قفلِ آسانسور جنایت
بارداری چگونه رفتارهای انحرافی و جنایتها را کاهش میدهد؟
جنایت، آسانسور دارد. مهم نیست که در کدام طبقه جهان میایستد، مهم این است که هیچگاه به سرزمین صلح نمیرسد. همیشه درون خود آدمهایی دارد که یا ظالم به ظلم بودهاند یا کوچکْ بدنامهایی که جوجهها را هیولا کردهاند و زندان را ندامتگاه زنان و مردان بدنام زمین. زمینی که استثنا ندارد در به حافظه سپردن آدمهایی که خاکش را جای بدی کردهاند برای زندگی و هر روز چکلیست «جنایتکاران آسانسورسوارش» را طولانیتر میکنند. به قدری طولانی و سنگینوزن که دامنه جنایات را از اسبدزدی «مایرا بل شرلی» معروف به بِل خوشگله تگزاسی و «سام استار» شوهر سرخپوستش در قرن نوزدهم به مُثلهکردن، تروریسم و نسلکشی رساندهاند، فقط در سال 2021-2020، پاکستان را با سهم 2 /15درصدی به رتبه اول نسلکشی دنیا عادت دادهاند، تَنِ مردمِ هند و یمن را با نرخ 4 /14 و 12 درصد، در رعبِ قربانی شدن و قتلعام هر روز میلرزانند، مردم آفریقا را با بیش از هفت هزار حمله غیرنظامی وحشیانه، درمانده کردهاند؛ با 10.172 حمله تروریستی، به دلایل ایدئولوژیک-سیاسی و با تیراندازی (40 درصد)، مینهای دستساز (15 درصد) یا بمباران تاکتیکی (20 درصد)، جانِ 29389 نفر را گرفتهاند و البته که این همه ماجرا نیست.
زنکُشی وحشیانه
در سال 2021، به استثنای لیختناشتاین (با کمترین میزان زندانی در جهان)، روسیه با 1 /328 زندانی به ازای هر 100 هزار نفر و پس از آن ترکیه با 4 /325 زندانی، بالاترین میزان حبس را در میان کشورهای اروپایی داشتند و فرانسه و انگلستان به ترتیب با نرخهای 9 /92 و 5 /131، رکورددار جهان بودند. از ماه می 2021 تاکنون، ایالات متحده با 639 زندانی به ازای هر 100 هزار نفر از جمعیت کشورش، بالاترین میزان زندانی را دارد و السالوادور، ترکمنستان، تایلند و پالائو، فهرست پنج کشور اول زندانیان دنیا را تکمیل کردهاند. در سال 2021، حدود 11450 قربانی قاچاق انسان در آفریقا شناسایی شده و در آسیای جنوبی و مرکزی این رقم بسیار بالاتر و بیش از 38400 قربانی بوده است. در اروپا و در همان سال، با فاکتورگیری لوکزامبورگ (با نرخ تنها 32 /0 قتل) از فهرست کشورهایی که بیشترین قاتلها را دارند؛ کشورهای منطقه بالتیک بالاترین میزان قتل را ثبت کردهاند. از میان آنها، لتونی بالاترین نرخ را دارد و تقریباً به 9 /4 در هر 100 هزار نفر رسیده است. السالوادور، خطرناکترین کشور جهان برای زندگی است. زامورا در مکزیک، شهرِ قاتلانِ آمریکای لاتین نامیده میشود. حداقل 356 نفر در مصر به اعدام محکوم شدهاند و چین، بیش از هزار حکم اعدام برای یک سال را ثبت کرده است. هندوراس به بالاترین نرخ زنکشی در تاریخ رسیده است و به ازای هر 100 هزار زن، پنج نفرشان فقط به خاطر زن بودن کشته شدهاند. در برزیل بیشترین تعداد زنکشی در منطقه آمریکای مرکزی رخ داده است. به 73 هزار زن در انگلستان و ولز، در هر سال و گاهی حدود 230 مورد در هر روز و در زیمباوه هر 90 دقیقه به یک زن، تجاوز شده است. چهار درصد از مردان و 40 درصد از