عذاب طبیعی و نعمت همبستگی
حوادث طبیعی چگونه شناخت افراد را تغییر میدهد؟
حوادث و بلایای طبیعی همچون سیل، سونامی، طوفان و زلزله تبعات اجتماعی و اقتصادی فراوانی برای جامعه دارد، اما با وجود این، حس همبستگی و کمک به همنوع را نیز در مردم تقویت میکند. مثالهای بسیاری از این موضوع را میتوان در حوادث مختلف مرور کرد. در سالهای اخیر زیاد شنیدهاید که فلان شهر سیل آمد، زلزله قسمتی از کشور را لرزاند، احتمال وقوع سونامی در آبهای کشور، تندباد، تگرگ و رعدوبرق خساراتی به بار آورد. بعد از شنیدن هر یک از این اخبار و وقوع حوادث اینچنینی در برخی از مناطق کشورمان، بسیاری از مردمان، نهادها و ارگانها در کنار هم، اقدام به یاری رساندن به هموطنان خود کردهاند و از هیچ تلاشی برای بهبود شرایط موجود مضایقه نکردهاند. از زمینلرزه 1382 بم که یکی از فاجعهبارترین و پرتلفاتترین حوادث طبیعی کشور ما بوده گرفته تا سیل در شیراز و زلزله در کرمانشاه و اقصی نقاط کشور، همگی همبستگی مردم را برای کمک و یاریرسانی به آسیبدیدگان نشان میدهند. اما این همبستگی چگونه بهوجود میآید؟ آیا این مردم که به همدیگر کمک میکنند از ابتدا رابطه خوبی با یکدیگر داشتهاند؟ پژوهشهای بسیاری در زمینه تحقیقات اجتماعی در گذشته انجام شده است که به تحلیل و بررسی پیامدهای اجتماعی بلایای طبیعی مانند سیل و زلزله و نحوه رفتار مردم در مواجهه با این بلایا و چگونگی شکلگیری همبستگی مردم پرداختهاند که باعث پیدایش شاخهای به نام «جامعهشناسی فاجعه» در علم جامعهشناسی شده است.
این بخش از جامعهشناسی به مطالعه عوامل اجتماعی، فرهنگی و پیامدهای آن بر رفتارهای انسانهای آسیبپذیر و آسیبدیده و فعالیتهای سازمانهای امدادرسانی و مردم میپردازد، اما در کمتر مطالعهای میتوان درباره نحوه برخورد و تغییر در نگرش افراد نسبت به یکدیگر پس از سانحه، مطلبی یافت. به عنوان مثال فرض کنید در روستایی زندگی میکنید و در همسایگی شما، روستایی دیگر باشد که دعوا و درگیریهای شدیدی در گذشته بین مردمان این دو روستا وجود داشته است. ناگهان سیل عظیمی میآید و روستای همسایه شما را آب میبرد. این حادثه باعث میشود که اهالی روستای همسایه برای تامین غذا، بهداشت و حتی سرپناه به مشکل بخورند و به کمک شما نیاز داشته باشند، در این شرایط آیا به آنها کمک میکنید؟ حال فکر کنید در وضعیت دیگری قرار دارید و خود شما پس از این سیل در شرایط بدی قرار دارید و برای زنده ماندن نیاز به کمک دارید، آیا از مردم روستای همسایه کمک میگیرید؟ اگر آنها به شما کمک کنند، پس از آن، رابطهتان با یکدیگر چگونه خواهد بود؟ این موضوعی است که کاشیواجی یوزوکا و تودو یاسویوکی به بررسی آن پرداختند. آنها در پژوهشی با نام «اثرات بلایای طبیعی بر درک دیگران» تغییرات شناختی و رفتاری افراد نسبت به افراد دیگر گروههای اجتماعی پس از وقوع حوادث طبیعی را با استفاده از شواهدی از تغییر در انتظارات و نگرش مردم پس از زلزله در سولاوسی، یکی از بزرگترین جزایر اندونزی، بررسی میکنند. آنها در این مقاله به این نتیجه میرسند که انتظار حمایت اهالی این جزیره پس از وقوع زلزله از دیگر گروهها بیشتر شده است. در ادامه خلاصهای از این مقاله ارائه میشود.
