توسعه مخرب
عسلویه نماد توسعه است یا نمونه تخریب زندگی انسانی؟
«مردم عسلویه یا باید بمیرند یا جابهجا شوند یا صنعت گاز و پتروشیمی ما تعطیل شود.» این جمله هیجانی یک منتقد تندرو نیست، بخشی از سخنان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در هشتمین اجلاس عمومی شورای عالی استانهاست.
فاطمه شیرزادی: «مردم عسلویه یا باید بمیرند یا جابهجا شوند یا صنعت گاز و پتروشیمی ما تعطیل شود.» این جمله هیجانی یک منتقد تندرو نیست، بخشی از سخنان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در هشتمین اجلاس عمومی شورای عالی استانهاست. عیسی کلانتری در این اجلاس گفته است: «هیچکس نمیتواند 48 ساعت در عسلویه زندگی کند. از نظر قوانین زیستمحیطی همین الان باید عسلویه تعطیل شود. شاغلان در عسلویه هیچ جایی برای فرار ندارند، چراکه شهرها بین پالایشگاهها احاطه شدند و به دلیل اینکه باید هزینههایی صورت میگرفت، این پالایشگاهها جابهجا نشدند. 120 میلیارد دلار در عسلویه سرمایهگذاری شده است و در حالی که برای جابهجایی پالایشگاهها تنها یک میلیارد دلار هزینه لازم بود، اما بر اساس کوتاهیهای صورتگرفته مردم عسلویه یا باید بمیرند یا جابهجا شوند یا صنعت گاز و پتروشیمی ما تعطیل شود.» (ایرنا) پرسش این است که این کوتاهیها چرا و چگونه صورت گرفته است و استقرار و توسعه صنایع در جنوب استان بوشهر بدون ارزیابی درست زیستمحیطی دقیقاً چه مشکلاتی برای زندگی مردم این منطقه ایجاد کرده است؟ طاها دشتیمطلق، نماینده استان بوشهر در شورای عالی استانها در اجلاس عمومی این شورا با انتقاد شدید از ناهماهنگی زیستمحیطی در توسعه صنعتی که در جنوب استان بوشهر خسارتهای جبرانناپذیری به دریا، خاک و هوا وارد کرده، از شیوع سرطان، سقط جنین، فرزندان ناقصالخلقه، نازایی و بیماریهای ریوی، تنفسی و پوستی بر اثر مشکلات زیستمحیطی در شهرستانهای کنگان، عسلویه، چاه مبارک و روستاهای پیرامون خبر داده است. (ایلنا) اما آیا در این شرایط دیگر راهی برای نجات مردم باقی نمانده است؟ آیا طبق گفته رئیس سازمان حفاظت محیط زیست اگر صنعت گاز و پتروشیمی تعطیل نشود یا مردم از منطقه جابهجا نشوند، مردم عسلویه باید بمیرند؟ به نظر میرسد هیچ یک از این سهراهی که کلانتری مطرح کرده، به واقع راهحل مساله نیستند. از این جهت اظهارات او مورد انتقاد کارشناسان محیط زیست هم قرار گرفته است. محمد درویش، عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع، در یادداشتی که در کانال تلگرامی خود منتشر کرده، نوشته است: «آقای کلانتری عزیز! شما صندلی نخست پردیسان را اشغال نکردید تا فقط آیه یأس بخوانید و مردم را ناامید کنید! وظیفه شما حل بحران عسلویه است؛ اینکه چگونه کشور همسایه جنوبی ما -قطر- تاسیساتی به مراتب بزرگتر را در کمترین فاصله از عسلویه مستقر کرده و هیچ یک از بحرانهای عسلویه را هم نیافریده است. مشکل نه از محیط زیست است، نه از پارس جنوبی و توسعه میدانهای نفتی و نه از بومنشینانِ وطنپرستِ منطقه. مشکل آن تفکری است که میگوید: اگر قرار باشد قوانین محیطزیستی در این کشور اجرا شود، ۸۰ درصد صنایع را باید تعطیل کرد! مشکل از رویکردی است که محیطزیست را سد راهِ توسعه میپندارد.» در شرایط کنونی که بیتوجهی به ضرورتهای توسعه پایدار در پارس جنوبی چنین مشکلاتی برای محیط زیست و زندگی مردم رقم زده، چه راهحلهای واقعی و عملی برای نجات مردم و محیط زیست این منطقه وجود دارد؟ از تجربه عسلویه برای توسعه صنعتی و توسعه پایدار چه درسهایی میتوان گرفت؟