باورها و صداقت
باورها چگونه به سازگاری رفتاری منجر میشوند؟
باورهای ذهنی برای استنتاج اقتصادی بسیار مهم هستند، با این حال عامل «رفتار» هم میتواند استنباط را به چالش بکشد. پیشفرض مقاله این است که برانگیختن باورها باید نهتنها از لحاظ نظری، بلکه در یک مفهوم رفتاری بالفعل نیز با انگیزه سازگار باشد. دو شرط برای سازگاری انگیزههای رفتاری وجود دارد: اول آنکه در استنباط، اطلاعات در مورد انگیزهها، انحراف از گزارش درست را افزایش میدهد و دوم آنکه در یک انتخاب محض بر روی مجموعه انگیزهها، بیشتر آنها دارای تئوری انحراف هستند. علاوه بر این، با مستندات موجود نشان داده میشود که انحرافها سیستماتیک و مغرضانه هستند و باورهای برانگیخته اساساً استنتاج را تحریف میکنند (JEL D83, D91).
اطلاعات مربوط به باورهای فردی برای توانایی ما در استنتاج تصمیمهای اقتصادی بر یک محور است (2004، Manski). در نبود اطلاعات در مورد آنچه مردم فکر میکنند و انتظار دارند، اغلب نمیتوانیم بین مدلهای جایگزین انتخابی، تمایز قائل شویم، محدودیتهای عقلانیت را بسنجیم یا مفاهیم جدید تعادل را آزمایش کنیم. همچنین باید گفت در حالی که باورهای فردی اهمیت واضحی دارند، دستیابی به آنها ساده نیست.
محققان در این پژوهش افراد را تشویق میکنند تا باورهای خود را درست و صادقانه گزارش کنند (با قوانین سازگار انگیزشی که از قوانین ناسازگار بهتر عمل میکنند) (نلسون و بسلر 1989؛ پالفری و وانگ 2009؛ شوتر و تروینو 2014). و اینها به نوبه خود بر برانگیختن چیزی به غیر از انگیزهای که به آن اشاره شد، غالب میشوند. در حالی که شواهد تجربی مزیت برانگیختگیهای سازگار با انگیزه را نشان میدهد، کمتر مشهود است که انگیزههای ارائهشده در برانگیختن باور واقعی شرکتکنندهها موفق باشند. برای شناسایی باورها از طریق انتخاب آشکار، برای هر باور ممکن، یک انتخاب متناظر در مکانیسمی وجود داشته که بهطور منحصربهفردی هدف عامل را به حداکثر میرساند.
استدلال این است که برای اطمینان از عمل صادقانه، مکانیسمهای استنباط نهتنها باید با انگیزه در مفهوم نظری صرف سازگاری نشان دهند، بلکه در یک مفهوم رفتاری نیز باید سازگار باشند. برای ارزیابی، دو شرط ضعیف برای سازگاری انگیزههای رفتاری پیشنهاد شده، که اطلاعات در مورد مشوقهای مستقر، مکاشفه واقعی را افزایش میدهند. اکثر شرکتکنندگان، وقتی با مشوقهای خالص روبهرو میشوند، نتیجهای را انتخاب میکنند که بهطور منحصربهفردی این مکانیسم (یعنی الزام سازگاری با انگیزه رفتاری برای یک نماینده) را به حداکثر میرساند.
برای نشان دادن این موضوع، ما برانگیختن باورهای پیشرفته را با قانون امتیازدهی دوتایی (BSR) بررسی میکنیم؛ بهعنوان جایگزین امیدوارکنندهای برای استنباطهایی که مستلزم بیطرفی ریسک هستند، در واقع، برای هر تصمیمگیری که شانس کلی برنده شدن یک جایزه را به حداکثر میرساند.
علاوه بر اینکه انگیزه، مجموعه وسیعتری از ترجیحات را دربر میگیرد، شواهد تجربی اولیه نشان میدهد که BSR با اختلاف ناچیزی از قانون امتیازدهی درجه دوم، بهتر عمل میکند (Hossain and Okui 2013؛ Harrison and Phillips ، 2014). مفروضات نظری ضعیف و شواهد برای عملکرد نسبی برتر، به سرعت BSR را به استنباط ترجیحی تبدیل کرده است. با این حال، شواهد محدودی در مورد اینکه آیا آزمودنیها به شیوهای صادقانه رفتار میکنند وجود دارد و الگوهای گزارشدهی محافظهکارانه که شکستها را در استنباطهای امتیازدهی درجه دوم شناسایی میکنند نیز در این میان مورد بررسی قرار میگیرند. در استخراج BSR مواردی شناسایی شده است. به عنوان مثال، با وجود استاتیک مقایسهای کیفی برای باورهای منعکسکننده رفتار، گزارشهای استخراجشده بیش از حد محافظهکارانه به نظر میرسد.
