دولت میخواهد دریافتکنندگان یارانهها را هدفمند کند؛ آیا میتواند؟
از سه خوشه تا سه دهک
«دهک درآمدی» عبارتی است که شاید تا پیش از عملیاتی شدن اجرای هدفمندی یارانهها بیشتر در فضای دانشگاهی و در مقالات اقتصادی به کار برده میشد. اما با شروع اجرای طرح هدفمندی یارانهها، این عبارت وارد فضای رسانهای کشور شد و موجب ایجاد این سوال در میان بسیاری از قشرهای جامعه شد که در کدام دهک یا به اصطلاح روزهای پیش از آغاز این طرح، در کدام خوشه قرار میگیرند؟
«دهک درآمدی» عبارتی است که شاید تا پیش از عملیاتی شدن اجرای هدفمندی یارانهها بیشتر در فضای دانشگاهی و در مقالات اقتصادی به کار برده میشد. اما با شروع اجرای طرح هدفمندی یارانهها، این عبارت وارد فضای رسانهای کشور شد و موجب ایجاد این سوال در میان بسیاری از قشرهای جامعه شد که در کدام دهک یا به اصطلاح روزهای پیش از آغاز این طرح، در کدام خوشه قرار میگیرند؟
این موضوع از آن جهت مهم به نظر میرسید که گمانهزنیها حاکی از این بود که دهک درآمدی که یک خانوار در آن قرار میگرفت ارتباطی معکوس با یارانه دریافتی آنها داشت. اما خوشهبندی به نحوی که در ابتدا معرفی شده بود، پس از سر و صدای بسیار و به دلایل تقریباً نامشخص، به فراموشی سپرده شد و خبری از آن در نحوه پرداخت یارانهها نبود. اما اکنون با گذشت قریب به سه سال از اجرای این طرح، دوباره موضوع پرداخت یارانه با توجه به دهک درآمدی خانوارها بدل به دغدغه بسیاری از خانوارهای ایرانی شده است.
حذف سه دهک بالا
از روزهای آغاز به کار دولت جدید، طرحی برای جبران آنچه «کسری بودجه یارانهها» خوانده میشود، مطرح شد که بر مبنای آن، با حذف «سه دهک از دریافتکنندگان یارانههای نقدی»، دولت برای کاهش کسری بودجه خود گام بردارد. این روزها نیز مجلس طرحی را به تصویب رسانده که دولت را موظف به حذف سه دهک بالای جامعه از لیست یارانهبگیران میکند. اگرچه پرداخت یارانه با توجه به درآمد خانوارها از همان روزهای آغازین اجرای طرح هدفمندی یارانهها مطرح بود، اما آن طور که از صحبتهای مسوولان اقتصادی دولت و نمایندگان مجلس برمیآید، علت تصویب این قانون پیش از شروع اجرای فاز دوم هدفمندی، عدم توانایی دولت در حصول منابع مورد نیاز جهت پرداخت یارانه 45 هزار و 500تومانی به همه 76میلیون ایرانی بوده است. آن طور که عنوان میشود، تمامی درآمدهای دولت از اصلاح قیمت حاملهای انرژی به علاوه ردیفهای بودجهای که در قانون برای پرداخت یارانه نقدی تعریف شده است، ماهیانه حدود هزار میلیارد تومان کمتر از مبلغ پرداختی دولت به مردم یعنی 3500 میلیارد تومان
است. به عبارتی پرداخت یارانه نقدی به شیوه فعلی، ماهیانه حدود هزار میلیارد تومان کسری برای دولت بر جای میگذارد که یک کسری تقریباً 30 درصد رقم پرداختهاست. احتمالاً با توجه به همین رقم تقریباً 30 درصدی کسری بودجه هدفمندی بوده که اظهار نظرهای انجامشده و مصوبه مجلس نیز، حذف «سه دهک» را نشانه گرفتهاند تا بتوان سهدهم از مصارف یارانهها را کم کرد و به این طرح توازن داد. این در حالی است که در بهترین حالت نیز، مشخص نیست چند درصد از این دهکها قابل شناسایی و تفکیک باشد و بنابراین، با شناسایی بسیار خوب نیز، درصد قابل توجهی از کسری هدفمندی جبران نخواهد شد. با این وجود برخی از کارشناسان، تلاش برای جبران کسری منابع هدفمندی را با چنین شیوههایی مقبول نمیدانند و معتقدند تداوم اصلاح قیمتها متناسب با روند تورم و نرخ ارز، ضرورت فعلی اقتصاد کشور است و توقف اصلاح قیمتها در سطوح فعلی، دستاوردهای این طرح را کمرنگ کرده است. هرچند کارشناسان دیگری نیز هستند که با هشدار نسبت به تبعات تورمی هدفمندی و «شوکدرمانی» نامیدن چنین طرحهایی، هشدار میدهند اقتصاد ایران تاب
تحمل یک شوک دیگر را ندارد و ممکن است یک سیاست تعدیل قیمتی دوباره، با تبعات منفی جبرانناپذیری برای اقتصاد ایران همراه شود.
با این حال آن طور که به نظر میرسد، رویکرد مسوولان اقتصادی دولت جدید، اصلاح قیمتها و تداوم هدفمندی است. هر چند در خصوص زمان و نحوه اجرای آن، نظر واحدی اعلام نشده است. گفته میشود دولت جدید در حال حاضر بیش از هر چیز به دنبال ثبات بخشیدن به بازارهاست و از هر اقدامی که به عدم تعادل و نوسان در بازارها دامن بزند، اجتناب میکند و بر همین اساس، اصلاح مجدد قیمتها را به «یک شرایط باثباتتر» موکول کرده است.
