غنی، مثل آرژانتین
مروری بر اقتصاد آرژانتین از زمان استقلال تا ظهور خوان پرون
پیش از رسیدن اروپاییها، جمعیت آرژانتین اندک بود و در شمال غرب این کشور مردم از طریق کشت محصولاتی مانند سیبزمینی و کدو امرارمعاش میکردند. آنها در بعضی نقاط در شهرهای محصور بین دیوار زندگی میکردند؛ هرچند بیشتر بومیها هنوز ترجیح میدادند به همان شیوه پیشین یعنی شکار حیوانات و جمعآوری گیاه زندگی کنند و به این روش هم تا اواخر قرن نوزدهم ادامه دادند.
پیش از رسیدن اروپاییها، جمعیت آرژانتین اندک بود و در شمال غرب این کشور مردم از طریق کشت محصولاتی مانند سیبزمینی و کدو امرارمعاش میکردند. آنها در بعضی نقاط در شهرهای محصور بین دیوار زندگی میکردند؛ هرچند بیشتر بومیها هنوز ترجیح میدادند به همان شیوه پیشین یعنی شکار حیوانات و جمعآوری گیاه زندگی کنند و به این روش هم تا اواخر قرن نوزدهم ادامه دادند.
در اوایل سده شانزدهم، خیلی پیش از استقلال آرژانتین، اسپانیاییها به قلمرویی پا نهادند که امروزه آرژانتین نام دارد. آرژانتین آن زمان متشکل از اقوام و قبیلههای بومی گوناگون بود و جمعیت آن به حدود 330 هزار نفر میرسید. اکثر آن قبایل نیز تحت فرمان و نفوذ امپراتوری اینکا بودند.
پس از آنکه کریستف کلمب قاره آمریکا را «کشف» کرد، قلمرو آمریکا به دو سلطنت نیابتی پادشاه اسپانیا تقسیم شد: نایبالسلطنه اسپانیای نو (که مستعمرات اسپانیا از شمال تا جنوب قاره آمریکا، ونزوئلا و فیلیپین را شامل میشد) و نایبالسلطنه پرو (متشکل از کل آمریکای جنوبی از پاناما و پاتاگونیا به استثنای ونزوئلا و برزیل، چرا که برزیل متعلق به پادشاهی پرتغال بود). پایتخت این سلطنت نیابتی، شهر لیما یعنی پایتخت کنونی کشور پرو بود.
خوآن دیاز دوسولیس، دریانورد و کاشف اسپانیایی که گفته میشود اولین مرد اروپایی بود که به منطقه اروگوئه مدرن قدم گذاشت، در سال 1516 به ریودولاپلاتا (محل همرسی رود اروگوئه و رود پانارا) رسید؛ هرچند خیلی زود به دست بومیها کشته شد. پس از او در سال 1526، سباستین کابوت ایتالیایی به آنجا رسید و 10 سال بعد پدرو دومندوزا نیز رهبری یک تیم اکتشافی به آن منطقه را بر عهده گرفت و به محض رسیدن به ریودوپلاتا، شروع به ساختن دژی مستحکم کرد. هر چند این بار هم اسپانیاییها از سوی بومیهای خشمگین وادار به عقبنشینی شدند.
به هر صورت اسپانیاییها توانستند در قرن شانزدهم چند شهر در شمال غرب کشور بنا کنند. بوئنوسآیرس هم در سال 1580 بنا شد تا دسترسی به دریا آسان شود. با این حال قسمتهای جنوبی آرژانتین هنوز در اختیار بومیها بود تا سرانجام در سال 1776 سلطنت نیابتی جدید ریورپلاته به پایتختی بوئنوسآیرس تشکیل شد.
در سال 1806، بریتانیاییها به بوئنوسآیرس هجوم آورده و آن را تسخیر کردند اما مجبور به عقبنشینی شدند. در سال 1807 دوباره به این شهر هجوم برده اما باز هم مغلوب شدند. به مدت دو قرن روابط میان بریتانیا و آرژانتین همواره از سطحی از کینه و خشم برخوردار است تا حدی که بازی فوتبال میان تیم ملی دو کشور در چند ده سال اخیر همواره با تنش زیادی همراه بوده و از آنها به عنوان پرتنشترین یا سیاسیترین مسابقات تاریخ فوتبال یاد میشود. روابط میان آرژانتین و اسپانیا نیز در اوایل قرن نوزدهم به افول گرایید خصوصاً بعد از 1808 زمانی که ناپلئون پادشاه اسپانیا را مجبور به کنارهگیری کرد و برادر خودش را به پادشاهی اسپانیا گماشت.
