شناسه خبر : 44546 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پایان عصر آموزش سنتی

هوش مصنوعی چگونه بر آموزش و یادگیری تاثیر می‌گذارد؟

 

مولود پاکروان / نویسنده نشریه 

به معجزه باور دارید؟ دست‌کم ChatGPT را می‌توان معجزه قرن حاضر دانست؛ فناوری که تعداد کاربرانش تا ۱۵ فوریه امسال به ۱۰۰ میلیون نفر رسید و آن را به یکی از سریع‌ترین برنامه‌های کاربردی تبدیل کرد که تاکنون در سراسر جهان پذیرفته شده است. با چنین سرعتی می‌توانید تصور کنید که محیط‌های آموزشی، از مدارس گرفته تا دانشگاه‌ها چگونه درگیر یک فناوری نوظهور شده‌اند که دارد جای روش‌های سنتی کسب اطلاعات و آموزش را پر می‌کند!

ChatGPT مصداقی برای نقض باور عمومی درباره کار و آموزش است. تا همین چندی پیش، گفتمان غالب در این حوزه‌ها بر اهمیت مهارت‌ها و ارزش‌هایی تاکید می‌کرد که منحصراً انسانی هستند و کمتر با فناوری جایگزین می‌شوند. اما حالا تحلیلگران بی‌شماری در سراسر دنیا معتقدند ChatGPT تنها یک نمونه از توانمندی‌های هوش مصنوعی است که نشان می‌دهد چرا ما نمی‌توانیم در دنیای مدرن، آموزش در مدارس را به روش قدیمی ادامه دهیم. این شروع انقلابی بی‌سابقه در یادگیری است. در یک نگاه کلی، هوش مصنوعی می‌تواند در مقیاس جهانی، به تسریع آموزش و کاهش هزینه‌های یادگیری -حتی مهارت‌های اساسی مانند خواندن، نوشتن و حساب- منجر شود. این اتفاق با ابتکاراتی مانند X Prize for Education آغاز شده است که سال گذشته 15 میلیون دلار جایزه به استارت‌آپ‌های نرم‌افزاری سراسر جهان اعطا کرد تا راه‌حل‌هایی ایجاد کنند که به کودکان امکان می‌دهد در عرض 15 ماه، خواندن، نوشتن و محاسبات اولیه را خود، بیاموزند.

هوش مصنوعی می‌تواند به پرورش مهارت‌هایی که دانش‌آموزان برای هدایت و شکل دادن به آینده نیاز دارند کمک کند. ابزارهایی مانند ChatGPT، می‌توانند به ارتقای تفکر انتقادی دانش‌آموزان کمک کنند و زمانی که به روش‌های پیچیده‌تر برای یادگیری عمیق‌تر نیاز دارند به یاری‌شان بیاید. هرچه دانش‌آموزان کمتر به مربیان (به عنوان منبع اصلی اطلاعات و دانش) نیاز داشته باشند، مربیان بیشتر می‌توانند بر توسعه توانمندی‌ها، هدایت، راهنمایی، ارزیابی انتقادی، یادگیری و نظارت بر دانش‌آموزان تمرکز کنند. به این ترتیب دانش‌آموزان مهارت‌هایی به دست می‌آورند که بسیار مهم‌تر از «به خاطر سپردن اطلاعات» است.

یکی دیگر از مزایای بالقوه هوش مصنوعی آن است که می‌تواند وقت آزاد بیشتری برای آنان ایجاد کند. معلمان اغلب از وظایف اداری غیرقابل مدیریت، به عنوان بزرگ‌ترین منبع فرسودگی و خستگی خود یاد می‌کنند. با خودکارسازی وظایف اداری معمول، هوش مصنوعی می‌تواند به ساده‌سازی کارهای اجرایی معلمان کمک کند و برای ایجاد روابط با دانش‌آموزان و تقویت یادگیری و توسعه فردی، به آنها زمان بیشتری بدهد.

هوش مصنوعی همچنین با کمک فناوری‌هایی مانند واقعیت مجازی و واقعیت افزوده، پتانسیل یادگیری فراگیرندگان را افزایش می‌دهد. برای مثال آشنایی با ناپلئون بناپارت از طریق تجربه نبرد واترلو -به جای خواندن در مورد آن، یا گوش دادن به توصیف‌های یک سخنران- بسیار جذاب‌تر خواهد بود یا توضیح ساختار مولکولی الکل با نمایش یک مدل واقعیت مجازی به شاگردان، برای معلم بی‌تردید آسان‌تر است.

