بازار ۴۱ میلیاردتومانی
هیچ کس نمیتواند تاثیر تجارت مواد مخدر در ایران را انکار کند. ایران به واسطه حضور در کنار افغانستان، بزرگترین تولیدکننده خشخاش در دنیا، پل ترانزیت مواد مخدر است.
هیچ کس نمیتواند تاثیر تجارت مواد مخدر در ایران را انکار کند. ایران به واسطه حضور در کنار افغانستان، بزرگترین تولیدکننده خشخاش در دنیا، پل ترانزیت مواد مخدر است. هر چند مبارزه با مواد مخدر آنچنان برای کشورمان هزینه داشته که جدای از هزینههای اجتماعی و مالی، تقدیم 3700 شهید نیروی انتظامی در زمینه کشفیات و دستگیری قاچاقچیان و تولیدکنندگان مواد مخدر گواهی بر آن است. صحبت در مورد مواد مخدر آنچنان کلیشه و تکراری شده است که به نظر میرسد تداوم آن برای بسیاری خستهکننده و فرسایشی شده است. مواد مخدر از دیرباز در ایران بوده و خواهد ماند. اما وضعیت آن زمانی هشدارآمیز میشود که «مصرفکنندگان این مواد» تبدیل به «یقه سفید»هایی میشوند که با تحصیلات بالا و تغذیه مناسب و امکانات زندگی در سطح خوب، پولهای آنچنانی برای خرید مواد مخدر «صنعتی» صرف میکنند تا چرخ تجارت «روانگردانها» بچرخد. تغییر الگوی مصرف مواد مخدر از موادی مانند تریاک یا هروئین به سمت مواد مخدر صنعتی همچون انواع قرصهای روانگردان، شیشه و کریستال، کراک و اسید و... که به نامهای مختلف و متنوع
در بازار عرضه میشود؛ نشان از بهبودی وضعیت تجارت اینگونه مواد دارد. نگاهی به آمار مجرمان دستگیر شده در حوزه تولید، توزیع یا فروش مواد مخدر نشان میدهد دستگیرشدگان «معتاد» در بین این افراد در سه سال اخیر نسبت به سالهای اوایل دهه 80 رو به کاهش گذاشته است. اما به اعتقاد من دستگیرشدگان معتاد نهتنها کاهش نیافته، بلکه افزایش نیز پیدا کرده و در منحنی ثابتی نبوده است. فقط میتوان گفت به صورت خاصی در بانک اطلاعات نیروی انتظامی «ساماندهی» شده است. متاسفانه هجوم گسترده انواع اقلام مخدر صنعتی از شهرهای مختلف مرزی به کشور، مراکز تولید شیشه - به عنوان اصلیترین ماده مخدر مشکلزا در ایران - را به گونهای افزایش داده که تولید «تقلبی» این ماده را بیشتر کرده است. تولید تقلبی شیشه کار بسیار آسانی است و تنها نیاز به کمی پشتکار و تجربه دارد و در یک آشپزخانه چهارمتری هم قابل انجام است. کافی است رابطهای با یک داروخانه داشته باشید و مواد اولیه مورد نیاز را تهیه کنید. وقتی در یک مقیاس کوچک هر کسی میتواند چنین آزمایشگاه یا به اصطلاح خودشان، «آشپزخانه»ای راهاندازی کند
و کار خود را به پیش ببرد؛ میتوان پیشبینی کرد که در مقیاس بزرگتر، کار چقدر میتواند سادهتر باشد. تولیدکنندگانی که پول کافی در اختیار دارند و بازار مواد مخدر را به خوبی میشناسند و از روابط و ضوابط آن آگاهند به گونهای عمل میکنند که مواد اولیه مورد نیاز خود را با روش «اعتباری» از آن سوی مرزهای غربی و به صورت قاچاق خریداری میکنند، به داخل منتقل میکنند و در حومه شهر بسته به اندازه کاسبی خود فعالیت میکنند. این وضعیت به آشفتگی بازار مواد مخدر دامن میزند. تا جایی که در نبود کمپهای ترک اعتیاد استاندارد و روشهای مناسب روانشناسانه برای کمک به کسانی که به سمت مواد مخدر صنعتی رفتهاند؛ حجم تولید مواد مخدر افزایش پیدا کرده است. حتی اگر کسی بگوید تولید مواد مخدر تغییر رو به پایینی داشته و شرایط پس از اعمال مجازاتهای سنگین مانند اعدام بهتر شده است؛ من اعتقاد دارم که خلاف این موضوع، صرفه اقتصادی بالا و ارقام نجومی تجارت مواد مخدر صنعتی، یک گزینه تشویقکننده قوی برای تداوم تولید مخدر صنعتی است. با اینکه بانک اطلاعاتی منظمی از تعداد معتادان و