در 25 ماه می 1810، سلطنت نیابتی خلع و اداره کشور به هیات نظارت واگذار شد. اگرچه هیات نظارت تا پیش از سال 1816، تمامی پلهای ارتباطی با اسپانیا را خراب نکرده بود. استانهای متحد ریوردوپلاتا در تاریخ 9 جولای 1816 رسمیت گرفت.
استقلال آرژانتین
سرانجام در ۹ جولای ۱۸۱۶ استقلال آرژانتین رسمیت گرفت و نخستین دولت مستقل از اسپانیا در آرژانتین با نام «استانهای متحد ریو دولا پلاتا» که از آرژانتین، اروگوئه و بخشی از بولیوی امروزی متشکل بود، در نشست کنگره در ایالت توکومان، تصویب شد. استقلال کشور از سال ۱۸۱۷ عملی شد؛ زمانی که قشون ژنرال سن مارتین به شکل قاطعانهای بر ارتش اسپانیا فائق آمد. جنگ استقلال آرژانتین که در سال ۱۸۱۰ شروع شده بود، سال ۱۸۱۸ پایان گرفت.
آرژانتین در قرن نوزدهم
در ابتدا قلمرو استانهای متحد از آرژانتین، بولیوی و اروگوئه تشکیل شده بود؛ هر چند دولت جدید به تلخترین حالت به دو گروه تقسیم شده بود. دسته اول «یونیتاریستها» (یکپارچگیطلبها) بودند که خواهان دولت مرکزی قدرتمند بودند و دسته دیگر طرفداران دولت فدرال بودند و خواستار یک دولت فدرالی سهلگیر.
در نهایت در دهه ۱۸۲۰ دولت جدید از هم گسست. بولیوی در سال ۱۹۲۵ مستقل شد و اروگوئه نیز بعد از جنگ در نقش یک کشور دولت حائل بین آرژانتین و برزیل تشکیل شد. در سال ۱۸۳۵، ژنرال خوآن مانوئل دروساس حاکم دیکتاتور آرژانتین شد. او یک فدرالیست بود اما در کمال تعجب یک دولت مرکزی بسیار قدرتمند (و سرکوبگر) بنا نهاد. اگرچه دروساس در آخر در میان استانها برای خود دشمنان زیادی تراشید و در سال ۱۸۵۲ حکومتش با شورش به پایان رسید.
تا اواخر قرن نوزدهم، بومیهای جنوب آرژانتین به سبک سنتی خودشان زندگی میکردند تا اینکه در سال ۱۸۷۹ ژنرال خولیو ریکا به رهبری یک قشون به آنها هجوم برد. «فتح بیابان» پیش از فرارسیدن ۱۸۸۰ تمام شده بود.
در همین اثنی بود که در سال ۱۸۵۷ اولین راهآهن در آرژانتین ساخته شد و از پی آن بسیاری دیگر. با فرا رسیدن قرن بیستم آرژانتین دارای بیش از ۱۰ هزار مایل خطآهن بود و تا سال ۱۹۱۲ این مقدار به بیش از ۲۰ هزار مایل رسیده بود. کار انتقال محصولات به بندر برای صادرات از طریق راهآهن به مراتب سادهتر شده بود.
آرژانتین صادرکننده گوشت، پشم و غلات بود و در اوایل قرن بیستم غنیترین کشور آمریکای جنوبی محسوب میشد. در عین حال جمعیت آرژانتین افزایش یافت که بخشی از آن را مدیون مهاجرت از اسپانیا و ایتالیا بود. تا اواخر همان قرن، جمعیت آرژانتین به حدود چهار میلیون رسیده بود.
سرنوشت سیاسی آرژانتین چگونه رقم خورد؟
در سالهای ۱۹۲۰، آرژانتین هفتمین کشور ثروتمند جهان بود. هر چند مانند بقیه جهان، سرزمین نقره هم از سقوط والاستریت متاثر شد.
