آینده صنعت روزنامهنگاری
چشمانداز روزنامهنگاری چگونه بهبود پیدا میکند؟
روزنامه مولفه بیبدیل سیاست است. به عقیده صاحبنظران، برای دموکراسیهای مدرن، روزنامهها نقشی حیاتی دارند. آنها مسوولیتپذیری رهبران سیاسی را راستیآزمایی و مشارکت مدنی را تقویت میکنند. با این حال در دو دهه اخیر در آمریکا، روزنامههای محلی در تقابل با شبکههای اجتماعی و سایر منابع جدید تولید محتوا با چالش مواجه شدهاند، امری که چرخه ویرانگر کاهش مخاطبان و درآمد آنها را به دنبال داشته است. در این کارزار، غلفت رایدهندگان نیز از موضوعات سیاستی بیشتر شده، روندی که با افزایش ملیگرایی در سیاست آمریکا مرتبط است. به عنوان یک مثال ساده، رایدهندگان بیتفاوت به فرد کاندیدا و برنامههای او، رای خود را در حمایت از یک حزب سیاسی به صندوق میاندازند. اما چه عواملی باعث این تحولات شده است؟ تاکنون اغلب مطالعات در پاسخ به این پرسش بر نقش تغییرات در ترجیحات مصرفکنندگان تمرکز داشتهاند. در این رابطه سه اقتصاددان به نامهای مایکل ایوِنس از موسسه فناوری کالیفرنیا (کالتک)، سابرینا هوول و آرپیت گوپتا از مدرسه کسبوکار استرن دانشگاه نیویورک به یک تغییر مهم طرف عرضه اشاره کردهاند: ورود سرمایهگذاران بورسی -بخش خصوصی- در صنعت روزنامه. از سال 2002 تا 2019 سهم روزنامههایی که مالک آنها صندوقهای سهام خصوصی بودند از 5 به 23 درصد افزایش یافت. گفتنی است در سراسر جهان، روزنامهها نوعاً تحت مالکیت دولت یا بنگاههای خانوادگی هستند. دژانکو و همکارانش در مطالعهای (2003) با تاکید بر این الگو نشان دادند برخی منافع، نظیر شهرت و اثرگذاری، دلیل تمرکز مالکیتهای مذکور در صنعت رسانه است. در مورد مالکیت سهامی -بخش خصوصی- اما قضیه کاملاً فرق دارد و مدلی متفاوت حاکم است، مدلی که در آن هدف اصلی افزایش فوری ارزش و حداکثرسازی سود بنگاه است. این تغییر مالکیتِ هزینهکاه روزنامهها، با انتقادات تندی در رسانههای خبری همراه بوده است. در این دیدگاه، پیگیری یکجانبه سود سهامداران -که در مالکیت سهامی نسبت به سایر انواع مالکیت قویتر است- موجب پوشالی شدن اخبار محلی و در نتیجه آن کمرنگ شدن کارکرد نظارتی روزنامهها و کاهش مسوولیتپذیری دولت میشود. از منظر دیگر، مالکیت سهامی بخش خصوصی به سرمایهگذاری در فناوریهای دیجیتالی و بهبود کارایی منجر میشود، اتفاقی که نهتنها به بقای روزنامهها در محیط جدید میانجامد بلکه زمینهساز رشد و شکوفایی نوین آنها میشود. به عنوان مثال، روزنامه منتشره شرکت سهامی خاص «مدیریت سرمایه وِرسا» در گزارشی توضیح میدهد که این شرکت با کارآمد کردن فرآیندهای خود به بهبود قابلتوجهی در هزینهها دست یافت. از دیگر اقدامات شرکت راهاندازی نرمافزار موبایلی برخط جدید و معرفی چند اقدام خلاقانه درآمدی بود. بنابراین در این دیدگاه سرمایهگذاری در فناوری اطلاعات کیفیت خبری روزنامههای محلی را خدشهدار نمیکند. در این مقاله آثار مالکیت سهامی خصوصی (سرمایهگذاری بخش خصوص اعم از