اهمیت مدیریت خوب
عملکرد بهتر مدیریت چگونه سود بیشتر بنگاه را به دنبال دارد؟
برای تحلیل دقیق دادهها در زمینه عملکرد و کیفیت پیشبینیهای مدیریتی، یک نظرسنجی مدیریتی جدید در بریتانیا را که هشت هزار شرکت را مورد بررسی قرار داده است، به دادههای پنل در مورد بهرهوری در تولید و خدمات مرتبط میکنیم. تنوع زیادی در شیوههای مدیریتی وجود دارد که بهشدت با بهرهوری، سودآوری و اندازه شرکت همبستگی دارد. این نظرسنجی به طور منحصربهفردی پیشبینیهای خُرد شرکتها از فروش خود و همچنین پیشبینیهای کلان تولید ناخالص داخلی را جمعآوری میکند. متوجه شدیم شرکتهایی که مدیریت بهتری دارند، حتی پس از کنترل اندازه، سن، صنعت و بسیاری عوامل دیگر، پیشبینیهای خرد و کلان دقیقتری انجام میدهند. همچنین دیده شد شرکتهایی که مدیریت بهتری دارند، آگاه هستند که پیشبینیهایشان دقیقتر است و عدم اطمینان ذهنی کمتری در مورد ارزشهای مرکزی شرکت دارند. این یافتهها نشان میدهند که یکی از دلایل عملکرد برتر شرکتهایی که مدیریت بهتری دارند این است که آگاهانه پیشبینیهای دقیقتری انجام میدهند و قادر میشوند انتخابهای عملیاتی و استراتژیک برتری انجام دهند. موفقیت اقتصادی و توانایی مدیریتی برای پیشبینی دقیق شرایط آینده ممکن است به شدت با یکدیگر مرتبط باشند. اشتباه در برآوردها در مورد شرایط اقتصادی آینده، شرکتها را به تصمیمگیریهای ضعیف زیادی مانند سرمایهگذاریهای بدموقع یا از دست دادن فرصتهای فروش سوق میدهد. در این مقاله، این ایده را مستقیماً با گرفتن دادهها از نظرسنجی مدیریت و انتظارات جدید (MES) که توسط دفتر آمار ملی بریتانیا (ONS) طراحی و اجرا شد، آزمایش میکنیم. سپس مجموعه جدیدی از حقایق تجربی را در مورد رابطه بین عملکرد شرکت و شیوههای مدیریتی مستند میکنیم و نهتنها به پیشبینیها و نتایج در سطح شرکت نگاه میکنیم، بلکه توانایی پیشبینی آنها بر روی متغیرهای کلان اقتصادی مانند تولید ناخالص داخلی را نیز مورد بررسی قرار میدهیم. نوآوری اصلی این مقاله در اندازهگیری توانایی یک شرکت برای پیشبینی نتایج آتی (هم اهداف کلان مانند تولید ناخالص داخلی و هم موضوعات خرد مانند گردش مالی خود) است که بر توانایی آن در تصمیمگیریهای تجاری خوب تاثیر دارد. با بهرهبرداری از تفاوتهای مقطعی در دقت پیشبینی نتایج در سطح کلان و خرد، نقش قابلیتهای مدیریتی را در ایجاد تفاوتهای عملکرد در میان شرکتها مشخص میکنیم. همراه با نمرات کمی مدیریت و مجموعهای از متغیرهای کنترلی اضافی در سطح شرکت که از دادههای خرد ONS (هم MES و هم دیگر نظرسنجیهای مرتبط با بهرهوری مانند بررسی سالانه کسبوکار یا ABS) به دست آمدهاند، نشان میدهیم که قابلیتهای مدیریتی، قدرت پیشبینی و عملکرد تجاری برای آنها اهمیت زیادی دارد.