در دهه سوم قرن بیستم با کودتای ارتش، ژنرال خوزه اوریبورو ریاستجمهوری آرژانتین را عهدهدار شد. اوریبورو در سال ۱۹۳۱ انتخابات برگزار کرد (اگرچه یک حزب مهم مانند حزب رادیکال به طور کل از شرکت در انتخابات منع شده بود). انتخابات بعدی در سال ۱۹۳۷ برگزار شد. بهرغم اتهامات بسیار در رابطه با تخلف انتخاباتی، روبرتو اوریتز رئیسجمهور و رامون کاستلو معاون اول شد. در سال ۱۹۴۳ ارتش یک بار دیگر کودتا کرد. پس از کودتای ۱۹۴۳، خوآن پرون به عنوان رهبر ظهور کرد و در سال 19۴۶ به ریاستجمهوری کشور برگزیده شد. او در سال ۱۹۵۱ دوباره در انتخابات پیروز شد اما به تدریج پایگاه مردمیاش را از دست داد و سرانجام در سال ۱۹۵۵ انقلابی به نام «انقلاب آزادی» پرون را به فرار از کشور واداشت. چند دولتی که متعاقباً بر سر کار آمدند همگی از سوی ارتش سرنگون شدند. البته دیکتاتوری ارتش نیز برای آرژانتین صلح و آرامش نیاورد. شورش و اعتراضات گسترده سرتاسر کشور را فرا گرفته بود و به همین ترتیب تورم شدت گرفت.
در سال ۱۹۷۳، ارتش اجازه برگزاری انتخابات را صادر کرد و حزب «پرونیست» یعنی طرفداران پرون، این بار پیروز شدند. هکتور کامپورا رئیسجمهور شد، پرون از تبعید بازگشت و کامپورا به نفع او استعفا داد. در انتخابات سال ۷۳ نیز پرون پیروز شد اما این آخرین سال ریاستش در آرژانتین بود چرا که خوآن پرون در سال ۱۹۷۴ درگذشت؛ اما میراث اقتصادیاش از یاد آرژانتین پاک نمیشود.
آرژانتین طی دو سده گذشته از جنگهای خونین و دیکتاتوریهای ظالمانه رنج برده و اقتصادش نیز از این هرجومرج مصون نمانده. در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ رکود اقتصادی آرژانتین را به زانو درآورد اما چند دهه طلایی اقتصاد و نرخ رشد بیسابقهای که آرژانتین تجربه کرد از یاد تاریخ پاک نمیشود. در حال حاضر رشد اقتصادی این کشور پایدار است. هر چند امروزه (مانند سایر کشورهای منطقه، اگر نگوییم جهان) سرزمین نقره نیز از کمرونقی اقتصاد نالان است.
اوج اقتصاد آرژانتین
اگر دور و اطراف بوئنوسآیرس قدم بزنید، ساختمانهای بزرگی مانند تئاتر کولون، ساختمان اپرایی که سال ۱۹۰۸ تاسیس شد و ایستگاه قطار رتیرو را که در ۱۹۱۵ تکمیل شد خواهید دید. اینها یادگارهایی هستند از «دوران زیبای» آرژانتین، قبل از شروع جنگجهانی اول و زمانی که این کشور به راستی تنها مدعی عنوان «سرزمین فرصتها» بود. در این دوران که آرژانتینیها در خیابانهای شهرهای اروپا به خصوص پاریس میگشتند و ولخرجی میکردند و همین منجر به ساخت ضربالمثلی توسط فرانسویها شد: «ثروتمند مانند آرژانتینیها». هرچند شاید این روزها چندان موضوعیت نداشته باشد اما در ۴۳ سال منتهی به ۱۹۱۴، تولید ناخالص داخلی آرژانتین با نرخ شش درصد سالانه رشد میکرد که رکورد سریعترین رشد سالانه در جهان بود. مانند مغناطیس مهاجران اروپایی را که برای کار کردن در پامپاسهای حاصلخیز (علفزارهای آمریکای جنوبی) آماده بودند، به خود جذب میکرد. در این دشتها بود که محصولات زراعی و دامهای فراوان توسعه آرژانتین را رقم زدند. در سال ۱۹۱۴، نیمی از جمعیت بوئنوسآیرس متولد خارج بودند.
آرژانتین در زمره ۱۰ کشور ثروتمند جهان، بعد از استرالیا، بریتانیا و آمریکا و البته بالاتر از فرانسه و آلمان و ایتالیا قرار گرفت. درآمد سرانه آرژانتین ۹۲ درصد متوسط 16 اقتصاد غنی بود و از همین حیث بود که مایه حسد همسایگانش بود: ثروت ملت برزیل از یکچهارم آرژانتین کمتر بود. آرژانتین در نیمه نخست قرن نوزدهم اهمیت چندانی نداشت اما از دهه ۶۰ قرن نوزدهم تا دهه سوم قرن بیستم چنان رشد چشمگیری داشت که انتظار میرفت تبدیل به ایالات متحده اما در آمریکای جنوبی بشود. عملکرد موثر و پایدار اقتصادی این کشور بیش از هر چیز مرهون صادرات محصولات کشاورزی بود. طی نیمه دوم قرن نوزدهم فرآیند استعمار قلمروها در قالب لاتیفوندیا شدت گرفت. تا سال ۱۸۷۵ تولید داخلی گندم برای مصرف داخلی ناکافی بود و از اینرو مجبور به واردات بودند اما تا سالهای اولیه قرن بیستم آرژانتین تمام نیاز داخلی به گندم را تامین میکرد و حتی بیش از ۷۵ میلیون بوشل (معادل تقریباً سه میلیون مترمکعب) گندم صادر میکرد. این مقدار برای مصرف ۱۶ میلیون نفر کافی است.
