فیلتر سفر خارجی
آیا آمار سفرهای خارجی ایرانیان زیاد است؟
«مسافرت مسافران به خارج از کشور در کشورمان بیش از حد معمول است و باید متعادل شود.» این صحبتهای رئیس کل بانک مرکزی در یک برنامه زنده تلویزیونی است که اشاره میکند، تراز مسافری ما منفی است به این نحو که بیش از آنکه واردات مسافر خارجی داشته باشیم، صادرات مسافر به خارج از کشور داریم.
مجید حیدری: «مسافرت مسافران به خارج از کشور در کشورمان بیش از حد معمول است و باید متعادل شود.» این صحبتهای رئیس کل بانک مرکزی در یک برنامه زنده تلویزیونی است که اشاره میکند، تراز مسافری ما منفی است به این نحو که بیش از آنکه واردات مسافر خارجی داشته باشیم، صادرات مسافر به خارج از کشور داریم. این اظهارات، واکنشهای بسیاری از سوی مردم و حتی برخی از فعالان گردشگری و صنعت سفر داشته است. برخی منتقدان عنوان کردند که رئیس کل بانک مرکزی نباید در خصوص میزان مسافرتهای خارجی صحبت کند، برخی دیگر با ارائه آمارها عنوان کردند که میزان سفرهای خارجی کشور، نسبت به سایر کشورها که شرایط مشابه دارند، زیاد نیست و شرایط معمولی دارد. البته رئیس کل بانک مرکزی، در واکنش به این انتقادات، توضیحاتی ارائه کرد، تا نشان دهد منظور او سلب حق انتخاب برای سفر خارجی نیست. او در یکی از صفحههای اجتماعی نوشت: «با تشکر از پیامهای شما؛ معتقدم سفر شهروندان به خارج، حق و انتخاب آنهاست. در عین حال، تراز گردشگری کشور، منفی است و مسافرت خارجی ارز قابل توجهی را به اقتصاد ما تحمیل میکند. با ترویج ایرانگردی و سفر ارزان هم بر رونق گردشگری بیفزاییم و هم منابع ارزی کشور را بهتر مدیریت کنیم.» اما فارغ از ارزیابی این گفته، موضوعی که باعث شده رئیس کل بانک مرکزی این موضوع را به زبان بیاورد، نه در خصوص ممانعت از سفر خروجی بوده، بلکه در خصوص خروج ارز و سوبسید ارزی به مسافرتهای خارجی است که به نظر میرسد نکته قابل قبولی است. در این گزارش، ضمن بررسی اظهارنظر رئیس کل بانک مرکزی بر اساس آمارهای مطرحشده به بررسی سیاستهای ارزی و یارانه به مسافرت خارجی میپردازیم.
جایگاه سفرهای خارجی ایرانیان
در ابتدا باید به بررسی این موضوع پرداخت که سرانه سفرهای خارجی در کشور چگونه است. آخرین گزارشی که در خصوص گردشگران خروجی ایران منتشر شده مربوط به دوره زمانی مارس ۲۰۱۶ تا مارس ۲۰۱۷ (سال ۱۳۹۵) است که نشان میدهد در این دوره زمانی، فقط 9 میلیون ایرانی به مقصدهای خارجی رفتهاند که از این تعداد 5 /4 میلیون نفر مسافران زیارتی بودهاند. بنابراین این آمارها در حالی است که تنها نیمی از سفرهای خارجی ما، غیرزیارتی بوده و نیمی از مسافرتها، با هدف زیارتی صورت میگیرد. در این صورت اگر در سال گذشته میلادی، تعداد مسافرتهای خارجی 10 میلیون باشد، تنها پنج میلیون از این رقم مسافرت خارجی غیرزیارتی بوده است. همچنین، تعداد گردشگران ورودی به ایران در سال ۲۰۱۶ برابر با 94 /4 میلیون نفر بود که این رقم نسبت به ۶۹۳ هزار گردشگر در سال ۱۹۹۶، در مدت ۲۰ سال چهار میلیون و ۲۴۷ هزار نفر افزایش تعداد ورودیها را نشان میدهد. به نظر میرسد که با افزایش نرخ ارز و پایین آمدن نرخ ریال در برابر دلار، میزان گردشگری خارجی به ایران افزایش یابد و این تراز منفی در سال جاری دستخوش تغییر شود. اما حتی با در نظر گرفتن 10 میلیون سفر خارجی، نرخ سفر خارجی نسبت به کل جمعیت حدود 12 درصد خواهد بود. این در حالی است که نرم استاندارد بینالمللی برای این رقم در دنیا 20 درصد است. همچنین در برخی از کشورهای اروپایی مانند آلمان، انگلیس این رقم در حدود 100 درصد است. به بیان دیگر در این کشورها به میزان جمعیت کشور، سفرهای خارجی وجود دارد. همچنین در کشورهای شرقی کره جنوبی و همچنین استرالیا این رقم حدود 50 درصد گزارش شده است.
