چرا کمپهای ترک اعتیاد تعداد معتادان را کم نمیکند
جایی برای معتادان نیست
وضعیت کمپهای ترک اعتیاد در ایران دوگونه است. معتادان خودمعرف و کمپهای اجباری که معتادان دستگیرشده و بیخانمان را در خود جای میدهند.
وضعیت کمپهای ترک اعتیاد در ایران دوگونه است. معتادان خودمعرف و کمپهای اجباری که معتادان دستگیرشده و بیخانمان را در خود جای میدهند. برای نگهداری فرد معتاد معرفیشده هزینه ماهانه باید پرداخت شود که پاییز 92 تعرفهای حدود 300 هزار تومان دارد. مبلغ 50 هزار تومان هم معمولاً برای حق استفاده از بوفه علاوه بر هزینه نگهداری از معتاد مددجو دریافت میکنند. مدام جلسه برگزار میشود و به رسم نظامیگونهای زندگی فرد معتاد بینظم را در چارچوب میگنجانند. خانوادهها میتوانند با هماهنگی مدیر کمپ از بیمارشان عیادت کنند. در کمپهای اجباری که زیر نظر سازمان بهزیستی و با هماهنگی نیروی انتظامی و شهرداری مدیریت میشود اما اتفاق ترک اعتیاد به گونه دیگری است. با فرد معتاد و مددجو رفتار چندان خوبی نمیشود. در حالی که معتاد بیش از هر کس به خودش آسیب میرساند. یکی از این کمپهای ترک اعتیاد مشهور با ساختمانی کهنه که پیش از آن زندان زنان بود به عنوان محل ترک اعتیاد اجباری مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. خاطرات کسانی که تجربه ترک در کمپهای اجباری را داشتهاند
بسیار متفاوت است با خاطرات کسانی که بهبودی خود را در کمپهای خصوصی گذراندهاند: «1200 نفر آدم بود. 50 نفر خدمه. ابتدا وارد محوطه پارکینگمانندی شدیم. یکسری را نیرو انتظامی گرفته و یکسری را شهرداری جمع کرده است. معتادانی از هر نقطه شهر. کسانی را که شهرداری جمع میکرد حکم 28 روزه داشتند برای ترک اعتیادشان و کسانی را که نیروی انتظامی دستگیر میکرد سه ماه و یک روز حکم بازداشتشان طول میکشید. از سه در نردهای آهنی وارد قرنطینه شدیم. اولین کار این است که لباسها را درمیآورند. کفشها را هم. همه را اجباری میفرستند حمام با دو دستگاه دوش آب گرم. بعد از آن باید از وان آب سرد رد شویم. قوانین اینجا فصلی ندارد. لباسها را به انبار منتقل میکنند و سرها را میتراشند. سرویس بهداشتی داخل ساختمان است و پذیرش بوی تعفن جزو قوانین نانوشته اینجاست. کاپشنی که برادرم از آلمان آورده تن مسوول حمام است. خیلی نرم و ملایم میگویم:« درست نیست که لباس مرا بپوشید و خودم از سرما بلرزم.» با جوابی که میدهد، دیگر چیزی به زبان نمیآورم.