زنان آفریقای جنوبی با 500 هزار مورد در هر سال، مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند که بیش از 41 درصد تجاوزها به دختران خردسال و کودک بوده، 15 درصد قربانیانِ متجاوزها، زیر 11 سال سن داشتهاند و فقط تعداد تجاوزهای جنسی به زنان و دختران زیر 18 سال این منطقه در سال قبل 24892 مورد بوده است. به غیر از استرالیا و نیوزیلند که مردان با 91 درصد، سهم بیشتری از قربانیان قاچاق جنسی را داشتهاند؛ 88 درصد قربانیان قاچاق جنسی در تمامی مناطق جهان، زنان بودهاند که با خشونت به آنها تجاوز شده است، 11 /8 درصد ابزارهای کنترلی مورد استفاده قاچاقچیان، آزار روانی به فجیعترین شکل ممکن بوده و 97 درصد متجاوزان بدون پیگرد قانونی، فرار کردهاند. حداقل 200 میلیون زن و دختر 15 تا 49ساله در 31 کشور جهان -که نیمی از آنها در غرب آفریقا واقع شدهاند- به اجبار مردان و با خشونت که به استدلال سازمان ملل دستکمی از جنایت ندارد و نوعی مُثله انسانی است، ختنه شدهاند. آفریقای جنوبی، برزیل، مکزیک، جمهوری دومینیکن، مصر، مراکش، هند و تایلند، در سال 2022 به خطرناکترین کشورهای جهان برای زنانِ مسافرِ تنها از حیث شاخص خطر و امنیت خیابانی، تجاوز، خشونت و قتل عمد، تبدیل شدهاند. هزینههای تجاری جرائم سازمانیافته و مافیاییمحور منجر به خشونت و جنایت تا ماه آگوست 2022، حداقل در 20 کشور جهان به بالاترین میزان خود رسیده است و البته الگویی قوی و مستند از شرایط و تکامل اجتماعی در زندگی جنایتکارانه و خشن، خبر از شکلگیری دنیایی از «جنایتکاران خشن و متفاوتِ» «نسل Z» میدهد.
مراحل ساخت خلافکار نسل Z
الگوی تکاملی پاتریک اف فاگان، روانشناس بالینی و تحلیلگر قانونگذاری خدمات انسانی و همکارِ ویلیام اچ جی فیتزجرالد، پژوهشگر ارشد مطالعات خانواده در بنیاد هریتیج واشنگتن دیسی، نشان میدهد، «وقتی یک کودک در خانوادهای جنایتکار یا خانوادهای که پدر، مادر را رها کرده یا احتمال جدایی آنها در سه سال اول زندگیشان بسیار بالاست، به دنیا میآید، در سالهای حساس اولیه زندگیاش به مادر وابستگی پیدا نمیکند. تنها میماند، متخاصم، مضطرب و بیشفعال میشود، گاه به علت مواجه شدن با بزرگسالانی که اغلب در حال نزاع هستند تا ناامیدی خود را به صورت فیزیکی تخلیه کنند، مورد تجاوز قرار میگیرد، در مرحله اول زندگی برچسب مشکل رفتاری میخورد و این انگِ رفتاری-اجتماعی سطح پرخاشگری در او را بالا میبرد. در مرحله دوم که میتوان بدان عنوان تبدیل «باند جنینی به انتزاع اجتماعی» را داد، رفتارهای او همچنان و به سرعت رو به وخامت میرود. نیازهایش را با استثمار دیگران تامین میکند. در پنج یا ششسالگی مادرش را میزند. در کلاس اول، رفتار پرخاشگرانه او را از دیگر کودکان دور میکند و دچار «طرد ِکودکان سالم» میشود. در میان دیگر کودکان متخاصم و مشابه به خود مقبولیت مییابد. در یادگیری مفاهیم اجتماعی و اخلاقی کاملاً شکست میخورد. نمرات تحصیلیاش افت میکند. از کلاس و بقیه بچهها در آموزش و یادگیری هنجارها عقب میماند. علاقهاش به مدرسه را از دست