زیر پوست شهر توزیعکنندگان مواد مخدر فعالاند
من نفروشم، یکی دیگر میفروشد
خطر دارد؟ کدام خطر؟ از خیابان هم که رد میشوی خطر دارد. نگاه میکنم مشتری چه میخواهد، همان را میفروشم. در حقیقت این مصرفکنندهها هستند که بازار را شکل میدهند. گرایش هرچه باشد، برای فروش میآورم.
خطر دارد؟ کدام خطر؟ از خیابان هم که رد میشوی خطر دارد. نگاه میکنم مشتری چه میخواهد، همان را میفروشم. در حقیقت این مصرفکنندهها هستند که بازار را شکل میدهند. گرایش هرچه باشد، برای فروش میآورم. مشروبات الکلی جرمش برای من کمتر است و میشود گفت فروشش چندان خطری ندارد، اما مصرفش در جامعه خیلی کم شده است. قیمتش هم بالاست، چون حجمش زیاد است جابهجایی و مخفی کردنش هم برای مصرفکننده مشکلتر است. حالا مسائل شرعیاش بماند. از طرفی مصرفکننده راحت شناسایی میشود و تکلیف مشخص است. میگویند سه بار مصرف اعدام دارد. حالا اینکه دارد یا نه، یا اینکه تا حالا کسی را اعدام کردهاند یا خیر مهم نیست. مهم این است مصرفکننده ترجیح میدهد خودش را با مادهای سرگرم کند که اثرات محیطی کمتری داشته باشد و خطری هم از طرف جامعه تهدیدش نکند. حامد یکی از فروشندههای مواد مخدر است. خودش میگوید هرچه بخواهی دارم. کارم این است. درآمدش هم بد نیست.
چند وقت است به این کار مشغولی و چه چیزی باعث شد که وارد این شغل شوی؟
برای من بیشتر جنبه تفنن و سرگرمی دارد. چهار سالی هست. اوایل برای دوستانم که وسیله نداشتند و مجبور بودند برای تهیه مواد جایی بروند نقش آژانس را بازی میکردم و کرایهاش را میگرفتم. بعدها آنها زنگ میزدند و من خودم میرفتم برایشان تهیه میکردم. یکباره به خودم آمدم و دیدم دارم جنس عمده میخرم و خرده میفروشم. دلیلی که بیشتر مرا در این شغل نگه داشت، اوایل بیکاری بود و درآمد خوب اینکار. البته آن وقتها ترسم بیشتر بود. یک بار که گیر کردم و جریمه نقدی شدم راه و چاه را یاد گرفتم و ترسم ریخت.
شغل پرخطری را انتخاب کردهای؟
لذت این شغل به پرخطر بودنش است. البته نه آنقدری که شما میگویید. بیشتر خطر این کار زمانی است که جنس عمده را تحویل گرفتهای و باید برسانی به جاساز و محل امن. بعد از آن دیگر خردهفروشی است. به اندازه مصرف یک روز مشتریهایم را دم دست میگذارم و برای هر دو، سه مشتری یک ساعت قرار هماهنگ میکنم. این طور اگر جنس هم دستم باشد و گیر کنم، مقدارش آنقدری نیست که برایم مشکل جدی پیش بیاید. میگویم مصرفکنندهام. همیشه هم یک پایپ گوشه داشبورد دارم. جرم مصرفکننده هم اگر جنس زیادی نداشته باشد، با جریمه نقدی قابل حل است.
حالا واقعاً اهل مصرفش هستی؟ تا به حال مصرف کردهای؟
اوایل که به رفقایم میرساندم گهگاهی توی میهمانی یا محفل خاصی اگر بود چند پک میزدم، اما وقتی افتادم تو کار فروش و کمکم میدیدم مصرفکنندهها چی به سرشون میاد قانع شدم چیز خوبی نیست و حالا فقط کوکائین میزنم آن هم چند ماهی یک بار اگر به مهمانی خاصی بروم.