ما بررسی میکنیم که آیا مشوقهای ارائهشده در BSR به افشاگری صادقانه منجر میشود یا خیر و در انجام این کار نیاز به استنباط برای ارضای شرایط ضعیف برای سازگاری انگیزههای رفتاری داریم یا نه.
پژوهش با این سوال شروع میشود که آیا مشوقهای BSR -بهویژه، دانش شرکتکنندگان از مشوقهای کمی دقیق ارائهشده- گزارشدهی صادقانه را تشویق میکند یا خیر؟
یافته اصلی این است که اطلاعات در مورد مشوقهای ارائهشده گزارشهای نادرست را افزایش میدهد و باعث سوگیری سیستماتیک نسبت به مرکز میشود. بعداً، ما مستقیماً مشوقهای BSR را ارزیابی میکنیم و متوجه میشویم که اکثر شرکتکنندگان، وقتی انتخابی به آنها داده میشود، در انتخاب نتیجهای که فرض میشود بهطور منحصربهفرد تحت مکانیسم حداکثری قرار میگیرند و شکست میخورند. در نهایت، ما تاثیر قابلتوجهی بر استنتاج استفاده از گزارشهای مبتنی بر مرکز تحت مکانیسم را نشان میدهیم و به اشتباهات بالقوه استفاده از استخراجهایی که شرایط ضعیف را در سازگاری با انگیزه رفتاری نقض میکنند، اشاره میکنیم.
با برانگیختن باورها در چهار رفتار متمایز که صرفاً اطلاعات شرکتکنندگان را در مورد مشوقهای BSR متفاوت میکند، پژوهش ادامه داده شده است. یک چالش برای بررسی اینکه آیا اطلاعات مربوط به انگیزههای کمی مکانیسم، حقیقتگویی را تشویق میکند یا خیر؛ این است که ما باورهای واقعی شرکتکنندگان را نمیدانیم. از اینرو، برای ارزیابی پیامدهای ارائه اطلاعات در مورد مشوقهای BSR، با ارزیابی گزارشها نسبت به یک هدف قبلی شروع میکنیم. در حالی که مطالعه ما موارد پسینی را نیز نشان میدهد که الگوهای مشابهی را نشان میدهند، تمرکز ما بر برانگیختن احتمال قبلی القایی است- جایی که میدانیم یک شرکتکننده با انگیزه خوب باید چه چیزی را گزارش دهد.
اولین رفتار ما، یک رفتار اطلاعات پایه، اطلاعات کمی شفاف در مورد مشوقها ارائه میدهد. به شرکتکنندگان گفته میشود که شانس برنده شدن آنها با گزارشدهی صادقانه به حداکثر میرسد، و توضیحی درباره نحوه اجرای مکانیسم BSR، اطلاعات عددی ساده در مورد بختآزماییهای ارائهشده برای همه پاسخهای موقت، و بازخورد پایان دوره ارائه میشود.
رفتار اطلاعاتی انحرافات مکرر و قابل توجهی را در گزارشهای قبلی نشان میدهد- جایی که ما هرگونه انحراف از القایی از پیش را نادرست مینامیم؛ غیرمرکز نسبت به اولویتهای مرکزی، و جهت انحرافات «کشش به مرکز». سه روش باقیمانده به تشخیص اینکه آیا گزارشدهی مبتنی بر مرکز از سردرگمی در مورد وظیفه گزارشدهی ناشی میشود یا از مشوقهای BSR مورد استفاده در استخراج، کمک میکند. محدودیتهای شناختی، انگیزههای پوششدهی، و انگیزههای ثابت، همگی عواملی هستند که میتوانند به گزارشدهی متمرکز بر اساس BSR.5 منجر شوند. برای نشان دادن این موضوع، یک شرکتکننده در آزمایش ما را در نظر بگیرید که از او خواسته شد حدس بزند کدام یک از دو کوزه بهطور تصادفی انتخاب شده است (یک کوزه قرمز یا یک کوزه آبی).
