال آب شهری است، حالا یکی از فرسودهترین شبکههای لولهکشی آب را دارد که بر اساس اعلام نهادهای متولی و کارشناسان این حوزه، بیش از 30 درصد آب تصفیهشده شرب در فرآیند توزیع هدر میرود. سارا نظیف دانشیار دانشکده مهندسی عمران دانشگاه تهران و عضو هیاتمدیره انجمن آب و فاضلاب ایران میگوید: سیاستهای غلط در مدیریت منابع آب کشور که در سالهای گذشته مدنظر قرار گرفته و متاسفانه همچنان نیز ادامه دارد باعث شده است که مدیران بخش آب تاکیدشان بر مدیریت تامین به جای مدیریت مصرف و تقاضا باشد و از اینرو همواره تلاش داشته باشند تا نیازهای موجود آب را به شکلی تامین کنند. این امر به همراه رویکردهای موجود در مصرف آب به ویژه در ساختارهای دولتی و مراکزی مانند شهرداریها این تصور را در اذهان ایجاد کرده است که مشکلی از جهت تامین آب وجود نداشته و در هر شرایطی در نهایت آب موردنیاز تامین خواهد شد.
♦♦♦
ایران کشور کمآبی است و نیازمند مدیریت بهتر آب است. اما به نظر میرسد هدررفت آب در ایران زیاد است. عمده هدررفت آب در ایران به چه صورت است؟
هدررفت آب در ایران در بخشهای مختلف مصرفکننده آب به شکلهای مختلف مشاهده میشود. در بخش کشاورزی که مصرفکننده عمده منابع آب کشور است، میزان هدررفت بسیار بالاست و در اغلب موارد حتی 40 درصد از آب تامینشده نیز در نهایت به مصرف محصولات کشاورزی نمیرسد. در طول مسیر انتقال آب از محل تامین تا محل مصرف به دلیل نامناسب بودن شرایط کانالهای آبیاری و همینطور روشهای نامناسب آبیاری بخش قابل توجهی از آب تلف میشود که بخشی از آن در قالب تبخیر بوده و بخشی نیز به منابع آب زیرزمینی یا سطحی مجدداً برمیگردد. در بخش شرب نیز متاسفانه هدررفت واقعی آب در شبکههای توزیع آب قابل توجه بوده و حتی در برخی موارد به حدود 30 درصد نیز نزدیک میشود که رقم بسیار بالایی است. حتی آب برداشتی توسط مشترکان نیز در بسیاری موارد عملاً مورد استفاده مطلوب قرار نگرفته و بخش قابل توجهی از آن به دلیل فشار بالای آب یا عدم استفاده درست هدر میرود. در بخش صنعت نیز به دلیل به روز نبودن فرآیندهای صنعتی و فرسودگی یا مناسب نبودن زیرساختهای تولید مورد استفاده، مصرف آب بالا بوده و عملاً از منابع آب تامینشده به شکل مطلوب استفاده نمیشود. در مجموع بهرغم محدودیتهای جدی در دسترسی به منابع آب و تنش آبی موجود در کشور میزان هدررفت بسیار بالاست و از آب تامینشده به شکل مناسب استفاده نمیشود.