کوکائین هم میفروشی؟
هر چیزی که مشتری بخواهد دارم. حالا اگر در جاساز باشد و آوردنش برایم مقدور نباشد، میگویم باید از 24 ساعت قبلش بگویی. اهل ریسک نیستم. برای همین اغلب کسانی که خرده خرید میکنند در همان روز و مشتریهایی که خرید درشتتر میزنند، روز قبلش با من هماهنگ میکنند. البته مخدرهای سنتی مثل تریاک و شیره و هروئین و حشیش راسته کارم نیست. ولی اگر مشتریهای خاصم درخواست داشته باشند میروم برایشان تهیه میکنم.
مشتری کوکائین چه کسانی هستند؟
سمت تهرانپارس و این طرفها مصرف کوک پایینتر است. بیشتر شمال شهر و اطراف مناطق یک و دو کوکائین مصرف میکنند. جاهای ضعیفتر شیشه میکشند. شیشه هم همان کوکائین فقراست. زیاد فرقی ندارد، ولی میگویند عوارض دارد. کسانی که کوکائین خرید میکنند، اغلب قشر مرفه جامعه هستند و بیشتر مصرف کوک در میهمانیهاست. این افراد بسیار محتاطترند و گویی برای آبرویشان ارزش بیشتری قائل میشوند. در میان آنها مشتریهایی هم دارم که شغلهای مهمی دارند، اغلب این افراد خودشان تماس میگیرند. اما برای خرید یک نفر دیگر سر قرار میآید کسی که مورد اعتمادشان است. من هم هر بار که جنس خوب و ویژهای به دستم برسد به آنها اطلاع میدهم.
وقتی خودت مصرف نمیکنی، چطور میتوانی جنس خوب از بد را تشخیص دهی؟
مشتریها. در بین مشتریهای روزانهام همیشه دوستانی هستند که میدانم جنس بد مصرف نمیکنند و البته مورد اعتمادم هم هستند. به آنها میگویم این جنس جدید است، بعد از مصرف بهم خبر میدهند که چه کیفیتی داشته است. اگر جنسی که بخرم بد باشد مجبور میشوم ضررش را تحمل کنم. من مشتریهایی دارم که بیش از سه سال است فقط از من خرید میکنند. مثلاً یک مهندس بازنشسته است، زنگ میزند برایش میبرم در خانه تحویلش میدهم. چنین آدمی که نمیتواند راه بیفتد توی خیابان دنبال تهیه مواد. اگر تریاک هم بخواهد که ندارم میروم برایش تهیه میکنم. نه برای اینکه سود ببرم، برای اینکه با بعضی مشتریها بعد از دو، سه سال رابطهمان حالت دوستی پیدا کرده است.
همه همینطور کار میکنند؟ جنس را میبرند در محل تحویل میدهند؟
نه، نسبت ما که با ماشین کار میکنیم به ساقیهای خیابانی یک به 20 است. آنها همه جا هستند. من مشتریهایم متفاوت هستند. مشتری خاص دارم؛ و هر کسی به جمع مشتریهایم اضافه میشود معرف دارد. البته جنس هم زیاد ریز نمیکنم به مشتری بدهم. مثلاً شیشه و کوکائین زیر پنج گرم نمیفروشم. گل یا همان ماریجوانا هم فقط تاپی میفروشم که هر تاپی حدود 50 گرم میشود. از طرفی اینطور نیست که همیشه ببرم در محل تحویل دهم. بستگی به مشتری دارد. برای غریبهترها محل قرار را خودم تعیین میکنم. آنها هم میآیند. کسی که غریب است و تماس میگیرد یعنی مصرفکنندهای که به هر شکل کاسب خود را گم کرده است و مجبور است از جای دیگر جنس تهیه کند، پس قله قاف هم که قرار بگذارم میآید. ولی نباید مشتری را زیاد هم اذیت کنی. چون پیدا کردن یک ساقی مواد مخدر سخت نیست. گرچه همه ساقیها جنس خوب دست مشتری نمیدهند.