فرد یا نهاد در سهام یک شرکت) بر محتوا، اشتغال، مشارکت سیاسی و سایر خصوصیات روزنامهها مورد بررسی قرار میگیرد. بر این اساس اطلاعات 17 سال روزنامههای صبح آمریکا (2001 تا 2017) که هر سال در کتاب سال مجله «ادیتور اند پابلیشر» (ویراستار و ناشر) منتشر میشود به صورت کدگذاریشده با نسخه دیجیتالی تا سال 2019 روزنامهها ترکیب شده و به صورت یک مجموعه آماری مورد استفاده قرار گرفته است. گفتنی است «ادیتور اند پابلیشر» که قدمتی قریب به یک قرن و چهار دهه دارد و از آن با عنوان «انجیل صنعت روزنامه آمریکا» یاد میشود یک مجله خبری ماهانه است که صنعت روزنامه این کشور را پوشش میدهد، و به استقلال، حریّت و دفاع موثر از خبرنگاران معروف است. این مجموعه آماری دربردارنده اطلاعات پایه از طیف کاملی از روزنامههای صبح آمریکاست. در ادامه این آمارها با اطلاعات مالکیت، اشتغال و محتوای مقالات روزنامهها همگامسازی میشود. به ادعای نویسندگان مقاله، این مجموعه آماری، اولین از نوع خودش است که معیارهای جامع، متنوع و جذابی از روزنامههای آمریکا را دربر دارد و امید است که در تحقیقات آینده نیز مورد استفاده قرار گیرد. این دادههای چندوجهی کدگذاریشده، شامل یک هزار و 610 روزنامه منحصربهفرد (اغلب محلی) است، که 262 مورد آنها تا به حال تحت مالکیت سهام خصوصی بودهاند. این روزنامهها یا به واسطه خرید اکثریت سهام آنها یا با خرید کامل آنها توسط صندوقهای سهامی خصوصی به این شکل درآمدند. بر این اساس بررسیهای مقاله نشان میدهد سرمایهگذاران خصوصی تمایل به خرید روزنامههایی دارند که تعرفه پذیرش تبلیغات آنها بالاتر است، به نسبت تیراژ پایینتری دارند و از اعضای یک زنجیره هستند. به منظور ارزیابی آثار خریداری و مالکیت سهام روزنامهها از مدل اقتصادسنجی تفاضلدرتفاضل بهره گرفته میشود. این روش، روزنامههایی را که مالکیت آنها به سهام خصوصی تغییر شکل یافته است، نسبت به سایر روزنامههایی که بدون تغییر ماندهاند در سال مشابه مقایسه میکند. نتایج برآوردها تصاویری ظریفتر از آنچه دیدگاههای تند از ویژگیهای گفتمانهای سیاستگذاری عمومی بیان میکنند به تصویر میکشد. ابتدا، گزارشدهی سیاستی محلی مدنظر قرار میگیرد که از جنبه عمومی پراهمیت است و برای آن جایگزین مشخصی وجود ندارد. اگر تولید محتوای محلی نسبتاً پرهزینه باشد -به عنوان مثال به خبرنگاران و محیطهای کاری بیشتری نیاز داشته باشد- و شرکتهای سهامی خصوصی به دنبال بهبود فوری سوددهی خود باشند، میتوان انتظار داشت روزنامهای که مالکیت آن به سهامی خصوصی تبدیل میشود از تولید محتوای محلی فاصله بگیرد. همراستا با این پیشبینی، سهم مقالاتی که پیرامون حکمرانی محلی نوشته میشود و دربردارنده کلیدواژههایی نظیر «شورای شهر»، «مناطق شهری» و «قانونگذاری ایالتی» است نیز به دنبال خرید سهام روزنامه تا 6 /3 درصد کاهش مییابد. به جای اخبار محلی، شرکتهای سهامی خاص ممکن است ترجیح دهند روزنامه تحت مالکیتشان بیشتر محتوای خبری ملی تولید