قوانین شور
روز ورود به سالن که روز بهتری به حساب میآید هر پنج نفر را میفرستند داخل یک اتاق 70نفری. هر اتاق حدود 70 تخت خواب در دو طبقه دارد که هر تخت صرفاً یک ابر دارد و یک پتو. خبری از ملافه و بالش نیست. قبلاً در قرنطینه با قانون اینجا آشنا شدهایم. ساعت هفت صبح همه از خواب بیدار میشوند. نیم ساعت وقت مانده برای ساعت صبحانه. اینجا پنج کابین سرویس بهداشتی دارد که سه دستگاهش خراب است و 70 نفر 70 نفر باید از اتاقها بیاییم و بایستیم منتظر. از همان اول صبح و بوی گند و چاههای گرفته یادمان میآورد که اینجا کجاست. آب اینجا شور است و با تانکر آب آشامیدنی میآورند و برای هر 70 نفر یک مخزن گذاشتهاند داخل اتاق. وقت صبحانه که میشود دو عدد نان لواش دستمان میدهند و پنیر سیمکارتی. یعنی اندازه سیمکارت تلفن. دو نخ سیگار و دو حبه قند و یک لیوان چای بهترین بخش صبحانه به حساب میآید. یکی گرسنهاش میشود و نان را با سیگار تاخت میزند. یکی پنیرش را میدهد جای یک نخ سیگار. بعد از صبحانه اتاق به اتاق میرویم برای جلسات توجیهی و مددجویی در
نمازخانه. حمید که با یک گرم شیشه دستگیر شده و برای ترک به این کمپ اعزام شده در ادامه حرفهای مصطفی که تجربه این مرکز را دارد، میگوید: «خدمه اغلب معتادان سابقی بودند که در اینجا ترک کرده و قراردادی کار میکردند. یک بوفه بود برای خرید خوراکی که خانوادهها به مسوول بوفه پول میدادند تا برایمان کارتکس درست کند که بتوانیم خرید کنیم. اغلب اقلام اینقدر گران بود که سعی بر نخریدن داشتیم.» قوانین که مرور میشود واژه آتشخانه به گوش میخورد: «از ساعت 11 تا 13 افراد آزاد بودند بروند آتشخانه سیگار بکشند. معمولاً 120، 130 نفر در اتاق 70متری با دو تهویه سیگار میکشند. غیر از این ساعت کسی حق خروج از اتاقش را ندارد. »
مددکاران بیحوصله
علاوه بر قوانین کمپهای اجباری، عرفهایی هم در این اماکن جاری است مانند پذیرفتن حضور شپش در زندگی مددجویان: «سرگرمی اغلب مددجویان این است که در لباسهای خود شپش بجویند. از این رو بیماری و عفونت خیلی زیاد است. راه دیگر سرگرم کردن مددجویان این است که آنها را برای بیگاری میبرند. خالی کردن بار کامیون و جابهجایی بشکههای آب تا نظافت سرویس بهداشتی و تلاش بیهوده برای باز کردن چاههای گرفته.» مددکاران این مراکز که خسته از اعتیاد و خانوادههای این افراد هستند زیاد حوصله شنیدن درد دل مددجویان را ندارند. میگویند گوشمان پر شده از اعتراضها و نقزدنهایشان. اینجا اما نمیتوان انتظاری داشت از مددکاری. بیشتر کسانی که حکم 28روزه شهرداری را دارند اینجا را ترجیح میدهند به خیابانهای سرد بیسقف. هر روز حدود 30 نفر معتاد وارد قرنطینه میشود و جمعیتی حدود 1200 نفر به صورت ثابت در آنجا نگهداری میشود که در نهایت 50 نفر هفتهای یک بار ملاقاتی دارند. اعتیاد نزدیک به هزار نفرشان شیشه است و چند نفری هرویین و
بقیه کراک. قوانین و روشهای نگهداری در کمپهای اجباری توجهی به استانداردهای بهداشتی در حوزه جسم و روان ندارد و اغلب ترککردههای این مراکز بعد از آزادی دوباره به دامان اعتیاد برمیگردند. کمپهای اختیاری یا مراکز ترک اعتیاد خودمعرف تفاوتهای زیادی دارد. بعد از پاکسازی جسمی، پاکسازی ذهن افراد ادامه دارد و تا سالها پس از بیرون آمدن با راهبرانشان ارتباط دارند و کمتر دوباره درگیر اعتیاد میشوند. گرچه این مراکز هزینهها را از خانوادهها تامین میکنند اما عملکرد بخش خصوصی و نظارت سازمان بهزیستی کمک کرده تا این مراکز درصد موفقیت بالایی داشته باشند اما وقتی یک مرکز دولتی خود متولی این مراکز میشود و با بودجههای حداقلی کار را دنبال میکند نتیجه درخوری پیدا نمیکند.
دیدگاه تان را بنویسید