با وجود مشکلات زیادی که در مدیریت آب داریم هم بارش کم و هم مصرف منابع زیرزمینی، چرا ما عمدتاً نگران نشتی و هدررفت آب در شبکههای توزیع و انتقال آب نیستیم؟
متاسفانه سیاستهای غلط در مدیریت منابع آب کشور که در سالهای گذشته مدنظر قرار گرفته و متاسفانه همچنان نیز ادامه دارد باعث شده است که مدیران بخش آب تاکیدشان بر مدیریت تامین به جای مدیریت مصرف و تقاضا باشد و از اینرو همواره تلاش داشته باشند تا نیازهای موجود آب را به شکلی تامین کنند. این امر به همراه رویکردهای موجود در مصرف آب به ویژه در ساختارهای دولتی و مراکزی مانند شهرداریها این تصور را در اذهان ایجاد کرده است که مشکلی از جهت تامین آب وجود نداشته و در هر شرایطی در نهایت آب مورد نیاز تامین خواهد شد بنابراین دغدغهای بابت چگونگی مصرف منابع آب موجود و استفاده حداکثری از آنها و در نتیجه کاهش هدررفت وجود ندارد. فقط کافی است نگاهی به پوشش گیاهی فضای سبز شهری داشته باشیم تا متوجه شویم که با وضعیت اقلیمی و منابع آب دردسترس، چه انتخاب غلطی صورت گرفته است. توسعه کاربریهایی که به آب قابل توجه نیاز دارند در مناطقی که با محدودیت منابع آب مواجه هستند نیز مثال دیگری است. به همه این موارد باید هزینه بسیار پایین پرداختی بابت مصرف آب را نیز افزود که باعث میشود بیش از پیش توجه به حفظ آب مورد غفلت قرار گیرد.
آیا وقتی عمده آب کشور در بخشهای کشاورزی و صنعت تلف میشود، باید نگران هدررفت آب در شبکههای توزیع و ساختار لولهکشیهای شهری باشیم؟
شاید هدررفت آب در شبکههای توزیع آب شهری سهم کوچکی از تلفات آب در کل مصرف را به خود اختصاص دهد ولی بحثی بسیار مهم و حیاتی است. اگر توجه کنیم که عمده شهرهای پرجمعیت کشور ما در مناطقی قرار دارند که محدودیت جدی منابع آب وجود دارد و منابع آنها رو به تحلیل هستند و پاسخگوی نیازهای روزافزون جمعیت رو به رشد آنها نیستند و از طرفی هزینههای بالای تصفیه آب شرب را برای رساندن به کیفیت مطلوب و استاندارد مدنظر قرار دهیم متوجه میشویم که هر قطره از آبی که در شبکه توزیع آب شهری وارد میشود از چه ارزش بالایی برخوردار است. ادامه روند فعلی تامین و توزیع آب در شهرهای بزرگی چون تهران به نابودی منابع آب خصوصاً منابع آب زیرزمینی در آینده نزدیک منجر خواهد شد که میتواند شرایطی بسیار بحرانی را برای این مناطق ایجاد کند و به نظر نمیرسد رویکردهای سابق مدیریت تامین آب با استفاده از روشهایی مانند انتقال آب بینحوضهای بیش از این کارآمد باشند. بنابراین باید هرچه بیشتر بر کاهش تلفات و هدررفت در این بخش تاکید شود.
عمر مفید لولههای شبکه آبرسانی سالم در ایران تا چقدر است؟
البته به نظرم عبارت «شبکه آبرسانی سالم» عبارت درست و دقیقی نباشد چرا که مفهوم سالم بودن به نظرم خیلی دقیق و شفاف نیست. درمجموع شبکههای آبرسانی برای دوره طرح حدود 30 سال در ایران طراحی میشوند ولی با توجه به اینکه این شبکهها مدفون هستند و تغییر و تعویض آنها مستلزم هزینه و مشکلات بسیاری است، در طول زمان و به فراخور اصلاحات و توسعه در شبکه برای پاسخ به نیازهای جدید، ایجاد میشود، از اینرو قاعدتاً شبکه در طول دوره طرح باید پاسخگوی نیازهای مربوطه باشد. در برخی شهرهای دنیا عمر لولههای شبکه توزیع آب به بیش از 100 سال میرسد. اما نکتهای که وجود دارد این است که به دلایل مختلف مانند مشکلات ناشی از تولید لوله، فرآیند حملونقل و جایگذاری لولهها و اتصالات و نیز شرایط بهرهبرداری از شبکههای توزیع آب بخشهای مختلف امکان دارد دچار آسیب و مشکل شده و در آنها نشت یا شکستگی اتفاق بیفتد که به هدررفت آب و آسیب شبکه منجر شده و در برخی مواقع حتی موجب قطعی در روند تامین آب شود. این دست مسائل امری معمول بوده و در هر نقطهای از دنیا احتمال رخ دادن آنها وجود دارد. در خصوص وضعیت دقیق شبکهها در ایران اطلاعات دقیقی موجود نیست ولی به نظر میرسد تناوب و تعداد شکستها قابل توجه باشد که در نتیجه نیاز به اصلاحات و تعمیرات در طول عمر مفید شبکهها قابل توجه است و البته میتواند هزینههای بسیاری را به جهت اتلاف آب و نیز خدمترسانی به مشترکین و هزینههای بازسازی و تعمیرات داشته باشد. بر اساس این توضیحات شاید بتوان جمعبندی کرد که عمر واقعی شبکههای توزیع آب در عمل بسیار کمتر از عمر مفیدی است که در حین طراحی برای آنها در نظر گرفته میشود.