کند، چرا که اینگونه محتوا طالبان بیشتری در میان سایر رسانهها دارد. در واقع، به دنبال این تغییر مالکیت، مقالات با موضوعات سیاست ملی (که دربردارنده کلماتی نظیر «اوباما»، «بوش» و «کاخ سفید» است) افزایش 3 /1درصدی مییابد. این یافتهها بیانگر تغییر نگاه روزنامه از خبرهای محلی به سوی اخبار ملی است، اخباری که تولیدشان متمرکزتر و اشتراکگذاری آنها میان روزنامههایی با ساختار مالکیت مشابه متداولتر است. با این حال برای مجموع مقالات منتشره نهتنها این افزایش مشاهده نشد، بلکه تعداد کل آنها کاهش 7 /16درصدی را به ثبت رساند. این مشاهدات حاکی از آن است در حالی که صنعت روزنامه در کل در حال تجربه دورهای از تغییرات ساختاری بوده، آثار خرید مالکیت روزنامهها توسط شرکتهای سهامی خصوصی روی چینش اخبار نمایان شده است و نه روند کلی آنها. یکی از واضحترین دلایل این تغییرات را میتوان کاهش هزینهها دانست. برای تولید یک گزارش خبری جدید، هزینههای ثابت وجود دارد. اما زمانی که گزارش تولید شد، هزینه نهایی انتشار آن توسط روزنامههای دیگر بسیار کاهش مییابد. طی این فرضیه، انتظار میرود تعداد کارکنان در روزنامههای محلی کاهش یابد، بهخصوص در تعداد گزارشگران. در این باره مشاهده میشود که تعداد گزارشگران کاهش 3 /7درصدی و تعداد دبیران کاهش 9 /8درصدی مییابد. در مقابل، تعداد کارآموزان و کارکنان بدون قرارداد (فریلنسر) بدون تغییر باقی میماند. ارزیابی چند شاخص عملیاتی دیگر نیز جالبتوجه است. با خرید مالکیت روزنامه توسط شرکتهای سهامی خاص هر چند تیراژ چاپی آنها با کاهش مواجه میشود اما انتشار دیجیتالی آنها افزایشی چشمگیر مییابد. البته این پیامدهای دیجیتالی باید با ملاحظه تفسیر شود چرا که تنها برای دوره کوتاهی از نمونه مورد بررسی این اطلاعات در دسترس است. با این حال، این یافته شواهدی ارائه میکند مبنی بر اینکه یک روزنامه با مالکیت سهامی خصوصی در فناوریهای دیجیتال سرمایهگذاری میکند، امری که افزایش دسترسی دیجیتال به محتوای آن را به دنبال دارد. سوم، شواهد بیانگر کاهش قابلتوجه در نرخ تعطیلی روزنامههاست. در مجموع این یافتهها حاکی از آن است که مالکیت سهامی خصوصی با تغییر رویکرد مدیریتی همراه است، جایی که با قربانی کردن تیراژ چاپی، تیراژ دیجیتالی افزایش و چشمانداز بقای روزنامه بهبود مییابد. بخش دیگر تحلیلهای مقاله به آثار واقعی بر مشارکت مدنی تمرکز دارد که ناشی از کماطلاعی از وضعیت دولتهای محلی است. بهطور معمول گزارشهای روزنامههای محلی فراتر از خوانندگانش است، به این خاطر که تلویزیون محلی و رسانههای اجتماعی روی آن به عنوان منبع اطلاعات موثق از موضوعات دولت محلی حساب باز میکنند. به نظر نمیرسد منابع اینترنتی، بهخصوص رسانههای اجتماعی، جایگزین درخوری برای این پوشش سنتی موضوعات محلی روزنامهها داشته باشند. تحقیقات اخیر پیرامون نقش اینترنت و رسانههای اجتماعی در سیاست نشان میدهد که آنها محتوای اولیه خود را از روزنامهها میگیرند، و