با این حال، تصمیمگیرندگان با انگیزه پوشش ریسک یا کسانی که برای کاهش قرعهکشی مرکب تلاش میکنند، میتوانند به سمت گزارشهای متمرکزتر کشیده شوند. علاوه بر این، این کشش به مرکز میتواند با اطمینان از این باور تشدید شود. نکته مهم این است که هزینه انحرافات از پیش تعیینشده و تئوریشده برای کسانی که وسوسه میشوند توسط یک گزارش متمرکزتر بسیار ناچیز است.
برای بررسی اینکه آیا مشوقهای BSR به گزارشدهی مبتنی بر مرکز تلقی اطلاعاتی منجر میشوند، ما دو اصلاح رفتار را به کار میگیریم: یکی تکمیل اطلاعات انگیزشی کمی ارائهشده و دیگری حذف آن. در اولین اصلاح، رفتار بختآزمایی کاهش ترکیب (RCL)، ما به شرکتکنندگان یک ماشینحساب ارائه میدهیم تا به آنها کمک کنیم شانس برنده شدن در جفت لاتاری پیشنهادی را کاهش دهند. در حالی که رفتار RCL به کاهش نرخ گزارشهای نادرست کمک میکند و اثر کشش به مرکز را حذف میکند، گزارشهای نادرست همچنان با نرخهای بالا به وجود میآیند و احتمال بیشتری در مورد قبلیهای غیرمرکز باقی میمانند. در مقابل، هنگام حذف تمام اطلاعات کمی از BSR مشوقهایی که در رفتار بدون اطلاعات ما وجود دارد، نرخ بسیار پایینتری از گزارشهای نادرست و هیچ سوگیری سیستماتیکی در گزارشدهی پیدا نمیکنیم.
مقایسه ما از روشهای «اطلاعات در مقابل بدون اطلاعات» (از این پس «اطلاعات-بدون اطلاعات») نشان میدهد که شرکتکنندگان تکلیف در دست انجام را درک میکنند -زیرا در غیاب اطلاعات کمی درباره مشوقها، اولویتهای القایی را با نرخهای بالا گزارش میکنند- و آن مرکز-گزارش مغرضانه از اطلاعات ارائهشده در مورد مشوقها نتیجه میگیرد.
در مرحله بعد، ما یک رفتار بازخوردی انجام میدهیم تا این یافتههای نادرست را بررسی کنیم که اطلاعات مربوط به BSR مشوقهای اساسی و سیستماتیک گزارشها را سوگیری میکند. در حالی که مقایسه اطلاعات-بدون اطلاعات ما تاثیر اطلاعات انگیزشی را بین آزمودنیها نشان میدهد، رفتار بازخورد در عوض پاسخ درون آزمودنی را با استفاده از افشای تدریجی اطلاعات انگیزشی (از طریق بازخورد پایان دور در مورد قرعهکشیهای بهدستآمده) ارزیابی میکند. دریافتیم که گزارشهای نادرست با همان نرخ پایین در رفتار بدون اطلاعات شروع میشود، با کسب اطلاعات تدریجی شرکتکنندگان در مورد انگیزههای کمی، این میزان افزایش مییابد، و در نهایت به سطح گزارشهای نادرست در رفتار اطلاعاتی میرسد. با تایید یافتههای اولیه خود، میبینیم که این اطلاعات در مورد مشوقهاست که به گزارشدهی مغرضانه مرکز منجر میشود.
برای ارزیابی تاثیر یافتههایمان، برنامههای قبلی BSR را بررسی میکنیم و متوجه میشویم که اکثریت آنها اطلاعاتی در مورد انگیزههایی با پتانسیل ایجاد گزارشهای مغرضانه مرکز ارائه میدهند. برای درک تاثیر بر استنباط چنین گزارشهایی، ابتدا یک مدل نظری ساده را بررسی میکنیم، و دوم، بزرگی اثر استنتاجی را با تکرار مقاله Niederle و Vesterlund (2007)، (از این پس NV) در مورد جنسیت و رقابت بررسی میکنیم. ما مطالعه را با استفاده از BSR تکرار میکنیم تا باورهای ذهنی را در مورد رتبهبندی مسابقات، با استفاده از رفتارهایی با و بدون اطلاعات کمی در مورد مشوقها استخراج کنیم. بنابراین، از طریق طراحی اطلاعات بدون اطلاعات، تاثیر اطلاعات بر انگیزهها و تاثیر بالقوه گزارشدهی مبتنی بر مرکز را ارزیابی میکنیم.