این مواد را چند میخری؟ چند میفروشی؟
عمده میخرم و خرده میفروشم. هر موادی یک قیمتی دارد. مثلاً 100 گرم کوکائین میخرم 28 میلیون تومان و میفروشم 30 میلیون تومان که این فروش بین دو هفته تا یک ماه بستگی به فصل و بازار انجام میشود. شیشه را میخرم کیلویی حدوداً 10 میلیون تومان و میفروشم کیلویی 12 میلیون تومان یا پنجگرمی 60 هزار تومان. ماریجوانا هم همین طور کیلویی دو میلیون تومان و میفروشم کیلویی چهار میلیون تومان یعنی 50 گرمی 200 هزار تومان. البته جنسی که دست مشتری میدهم درجه یک است. وگرنه قیمت پایینتر از این هم پیدا میشود.
از نظر اقتصادی این کار پرخطر مقرون به صرفه است؟
این کار بیشتر حالت عادت میشود. خطر که دارد، ولی نه آنقدرها که شما میگویید. خطر برای خردهفروشندههایی دارد که سر چهار راه میایستند و مجبورند با حدس زدن تشخیص دهند طرف مشتری هست یا مامور. در حقیقت کار دیگری نمیتوانم انجام دهم که درآمد ماهیانه دو تا سهمیلیونی داشته باشم. با درآمد کمتر هم نمیتوانم زندگیام را بچرخانم. البته یک روز از این کار بیرون میآیم. تا آخر عمر که قرار نیست موادفروش بمانم. همین که پولی به دست بیاورم و کار و باری راه بیندازم، از این کار بیرون میروم.
با توجه به آماری که میدهید به نظر میرسد درآمد ماهانهات به 10 میلیون تومان میرسد؟
در روزهای پرفروش حتی بیشتر از این. اما به طور معمول خیر. از طرفی اینکار هزینه دارد. گاهی مجبور میشوم پول خرج کنم تا مشتریهایم راضی باشند. یک بار خرید جنس نامرغوب از هر مادهای میتواند چند میلیون تومان ضرر بزند. نه اینکه دور بریزمش، به قیمت خرید میدهم به فروشندگان خردهپا که در پارکها و سرچهارراهها پاتوق دارند. آنها هم میدهند به مشتریهای گذریشان. البته کمتر پیش میآید جنس نامرغوب بخرم. ولی همین دو ماه پیش تازه خرید کرده بودم که خوردم به ایست بازرسی. چون تنها بودم، احتمال اینکه ماشین را بگردند وجود داشت. مجبور شدم 20 میلیون تومان جنس را بریزم داخل جوی آب. اینها ریسک این کار است.
تقاضای خرید چه موادی بیشتر است؟
من فقط شیشه و کوکائین و گل میفروشم. مواد سنتی اغلب در هر محلی هست که مشتری میرود سراغش و از خانهها تهیه میکنند. برای من هم نمیصرفد بروم دنبال خرید و فروشش. چون باید وقت بگذارم و خرد کنم و خلاصه کثیفکاری دارد و دردسر. همیشه همه مواد را از یک لیدر ثابت میخرم. تا وقتی که مشکلی بینمان پیش نیاید با هم کار میکنیم. سالهای قبل شیشه مشتری بیشتری داشت. حالا که کمکم عوارضش در جامعه نمود پیدا کرده، تقاضا کمتر شده است. ولی هنوزم مشتری و سودش از بقیه مواد بیشتر است. ماریجوانا هم این اواخر بیشتر تقاضا دارد. همین پارسال من نصف این مقدار ماریجوانا میفروختم و حدود دو برابر مقدار امسال شیشه. خردهفروشها همه مواد سبکوزن را میفروشند. مثل شیشه و حشیش و تریاک. منظورم آنهایی هستند که سر چهارراه میایستند. البته کراک هم کم و بیش فروش دارد ولی نسبت به بقیه موادی که مصرف میشوند رو به انقراض است. شاید دلیلش این باشد که عوارضش زودتر از شیشه شناخته شد.
