شرشر آب بر سر شهر
فرسودگی شبکه آبرسانی در ایران چقدر باعث هدررفت آب میشود؟
شرکت آب و فاضلاب کشور گزارشی ارائه داده که در سال 99 بیش از یک میلیارد و 131 میلیون مترمکعب از هشت میلیارد و 379 میلیون مترمکعب آب شرب تصفیهشده در قالب هدررفت ظاهر شده است. ممکن است این پرسش مطرح شود که وقتی آب نیست و بارش باران کم است و خشکسالی در کشور سبب شده آب پشت سدها کم و کمتر شود و از سویی هزینه زیادی برای تولید آب شرب قابل استفاده مصرف میشود، چرا چنین حجم بزرگی از آب شرب در ایران از بین میرود؟ باید گفت مساله آب در ایران فقط مصرف در بخشهای کشاورزی و صنعت نیست. بلکه آب شرب و هدررفت آن در شبکههای توزیع و خطوط لولهها مهم است که باید رد آن را در نحوه سرمایهگذاری و دافعه شرکتهای ذینفع وزارت نیرو برای ترمیم شبکهها و لولههای توزیع آب از یکسو و علاقه آنها به ایجاد منابع آب جدید از سوی دیگر، پی گرفت.
با اینکه هزینههای زیادی برای انتقال و توزیع و تصفیه آب شهری صورت میگیرد، ولی هدررفت آب شرب تصفیهشده شهری از طریق لولهها و شبکههای توزیع فرسوده اتفاق میافتد. این رقمهایی که در گزارش شرکت آب و فاضلاب کشور منتشر شده طبیعی است که عمدتاً در حوزه آب شهری است و بخش قابل دسترسی از آن تلفات فیزیکی است که اتفاق میافتد. دلیل آن هم قدیمی بودن سیستم توزیع آب است و بخش دیگری نیز به خاطر برداشتهای غیرمجاز است که به عنوان آب بهحسابنیامده شناخته میشود. یک مقدار از این هدررفت نیز به دقت کنتورهای آب مربوط است چرا که به دلایل فنی دقت کنتورهای آب پایین است و محاسبات کامل و واقعی انجام نمیشود. بنابراین کیفیت اندازهگیری نیز سبب میشود که آب هدررفته بیشتری وجود داشته باشد.
هدررفت آب در ایران از بسیاری از کشورهای جهان بیشتر است. در کشورهای پیشرفته رقم هدررفت آب در شبکههای توزیع و لولهها حدود 10 درصد است. در ایران این هدررفت 25 درصد است و حدود 15 درصد هدررفت آب شرب شهری در ایران بیش از کشورهای توسعهیافته است. این هدررفت با نحوه مدیریت نیز میتواند بیشتر شود. با اینکه میتوان با ترمیم سیستمهای توزیع و اعمال مدیریت بهتر شبکهای این رقم بیش از یک میلیارد مترمکعب را حتی به نصف کاهش داد. ترمیم لولههای فرسوده و اندازه بهتر آب مهمترین روش مدیریت آب شرب و جلوگیری از هدررفت آن است.
باید قبول کنیم که مردم تلاش و هزینهای را که در فرآیند استحصال و تولید آب شرب تا رسیدن آن به دست آنها میشود، نمیبینند. بنابراین وقتی آن را مصرف میکنند به حجم هزینهها و فعالیتی که برای تولید آن شده فکر نمیکنند و در نهایت تنها شیر آب را باز میکنند و هر طور خواستند مصرف میکنند. البته نباید مردم را مقصر این وضعیت جلوه داد. بحث بر سر مدیریت شبکههای فرسوده توزیع آب و نحوه اندازهگیری و در نهایت قیمت ارزان آب است. مردم وظیفه مدیریت این وضعیت را ندارند. اینجا وظیفه شرکتهای کارگزار است که باید در مورد این مساله گزارش دهند و ابعاد آن را روشن کنند. مردم کاری نمیتوانند بکنند. در واقع هدررفت آب مثل بخشی است که در فضای سبز استفاده میشود و مردم نقشی در مدیریت آن ندارند و شهرداریها در این مساله باید برنامهریزی و تلاش کنند که یا از پساب استفاده کنند یا از آب تصفیهنشده که هزینهای برای آن صرف نشده است. البته نکته مهمتر اینکه باید شهرداریها با وضعیت بیآبی بتوانند فضاهای سبز شهرهایی را که آب ندارند یا کم دارند طوری طراحی کنند که اساساً نیازی به آب نداشته باشد.