آیا شبکه آبرسانی کشور مترقی و بهروز است؟ اگر نیست چرا بهروز نمیشود؟
در سالهای اخیر تلاشهایی جهت ارتقای شبکههای آبرسانی کشور و کاهش مشکلات موجود به ویژه مباحث مرتبط با هدررفت آب شده است مانند اعمال مدیریت فشار در شبکهها و عملیات نشتیابی به منظور کاهش هدررفت واقعی شبکههای توزیع آب و نیز تلاش برای کاهش هدررفت ظاهری (آبی که مصرف میشود ولی اندازهگیری نمیشود) با فعالیتهای مرتبط ولی به نظر میرسد هنوز در این مسیر راه درازی پیشرو است. ارتقای سیستمهای جمعآوری اطلاعات کمی و کیفی و هوشمندسازی شبکههای توزیع آب از نکات بسیار مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. اولین گام برای ارتقای هر سیستم و بهبود عملکرد آن داشتن اطلاعات گسترده از وضعیت سیستم آنهاست تا بتوان وضعیت سیستم را تحلیل کرده و مشکلات را شناسایی کرد و متناسب با آنها راهکارهای مناسب ارائه داد که این مهم به نظرم همواره مورد غفلت بوده است و در دسترسی به اطلاعات خصوصاً برای بازههای چندساله مشکلات جدی وجود دارد. همچنین هوشمندسازی شبکهها به منظور پاسخ بهنگام به تغییرات مشاهدهشده در شبکه در ارتقای عملکرد و اطمینانپذیری این شبکهها یک گام اساسی است. به نظر میرسد اولین محدودیت موجود در راستای بهروز کردن شبکههای توزیع آب محدودیتهای بودجه باشد ولی به نظرم نکته اصلی این است که هنوز مسوولان به باور اینکه نیاز است تا در وضعیت موجود تغییرات اساسی ایجاد کرد نرسیدهاند یا تمایلی به اعمال تغییرات به دلایلی ندارند و بیشتر توجهشان معطوف به رفع چالشهای متداول است که به دلیل بهروز نبودن این سامانهها به دفعات نیز تکرار میشوند. مطالبهگری اجتماعی نیز در این امر میتواند بسیار مهم باشد.