در عوض کمکی شایان به رساندن خبر به دست مخاطبان طبقهبندیشده و ملیسازی آن میکنند. بنابراین تغییر در محتوای روزنامهها میتواند فراتر از مخاطبان آن، روی آگاهی عموم جامعه اثرگذار باشد. در این مقاله نشان داده شده است که به دنبال تغییر مالکیت روزنامهها به سهامی خصوصی، مجموع مشارکت مردم در انتخابات شورای شهرها کاهش مییابد. مدیریت شهر زیر نظر این نهادهاست و مسوولیت مالیاتستانی، زیرساختها و موضوعات حقوقی را بر عهده دارند. این کاهش در انتخابات شهردار و روسای انتظامی نیز مشاهده شده است، هرچند به خاطر پراکندگی آماری، معناداری آن کمتر است. در نهایت با بهرهگیری از آمارهای نظرسنجی، این نتیجه حاصل شد که مالکیت روزنامهها توسط سرمایهگذاران سهامی خصوصی به افزایش تعداد افرادی منجر میشود که در مورد مجلس نمایندگان آمریکا اطلاعی ندارند، هرچند این تغییر تاثیری در نظرات پیرامون رئیسجمهور ندارد. بنابر این یافتهها، به دنبال تغییر مالکیت روزنامهها، مشارکت مدنی در انتخابات محلی کاهش مییابد، در حالی که شواهدی نیز پیرامون تضعیف پوشش خبری و کاهش مسوولیتپذیری حکمرانی محلی به دست آمده است. این مقاله به نوبه خود اولین مطالعه علمی پیرامون ورود سهام خصوصی به یک صنعت دچار بحران است. صاحبنظران گاهی سهام خصوصی را به عنوان فرصتی اکتشافی برای بازدهی بخشهای دچار بحران توصیف میکنند. به عنوان مثال، روسای کسبوکار سهامی خصوصی «آپولو گلوبال منیجمنت» در تماس با سرمایهگذاران خود به این نکته اشاره کردند که فرصتهای خرید داراییهای دچار بحران در بحبوحه همهگیری «کووید 19» میتواند «اتفاقی درخشان» برای شرکت باشد. یک دیدگاه از این روش سهام خصوصی در ورود به صنایع دچار بحران بر مهندسی مالی توجه دارد، بهخصوص استراتژی اهرم قرار دادن ترازنامه شرکتها. در این مورد، ممکن است تغییرات عملیاتی مشاهده نشود. دیدگاه جایگزین این است که تغییرات عملیاتی به بهبود کارایی منجر میشود، و شاید مسیر کسبوکار زیانده و رو به افول را به سوی سوددهی و ترقی سوق دهد. شواهد نیز تا حدی این دیدگاه را تصدیق میکنند، که در صنایع با ثبات بیشتر، مدیران سهام خصوصی به منظور بهبود کارایی و خلق ارزش، موضعی فعالتر در عملیاتها اتخاذ میکنند. یافتههای این مقاله نیز با این دیدگاه سازگار است. البته به نظر میرسد این تغییرات عملیاتی، پیامدهای رفاه اجتماعی مبهمی به همراه داشته باشد. جنبه امیدوارکننده این است که مالکیت سهامی خصوصی به افزایش انتشار دیجیتالی و همچنین بقا و دوام بیشتر روزنامهها منجر میشود. این موضوع احتمالاً به سرمایهگذاری برای تحول و مدرنسازی صنایع دچار بحران مربوط است. بخش منفی داستان هم به کاهش مشارکت مدنی مردم در امور سیاسی برمیگردد، به این خاطر که خوانندگان روزنامهها و سایر رسانههای متکی به آنها کمتر در جریان اطلاعات سیاسی محلی قرار میگیرند. در واقع مشوقهای قوی حداکثرسازی سود مالکیت خصوصی سهام ممکن است با ماهیت کالاهای عمومی همخوانی نداشته باشد.