MES بزرگترین نظرسنجی تاریخ در مورد قابلیتهای مدیریت در بریتانیاست و شرکتهای تولیدی و شرکتهای غیرتولیدی را پوشش میدهد. طرح این نظرسنجی از قالب تعیینشده نظرسنجی مدیریت جهانی (WMS) اقتباس شده است. سطح کسبوکار، بر اساس نظرسنجی مدیریت و عملکرد سازمانی ایالات متحده (MOPS) و نظرسنجی فدرالرزرو آتلانتا در مورد عدم قطعیت تجاری بهدستآمده است. نظرسنجی MES تلاش میکند سه جنبه از شیوههای مدیریت شرکتها را اندازهگیری کند: 1- نظارت: شرکت چگونه بر عملیات خود نظارت میکند و از این اطلاعات برای بهبود مستمر استفاده میکند (مثلاً جمعآوری و استفاده موثر از شاخصهای کلیدی عملکرد)؛ 2- اهداف: آیا اهداف شرکت در حال گسترش، ردیابی و بازبینی مناسب هستند؟؛ 3- مشوقها: آیا شرکت بر اساس عملکرد، مدیریت عملکرد ضعیف کارکنان، تصمیمگیری دقیق در مورد استخدام و ارائه فرصتهای آموزشی کافی، کارکنان را ارتقا میدهد و به آنها پاداش میدهد؟ بر اساس پاسخ به هر سوال، امتیاز مدیریت را برای هر شرکت با استفاده از روشی مشابه با MOPS ایالات متحده بازیابی میکنیم و به این روش، مقایسههای بینالمللی را تسهیل میکنیم. سال مرجع نظرسنجی MES سال 2016 بود، علاوه بر این، انتظارات سطح شرکت از گردش مالی، مخارج، سرمایهگذاری و رشد اشتغال را برای سالهای 2017 و 2018 نیز جمعآوری کرده است. به ویژه، این نظرسنجی از پاسخدهندگان خواسته بود تا انتظارات خود را در سال 2018 با استفاده از یک پاسخ پنجسطحی برای هر یک از چهار شاخص شرکت گزارش دهند. همچنین از کسبوکارها میخواهد تا رشد تولید ناخالص داخلی 2018-2017 را با استفاده از سطوح مشابه با نظرسنجی بانک مرکزی انگلستان از پیشبینیکنندگان خارجی پیشبینی کنند. این کار به ما امکان میدهد پیشبینیهای تجاری را در مقابل پیشبینیکنندگان حرفهای ارزیابی کنیم. با ترکیب معیاری کمی از مدیریت با دادههای بهدستآمده از انتظارات مستقیم شرکتها در مورد نتایج کلان و خرد، مجموعهای از حقایق را به دست میآوریم: 1- شیوههای مدیریت به طور قابل توجهی در میان شرکتها متفاوت است- صدک دهم شرکتها فاقد نظارت قوی یا فرآیندهای بازخوردی بوده و مشوقهای عملکردی یا آموزش کارکنان محدودی دارند، در حالی که صدک 90 به خوبی شرکتهای پیشرو در سطح بینالمللی مدیریت میشوند. / 2- شیوههای مدیریت بهشدت با عملکرد برتر شرکت مرتبط هستند. شرکتهایی که مدیریت بهتری دارند بهرهوری بالاتر، سودآوری، اندازه و تمایل بیشتری برای صادرات دارند. / 3- امتیازات مدیریتی در شرکتهای چندملیتی خارجی بالاتر و در شرکتهای خانوادگی پایینتر است. / 4- شرکتهایی که مدیریت بهتری دارند میتوانند پیشبینیهای دقیقتری درباره رشد کلان تولید ناخالص داخلی و رشد فروش خُرد خود داشته باشند. / 5- شرکتهایی که امتیازات مدیریتی بالایی دارند آگاه هستند که پیشبینیهای خرد و کلانشان از این نظر که عدم قطعیت ذهنی کمتری دارند، دقیقتر هستند.