در دهه ۷۰ قرن نوزدهم دستمزد واقعی در آرژانتین حدود ۷۶ درصد بریتانیا بود و در دهه اول قرن بیستم این نسبت به ۹۶ درصد افزایش یافت. سرانه تولید ناخالص داخلی از ۳۵ درصد میانگین ایالات متحده در ۱۸۸۰ به حدود ۸۰ درصد در ۱۹۰۵ رسید. یعنی چیزی شبیه به فرانسه، آلمان و کانادا.
از زمان تاسیس سازمان رسمی مربوطه به عنوان یک نهاد ملی در نیمه نخست قرن هفدهم، آرژانتین یک مدل صادرات محصولات کشاورزی و دامی را دنبال کرده که تمرکز اصلیاش بر محصولات زراعی در پامپاسهای حاصلخیز به ویژه در حومه بوئنوسآیرس و همچنین نواحی حومه رودخانههای پارانا و اروگوئه بود. کشاورزی و دامداری آرژانتین که به کشت و گاوداری و تولید و صادرات پشم محدود بود، در دوران استعمارگرایی جوانه زد و در قرن نوزدهم شکوفا شد.
نیاز به کشاورزی فشرده در اوایل ۱۷۷۶ احساس شد. جدا از کشت چای ماته در شمال شرق، تلاشها برای توسعه کشاورزی به دلایل متعدد از جمله درگیریهای داخلی و کمبود ماشینآلات و مهارت، ناکام مانده بود. تشکیل دولت منسجم بعد از ۱۸۵۲ به ایجاد اولین موسسه بذرشناسی آرژانتین در ۱۸۶۸ منجر شد. در سال ۱۸۷۵ وقتی اولین بار غلات از آرژانتین به سلامت و دستنخورده به بریتانیای کبیر رسید، موج خروشانی از سرمایهگذاری داخلی به سمت کشت و زراعت و سیلوهای غلات روانه شد. بریتانیاییها نیز در راهآهن و فاینانس سرمایهگذاری کردند.
صادرات گوشتهای یخی تا قبل از سال ۱۸۷۶ رواج نیافته بود که البته روال آن به بهبود بخش انجامید. تا اواسط دهه دوم قرن بیستم، ارزش صادرات آرژانتین به سالانه یک میلیارد دلار رسیده بود که ۹۹ درصد آن مربوط به کشاورزی بود. در آن دوران تولید و صادرات گندم و ذرت به طرز گستردهای تولید و صادرات گوشت را تحتالشعاع قرار داده بود.
پابلو فهگلبام و استفان ج.ردینگ از دانشگاه کمبریج و با کمک دانشگاه پرینستون در سال ۲۰۱۴ مقالهای نگاشتهاند که در آن «یکپارچهسازی بیرونی، تبدیل ساختاری و توسعه اقتصادی» را با مطالعه آرژانتین در سالهای ۱۸۷۰ تا ۱۹۰۴ بررسی میکنند.
