هر روز روز مباداست1
چرا جای آیندهنگری در منظومه ذهنی دولتمردان ایرانی خالی است؟
هادی چاوشی: سهشنبه 21 آبان 1398، حسن روحانی در جلسه شورای اداری استان کرمان حرفهای غیرمنتظرهای زد: «بودجه سالانه کشور، حدود 450 هزار میلیارد تومان است... این 450 هزار میلیارد تومان باید از کجا به دست بیاید؟ بالاترین مالیاتی که پیشبینی میکنیم سال آینده میتوانیم دریافت کنیم 150 هزار میلیارد تومان است و این سوال مطرح میشود که 300 هزار میلیارد تومان مابقی نیاز را دولت باید از کجا بیاورد؟ در حالی که گمرکات ما در مجموع حدود 20 هزار میلیارد تومان و یکسری درآمدهای متفرقه دیگر هم داریم، اما آن درآمد اصلی که کشور را اداره میکند، پول نفت است.»2
آبانماه پارسال که حسن روحانی این حرفها را میزد، قیمت جهانی نفت (در شاخص وست تگزاس اینترمدییت) بالای 50 دلار در هر بشکه نوسان میکرد؛ این روزها نوسانات قیمت نفت کمی بالاتر از 20 دلار اتفاق میافتد. آن روز که حسن روحانی در کرمان سخنرانی میکرد، هنوز نه از حوادث هفته آخر آبان خبری بود، نه از سقوط هواپیمای مسافربری اوکراینی و نه از ثبت رکورد کمترین مشارکت سیاسی در انتخابات مجلس طی چهار دهه گذشته. پنج ماه پیش که رئیسجمهوری اسلامی ایران بالاترین درآمد مالیاتی سال 1399 را 150 هزار میلیارد تومان تخمین میزد، نمیدانست که با بروز یک بیماری همهگیر جهانی، نه بازار شب عیدی برای کاسبان جزء و غیرجزء باقی میماند، نه رونق سفر و گردشگری در نوروز در کار خواهد بود و نه اینکه یک ماه بعد از آغاز سال جدید، فعالیت اقتصادی در پایتخت از سر گرفته میشود تا درآمدی ایجاد شود که دولت از آن مالیات بستاند.
با همه اینها، حسن روحانی نگران سرنوشت بودجه دولت بود و نسبت به آن هشدار میداد. هشداری که نشان میداد او از وضعیت نامساعد اقتصادی کشور باخبر است. پس چرا حتی در همان سخنرانی، وعده میداد که «سال آتی حقوق و درآمد حقوقبگیران ثابت را بالا میبریم و تصمیم داریم ماهانه غیر از یارانه، بسته حمایتی در اختیار مردم قرار دهیم»؟ برخی معتقدند این حرفها تنها زمینهچینی برای افزایش قیمت بنزین در روز آخر همان هفته بوده است.
مشت نمونه خروار؛ حسن روحانی یکی از صدها دولتمرد بلندپایه دهههای اخیر ایران است که گویی هدف اصلی آنها رساندن امروز به فرداست و هرگز فکر نمیکنند اوضاع میتواند از آنچه به نظر میرسد هم بدتر شود. کمااینکه آبان 98 آمد و دی 98 آمد و اسفند 98 آمد و شد آنچه شد. حالا دولت وعده داده که دستکم 100 هزار میلیارد تومان برای جبران آثار و تبعات اقتصادی شیوع کرونا خرج کند. از کجا و چگونه، موضوع این پرونده نیست. موضوع این پرونده این است که چرا جای آیندهنگری و اندیشیدن به روز مبادا در منظومه ذهنی سیاستمداران ایرانی خالی است؟