از سوی دیگر سازمان جهانی گردشگری (UNWTO) در جدیدترین گزارش خود اعلام کرد، شمار گردشگران بینالمللی در سال ۲۰۱۷ میلادی با رشد هفتدرصدی به 322 /1 میلیارد نفر رسیده که بهترین آمار از سال ۲۰۱۰ میلادی تاکنون است و انتظار میرود با ادامه اینروند در سال ۲۰۱۸ در نهایت رشد چهار تا پنج درصد رقم بخورد. بر اساس آمار و ارقام ارسالشده از سوی مقاصد گردشگری سراسر جهان، برآورد میشود در سال ۲۰۱۷ میزان سفر گردشگران بینالمللی (اقامت شبانه) هفت درصد افزایش یافته است که این رشد بالاتر از متوسط رشدی چهاردرصدی است که از سال ۲۰۱۰ تاکنون ثبت میشده است. بیشترین رشد گردشگری بینالمللی در مناطق مختلف جهان را قاره اروپا با پیشتازی منطقه مدیترانه ثبت کرده که هشت درصد بیشتر از سال ۲۰۱۶ گردشگر خارجی جذب کرده است. قاره آفریقا نیز در سال ۲۰۱۷ رشد هشت درصد را در جذب گردشگر تجربه کرد و پس از آن مناطق آسیا و اقیانوسیه با شش درصد، خاورمیانه با پنج درصد و آمریکا با سه درصد رشد همراه بودهاند. حتی با این آمار نیز میتوان عنوان کرد که با توجه به اینکه جمعیت ایران حدود یک درصد کل جهان است، میزان گردشگری سالانه کشور نیز از یک درصد مسافرتهای دنیا (13 میلیون سفر) رقم کمتری بوده است و این آمار نیز تایید میکند که میزان سفرهای خارجی کشور غیرمعمول نیست. پس چه عاملی باعث شده که سیاستگذاران نسبت به این موضوع حساس شوند؟
مرز بین سیاستگذاری و هشدار
سوال مهم این است که سیاستگذار ارزی چگونه میتواند شرایط را برای مسافرت به خارج از کشور مهیا سازد؟ آیا نمیتوان به جای اظهارنظر در خصوص تعداد و میزان سفرهای خارجی، یارانه به سفرهای خارجی را قطع کرد و انتخاب را به مردم سپرد؟ تصمیمگیری برای انتخاب مقصد سفر و داخلی یا خارجی بودن آن نیز مانند سایر کالاها و خدمات از عوامل مختلفی تاثیر میپذیرد که یکی از مهمترین آنها قیمت است. قیمت سفر داخلی تابعی از واحد پول آن کشور است اما قیمت سفر خارجی تابعی از ارزهای خارجی به ویژه دلار است. بر همین اساس، هر عاملی که منجر به کاهش ارزش پول کشور مقصد نسبت به پول کشور مبدأ شود، بر افزایش تقاضای سفر به آن کشور موثر خواهد بود، زیرا خدمات و هزینههای سفر به آن کشور را نسبت به قبل ارزانتر میکند. در برخی موارد این تغییرات در نرخ برابری ارز به دلیل نوسانات در متغیرهای اقتصاد کلان یک کشور یا بحرانهای سیاسی که بر اقتصاد اثر میگذارد، روی میدهد. اما این تمام ماجرا نیست. در برخی کشورها، به جای آنکه تغییرات نرخ برابری ارز دلیلی حقیقی و بیرونی داشته باشد، از سوی مقامات پولی یک کشور در یک میزان تقریباً ثابت نگه داشته میشود. این نگرش در ایران سالها اجرا و نتایج آن نیز تاکنون مشاهده شده است. پرداختن به تمام پیامدهای این نگرش نسبت به نرخ ارز در تمام موضوعات اقتصادی در اینجا موضوعیت ندارد، اما اگر تنها بخواهیم بر بخش سفر و گردشگری تمرکز کنیم، این موضوع موجب ارزان شدن مصنوعی سفرهای خارجی و تشویق غیرمستقیم به این سفرها شده است.