میدهد. از معلمان و سیستم آموزشی متنفر میشود. در سایه نظارتِ ضعیف خانوادگی، گرایش به رفتار پدرانه برای جبران نبود پدر یا جانشینی او پیدا میکند. سمتوسوی پرخاشگرانه زندگی آتی او دچار تکانههای باورپذیری بیشتری میشود و آمادگی ورود به یک باند خلافکار را مییابد. به گونهای که در سن 11سالگی، درصدد تثبیت عادتها و نگرشهای بد خود برمیآید. در 15سالگی، مرتکب رفتارهای بزهکارانه یا حتی جنایتکارانه خواهد شد. به زندگی مخفی با همسالانِ همگن گرایش خواهد یافت. مواد مخدر و الکل بهانه جبران نداشتهها یا دلیل قدرتبخشی به او میشود. به دخترهایی بزهکار یا شبیه به مادرِ خود گرایش پیدا میکند یا چنانچه دختر باشد، از خانه فرار خواهد کرد و عملاً برای تبدیل شدن به یک جنایتکارِ تمامعیار به سطح آمادگی بالایی میرسد. به نحوی که برای دفاع از خود، سلاح یا مجموعه سلاحهایی گرم یا سرد خواهد خرید. برای استثمار اطرافیانش، به خشونت متوسل خواهد شد. در یک یا چند شاخه از جرائم متخصص میشود و هر نوع رفتار ناپسندی را تجربه میکند. حتی ممکن است به خود آید و ببیند دوستدختر 15 یا 16ساله او باردار است؛ در حالی که او نه آماده تشکیل خانواده است و نه از نظر گروه همسالانش، اجازه چنین کاری را دارد. و اینجاست که داد و فریادها و رفتارهای خشونتبار که میتواند همراه با خشونتهای شدید فیزیکی باشد، به او کمک میکند تا از اشتباه مرتکبشده خلاص شود و شریک جنسی خود را ترک یا او را متواری کند. کاری که نیاز به جبران دارد و از اینرو با جنایتهای بیشتر این خلأ عاطفی و رفتاری را پر میکند. باند تشکیل میدهد. منطقهای برای ارتکاب جرائم مشخص کرده و آن را سازماندهی میکند. چنانچه در رفتار بزهکارانه یا مجرمانه خود موفق باشد و در جرم و جنایت متخصصانه رفتار کند؛ سرکرده گروههای کوچک یا بزرگ خلافکاری میشود. شیوههای فرار از دست قانون را در نظام آموزشی خلافکاران و مجرمان میآموزد. از فناوری و تخصصهای سایبری برای پوششدهی گروههایِ تحت نظارت و توسعه جرائم خود استفاده میکند و تا آخر عمر یا یک جنایتکارِ متخصص در جرم انتخابی خود میماند یا میهمان زندانها میشود یا جانش را در این راه از دست میدهد. در حالی که به واسطه برخورداری از یک خانواده سالم از حیث اخلاق و رفتار، پیوندهای اجتماعی امن و بازسازی نهادی خانوادههای فروپاشیده، میتوان در هر یک از این مراحل پنجگانه، جان و آینده هزاران کودک را نجات داد و مانع از شکلگیری «نسل Z خلافکار و مجرمِ تکنولوژیمحورِ باهوش» شد. همان ادعایی که مطالعات ماکسیم ماسنکوف، استادیار دانشکده مدیریت دفاعی- گروه اقتصاد مونتری و متخصصِ «اقتصاد کار، جرم، جنایت و اقتصاد رفتاری» و ایوان کی رز، استادیار گروه اقتصاد کنتسیگریفین در دانشگاه شیکاگو و پژوهشگر متمرکز بر «اقتصادکار، سرمایه انسانی، تبعیض و جرم»، آن را تایید و اثبات کردهاند و نتیجه پژوهش آنها، «بارداری، نقطه عطف کاهش جرائم» به عنوان جدیدترین یافتههای قرن در حوزه واکاوی روابط بین «تشکیل خانواده، جرم و جنایت»، میتواند راهگشای نهادهای بینالمللی باشد.