علاوه بر این، روبات‌های نرم‌افزاری قادرند دامنه گسترده‌ای از فعالیت‌های مرتبط با آموزش از جمله ثبت‌نام دانش‌آموزان، پذیرش آنها در مدارس و دانشگاه‌ها، یادآوری برای ارسال تکالیف، ارزیابی برخی از کارها و حتی مدیریت پرداخت هزینه‌ها و شهریه را بر عهده بگیرند. IBM چندی پیش نمونه‌ای معروف از یک دستیار چت‌بات به نام «جیل واتسون» ارائه کرد. دانش‌آموزان کالج کامپیوتر جورجیا تک، در آزمایشی شرکت کردند تا مشخص شود آیا متوجه می‌شوند که یکی از ۹ آموزشیار آنها روبات طراحی‌شده IBM است یا خیر. جالب اینجاست که در پایان آزمایش، وقتی متوجه شدند معلمشان متبحرتر از آن است که یک انسان باشد، اظهار ناراحتی نکردند و حتی پیشنهاد دادند که به خاطر تدریسش جایزه دریافت کند!

جالب آنکه به اعتقاد کارشناسان، آموزش با سرعتی تصاعدی در حال خروج از متن و حرکت به سوی نوشتار است و به فرصتی برای صرفه‌جویی در مصرف کاغذ تبدیل شده است. صحبت کردن برای انسان طبیعی‌تر از نوشتن است، و فناوری پیشرفته پردازش زبان طبیعی می‌تواند روزگار ازدست‌رفته گفت‌وگو را به ما بازگرداند. در نهایت به نظر می‌رسد هوش مصنوعی می‌تواند آموزش را آسان‌تر، طبیعی‌تر، موثرتر و سرگرم‌کننده‌تر کند.

شمشیر دولبه

77سال گذشته، شتاب‌دهنده یادگیری و موسسه هوش مصنوعی استنفورد با محوریت انسان، شروع به برنامه‌ریزی برای اجلاس AI+Education کردند. اجلاسی که در پی پاسخگویی به یک سوال کلیدی بود: چگونه می‌توان از هوش مصنوعی مانند ChatGPT و دیگر برنامه‌ها، برای پیشبرد یادگیری انسان استفاده کرد؟ موضوعات مطرح‌شده در این اجلاس، پردازش زبان طبیعی به‌کاررفته در آموزش، توسعه سوادِ هوش مصنوعی در دانش‌آموزان، کمک به دانش‌آموزان با توانایی یادگیری مختلف، یادگیری غیررسمی خارج از مدرسه، پرورش خلاقیت، برابری و بستن شکاف‌های موفقیت، توسعه نیروی کار و اجتناب از سوءاستفاده‌های احتمالی از هوش مصنوعی از سوی دانش‌آموزان و معلمان بود. در این اجلاس، بر برخی از مهم‌ترین کاربردهای AI در آموزش از جمله «افزایش حمایت فردی از معلمان» تاکید شد. از این منظر، معلمانِ توانمند، سنگ بنای یادگیری موثرند اما، بازخورد عملی محدودی برای بهبود عملکرد خود دریافت می‌کنند. هوش مصنوعی فرصتی برای حمایت از معلمان فراهم می‌کند تا مهارت‌های خود را از طریق برنامه‌های مختلف افزایش دهند. شبیه‌سازی دانش‌آموزان یکی از این برنامه‌هاست. الگوهای زبانی هوش مصنوعی می‌توانند نقش دانش‌آموزان تمرینی را برای معلمان جدید ایفا کنند. این الگوها به طرز عجیبی موثر هستند؛ می‌توانند معلم را سردرگم کنند، سوالات پشت هم و مرتبط بپرسند و به بیان ساده‌تر، نقش دانش‌آموزان کنجکاو و پرسشگر را برای معلمان بازی کنند. هوش مصنوعی همچنین این توانایی را دارد که فیدبک‌های بلادرنگ و پیشنهادهای همزمان به معلمان بدهد (برای مثال پرسش‌هایی برای طرح در کلاس ارائه کند). به بیان ساده‌تر می‌تواند بانکی از توصیه‌های لایوِ مبتنی بر آموزش‌های تخصصی به آموزگاران عرضه کند. علاوه بر این، AI می‌تواند پس از تدریس، گزارش‌هایی تهیه کند که تعاملات و اتفاقات کلاس را خلاصه می‌کنند. معیارهای تهیه چنین گزارش‌هایی می‌تواند زمان صحبت کردن دانش‌آموزان، یا شناسایی سوالاتی باشد که بیشترین مشارکت را ایجاد کرده است. هوش مصنوعی همچنین می‌تواند به معلمان کمک کند تا از آخرین پیشرفت‌ها در زمینه تدریس خود مطلع شوند. برای مثال یک معلم زیست‌شناسی از هوش مصنوعی می‌خواهد که آخرین اطلاعات در مورد تحقیقات سرطان کبد را به او ارائه دهد یا برنامه درسی‌اش را به‌روز کند.