سایر انواع مالکیت
پیامدهای تملک روزنامهها توسط سرمایهگذاران سهام خصوصی این پرسش را ایجاد میکند که سایر انواع مالکیت پیامدهای مشابهی به دنبال دارد. طبق آمارها 21 درصد از روزنامههای نمونه مورد بررسی مقاله، مالکیت خصوصی زنجیرهای دارند، 14 درصد مالکیت دولتی، 31 درصد مالکیت خانوادگی و 16 درصد مالکیت مستقل. بر این اساس آمارها و شاخصهای روزنامهها به تفکیک هر یک از انواع مالکیت مورد بررسی قرار میگیرد، مبنای مقایسه هم مالکیت سهامی خصوصی است. طبق یافتهها، تمام انواع مالکیت نسبت به مالکیت سهامی خصوصی بهطور قابلتوجهی مقالات محلی منتشرهشده بیشتری دارند. برآورد مدلی که اثرات ثابت ویژگیهای روزنامه در آن وارد شده است نیز نشان میدهد تغییر به سوی مالکیت خانوادگی یا مستقل با افزایش قابلتوجه در هر دو زمینه سهم و تعداد مقالات پیرامون حکمرانی محلی همراه است، هر چند در این قسمت برای سایر انواع مالکیت نتایج معناداری یافت نشد. الگوی مشابهی نیز برای کارکنان بخش تولید محتوای اخبار محلی مشاهده میشود. بر این اساس تمام انواع مالکیت روزنامه، بهخصوص مالکیت دولتی، بهطور میانگین تعداد کارکنان بیشتری نسبت به مالکیت سهامی خصوصی دارند. در میان روزنامهها، آنهایی که مالکیت مستقل یا خصوصی زنجیرهای دارند تعداد گزارشگران (یا خبرنگاران) آنها بالاتر است. بهخصوص حرکت به سوی مالکیت مستقل موجب افزایش 10درصدی در تعداد گزارشگران /خبرنگاران میشود. در ساختار مالکیت خانوادگی، تعداد دبیران و ویراستاران بیشتر است. در خصوص تیراژ، سایر انواع مالکیت روزنامهها نسبت به مالکیت سهامی خصوصی تیراژ چاپی بیشتر و تیراژ دیجیتالی کمتری دارند. بر این اساس با گذار به سوی مالکیت سهام خصوصی، تیراژ دیجیتالی بیش از ساختارهای مالکیتی دیگر افزایش مییابد. در این میان، تمایل مالکیت خانوادگی برای تیراژ چاپی بیش از همه است. حوزه کلیدی دیگر، پیامدهای سیاسی (مشارکت مردم در انتخابات) است. همه انواع مالکیت نسبت به نوع سهامی خصوصی اثرگذاری مثبت بیشتری بر مردم برای مشارکت در انتخابات شهری (شورای شهر) دارند. در مجموع تحلیلهای این قسمت با نتایج بهدستآمده برای مالکیت سهام خصوصی سازگار است: انواع دیگر مالکیت روزنامهها در مقایسه با مالکیت سهامی خصوصی با پوشش بیشتر اخبار محلی، اشتغال بیشتر در روزنامه، و نرخ مشارکت مدنی بالاتر مردم در انتخابات همراه است، هرچند نرخ تعطیل شدن روزنامهها در انواع دیگر مالکیت بیشتر است.
کلام آخر
اهمیت رسانه در تحولات سیاسی آمریکا همواره یک موضوع بحثبرانگیز بوده است. در دهههای اخیر صنعت روزنامه روندی رو به افول داشته است. این افول، نگرانیهای هشداردهندهای در میان محافل سیاسی ایجاد کرده است. به عنوان مثال، پس از ژانویه 2021 و آشوب سیاسی که در آمریکا برپا شد، تیموثی سیندر، نویسنده آمریکایی، مدعی شد بحران مالی 2008 همان بلایی را سر روزنامههای آمریکایی آورد که رکود عظیم 1930 با همتایان آلمانی کرد. در حالی که بیشتر توجهات معطوف به مالکیت حزبهای سیاسی است و ادبیات گستردهای پیرامون رقابت در بازار رسانه وجود دارد، اما تاکنون نقش انگیزههای حداکثرسازی سود در تولید و ارائه محتوا مغفول مانده است. مالکیت سهام خصوصی، ساختاری است با انگیزههای قوی و کوتاهمدت برای افزایش ارزش بنگاه. بر این اساس در این مقاله به ادعای نویسندگان برای اولینبار چگونگی اثرگذاری مالکیت سهامی خصوصی روی محتوای رسانهها مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتههای مقاله نشان داد که مالکیت روزنامهها توسط سرمایهگذاران خصوصی سهام به تغییر سمتوسوی محتوای گزارشهای آنها منجر میشود.