گفتوگو با حجتالله میرزایی درباره نحوه شناسایی دهکها
راه دشواری در پیش است
«حجتالله میرزایی» پژوهشگر اقتصادی، بر این باور است که دولت برای شناسایی دهکهای پردرآمد و تغییر در نحوه پرداخت یارانهها راه دشواری را در پیش دارد. میرزایی در گفتوگو با «تجارت فردا» به این نکته نیز اشاره میکند که اعمال این تغییر ممکن است محبوبیت دولت را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
«حجتالله میرزایی» پژوهشگر اقتصادی، بر این باور است که دولت برای شناسایی دهکهای پردرآمد و تغییر در نحوه پرداخت یارانهها راه دشواری را در پیش دارد. میرزایی در گفتوگو با «تجارت فردا» به این نکته نیز اشاره میکند که اعمال این تغییر ممکن است محبوبیت دولت را نیز تحت تاثیر قرار دهد.
دولت یازدهم برای کاهش بار اقتصادی پرداخت یارانههای نقدی تصمیم گرفته است یارانه پردرآمدها را حذف کند، روش شناسایی و تفکیک این دهکهای پردرآمد چگونه باید باشد؟
شناسایی دهکهای درآمدی غیرهدف و گروههای درآمدی هدف اکنون با یک چالش جدی مواجه است که امکانسنجی آن را با تردیدهای بسیاری مواجه میکند. این تردید چه از نظر فنی و چه از حیث اجتماعی و سیاسی وجود دارد. باید دید دولت در بازنگری در پرداخت نقدی یارانهها تنها به دنبال اهداف مالی و اقتصادی است یا ارتقای سیاست اجتماعی برای کاهش نابرابری و فقر را نیز مد نظر دارد که البته ممکن است این دو هدف با یکدیگر منطبق نباشد. نکته سوم نیز آثار و پیامدهایی است که ممکن است تغییر در روش پرداخت در پی داشته باشد.
به چه دلیل ممکن است سیاستهای مورد استفاده برای نیل به این اهداف با یکدیگر انطباق نداشته باشد؟
اگر دولت گروههای ثروتمند را شناسایی کرده و از دایره پرداخت یارانه نقدی حذف کند، ممکن است این اقدام آثار و پیامدهای نامطلوب اجتماعی در پی داشته باشد که این را باید با بررسی رفتار سیاسی در گروههایی که منافع خود را از دست میدهند، پاسخ داد. یعنی ممکن است از نظر فنی بتوان این گروه را شناسایی کرد و طرح را در مورد آنها به اجرا گذاشت و اهداف مالی را محقق کرد؛ اما پیامدهای اجتماعی آن چگونه خواهد بود؟ آیا ممکن است دولت به دام بازگشت به چنین سیاستی بیفتد؟ یا امکانپذیری اصلاح آن را در نوبتهای بعدی از دست بدهد؟ برای این ابهامات، اکنون نمیتوان پاسخی یافت.
این ابهامات به دلیل ایرادات نحوه اجرای این طرح به وجود آمده است؟
بله، یکی از دلایل این است که از ابتدا به صورت قطعی و نه آزمایشی به اجرا درآمد. حتی دولت میتوانست این طرح را به صورت بخشی و جزیی اجرا کند. یعنی از همان ابتدا به صورت قانون و بدون آنکه دوره زمانی خاصی برای ارزشیابی، بازنگری و تصمیمگیری در مورد توقف و تداوم آن در نظر گرفته شود در مورد جمعیتی فراگیر به اجرا درآورد. در حالی که اگر این سیاست برای دوره مشخصی تصویب شده بود و قانونگذاران زمان یا محدوده جغرافیایی مشخصی را برای ارزشیابی و بررسی ابعاد آن قائل شده بودند، امروز اعمال تغییر در آن به راحتی امکانپذیر بود. اما به دلیل عدم پیشبینی چنین گزارههایی، تغییر در نحوه پرداخت یارانهها سخت و دشوار خواهد بود.
آیا اکنون تصمیمی که برای حذف سه دهک از پرداخت یارانهها اتخاذ شده است، به محبوبیت دولت آسیب نمیزند؟
این کاملاً به فرآیند و مسیری بستگی دارد که دولت برای حذف پردرآمدها خواهد پیمود. محبوبیت این دولت و اعتمادی که مردم به این دولت دارند، بر اساس فرآیندی بلندمدت حاصل شده است که باید به آن توجه کرد. در واقع مسیری که از مشارکت عمومی مردم و برانگیختن امید در بین مردم ایجاد شده است و این تصمیم به شرطی میتواند موفق باشد که فرآیند تصمیمگیری برای تداوم یا اصلاح آن از همین مسیر بگذرد. مردم اعتماد دائمی را ارزانی هیچ دولتی نمیکنند. اما ممکن است دولت، در ادامه راه نیز از طریق گفتوگوی تعاملی با مردم و روشی مبتنی بر مشارکت جمعی چنین تصمیمی را اتخاذ کند یا از مسیر گفتوگویهای خاص و تصمیمگیری بوروکراتیک پشت درهای بسته و بدون اطلاع مردم در نحوه پرداخت تغییر ایجاد کند، یا حتی به دیدگاههای نخبگان و کارشناسان بیتوجهی کند. نتایج این روشها متفاوت خواهد بود. در این صورت نمیتوان امید داشت که امید مردم به دولت همچنان پابرجا بماند.