این نشان میدهد که یکی از محرکهای عملکرد برتر شرکتهایی که به خوبی مدیریت میشوند میتواند این باشد که آنها در پیشبینی بهتر هستند، و آگاهی از این امر آنها را قادر میکند تا تصمیمات تجاری بهتری بگیرند و به سرعت اقدامات عملیاتی و استراتژیک را بهینه کنند.
این مقاله نشان میدهد که کیفیت مدیریت بر کیفیت پیشبینی شرکت تاثیر دارد و اهمیت دادههای انتظاری شرکت در مقایسه با دادههای مربوط به شیوههای مدیریت این موضوع را با شفافیت نشان میدهد. تا همین اواخر دادههای گستردهای در مورد انتظارات و پیشبینیهای شرکتها وجود نداشت، اما اکنون پروژههای گستردهای وجود دارند که با جمعآوری دادههای گسترده، سعی در کسب اطلاعات در این حوزهها دارند. این مقاله از چند جهت منحصربهفرد است. مهمترین ویژگی این است که انتظارات مستقیم با دادههای مقیاس بزرگ در مورد شیوههای مدیریت ترکیب شده است به طوری که (1) امتیازهای مدیریتی مشخصی برای هر شرکت در دسترس است، (2) نمونه ما شامل بسیاری از شرکتهای کوچک و بزرگ است، و (3) پیشبینی رشد هم در سطح تولید ناخالص داخلی و هم در سطح شرکت دردسترس است. با ترکیب دادههای پیشبینی با دادههای عملکرد مدیریت، شواهد جدیدی ارائه میکنیم که نقش شیوههای مدیریت را در پیشبینی، دقت پیشبینی و عملکرد شرکت مشخص میکند. علاوه بر این، بهرهگیری از پیشبینیهای شرکت برای یک هدف کلان اقتصادی مشترک، به کنترل اجزای خاصی کمک میکند که ممکن است پیشبینیهای خرد رشد ویژه شرکت را با مشکل مواجه کنند.
پیشبینیهای تولید ناخالص داخلی توسط شرکتهایی که به خوبی مدیریت میشوند دقیقتر هستند
برای بررسی پایایی یافتهها، پیشبینیهای تولید ناخالص داخلی شرکتها را با پیشبینیکنندگان حرفهای در نظرسنجی بانک مرکزی انگلستان مقایسه میکنیم. از پیشبینیگران خارجی بهعنوان روش دیگری برای ارزیابی معقول بودن پیشبینیهای شرکتها استفاده میکنیم. نتایج رگرسیون Disagreementi (بین شرکت و میانگین پیشبینیکنندگان حرفهای) را بر روی ویژگیهای شرکت مدل میکنیم. این عمل نشان میدهد که پیشبینیهای شرکتهای با مدیریت بهتر با پیشبینیهای خارجی هماهنگی بیشتری دارد. این موضوع ممکن است نشان دهد که شرکتهای بزرگ شیوههای مدیریت ساختاریافته یا اطلاعات و توانایی تحلیلی مشابهی با پیشبینیکنندگان خارجی دارند، یا اینکه آنها به سادگی به گزارشهای موجود در حوزه عمومی توجه بیشتری میکنند.
پیشبینیهای گردش مالی توسط شرکتهایی که به خوبی مدیریت میشوند دقیقتر هستند
اکنون به بررسی رابطه میان پیشبینیهای شرکتها در مورد رشد خود و ویژگیهای آنها میپردازیم. اندازهگیری خطاهای پیشبینی قدر مطلق تفاوت بین نرخ رشد گردش مالی مورد انتظار و واقعی است. در این نظرسنجی، پیشبینی گردش مالی را برای دو افق مختلف پرسیدیم: یکی برای سال 2017 و دیگری برای سال 2018. بنابراین به ترتیب خطاهای پیشبینی برای سالهای 2017 و 2018 را به دست آوردیم. با در نظر گرفتن میانگین دو خطای پیشبینی، از آن بهعنوان معیاری برای دقت پیشبینی استفاده میکنیم و رابطه آن را با قابلیتهای مدیریتی بررسی میکنیم. توجه داشته باشید که تعداد مشاهدات تحلیلشده در این بخش در مقایسه با موارد قبلی کمتر است، زیرا باید وضعیت یک شرکت را برای به دست آوردن تحقق و محاسبه نرخ رشد واقعی، در طول دو سال مشاهده کنیم.