بهبود کیفیت یادگیری و ارزشیابی

در اجلاس AI+Education پرسش کلیدی دیگری نیز مطرح شد: آیا هوش مصنوعی مولد، با استفاده از ماشین حساب در کلاس قابل مقایسه است یا ابزار مضرتری خواهد بود؟ این روزها ماشین حساب در تمام مدارس وجود دارد و دانش‌آموزان را قادر می‌کند به سرعت محاسبات پیچیده، معادلات نموداری و مسائل را حل کنند اما این وسیله، به حذف محاسبات ریاضی پایه از برنامه درسی منجر نشده است؛ دانش‌آموزان هنوز می‌دانند چگونه باید یک تقسیم طولانی را انجام دهند یا توان را محاسبه کنند.

از سوی دیگر، نوشتن و حل مساله، راهی برای یادگیری تفکر است. آیا واگذار کردن این‌گونه کارها به هوش مصنوعی، می‌تواند به رشد تفکر انتقادی دانش‌آموزان آسیب برساند؟ پژوهشگران در پاسخ به این سوال می‌گویند دانش‌آموزان باید چگونگی کارکرد جهان را از پایه بیاموزند- این می‌تواند شامل آموختن کلمات یا ساختار جملات باشد. اما دیگر نیازی به مهارت‌های کامل ندارند؛ به جای انجام تمام محاسبات یا نوشتن همه مقالات بهتر است این کارها را به هوش مصنوعی واگذار کنند! در واقع، با عدم نیاز به تسلط بر تمام مهارت‌ها هوش مصنوعی می‌تواند سطح کیفی آموزش را بالا ببرد. این الگو‌‌ها به جای دانش‌آموزان فکر نمی‌کنند بلکه آنها را به سمت ویرایش، نظارت و مدیریت محتوا پیش می‌برند و حتی آنها را وادار می‌کنند بیشتر از گذشته درگیر مباحث شوند. این به دانش‌آموزان اجازه می‌دهد به معمارانی تبدیل شوند که در جست‌وجوی چیزهایی خلاقانه‌تر و جاه‌طلبانه‌تر هستند.

یکی دیگر از زمینه‌هایی که AI در آن می‌تواند بسیار موثر باشد، مهارت‌های نرم است. مهارت‌های نرم بسیاری وجود دارند که آموزش موثر آنها واقعاً دشوار است؛ مانند ارتباطات، تفکر انتقادی و حل مساله. با هوش مصنوعی، یادگیرندگان می‌توانند تاکتیک‌های مختلفی را برای آموزش مهارت امتحان کنند و با دریافت پشتیبانی و بازخورد از یک عامل بلادرنگ مهارت خود را بهبود ببخشند.

کارشناسان بر نکته دیگری هم تاکید می‌گذارند: آنچه معلمان در مورد یادگیری می‌دانند به دلیل محدودیت‌های عملی، در نحوه تدریس آنها منعکس نمی‌شود. برای مثال، معلمان می‌دانند که یادگیری از طریق بحث و مشارکت کلاسی اتفاق می‌افتد اما در عمل هر دانش‌آموز تنها می‌تواند در یک زمان مشخص صحبت کند. هوش مصنوعی این پتانسیل را دارد که از آموزگاران پشتیبانی کند تا امکان 35 مکالمه منحصربه‌فرد با هر دانش‌آموز را ایجاد کنند. این در مورد نیروی کار نیز صدق می‌کند. در یک میزگرد که به‌وسیله مدیر آزمایشگاه اقتصاد دیجیتال استنفورد، و جمعی از استادان و پژوهشگران این دانشگاه در زمینه یادگیری بزرگسالان برگزار شد، شرکت‌کنندگان خاطرنشان کردند که ناتوانی در تشخیص مهارت‌های فرد یادگیرنده، یک چالش مهم در صنعت است. هوش مصنوعی این پتانسیل را دارد که به سرعت مهارت‌های یادگیرنده را تعیین کند، راه‌حل‌هایی را برای پر کردن شکاف‌های مهارتی پیشنهاد بدهد و هر فرد را با موقعیت‌های شغلی که واقعاً به آن مهارت‌ها نیاز دارند، تطبیق دهد.

نیمه ‌تاریک آموزش هوشمند

البته هوش مصنوعی کبریت بی‌خطر هم نیست؛ مانند هر حوزه دیگری این دستاورد بی‌سابقه می‌تواند با ریسک‌هایی در آموزش همراه باشد. برای مثال گفته می‌شود الگو‌‌های آموزشی مبتنی بر AI تنوع فرهنگی را منظور نمی‌کنند. در حال حاضر،ChatGPT  و AI به‌طور گسترده‌تر، متونی را تولید می‌کنند که نمی‌تواند تنوع دانش‌آموزانی را که در یک سیستم آموزشی وجود دارند منعکس کند یا صدای واقعی جمعیت‌های مختلف باشد. این شکاف بزرگ نمی‌تواند یک محیط عادلانه همراه با ارتباط و ایمنی را -به‌ویژه برای گروه‌های محروم یا در حاشیه‌مانده جامعه- ایجاد کند.