میزان هدررفت آب از شبکههای فرسوده آب در کشور چقدر است؟ آیا این مساله برای نظام حکمرانی آب در ایران اهمیت دارد؟
بهطور متوسط در سطح کشور، با توجه به اطلاعات اخیر ارائهشده از سوی شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور، میتوان عددی در حدود 15 درصد را برای تلفات واقعی در شبکههای انتقال و توزیع آب کشور ارائه داد که حجمی کمی کمتر از حجم سد زایندهرود را در یک سال برمیگیرد که حتی اگر فرض بر صحت و درستی کامل این اعداد باشد حجم بسیار زیادی است. البته باید توجه داشت که تلفات ظاهری شبکههای توزیع آب نیز عددی در همین حدود است. تلفات ظاهری به بخشی از آب تامینشده اطلاق میشود که مصرف میشود ولی هزینهای بابت آن دریافت نمیشود و شامل مواردی مانند برداشتهای غیرمجاز از شبکه توزیع آب و خطاهای اندازهگیری و ثبت اطلاعات است. تلفات ظاهری در نهایت مصرف شده است و به نیازی پاسخگو بوده است ولی چون هزینهای بابت آن توسط شرکتهای آب و فاضلاب دریافت نمیشود میتواند خسارات قابل توجهی را برای تامینکننده آب داشته باشد که لازم است مدیریت و کاهش آن مدنظر قرار گیرد. البته در برخی شهرها و خصوصاً روستاها مقادیر گزارششده تلفات اعدادی به مراتب بالاتر از این ارقام هستند. در سالهای اخیر تلاش شده است تا در جهت کاهش تلفات ظاهری و واقعی که در مجموع چیزی در حدود 30 درصد کل آب تامینشده را دربر میگیرد، در نقاط مختلف کشور گامهایی برداشته شود ولی به نظر فعالیتهای صورتگرفته بسیار محدود و در حد مطالعات موردی در بخشهای کوچکی از شبکههای توزیع آب بوده است که مطمئناً جوابگوی نیاز جدی در این حوزه نیست. در طراحیهای فعلی شبکه توزیع آب مقداری در حدود 15 درصد برای تلفات فیزیکی در نظر گرفته میشود که عدد بسیار بالایی است و خود نشان از آن دارد که عزم جدی برای ارتقای وضعیت موجود وجود ندارد و برنامهریزی بر اساس ساختارها و زیرساختهای موجود است. همچنین باید خاطرنشان کنم که وضعیت تلفات در شبکههای توزیع آب روستایی به مراتب بسیار وخیمتر بوده و مقادیر بسیار بالایی برای تلفات آب در این شبکهها ارائه میشود. با توجه به محدودیت جدی منابع آب و تنش آبی که کشور با آن درگیر است به نظر میرسد توجه مسوولان و سیاستگذاران در این حوزه متناسب نبوده و برای اثرگذاری کفایت نمیکند و تخصیص بودجههای متناسب برای این امر و پیشبینی سازوکارهای لازم در این خصوص ضروری است. البته کاهش آب بهحسابنیامده در مجموع روند بسیار پیچیده و دشواری است که علاوه بر اینکه باید از نظر تکنولوژیک روشهای مناسب را برای آن برگزید، نیازمند این است که تغییرات ساختاری در شیوههای مدیریتی و ساختار سازمانی ایجاد شود که به این سادگی تصمیمسازان متقاعد به انجام آنها نخواهند شد. فراهم کردن اطلاعات لازم در این خصوص و ارائه به تصمیمسازان نیز بسیار مهم است که متاسفانه در کشور ما در خصوص آمار و اطلاعات مرتبط ابهامات و سوالات بسیاری مطرح است. نکات مهم دیگری که در این خصوص شاید بتوان به آنها اشاره داشت این است که ماحصل فعالیتهای صورتگرفته در مورد کاهش آب بهحسابنیامده مانند سایر فعالیتهایی همچون ساخت تصفیهخانه آب، نمود بیرونی ندارد و از طرفی حتی ممکن است نیاز به تصمیماتی که مطلوب عموم نباشد داشته باشد مانند قطع آب مشترکین غیرمجاز که این دست عوامل نیز تا حدی نقش بازدارنده در توجه به این امر توسط مسوولان و تصمیمسازان دارد.