پیشزمینه مردم
طبق سرشماریهای سال 2010 در سولاوسی مرکزی، حدود 77 درصد جمعیت مسلمان و 17 درصد مسیحی وجود دارد که بزرگترین گروههای مذهبی در این جزیره محسوب میشوند. پیش از قرن بیستم، هیچگونه تفکیک دینی و قومیتی بین اهالی این جزیره وجود نداشت، اما در دهه 1980 میلادی در پی برخی سیاستهای دولت هلندی و در ادامه سیاستهای سوهارتو (دومین رئیسجمهور اندونزی)، رقابتهایی بین گروههای مختلف دینی شکل گرفت. در دهههای 1950 و 1960 برخی از شورشیان مسلمان، مسیحیان را شکنجه کردند و به قتل رساندند و برخی از مسیحیان نیز به تلافی این اقدامات، شماری از مسلمانان را کشتند. این دوران، خاطرات ناگواری را برای هر دو گروه مسلمان و مسیحی این منطقه به همراه داشت. در سالهای 1998 تا 2001 درگیریهای این دو گروه شدت گرفت، بهطوری که حدود دو هزار نفر در اطراف منطقه «پوسو»، ناحیهای در مرکز سولاوسی واقع در 1500کیلومتری شمال شرق جاکارتا کشته شدند و دهها هزار نفر از این منطقه بیرون رانده شدند.
در اواخر سال 2001 معاهده صلحی میان طرفین درگیری مورد توافق قرار گرفت، با وجود این، مردم سراسر سولاوسی مرکزی هنوز از درگیریهای پراکنده رنج میبرند. به عنوان مثال، در سال 2005، حوادث مختلف بمبگذاری و تیراندازی به کشته شدن و سر بریدن برخی مسیحیان در این استان منجر شد. در 31 دسامبر 2005 نیز یک بمبگذار در یکی از بازارهای پالو، هفت نفر را کشت و تقریباً 45 نفر را مجروح کرد که گفته میشود منشأ آن برخی از افراطیترین گروههای اسلامی اندونزی در سولاوسی بوده است.
همچنین در سپتامبر 2006، سه کاتولیک محلی برای تحریک خشونت علیه مسلمانان اعدام شدند. این خشونتها در سالهای اخیر نیز وجود داشته است. در 27 نوامبر 2020، در منطقه سیگی، یک حمله تروریستی از سوی مسلمانان انجام شد که به کشته شدن چهار مسیحی و سوختن و از بین رفتن هشت خانه در یک جامعه مسیحی منجر شد. این درگیریها تنها بین مسیحیان و مسلمانان نبود، بلکه میتوان آن را در ادیان دیگر نیز مشاهده کرد، مانند بمباران معبد هندوها در پوسو در سال 2006. با توجه به چنین پیشینه تاریخیای، آیا در مواقع ضروری و در هنگام بروز حوادث، طرفداران هر یک از این ادیان، انتظار کمک از افراد دیگر گروهها را دارند؟ انتظار میرود که مردم از افراد گروههای دیگر که سابقه خشونت و درگیری با یکدیگر دارند، کمتر تقاضای کمک و حمایت داشته باشند؛ با این حال، در زمان وقوع حوادث طبیعی، برخی از مردم در شرایط بحرانیای قرار میگیرند که توانایی دسترسی به کالاها و خدمات ضروری همچون آب تمیز، غذا، سرپناه و خدمات پزشکی را ندارند. در این شرایط، آنها ممکن است مجبور به درخواست کمک از مردم گروههای دیگر برای کمکهای اضطراری شوند. اگر این افراد بتوانند با موفقیت از گروه متعارض حمایت دریافت کنند، ممکن است در برداشت خود نسبت به گروه تجدید نظر کنند و انتظار کمک احتمالی از این گروهها را در مواقع اضطراری در آینده داشته باشند.