با انتزاع از باورهای استخراجشده، هر دو تکرار منعکسکننده یافته NV اصلی هستند که مردان بیشتر از زنان رقابت میکنند. با این حال، هنگام استنباط که عاملی در اعتقادات است، تفاوتهای رفتاری آشکار میشوند. رفتار NV-No-Information بهطور کامل یافتههای اولیه را تکرار میکند که مردان بیش از زنان اعتمادبهنفس دارند و این شکاف در اعتمادبهنفس به توضیح شکاف جنسیتی در ورود به مسابقات کمک میکند. در عوض با نگاهی به رفتار NV-Information، باورهای برانگیخته سوگیری در مرکز به نظر میرسند، و (در تقابل با نتایج اولیه) متوجه میشویم که هیچ شکاف جنسیتی در اعتماد وجود ندارد و این اطمینان کمکی به توضیح شکاف جنسیتی در ورود به مسابقات نمیکند. بنابراین، تکرار ما نشان میدهد که اطلاعات در مورد مشوقهای BSR میتواند به یک نتیجه کیفی متمایز منجر شود- در اینجا در شرایطی که میتواند سیاستهایی را که هدف آن رسیدگی به پیشرفت زنان است، تحت تاثیر قرار دهد.
در نهایت متوجه میشویم که اکثریت بزرگی از شرکتکنندگان در انتخاب نتیجهای که فرض میشود منحصربهفرد است، شکست میخورند. در عوض، انحرافات به سمت مرکز حرکت میکنند، مطابق با سوگیری مرکز مستندشده در استنباط، که نشاندهنده انگیزهها به عنوان علت اصلی گزارشهای سوگیری مرکز است.
پس ساختار مقاله به شرح زیر است: بخش I طرح و نتایج ما را از رفتار اطلاعات ارائه میکند که در آن شرکتکنندگان اطلاعات دقیقی در مورد انگیزههای کمی دریافت میکنند. بخش دوم نتایج اطلاعات را با نتایج دو روش مقایسه میکند، یکی که تمام اطلاعات مربوط به مشوقها را حذف میکند، و دیگری که یک ماشین حساب اضافه میکند تا به کاهش قرعهکشی ترکیبی ذاتی BSR کمک کند.
نتایج
ما با ارزیابی اینکه آیا اطلاعات در مورد مشوقهای ارائهشده تحت استناد BSR گزارشهای صادقانه را افزایش میدهد یا خیر، شروع میکنیم. چهار رفتار اولیه را برای ارزیابی باورهای برانگیخته از یک هدف قبلی و بررسی پاسخ به اطلاعات در مورد مشوقها انجام میدهیم. محیط در هر چهار رفتار ثابت نگه داشته میشود. دانشجویان مقطع کارشناسی برای شرکت در یک کار تصمیمگیری فردی در آزمایشگاه اقتصاد تجربی پیتسبورگ (PEEL) استخدام شدند. هر رفتار شامل سه جلسه جداگانه (با هدف استخدام 20 شرکتکننده در هر جلسه) بود. رویههای آزمایش، تعداد دورهها، سناریوهای باور برانگیخته، و همچنین مشوقهای ارائهشده، همگی در سراسر رفتارها ثابت بودند. از نظر توضیح، ما ویژگیهای مشترک محیط آزمایشی را با معرفی رفتار اطلاعات توصیف میکنیم.
گزارشهای پسین
تجزیه و تحلیل ما بر استنباطهای قبلی القایی متمرکز شده است، زیرا این بهترین معیار را برای گزارش صادقانه ارائه میدهد، هیچ نگرانی در مورد توانایی شرکتکنندگان برای انجام بهروزرسانی بیزین (مکتب بیزین در علم آمار که در آن علاوه بر مشاهدات، اطلاعات و باورهای اولیه محقق نیز مهم هستند) وجود ندارد. با این حال، ممکن است زمانی که ما در حال برانگیختن باورهایی هستیم که بهطور عینی شناختهشده نیستند، یا نیاز به تلاش برای شکلگیری آنها داریم، اطلاعات محرک کمی، گزارش دقیق را تشویق کند.