از سوی دیگر، به دلیل این نرخ مصنوعی، هر یک از مسافران ایرانی مقادیری دلار با قیمت غیرواقعی از ایران خارج و این مقادیر را در کشورهای دیگر صرف میکنند. این موضوع به معنی آن است که مابهالتفاوت نرخ واقعی و مصنوعی دلار در بازار ایران که نتایج دخالت دولت در این بازار است، به مثابه یک یارانه برای سفر ایرانیان عمل کرده و به کشورهای دیگر انتقال پیدا میکند. این مساله با توجه به اینکه تعداد گردشگران خروجی ایران در سال بیش از ۹ میلیون نفر بوده است، میتواند بازگوکننده مقادیر هنگفت ارزی باشد که به دلیل قیمت مصنوعی دلار از کشور خارج میشود. با این همه مسائل دیگری نیز در سفر خارجی تاثیرگذار بودهاند. از جمله این عوامل، میتوان به زیرساختهای بسیار مناسب این کشور از جمله فرودگاهها و تفریحگاههای مختلف اشاره کرد که برای بسیاری از گردشگران همانند یک کالای سفر ناهمگن و تجربهای متفاوت به حساب میآید که نمیتواند با محصولات گردشگری و مقاصد داخلی مقایسه شود.
با توجه به اصول اقتصاد خرد، برای هر کالا یا خدماتی که برای آن تقاضا وجود دارد، کالاها و خدمات جایگزین یا مکمل وجود دارند. جایگزینی که در سالهای اخیر تلاشهایی برای معرفی آن به مردم انجام شده تا از شدت خروج گردشگر به خارج از کشور جلوگیری کند، گردشگری داخلی بوده است. با این حال به نظر میرسد این بحث در عمل نتوانسته با موفقیت چشمگیری همراه باشد. ضعف در زیرساختهای گردشگری در کنار قیمتهای نهچندان مناسب و سرکوب نرخ برابری ریال در برابر دلار موجب شده عملاً مصرفکننده در انتخاب بین مقاصد سفر گزینه خارجی را مقبول بداند.
این موضوع از جهت دیگری بر مساله اشتغال و تولید در ایران نیز موثر است. از این منظر، این حجم از منابعی که در خارج صرف میشود، مناطق بومی و داخلی را از آن محروم میکند و توسعه و اشتغالی را که از صنعت گردشگری برای مردم داخل کشور ایجاد میشود، تحت تاثیر قرار میدهد. با مرور سالهای جهش نرخ ارز در ایران و تغییرات خروج گردشگر از کشور میتوان دریافت این ماجرا چه نقشی در بازدید گردشگران ایرانی از کشورهای همسایه داشته است. به باور کارشناسان، سیاستهای نادرست در واقعی نشدن نرخ ارز به مثابه یارانهای است که ایران به گردشگران خود که به کشورهای خارجی سفر میکنند، میپردازد و به نظر میرسد تا زمانی که برابری نرخ ارز وضعیت واقعی خود را پیدا نکند، نتوان کالا و خدماتی جایگزین برای سفر ارزان خارجی عنوان کرد.
نخستین قدم برای رفع ناترازی
بنابراین نخستین قدم برای مطرح کردن جایگزین سفر خارجی، اصلاح سیاستهای ارزی است. هرچند اصلاح در تعیین برابری ارز و سیاستهای نادرست در آن حوزه است، اما تلاش برای بهبود بخشیدن به زیرساختها نیز در همین راستا باید انجام گیرد. اگر این سیاست به درستی انجام گیرد، شاید ترجیحات مسافران برای سفرهای خارجی بیشتر شود. با این حال یک مطلب دیگر را نیز نباید از یاد برد و آن این است که سفر به یک کشور خارجی یک کالای همگن با سفرهای داخلی نیست، اما این موضوع مانع از آن نمیشود که مابهالتفاوت قیمتی که در این دو انتخاب برای مصرفکننده مطرح میشود، مهم نباشد.