تصمیمگیری در مورد این موضوع مستلزم صرف زمان بیشتری است و با ضربالاجلهایی که کمیسیونهای مجلس اعلام میکنند، چنین دستاوردی حاصل نخواهد شد.
دولت قبل شیوه خوداظهاری را برای تفکیک دهکها مورد استفاده قرار داد، نقایص این روش چه بود؟
مبنای اطلاعات دولت قبل، فرمهای خوداظهاری بود که خانوارها برای دریافت یارانه تکمیل کرده بودند. به نظر میرسد دست کم 50 درصد از این اطلاعات غیرقابل اتکا باشد و برخی از وجوه اطلاعات خانوار در آن روش به دست نیامده باشد. اما در شرایطی که قرار بود بر مبنای این اطلاعات، سهم خانوارها از درآمدهای حاصل از نفت تعیین شود، بسیاری از خانوارها برای آنکه این سهم را حفظ کنند و از دایره بهرهمندی از درآمد نفت خارج نشوند، اطلاعات ناقصی را ارائه کردند.
بنابراین راهکاری که اکنون دولت برای شناسایی این دهکها میتواند مورد استفاده قرار دهد چیست؟
در حال حاضر این روشها بسیار محدود شده است. اگر ما در ابتدای راه بودیم یعنی در سال 1389 که قرار بود در مورد نحوه پرداخت یارانهها تصمیمگیری صورت گیرد، دامنه انتخابهای دولت وسیعتر بود. اما اکنون این انتخابها بسیار محدود شده است به این دلیل که سیاست پرداخت نقدی پایدار شده و هرگونه تغییر در آن قطعاً با عکسالعملهای فردی و اجتماعی روبهرو میشود. مساله اصلی این است که ما اکنون در ابتدای راه نیستیم و ثانیاً دولت آسانترین و پرهزینهترین روش را برگزیده است.
پاسخ ندادید که روش بهینه برای احصای اطلاعات اقتصادی خانوارها چه روشی است؟ اگر شما بخواهید به دولت در مورد شناسایی دهکها راهکار ارائه کنید، پیشنهادتان چیست؟
ممکن است شناسایی دهکها با روشهای فعلی غیرممکن باشد. اما میتوان با روشهای دیگری گروههای فقیری را که به شدت نیازمند یارانه نقدی هستند و تمایلشان به دریافت نقدی است از گروههای دیگر متمایز کرد. ممکن است گروهی از مردم خدمات جایگزین دیگری مانند خدمات بهداشتی، درمانی و پوشش تامین اجتماعی بلندمدت را ترجیح دهند. این روش میتواند جایگزین روش شناسایی گروههای درآمدی باشد. ممکن است بتوان دهکها را بر اساس درآمد، شواهد یا مولفههای دیگر شناسایی کرد، یعنی بر اساس قیمت املاک یا داراییهایی مانند خودرو یا کسب و کار، گروههای ثروتمند را شناسایی کرد یا بخش زیادی را بر اساس پوشش سازمانهای حمایتی مورد شناسایی قرار داد اما واقعیت این است که ممکن است در مورد گروه بزرگی که 60 یا 50 درصد مشمولان را شامل میشود با تردیدهای اطلاعاتی مواجه شویم که هیچ راهی در کوتاهمدت برای شناسایی آنان
نمیتوان یافت.
یعنی دولت نخواهد توانست دهکهای پردرآمد را به صورت دقیق شناسایی کند؟
اگر دولت بخواهد مبنا را بر شناسایی بگذارد، احتمال عدم موفقیت آن بسیار است. اگر دولت بتواند روشهای جایگزینی بیابد که به افراد برای انتخاب نحوه دریافت یارانه اختیار دهد این امکانپذیر است. اینکه افراد بتوانند بر اساس شیوههای مختلف دریافت، دست به انتخاب بزنند. مانند انتخاب میان دریافت یارانه نقدی و بهرهگیری از یک خط اعتباری پساندازی برای سرمایهگذاری یا استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی یا تامین اجتماعی در بلندمدت.
دیدگاه تان را بنویسید