مقاله به دنبال چیست؟
بیشتر مطالعات گذشته بر روی تاثیرات بلایای طبیعی بر سرمایه اجتماعی، میزان خشونت و توسعه اقتصادی تمرکز داشتهاند و پژوهشهای محدودی به بررسی اثرات این حوادث بر انتظارات افراد و نحوه تغییرات آن در هنگام رخدادهای طبیعی پرداختهاند. علاوه بر این، مطالعات انجامشده در این زمینه، نتایج متفاوتی ارائه میدهند. به عنوان مثال یافتههای پژوهش چانتارات و همکاران (2019) نشان میدهد که سیلهای شدید اثر منفی معناداری بر انتظارات افراد نسبت به کمک از دیگران و تعداد دوستان قابل اعتماد دارد. به عبارت دیگر، بروز حوادثی مانند سیل و زلزله، پیوند اجتماعی بین افراد را ضعیفتر میکند و مردم به تعداد افراد کمتری اعتماد میکنند. این یافتهها با نتایج پژوهشهای سوکما (2006)، کاستیلو و کراتر (2011) و اندرابی و داس (2017) در تناقض است. علاوه بر این، شواهدی که از سونامی اقیانوس هند در سال 2004 در مناطق مختلف جهان گزارش شده است نیز نشان میدهد بلایای طبیعی اثرات متفاوتی بر روی نگرش مردم نسبت به یکدیگر داشته است. این سونامی دو منطقه، اندونزی و سریلانکا را تحت تاثیر قرار داد. در هر دو این کشورها تا قبل از سونامی، درگیری جنبشهای آزادیخواه و جنگهای داخلی برای استقلال بودند. اما پس از این سونامی، درگیری اندونزیاییها و دولت حلوفصل شد و سونامی در این کشور نقش یک ناجی را در برقراری صلح ایفا کرد. اما همان سونامی درگیریهای بین دولت مرکزی و مردم را در سریلانکا تشدید کرد.
بنابراین، بررسی اینکه آیا بلایا باعث بهبود یا بدتر شدن انتظارات برای کمکهای اضطراری از سوی افراد در گروههای دیگر میشود و اینکه چه چیزی تعیینکننده نتایج این نگرشها و رفتارهای متمایز است، بیش از پیش اهمیت مییابد. در همین راستا، یوزوکا و یاسویوکی در این مقاله با تمرکز بر انتظارات افراد از دیگر گروههای اجتماعی و نیز میزان اعتماد افراد گروههای مختلف به یکدیگر در مواقع اضطراری، ادبیات مربوط به این موضوع را گسترش میدهند. آنها بیان میکنند که شبکههای اجتماعی بینگروهی، بخش مهمی از سرمایه اجتماعی هستند که بر توسعه اقتصادی و میزان درگیریهای اجتماعی بهطور مستقیم اثرگذارند.
به بیان این محققان، حوادث طبیعی از سه طریق باعث تغییر در سرمایه اجتماعی یک جامعه میشود: پیوند درونگروهی، پل زدن میان گروهها و پیوند افراد و سازمانها. نویسندگان این مقاله بیشتر بر جنبه دوم سرمایه اجتماعی یا همان پیوند میان گروهها تمرکز دارند، زیرا غالباً این بخش از سرمایه اجتماعی بیشتر تحت تاثیر حوادث طبیعی تغییر میکند.