کسبوکارهایی که به خوبی مدیریت میشوند، عدم اطمینان را بهتر مدیریت میکنند
ما یک شاخص اندازهگیری عدم قطعیت در مورد پیشبینی کلان و خرد شرکت ایجاد کردیم. تحلیلها به دقت نشان میدهند که عدم قطعیت ذهنی به طور معنادار و منفی با کیفیت مدیریت ارتباط دارد. افزایش امتیاز از صدک 10 به 90 با کاهش 43 /0 نقطه ورود در عدم قطعیت (25 درصد از میانگین متغیر وابسته) همراه است. این رابطه زمانی که متغیرهای کنترل معمولی اضافه میشوند، قابل توجه باقی میماند، اگرچه این ضریب از منفی 845 /0 به 19626 /0- میرسد، اما میانه مصرف، مخارج سرمایهای و تولید ناخالص داخلی کاهش پیدا میکنند. اینها نشان میدهند شرکتهایی که مدیریت بهتری دارند، عدم اطمینان ذهنی کمتری دارند.
جمعبندی
این مقاله نتایج حاصل از نظرسنجی MES را گزارش میکند. این نظرسنجی بزرگترین نظرسنجی مدیریتی در بریتانیاست و به دادههای پنل شرکت در مورد بهرهوری مرتبط است. این پژوهش به وضوح نشان داده است که 1- تنوع زیادی در شیوههای مدیریتی در بریتانیا وجود دارد؛ 2- بهرهوری، سودآوری و اندازه در شرکتهایی با مدیریت ساختاریافتهتر بهطور قابلتوجهی بالاتر است و 3- مدیریت ساختاریافته در شرکتهایی که چندملیتی یا ماهرتر هستند، به طور سیستماتیک بیشتر است و در شرکتهایی که تحت مالکیت یا اداره خانوادگی هستند، به وضوح پایینتر است.
از نظر انتظارات، پیشبینیهای شرکت از رشد یک سال آینده را با نتایج واقعی مشاهدهشده در سالهای پس از بررسی مقایسه کردیم و نشان دادیم شرکتهایی که امتیاز مدیریتی بالاتری داشتند در پیشبینیهای خود در مورد رشد تولید ناخالص داخلی اقتصادی کلان (GDP) و رشد خود (تجارت) به طور قابل توجهی دقیقتر هستند. این گفته حتی پس از کنترل بسیاری از عوامل مرتبط با مدیریت صادق است. به عنوان مثال، شرکتهای بزرگ و مولدتر نیز در پیشبینی بهتر عمل میکنند و این ویژگیها با مدیریت مرتبط است. با این حال، حتی پس از شرطی کردن این ویژگیهای شرکت (و همچنین مالکیت، سن، صنعت و مکان)، شرکتهایی که به خوبی مدیریت میشوند، پیشبینیکنندگان بهتری هستند. علاوه بر این، آنها نسبت به سایر شرکتها پیشبینیکنندگان مطمئنتری هستند و عدم اطمینان ذهنی کمتری در مورد پیشبینیهای خود دارند.
اگر مدیریت بهتر امکان پیشبینی بهتر را فراهم کند، شرکتها به احتمال زیاد تصمیمات بهینهای را در مورد ترکیب مناسب ورودیهای عوامل (و همچنین سایر تصمیمات استراتژیکتر) اتخاذ میکنند. به عبارت سادهتر، شرکتهایی که مدیریت بهتری دارند پیشبینیهای بهتر و در نتیجه تصمیمات تجاری بهتری میگیرند. بهرهوری و سود بیشتر شرکتهایی که به خوبی مدیریت میشوند ممکن است حداقل تا حدی، متکی بر تخصیص بهتر عوامل باشد.