چگونه چیزی را به مردم میفروشی که میدانی این همه مضر است؟
من نفروشم از جای دیگر میخرند. خودشان میدانند چه چیزی مصرف میکنند و چقدر برایشان مضر است. آدم میشناسم یکسال است شیشه میکشد و افتاده در جوی. آدم هم میشناسم از همان شیشه چهار سال است مصرف میکند و به زندگی معمولش میرسد. عوارض این مواد بیشتر در سنین بالاست. این جوانترهایی که دچار عوارض مصرف میشوند جنبه مصرف ندارند. مثل خودم. میدانم جنبهاش را ندارم، پس مصرف نمیکنم.
اغلب برای خرید کجا میروی؟ با فروشندهها قرار میگذاری یا به محلشان میروی؟
هرکسی که جنس تازه دارد خودش تماس میگیرد. اغلب فروشندهها که خودشان هم تولیدکننده هستند در باغهای اطراف تهران آشپزخانه دارند. البته کوکائین را وارد میکنند و گل را در گلخانههایشان میکارند. با این حال برای خرید تماس میگیرم و قرار میگذارند در نزدیکی باغشان. اغلب با اینکه میدانند آدرسشان را داریم یا حتی با هم تا در باغ میرویم، زیاد خوششان نمیآید رفت و آمدی داشته باشند. برای همین بیرون قرار میگذاریم. همه چیز از قبل تعیین شده است. نوع جنس، مرغوبیت و قیمت. پول را میدهیم و جنس را میگیریم. کمتر پیش میآید نیازی به چک کردن باشد. حتی وزن جنس گرمی کمتر از مقدار توافقشده نیست. به عبارتی منصف بودن برای فروشنده و مشتریها خیلی اهمیت دارد و در اینکار کمفروشی نمیکنیم.
چه فصلها و ماههایی فروش بیشتری داری؟
هوا که به خنکی میرود بازار بهتر میشود. در هوای گرم فقط مشتریهای قدیمی خرید میکنند و کمتر مشتری جدید تماس میگیرد. بعضی وقتها هم که مناسبتی در راه است از قبل آماده میشوم و جنس بیشتری میخرم. چون تقاضا بیشتر میشود. مناسبت جشن و تولد که باشد بازار کوکائین و ماری خوب میشود، و برای شب زندهداریها بیشتر مواد مخدر سنتی و شیشه مشتری پیدا میکند.
از بازار مواد مخدر در شهرستانها هم اطلاع داری؟
من که صادرکننده نیستم. همین قدر میدانم هرچقدر به سمت شهرهای کوچکتر و کمجمعیتتر برویم مواد مخدر سنتی بیشتر مشتری دارد و مردم کمتر به مواد صنعتی علاقه نشان میدهند. در استانهای شرقی هم به خاطر فراوانی تریاک و حشیش مصرف این مواد که ارزان هم درمیآید، بیشتر است. اما سمت غرب برخلاف این است. چون شیشه را کما بیش به همسایههای غربی هم صادر میکنیم، در استانهای غربی فروش بالاست. کلانشهرها بیشترین مصرف مواد مخدر صنعتی را دارند. دلیلش هم ساده است. وقتی مصرفکننده در آپارتمان زندگی میکند، ترجیح میدهد شیشه و کراک بکشد که بویی به همسایههایش نرسد. اما در شهرهای کوچک که فاصله خانهها با هم زیاد است مصرف تریاک و حشیش و ماریجوانا راحتتر است و ارزانتر. از سویی تولید مواد مخدر صنعتی و راهاندازی آشپزخانه در شهرهای بزرگ امنتر است. هم مشتری بهتری دارد هم مثل سوزنی در انبار کاه پنهان است؛ و به همین شکل راهاندازی گلخانه در شهرهای کوچک که زمین فراوان است آسانتر است.
دیدگاه تان را بنویسید