شکوفایی صادرات و رشد اقتصادی پیش از قرن ۱۹
اقتصاد بوئنوسآیرس در ابتدا متکی بر دام بود. این دامها از نوادگان حیواناتی بودند که از گلههای اسپانیاییها فرار کرده بودند. پرورش گاو به طرز وسیعی در ایالات بزرگ رواج یافت. کالای عمده صادراتی چرم و پیه گاو به اروپا و گوشت نمک سودشده به مزارع بردهداری در برزیل و کوبا بود. فرآوری این محصولات در بوئنوسآیرس انجام میشد که به سرعت رشد کرده و تبدیل به بندر اصلی و مرکز فرآوری صادرات شده بود. در اواخر قرن نوزدهم پرورش متمرکز گوسفند اهمیت یافت و پشم قسمت عمدهای از درآمد صادرات را به خود اختصاص داد. کاهش هزینههای حملونقل در اواخر قرن نوزدهم از قبیل راهآهن نیز در این توسعه سهیم بود. بین سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۹۱۰ و 19۱۱، صادرات واقعی بیش از چهار برابر افزایش یافت. شکوفایی اقتصادی آرژانتین تقریباً به کلی از تخصص در منابع طبیعی کشاورزی ناشی میشد. بیش از ۹۵ درصد ارزش صادرات آرژانتین مربوط به دامداری و کشاورزی بود و جز اینها تقریباً هیچ کالای صادراتی یا تولیدی دیگری وجود نداشت؛ گرچه اقلام معدودی برای بازار داخلی تولید میشد. در مقابل تنوع در محصولات وارداتی به مراتب بیشتر و از بخشهای مختلف بود. آرژانتین در برابر صادرات محصولات کشاورزی، کالاهای تولیدی وارد میکرد. در سال ۱۸۶۹ بیش از ۸۰ درصد ارزش صادرات آرژانتین مربوط به بوئنوسآیرس میشد و در سال ۱۹۱۴ این شهر به همراه همسایهاش لاپلاتا مبدأ ۵۰ درصد کل صادرات بودند. در سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۹۱۴، بیش از ۷۵درصد صادرات کشور از چهار گمرک بزرگ بوئنوسآیرس، روزاریو، لاپلاتا و باهیا باهیا میگذشت. عاملی که باعث شد رونق صادرات شدت گیرد، «انقلاب کشاورزی در پامپاس» بود. زمینهای زراعی بین سالهای ۱۸۹۵ تا ۱۹۱۴ بیش از سه برابر افزایش داشته و از ۴۰ هزار به ۱۴۳ هزار کیلومترمربع رسید. کاهش هزینههای صادرات داخلی و خارجی، تغییرات بزرگ در ترکیب صادرات کشاورزی و تخصیص زمینهای زراعی به کشاورزی را تسریع کرد. در سال ۱۹۸۶ پوست، استخوان و سایر اجزای حیوان بیشترین ارزش صادرات را به خود منحصر کرده بود و پشم نیز دیگر کالای مهم صادراتی بود که در دسته دیگر قرار داشت. در عوض صادرات غلات از مقدار ناچیز در سال ۱۸۶۹ به بیش از ۵۰ درصد در سال ۱۹۱۴ رسید.
در نیمه اول دوره نمونه در این تحقیق، سهم گوشت از صادرات کاهش یافته چرا که اقلام صادراتی جدیدی پدیدار شدهاند. صادرات گوشت نمک سودشده جای دام زنده را گرفته است. در نیمه دوم اما، با رواج صادرات گوشت یخی کاهشی که به آن اشاره کردیم جبران شد. واردات کالاهای تولید شامل ابزارآلات اساسی و ماشینآلات کشاورزی از قبیل ماشین چمنزنی، خیش، شنکش، ماشین علفکوب و سیمهای آهنی میشد چراکه توسعه اقتصاد متکی بر کشاورزی بدون آخرین فناوری امکانپذیر نبود. وجه دیگر توسعه صادرات آرژانتین مربوط به جمعیت مهاجران در ابعاد وسیع بود. جمعیت آرژانتین بین سالهای ۱۸۶۹ تا ۱۹۱۴ از 8 /1 میلیون به 9 /7 میلیون نفر رسید و قریب به نیمی از این رشد جمعیت ناشی از مهاجرت خالص بود. بهرغم افزایش نیروی کار، دستمزد واقعی و درآمد سرانه با نرخ سالانه ۱ /۱ درصد و متعاقباً 5 /2 درصد در این دوران افزایش یافت تا بدین ترتیب آرژانتین در سال ۱۹۱۴ در رده هشتمین کشور ثروتمند جهان قرار گیرد. توسعه اقتصادی سریع هم از شهریسازی و هم از تغییرات ساختاری ناشی میشد: سهم شهرنشینی بین سالهای ۱۸۹۶ تا ۱۹۱۴ حدود ۲۰ درصد افزایش یافت. در توسعه سریع اقتصاد آرژانتین، الگوهای فضایی نیز نقش بسزایی ایفا کرد. در ۱۸۶۹ جمعیت آرژانتین کم بوده است و بیشتر جمعیت در شهرهایی که استعمارگران اسپانیایی ساکن بودند، متمرکز شده بود. با مقایسه نقشههای پراکندگی جمعیت در سالهای مورد نظر متوجه میشویم که تراکم جمعیت از ۱۹۸۶ تا ۱۸۹۵ در داخل کشور از سمت بوئنوسآیرس به طرف سرزمینهای ساحلی اطراف بوده است. ازدیاد نیروی کار، مهاجران اروپایی، تغییرات ساختاری، بهرهبرداری از منابع طبیعی، پراکندگی جمعیت و تقسیم فضا و استفاده از فناوریهای روز از جمله دلایل موفقیت آرژانتین در دوران شکوفایی و اوج اقتصاد و صادرات کشاورزی این کشور بوده است.