پسرهای انگیزهساز
مطالعه ماسنکوف و کی رز، به عنوان بزرگترین مطالعهای که تاکنون در ایالات متحده انجام شده است، با استناد بر تحلیل دادههای بیش از یک میلیون والد بر مبنای اطلاعات دموگرافیک، ازدواج و طلاق، نوع جرم و دستگیری، سن بارداری، نوع و تعداد فرزند، ختم بارداری، مردهزایی، مهاجرت و خشونت، که اطلاعات مرتبط با آنها طی بازه زمانی سالهای 1980 تا 2015، بین گروه سنی 15 تا 45 سال و از پایگاههای دادهای سوابق جنایی واشنگتن، وزارت اطلاعات امور خارجه واشنگتن (DOC)، وزارت بهداشت آمریکا (DOH)، به دست آمده است، نشان میدهد: در 70 درصد مادران 27ساله و پدرانی که 28 سال سن دارند، برای اولینبار صاحب فرزند میشوند، بلافاصله بعد از ازدواج صاحب فرزند شده و اغلب سفیدپوست هستند (10 درصد آنها، اسپانیایی یا آسیاییتبار هستند) یا آنهایی که درآمد پایینتری دارند و نمیتوانند حتی از طرحهای حمایتی مانند «برنامه تغذیه مکمل ویژه برای زنان، نوزادان و کودکان» (WIC)، بهره ببرند، شروع بارداری، احتمال دستگیری مردان -که قبل از تولد نوزاد یا بارداری همسرشان 34 درصد در مقابل احتمال 19درصدی زنان با حداقل یک اتهام کیفری بیشتر بوده است- را تا 20 درصد به صورت مداوم کاهش میدهد و برای مادران، دستگیریهای جنایی را در چند ماه اول بارداری به شدت کم کرده و تا سه سال پس از تولد و حدود 50 درصد پایینتر از سطح قبل از بارداری، ثابت نگه میدارد. در واقع با آنکه پویاییهای اجتماعی عامل اساسی در تعیین جرائم هستند و تعاملات در محلهها و سطح ارتباط با همسالان بالقوه و جنایتکار میتوانند مسیرهای جنایی را بهطور معناداری تغییر دهند، اما والدشدن به عنوان یک «نقطه عطف» با قدرت کاهش رفتار مجرمانه از طریق مسوولیتهای اضافی که با پیوندهای اجتماعی جدید همراه است، میتواند به نحوی عمل کند که پدران با سوابق کیفری تصمیم بگیرند برای رهایی از زندان رفتاری مثبت در پیش گرفته، مصرف مواد مخدر را کنار گذاشته یا حتی، آن گروه از آنها که قبلاً درآمدی نداشتهاند با تغییر شکل بنیادی فعالیتی و در پاسخ به بارداری همسرانشان، به جایی برسند و به گونهای متحول شوند که تا به خود میآیند ببینند یا راننده تاکسی شدهاند یا فروشندهای دقیق یا صاحب شغلی در بخش بهداشت و درمان و البته پسر یا دختر بودن فرزندشان نیز آستانه این تغییرات را دچار تکانههای غیرقابل باوری کرده است، آنچنان که پسر بودن فرزندشان آنها را قویتر تحت تاثیر قرار داده، به عاملی اثرگذارتر برایشان تبدیل شده و از ارتکاب جرم و جنایت منصرفشان کرده است. اثرپذیری که البته در زنان و مادران، قابلیت معناسازی و تفسیر ندارد و صرفاً خود مادر شدن و بارداری است که محرک تحول رفتاری در دو بعد فردی و اجتماعی میشود نه جنسیت نوزاد.