تفکیک میزان مصرف آنها در کشور وجود ندارد و این موضوع در میان اختلاف نظر دستگاههای مختلف مسوول «گم» شده است؛ اما مطالعات مستقل نشان میدهد در حال حاضر 65 درصد معتادان ایران، شیشه مصرف میکنند و 10 درصد معتادان، از بین زنان هستند؛ در این بازار پرتقاضای مصرف، کدام تولیدکننده و عمدهفروشی است که خطر را نپذیرد و قید درآمد نجومی را بزند؟ این گونه است که به عقیده من، بحث مواد مخدر و تولید و عرضه آن در ایران بیش از آنکه یک موضوع صرفاً اقتصادی باشد و ارتباط مستقیم به متغیرهای اقتصادی نظیر بیکاری و تورم داشته باشد؛ حاصل نگاه منفعتطلبانه فعالان این تجارت است که سود نجومی به جیب میزنند و قدرت دستکاری در قیمتها را دارند تا به اهداف خود برسند. ممکن است یک «خردهفروش» یا «کاسب جزء» از روی ناچاری و به دلیل بیکاری و نیاز مالی دست به این کار بزند و چارهای جز خرید و فروش مواد مخدر برای گذران زندگی نداشته باشد. خردهفروش جزیی که کار - به معنای واقعی کلمه- ندارد و نه درس خوانده تا تخصصی بگیرد و نه مهارتی فرا گرفته است تا در کارگاهی مشغول به کار شود، تن به
این کار میدهد تا شاید با اندک درآمد خود بتواند گوشهای از مشکلات خود را برطرف کند. هر چند این درآمد آنچنان ناچیز است که به چشم نمیآید. خردهفروشان هستند که خطر میکنند و در خیابانها به دنبال مشتری این سو و آن سو میروند و برای سود اندک کار، دست به هر کاری میزنند تا اعتماد بالادستیها را جلب کنند. کسانی که روزگاری معتاد بودهاند و هنوز هم هستند و برای گذران نیاز خود به مواد، به جنس دریافتشده از عمدهفروش، موادی اضافه میکنند تا بتوانند هم نیاز خود به مواد مخدر را پاسخ گویند و هم پولی از این رهگذر به جیب بزنند. اینها، ردههای پایین تجارت مواد مخدر هستند. ردههای بالایی، همانهایی که تولید و عرضه عمده را به دست دارند، هم پول داشتهاند (و دارند) و هم برخی از آنها تحصیلکرده و با امکانات زندگی خوب و حداقل در سطح متوسط بودهاند. پس چرا دست به این کار میزنند؟ چون درآمد نجومی دارند. تولیدکنندگان مواد مخدر صنعتی در ایران از نامها و برندهای مختلف و اعجابانگیز برای محصولات خود استفاده میکنند تا مواد تولیدی را به بهترین نحو
بفروشند. آنها راهکارهای تبلیغی را بلدند و میدانند که «یک دروغ هر چقدر بزرگتر باشد، باور کردنش آسانتر است». به مواد مخدر صنعتی، نامهایی چون گرد فرشته، اشک خدا، قارچ گوشتی، برنج، برنز و ... میدهند که فریبنده هستند اما در یک چیز مشترک که همانا روانگردان و توهمزا بودن است. سوال من این است که چرا مدت زمان دسترسی به شیشه در بازار مواد مخدر تهران آنقدر پایین آمده اما در عین حال کیفیت مواد فروختهشده در همین جا، تا سطح نازلی سقوط کرده است؟ طی پنج سال گذشته قیمتهای عجیب و نازلی برای شیشه در نظر گرفته شده که با توجه به بازار پرتقاضای مصرف این ماده در تهران، به نظر میرسد دلیل این قیمتها، تجارت پرسودی است که تولیدکنندهها و عرضهکنندههای عمده این مواد دارند. محاسبات نشان داده گردش مالی مواد مخدر صنعتی در ایران ماهانه 41 میلیارد تومان است. در حالی که هزینه مبارزه با تولید و عرضه این مواد بسیار بالاتر از این رقم است. شاید دو برابر این رقم نیاز باشد که دستگاههای مختلف قضایی و پلیسی در اختیار داشته باشند تا بتوانند از رشد مصرف و تولید مواد
مخدر صنعتی بکاهند. البته در زمینه بودجه هیچگاه کمبود آنچنانی وجود نداشته است؛ اما متاسفانه تنوع مراکز تصمیمگیری و سیاستهای اجرایی و اقدامات سلیقهای موجب کندی حرکت به سمت «کور کردن» تجارت پرسود مواد مخدر صنعتی شده است. در زمانی که هر کسی به خود اجازه میدهد که کمپ ترک اعتیاد راهاندازی کند و با «سگدرمانی» به جای درمانهای شناختهشده معتادان، فعالیت کند.
وقتی بازار مصرف با این چنین سیاستهایی همچنان وجود دارد و به آن اضافه میشود؛ وقتی معتادان، به جای ترک داده شدن، از کمپهای ترک اعتیاد با خاطراتی انباشته از شکنجههای روحی و جسمی بازمیگردند، چگونه میتوان امید داشت تجارت مواد مخدر در ایران متوقف و شرایط از اینکه هست بهتر شود؟
دیدگاه تان را بنویسید