نوبت مردم
چرا مشارکت مردمی در حل مسائل اجتماعی بیشتر شده است؟
انتشار عکسهای هدیه تهرانی در حال جمع کردن زباله در یکی از بوستانها، بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشته است.
انتشار عکسهای هدیه تهرانی در حال جمع کردن زباله در یکی از بوستانها، بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشته است. تقریباً همزمان با انتشار عکسهای این بازیگر سینما در اینستاگرام، تصاویر و اخباری از معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، منتشر شد که در رفتاری مشابه، در منطقه گل رامیان حاضر شد و در اقدامی نمادین در پاکسازی محیط مشارکت کرد، اما این رفتار ابتکار بهرغم انعکاس در رسانههای رسمی، به هیچ عنوان به اندازه رفتار هدیه تهرانی مورد استقبال کاربران فضای مجازی قرار نگرفت. گذشته از جذابیت و شهرت هدیه تهرانی یا همان سلبریتی بودن این بازیگر، آنچه این رفتار او را برجسته میکند این است که گویا تصور عمومی این است که ابتکار وظیفهاش را انجام داده، اما کار هدیه تهرانی غیرمنتظره و قابل تحسین است. البته صفحهای که با عنوان «تنها صفحه رسمی هدیه تهرانی در اینستاگرام» فعالیت میکند، پیش از این نیز بارها پستهایی درباره دغدغههای محیط زیستی خانم بازیگر منتشر کرده بود، اما تصاویر جمع کردن زباله با همه آن پستها متفاوت و از نظر علاقهمندانش نشاندهنده جدی بودن دغدغههای محیط زیستی برای این بازیگر و مشارکت داوطلبانه او در حفظ محیط زیست بود.
اما این بازیگر تنها چهره مشهوری نیست که به فعالیتهای محیط زیستی و مشارکت در حل مشکلات اجتماعی روی آورده است. پیش از او چهرههای بسیاری با تاسیس مراکز خیریه، کمک به کودکان کار و حاشیهنشینان و مشارکت در گلریزان به نفع زندانیان دغدغههای اجتماعی خود را به نمایش گذاشتهاند. مشارکت اجتماعی منحصر به چهرههای مشهور نیست. پزشکانی که به صورت رایگان بیماران نیازمند را مداوا میکنند نیز همواره مورد توجه مردم قرار میگیرند. در یکی از این موارد، تیم «جراحان پلاستیک مناطق محروم» در سفری به استان کرمانشاه بیش از 1200 بیمار را رایگان ویزیت کرد و عمل جراحی 155 بیمار را به صورت رایگان انجام داد. علاوه بر این فعالان بخش خصوصی و مردم عادی هم برای حل مسائل اجتماعی فعالیتهایی دارند و این روزها با گسترش شبکههای اجتماعی بیش از هر زمان انعکاس این فعالیتها را شاهدیم. شاید از همینروست که این تصور شکل میگیرد که مشارکت مردمی در رفع بحرانهای اجتماعی افزایش یافته است. شاید هم همین انعکاسها در شبکههای اجتماعی باعث شده تعداد علاقهمندان به مشارکت در این امور که از دیرباز تحت عنوان کار خیر در فرهنگ مردمان این سرزمین جاری بوده، روزبهروز بیشتر شود. به هر روی پرسش اساسی که در این زمینه مطرح میشود این است که آیا این رفتارهای مردم، هنرمندان و بخش خصوصی به این معناست که آنها آرام آرام مسوولیت خود را در قبال مسائل متعدد پیرامون خود پذیرفتهاند و به این باور رسیدهاند که دولتها نمیتوانند بار همه این مسائل را به تنهایی بر دوش بکشند یا اینکه حتی پذیرفتهاند حل مسائل اجتماعی اساساً وظیفه دولتها نیست؟
اما اگر چنین باوری شکل گرفته باشد و مردمانی که هر روز برای کوچکترین تا بزرگترین مسائل زندگی روزمره و زیست اجتماعیشان از دولت و مسوولان طلبکارند، به شهروندانی مسوولیتپذیر و حتی ناامید از دولت و متکی به خویش تبدیل شده باشند، آیا بسترهای مناسب برای مشارکت اجتماعی منسجم و پایدار این مردم فراهم است؟