صاحبنظران باور دارند دولت در صورتی که مصر است تراز منفی و نامطلوب گردشگری کشور را اصلاح کند، باید سعی کند گردشگران خارجی بیشتری را به کشور جذب کند و جلوی سفرهای خارجی مردم را نگیرد. کارشناسان بارها تصریح کردهاند که اتخاذ چنین سیاستهایی، همانگونه که آمار و تجربههای پیشین نیز تایید میکنند، از سفرهای خارجی مردم نخواهد کاست و تنها به نارضایتیهای عمومی دامن خواهد زد. بنابراین جهت مثبت کردن تراز گردشگری و ارزآور بودن خالص تراز این صنعت در کشور، نباید سیاستهای سلبی اتخاذ کرد و باید با توسعه زیرساختها، ارائه بستههای متنوع سفر، معرفی مقاصد جدید و بازاریابی مناسب از ظرفیتهای گردشگری کشور در بازارهای بینالمللی، در کنار جذب گردشگر از خارج از کشور، مقاصد داخلی را نیز برای گردشگران ایرانی جذابتر کرد و رقابتپذیری آنان را با مقاصد پرطرفدار خارجی بهبود بخشید.
تغییر رویکرد در جذب گردشگر خارجی
به نظر میرسد یکی از مهمترین دلایل ناچیز بودن سهم ایران از بازارهای گردشگری، اتخاذ رویکردی است که در خلال آن بنا به دلایل مختلف (عمدتاً فرهنگی-اجتماعی)، از ایجاد تغییرات متناسب و همسو با شرایط جهانی گردشگری اجتناب میشود. به بیان دیگر، در ایران سیاستهای توسعه صنعت گردشگری، به جای همسو کردن شرایط داخلی، مقاصد و جاذبهها و محصولات گردشگری با شرایط جهانی این صنعت، سعی در همسو کردن گردشگری بینالمللی با شرایط داخلی خود دارد. اصرار و الزام گردشگران خارجی مبنی بر رعایت همه معیارهای محلی و فقدان انعطافپذیری، از مولفههای روند مذکور محسوب میشود. این در حالی است که سیاستهای توسعه صنعت گردشگری باید در رویکردها و بهتبع آن در عملکردها و نگرشهای خود نسبت به صنعت گردشگری در سطح بازارهای بینالمللی تغییرات اساسی به وجود آورد. از اینرو است که کارشناسان دلیل عمده موفقیت کشورهای توسعهیافته در گردشگری را در نگرش دولت و مشارکت مردم میدانند و معتقدند اتخاذ یک رویکرد مناسب و نیز مشارکت مردم در این فرآیند در نهایت میتواند به کمرنگ شدن ساختارهای بوروکراتیک سنتی در توسعه گردشگری بینجامد و چنین متذکر میشوند که پیششرط لازم برای تحقق این مقوله به بهبود و توسعه رویکردها، ساختارها و نظامهای سیاسی هر جامعهای بستگی دارد. بنابراین پیششرط اولیه بهبود و توسعه گردشگری در ایران تغییر دیدگاه در سیاستگذاریهاست؛ تغییری که نتایج آن آثار مثبتی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و بهتبع آن در حوزه گردشگری خواهد داشت. از سوی دیگر، افزایش آژانسهای مسافرتی، هتلها و مراکز اقامتی، سرمایهگذاری، مراکز آموزش حرفهای و علمی و در نهایت رشد قابل ملاحظه میزان مسافرتهای داخلی و نیز خارجی در دو دهه اخیر در ایران، گویای این واقعیت است که مولفههای مذکور، بهعنوان زیرساختهای اولیه توسعه گردشگری رشد چشمگیری داشته و حالا نوبت آن است که نگرشها در خصوص توسعه این صنعت تغییر کنند.