باید به مدیریت شرکتهای کارگزار توجه بیشتری شود. شرکتهای کارگزار در واقع زیرمجموعه شرکتهای آب و فاضلاب هستند و آب و فاضلاب نیز زیرمجموعه وزارت نیرو است. مطالبه باید از این شرکتها باشد. این رقمهای هدررفت آب آنقدر چشمگیر است که میتواند یک طرح را منتفی کند. برای مثال در تهران طرحهای مختلفی برای تامین آب وجود دارد. هر زمان که نیاز باشد تلاش میکنند که سدی تازه بسازند یا انتقال آبی از جایی به تهران یا شهرهای دیگر انجام دهند. این رقم آنقدر مهم است که میتواند یک طرح عرضه آب را منتفی کند و به جای آن سرمایهگذاری روی بهبود مدیریت توزیع را مطرح کند. بنابراین متولی این طرحها نیز وزارت نیرو است و باید این وزارتخانه به شکل صحیح به سمت بهبود این وضعیت برود. شهرداریها نیز در مدیریت آبهای شهری تنها یک نیروی نظارتی هستند که مسوولیت محدودی دارند و وارد جزئیات نمیتوانند بشوند. بنابراین باید وزارتخانه در این زمینه گزارشهای روشنتری برای مشخص شدن مشکلات و خسارات بدهد.
عمر شبکههای توزیع آب شرب در ایران و در جهان با هم متفاوت است. در شهرهای بزرگ عمر مفید شبکههای توزیع 30 سال است که در ایران از عمر مفید این شبکهها سالهاست میگذرد. یکی از عوامل مهم در مقایسه وضعیت کیفی و میزان هدررفت آب در ایران و سایر شهرهای کشورهای دنیا همین عمر مفید لولههای توزیع است. ما این مساله را به عنوان مشکل در کشور داریم که عمر شبکههای توزیع آب در ایران مدتهاست گذشته است و شاید این خود یک شاخص برای مقایسه هدررفت آب شهری و شرب در ایران و سایر کشورها البته کشورهای پیشرفته است.
از سویی بر اساس آمارهایی که نهادهای متولی ارائه میدهند برای تولید هر مترمکعب آب شرب در ایران بالای سه هزار تومان هزینه میشود در حالی که هر مترمکعب آب ارزانتر از سه هزار تومان است و اساساً یکی از مسائلی که شرکتهای آب و فاضلاب دارند همین عدم توازن بیلان مالی است و این شرکتها، شرکتهای غیردولتی هم به حساب میآیند. با این حال ترجیح آنها این است که روند به همین شکل متناقض ادامه داشته باشد. از سویی این شرکتها آب را نیز از شرکتهای آب منطقهای ارزان تحویل میگیرند و ترجیح میدهند که خودشان را درگیر کار پردردسر تعویض لولهها در شهرها نکنند. بنابراین به جای مدیریت لولهها و تعویض آن که کار پرهزینه و پردردسری است آب جدید را با قیمت خیلی پایینی از شرکتهای آب منطقهای تحویل میگیرند.
در نهایت باید گفت پایین بودن قیمت آب یکی از دلایل اصلی بروز چنین مشکلی است و حتی شاید بتوان گفت یکی از ریشههای بحران آب در ایران ارزان بودن آن است؛ به ویژه در ارتباط میان آب منطقهای و شرکت آبفا که درون وزارت نیرو مستقر هستند و مدیریت میشوند. در مورد مصرفکننده شهری باید گفت به این دلیل که در هر مجتمع مسکونی تنها یک کنتور نصب میشود و هزینه مصرف آب بین تعداد زیادی شهروند سرشکن میشود، هر چه هم تعرفه آب را بالا ببرید تاثیری بر مدیریت مصرف ندارد و تنها روی درآمدهای شرکت آب و فاضلاب تاثیر دارد. واقعیت این است که از نظر مدیریت تقاضا به خاطر اینکه این کنتورها یکی است و مصرفکننده یک نفر نیست که هزینه آن برایش سنگین باشد و حتی اگر افزایش نرخ هزینه آب به صورت پلکانی نیز بالا برود باز هم تاثیری بر مصرفکننده نهایی ندارد. اما اگر رابطه مالی بین شرکتهای آب منطقهای و آبفا بررسی شود، قیمتها میتواند طوری باشد که انگیزه بیشتری برای شرکتها فراهم کند که روی موضوع کاهش تلفات آب در شبکه توزیع سرمایهگذاری بیشتری کنند. واقعیت این است که برای این شرکتها در وزارت نیرو، صرفه در این است که آب و منابع جدیدی تعریف شود تا اینکه بخواهند در زمینه مدیریت شبکههای توزیع و مرمت فرسودگی و ناکارآمدی آنها سرمایهگذاری کنند. جالب اینجاست که این رقم سرمایهگذاری را وزیر نیرو شخصاً تعیین میکند و این روش برای آنها بهصرفهتر است.