در دیگر کشورهای دنیا شبکههای آبرسانی چگونه مدیریت میشود که هدررفت آب در آن کم است؟
بر اساس اطلاعات ارائهشده توسط بانک جهانی درصد آب بهحسابنیامده در کشورهای توسعهیافته 15 درصد است که حدود 80 درصد آن مربوط به تلفات فیزیکی است. البته باید توجه داشت که این ارقام متوسط مقادیر کشورهای مختلف است و در برخی کشورها مقادیر تلفات بسیار کمتر از این ارقام نیز گزارش شده است. به نظر میرسد مواردی مانند قیمتگذاری مطلوبتر آب، مدیریت شبکهها توسط بخش خصوصی یا حداقل مشارکت آنها در این امر، و هوشمندسازی شبکهها و نیز بهرهبرداری و نگهداری با محوریت ارتقای اطمینانپذیری از نکات اساسی هستند که موفقیت کشورها را در امر مدیریت آب بهحسابنیامده و کاهش تلفات به دنبال داشتهاند. قیمت قابل توجه آب عامل محرک بسیار مهمی در جلوگیری از تلفات اعم از ظاهری و واقعی است و هزینههای قابل توجه مورد نیاز را برای کاهش تلفات توجیهپذیر میکند. هوشمندسازی شبکهها به بهرهبرداران کمک میکند تا در هر زمان نسبت به وضعیت شبکه اشراف کامل داشته باشند و متناسب با نیازها بتوانند تغییرات لازم را در شبکه ایجاد کرده و تا حد زیادی جلوی خسارات ناشی از تغییرات وضعیت تقاضا و شرایط غیرمعمول محتمل در شبکه را بگیرند. نحوه بهرهبرداری و نگهداری در رخداد شکستها و شدت خسارات و آسیبهای وارده مانند تلفات آب بسیار موثر است. در کشور ما معمولاً مشکل ایجاد شده و بعد برای رفع آن برنامهریزی میشود، در حالی که در رویکردهای نوین بهرهبرداری و نگهداری لازم است وضعیت شبکه پایش شده و با توجه به اولویتهای بخشهای مختلف آن در عملکرد نهایی سیستم، برنامههای لازم برای اقدامات پیشگیرانه مدنظر قرار گیرند که بسیار در ارتقای عملکرد سیستمها از جمله شبکههای توزیع آب مصرفی موثر خواهد بود. نکته قابل توجه دیگر، دسترسی به اطلاعات بهروز و شفاف است که متاسفانه در کشور ما همواره محدودیت وجود دارد. شاید برای درک بهتر این امر کافی باشد اشاره کنم که در مرکز اطلاعات بانک جهانی از معدود کشورهایی که اطلاعات آب بهحسابنیامده در دسترس نیست، ایران است.
آیا میتوان ایران را با کشورهای اروپایی در زمینه مدیریت شبکههای آب و فاضلاب مقایسه کرد؟
به نظرم از نظر دسترسی به دانش و روشهای مناسب برای مدیریت موثر شبکههای آب و فاضلاب در کشور هیچ محدودیتی وجود ندارد و حتی بسیاری از پژوهشهای صورتگرفته در این خصوص در کشور در مرزهای دانش در این حوزه هستند ولی متاسفانه فاصله صنعت آب و فاضلاب کشور با حوزه تولیدکننده دانش و تکنولوژی در این زمینه زیاد بوده و بهرغم اهمیت بالای بخش آب و فاضلاب عزمی برای ایجاد تغییر در این بخش مشاهده نمیشود و ساختار مدیریتی در سالهای گذشته تغییرات قابل توجهی را در خود به تناسب نیازهای موجود ایجاد نکرده است. تجربیات بسیار محدود گذشته نشان میدهد که در صورت تلاش برای ارتقای مدیریت شبکهها میتوان گامهای بسیار موثری برداشت و در برخی شهرها تلفات به میزان قابل توجهی کاهش داشته است ولی متاسفانه این رویکردها در کل چندان مورد استقبال برای پیادهسازی در سطح وسیع قرار نمیگیرند.