انتقاد دیگر آن است که الگو‌‌ها الزاماً متناسب با یادگیری دانش‌آموزان بهینه نمی‌شوند. مثلاًChatGPT  پاسخ‌هایی را به پرسش‌های مختلف می‌دهد، اما این پاسخ‌ها برای بهینه‌سازی یادگیری دانش‌آموزان طراحی نشده‌اند. در واقع الگو‌ها برای ارائه پاسخ‌ها در سریع‌ترین زمان ممکن طراحی شده‌اند، بنابراین محتوا با آنچه از نظر آموزشی مناسب است، در تضاد است؛ خواه این توضیح عمیق‌تر مفاهیم کلیدی باشد یا چارچوبی که برای برانگیختن کنجکاوی و یادگیری بیشتر طراحی شده است. نکته جالب اما ترسناک دیگر آن است که AI می‌تواند پاسخ‌های نادرست را در بسته‌بندی‌های زیبا و فریبنده عرضه کند. یکی از پژوهشگران دانشگاه استنفورد نشان داده است که هوش مصنوعی می‌تواند متن منسجمی تولید کند که کاملاً اشتباه است! آزمایشگاه او معلم مجازی را آموزش داده که وظیفه دارد معادلات جبر را در قالب چت‌بات حل کند و توضیح دهد. چت‌بات مذکور در نهایت محاسبات بی‌نقصی تولید می‌کند که از تکنیک‌های آموزشی باکیفیتی بهره می‌برد اما در رسیدن به پاسخ ریاضیِ درست ناکام است! و در نهایت اینکه، پیشرفت‌ها ممکن است بحران انگیزه را در بخش آموزش تشدید کنند. وقتی هوش مصنوعی بر تمامی مهارت‌های انسانی چنبره بیندازد ممکن است کار به جایی برسد که بسیاری از دانش‌آموزان دیگر ندانند روی چه چیزی باید تمرکز کنند یا ارزش مهارت‌هایی را که خود به سختی به دست آورده‌اند از خاطر ببرند!

آموزش مبتنی بر هوش مصنوعی به همان اندازه که مشوق فرصت‌هاست، با تهدیدهایی همراه است. مجمع جهانی اقتصاد می‌نویسد: امید ما این است که ظهور هوش مصنوعی، مربیان، دانش‌آموزان، والدین و سیاستگذاران را ترغیب کند تا بیندیشند که دانش‌آموزان برای عبور از نااطمینانی، حل چالش‌های پیچیده و شکل‌دهی به آینده‌ای معنادار در یک اقتصاد در حال تغییر، واقعاً به چه مهارت‌هایی نیاز دارند. این به معنای ارائه یک نظام آموزشی است که عاملیت فرد، آگاهی، تفکر انتقادی و مهارت‌های حل مساله، ارتباط و رفاه را تقویت می‌کند. همین حالا هم شاهدیم که ابزارهای هوش مصنوعیِ به‌کار گرفته‌شده از سوی معلمان آموزش‌دیده، تا چه اندازه برای تسریع حرکت به سمت این چشم‌انداز، ارزشمند و موثر هستند. برای رسیدن به این هدف، معلمان باید در مورد نحوه آموزش دانش‌آموزان، اصول اخلاقی، نحوه استفاده مناسب از ابزارهای هوش مصنوعی و نحوه کاهش خطرات بالقوه هوش مصنوعی (به ویژه خطراتی مانند کاهش ارتباط و تعلق انسانی و افزایش تنهایی) آموزش ببینند.

در روزگاری که هنوز اولیا و مربیان بر سر اینکه آیا بچه‌ها مجازند گوشی موبایل یا آی‌پد یا هر ابزار مبتنی بر اینترنت را سر کلاس ببرند یا خیر مشغول مجادله‌اند، این ابزارها دارند به لباس‌هایی تبدیل می‌شوند که می‌پوشیم یا حتی ممکن است در درونمان جاسازی شوند! آن‌وقت می‌خواهیم ورود چه چیزی را به مدرسه ممنوع کنیم؟ به نظر می‌رسد تنها راه باقی‌مانده، به‌روز کردن مدارس برای رویارویی با آینده‌ای است که در آن AI آموزش سنتی را از بیخ و بن زیرورو خواهد کرد.

دراین پرونده بخوانید ...