از آنجایی که این میزان کسری دولت را در هزینه در بخشهای مختلف بودجه جاری و همچنین تنظیم بودجه 93 با مشکل مواجه میکند، به نظر منطقی میآید که دولت بخواهد بخشی از این هزینهها را از طریق حذف بخشی از یارانهبگیران متمولتر کاهش دهد و حتی با توجه به ضرورت اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها، تعجیل در اجرای این مصوبه نیز مطلوب است.
خوشههای نافرجام
برگردیم به پیش از اجرای طرح هدفمندی یارانهها؛ زمانی که طرح جمعآوری اطلاعات اقتصادی خانوارها توسط مرکز آمار و در سرتاسر کشور به اجرا درآمد و پس از آن بر اساس اطلاعات جمعآوریشده و «اظهارشده» توسط سرپرستان خانوارها، خانوادههای ایرانی در سه خوشه درآمدی قرار گرفتند. در آن زمان به نظر میرسید دولت قصد دارد یارانه نقدی را با توجه به خوشهای که هر خانواده در آن قرار گرفته است، پرداخت کند. اما همانطور که انتظار هم میرفت، واکنشها نسبت به این دستهبندی بسیار شدید بود و بسیاری از مردم آن را منطبق با وضعیت درآمدی خود نمیدانستند و در نتیجه این دستهبندی خیلی زود به فراموشی سپرده شد و طرح هدفمندی یارانهها بدون اینکه دیگر خبری از «تفکیک خانوارها بر اساس درآمد» در آن مطرح باشد، به اجرا درآمد و هر ایرانی جدا از اینکه در چه گروه درآمدی قرار دارد میتوانست یارانه نقدی تعیینشده را از دولت دریافت کند. در نهایت، حداکثر کاری که دولت در آن زمان توانست انجام دهد این بود که تلاش کند بخشی از اقشار
برخوردارتر جامعه را ترغیب کند که به طور داوطلبانه از دریافت یارانه نقدی انصراف دهند. در این زمینه جمشید پژویان که یکی از چهرههای اقتصادی مدافع سیاستهای دولت قبل از جمله هدفمندی است، با انتقاد شدید از طرح جمعآوری اطلاعات اقتصادی خانوارها، اطلاعات جمعآوریشده تحت عنوان دستهبندی خوشهها را «به دردنخور» عنوان کرده و میگوید با وجود صرف هزینههای میلیاردی در خوشهبندی، اطلاعات آن عملاً «دور ریخته شد». البته هستند کارشناسان دیگری که میگویند بالاخره گروهی از افراد برخوردار هستند که در مکانیسمهایی مثل طرح خوداظهاری، اطلاعات واقعی خود را ارائه کنند. این کارشناسان پیشنهاد میدهند به دلیل این مساله، اطلاعات به دست آمده با آمارگیریهای خوداظهاری به عنوان یک «مبنا» برای شروع شناسایی و تفکیک دهکها مورد استفاده قرار گیرد.
همه مشکلات شناسایی
این در حالی است که به گفته کارشناسان، مشکل مهمی که دولت قبلی را از اجرای تفکیک دهکها و پرداخت «هدفمند» یارانهها منصرف کرد، بیش از هر چیز دشواری شناسایی اقشار نیازمند بوده است. چرا که فرآیند «خوداظهاری» قاعدتاً نمیتوانست مبنای شناسایی افراد باشد و اتکا به اطلاعات «اظهارشده»، لزوماً نتایج دقیقی را به همراه نداشت. هر چند برخی از کارشناسان میگویند برای شروع تفکیک دهکها، فرآیند «خوداظهاری» میتوانست به عنوان یک نقطه شروع لازم باشد. چون حداقل یک شخص «کمدرآمد»، خود را «پردرآمد» اظهار نمیکند و حداقل «بیعدالتی» در این زمینه صورت نمیگیرد. موضوع مهم دیگر در بررسی و شناسایی دریافتکنندگان یارانه، وجود «ایرانیان خارج از کشور» در فهرست یارانهبگیران است. چرا که بر اساس گزارشها، منعی برای دریافت یارانه از سوی این گروه وجود ندارد. حال آنکه این افراد با پیامدهای تعدیل قیمت انرژی مواجه نبودهاند که قرار باشد «مابهالتفاوت» این اصلاح قیمت به آنان تعلق بگیرد.
البته کارشناسان روشهای دیگری را نیز برای شناسایی و تفکیک دهکها پیشنهاد دادهاند. از جمله اینکه با استفاده از بانکهای اطلاعاتی نهادهایی مثل «کمیته امداد» یا «بهزیستی»، گروههای نیازمند شناسایی شوند یا خانوارهای دارای سرپرست زن بر اساس دادههای مرکز آمار، مستحق دریافت یارانه شناخته شوند. علاوه بر این، گفته میشود بانکهای اطلاعاتی دولت از دریافتکنندگان حقوق در سازمانها و نهادهای لشگری و کشوری یا افرادی که به خارج از کشور مسافرت دارند، میتواند بخش زیادی از افراد را از لحاظ جایگاه درآمدی مشخص کند. اطلاعات سازمان امور مالیاتی نیز میتواند به عنوان مرجع شناسایی صاحبان مشاغل با درآمدهای مختلف، مورد استفاده قرار بگیرد. با این حال، به نظر نمیرسد به دلیل ضعف اطلاعات اقتصادی در ایران، اجرای همه این روشها نیز بتواند همه افراد موجود در دهکها را شناسایی کند.
دیدگاه تان را بنویسید