جداییهای جرمزا
مطابق با پنلها و شاخصههای اثرگذار بر ترک رفتارهای بزهکارانه و مجرمانه مادران و بر اساس دستهبندی موسسه سیاست عمومی ایالت واشنگتن، اگر جرائم را به چهار گروه تقسیم کنیم، 1- جرائم اقتصادی مانند سرقتهای درجه دو و سه یا جعل اسناد مالی، 2- جرائم مواد مخدر، 3- جرائم ناشی از مصرف مشروبات الکلی به ویژه برای افراد زیر سن قانونی و رانندگی تحت تاثیر آنها که به تخریب و آسیب مالی گسترده منجر میشود و 4- دستگیریهای ناشی از خشونتهای شدید خانگی؛ نرخ بازداشت در دوران 9ماهه بارداری زنان در تمامی این جرائم به صورت 100 درصد کاهش مییابد و بعد از تولد با بازگشتی اندک در برخی از مادران همراه است؛ به نحوی که در این سیر بازگشتی در حوزههای جرائم اقتصادی، مواد مخدر و جرمهای ناشی از مصرف مشروبات الکلی، کاهش 50درصدی دستگیری قبل از بارداری مشهود است و تا سهسالگی نوزاد این روند کاهشی همچنان ادامه مییابد. علاوه بر آن و چنانچه در کنار شوک بارداری، شوکهای دیگری مانند شروع یک رابطه عاشقانه مکمل حاملگی زنان شود، نرخ دستگیری ناشی از مصرف مشروبات الکلی به ویژه چون مادران پس از تولد اولین فرزندشان بیشتر رانندگی میکنند، در زنانی که در سن 20سالگی مادر شدهاند -با نظر به مشاهدات برای تمامی 69539 نفر منتخب در این بخش از مطالعه- با کاهش بیش از 50 درصد میتواند همراه باشد. با این توضیح که این کاهش برای فرزندان دوم، باروریهای ناموفق، ختم بارداری و افزایش سن پدر و مادر، کمی کمتر خواهد شد. در مقایسه با تولد اول در مرز 25 تا 30 درصد میماند و در بخش خشونتهای خانگی، نرخ جرائم و دستگیریها از 7 /1 به 1 /3 درصد افزایش مییابد؛ در حقیقت زنان باردار در دومین دوره بارداریشان سطح بیشتری از خشونت از سوی مردان را تجربه میکنند، بیشتر مایل به طلاق شده و تا قبل از صدور حکم طلاق، حتی با خشونتهای فیزیکی و روحی مضاعفی مواجه میشوند. کمااینکه، انحلال زناشویی و عدم وابستگی زوجها به یکدیگر و واکنش به تغییرات غیرمنتظره حاصل از جدایی، میتواند الگوهایی واضح از افزایش نرخ دستگیریهای خشونت خانگی و قتل غیرعمد را نشان دهد و بر این یافته صحه بگذارد که گرچه تجربه فرزندآوری را نمیتوان با مداخلهای ترکیبی از متغیرها، همواره به سوی نتایجی یکسان سوق داد اما بیشک، پیوندهای خانوادگی و اجتماعی میتوانند به انسجام و وابستگی متقابل بینجامند و منبع حمایتی قوی برای مبارزه با جرائم به ویژه اعتیاد به مواد مخدر و الکل باشند و از میزان جنایتهای ناشی از آنها بکاهند. نیازی که میتواند شاخص صلح در جهان را افزایش دهد و به زنان این سیاره عمر بیشتری ببخشد.