زلزله سولاوسی
برای پاسخ به سوالات این پژوهش، یوزوکا و یاسویوکی از دادههای مربوط به زلزله سال 2018 در سولاوسی اندونزی استفاده کردند. این زمینلرزه که در سپتامبر 2018 در استان سولاوسی مرکزی رخ داد، باعث کشته شدن 4340 نفر و حدود 5/1 میلیارد دلار خسارت اقتصادی برای این کشور شد. مناطقی که از مرکز زلزله فاصله داشتند، کمتر آسیب دیدند و مناطق نزدیک به مرکز زلزله خسارتهای شدیدی را متحمل شدند؛ همین موضوع باعث شد که این محققان بتوانند به راحتی تاثیر زلزله را در کمکرسانی بین مناطق مختلف بسنجند. از طرفی با توجه به پیشینه درگیریهای تاریخی بین دو گروه مسلمان و مسیحی در این منطقه، محققان این قابلیت را داشتند که تغییرات نگرش و شناخت افراد در گروههای مختلف مذهبی را شناسایی و ارزیابی کنند. از اینرو، نویسندگان این مقاله با استفاده از تحلیلهای رگرسیونی به بررسی تاثیرات حوادث طبیعی بر انتظارات افراد نسبت به افراد گروههای اجتماعی دیگر پرداختند.
یافتههای مقاله چه میگوید؟
نتایج تخمینهای رگرسیونی نشان میدهد که زلزله، انتظار آسیبدیدگان برای دریافت حمایت اضطراری از سوی روستاییان معتقد به دینهای دیگر را افزایش میدهد. به عبارت دیگر، طبق یافتههای این پژوهش اگر فردی مسیحی گرفتار این حادثه شده باشد، انتظار دریافت کمک از مسلمانان را دارد و برعکس. نویسندگان این مقاله درباره سازوکارهایی که باعث تغییر در نگرش افراد و نیز تفاوت در انتظارات افراد با یکدیگر میشود نیز به نتایج مطلوبی میرسند. آنها توضیح میدهند که تجربیات افراد آسیبدیده از حوادث گذشته و میزان حمایتی که این افراد در موقعیتهای مشابه قبلی از سوی افراد و نهادهای معتقد به دینهای دیگر دریافت کردهاند، بر انتظارات آنها اثر قابل توجهی دارد. علاوه بر این، در مناطقی که اکثرشان معتقد به یک دین باشند، انتظار کمتری نسبت به کمک از دیگر گروههای دینی دارند. طبق نتایج این مقاله، سازوکار دیگری که بر نگرش افراد تاثیر میگذارد، فضای بین افراد است. در روستاهایی که همسایگانش عصبانی و پرخاشگر باشند، مردم ممکن است نسبت به امکان کمک گرفتن از همسایگان خود بدبینتر باشند و نسبت به انجام این کار تردید داشته باشند. این یافته حاکی از آن است که جو بد در یک روستا مانع همکاری بینگروهی در مردم روستا میشود و در نتیجه مانعی برای بهبود درک درست نسبت به دیگران خواهد شد.
جمعبندی
بلایای طبیعی در کنار خسارات و ضررهایی که به جامعه میزنند، میتوانند همبستگی و وحدت میان مردم را افزایش دهند، حتی میان کسانی که قبل از وقوع فاجعه به یکدیگر اعتماد نداشتهاند. این مقاله بررسی میکند که چگونه یک بلای طبیعی بر شناخت ساکنان از یکدیگر در منطقهای که مدتها درگیر خشونتها و جنگهای مذهبی بوده، تاثیر میگذارد. با استفاده از دادههای نظرسنجی خانوار استان سولاوسی مرکزی، اندونزی، قبل و بعد از زلزله سال 2018، نویسندگان این مقاله دریافتند که آسیبدیدگان زلزله انتظارات بیشتری نسبت به دریافت حمایت از سایر گروههای مذهبی ابراز کردند که نشان میدهد تجربه همکاری بینگروهی در طول فاجعه 2018، انتظارات را برای همکاری و همبستگی افزایش داده است.