سفیر پیشین ایران در ترکیه از گشوده شدن دریچههای جدید همکاری اقتصادی تهران و آنکارا میگوید
ترکها در آرزوی نفت و گاز ایران هستند
پس از اجرای گام نخست توافق ژنو ترکها نیز برای عقب نماندن از گردونه رقابت با کشورهای بزرگ جهان هیاتهای تجاری و اقتصادی خود را راهی تهران کردند تا پس از نهایی شدن توافق جامع هستهای ایران و اعضای گروه ۱ + ۵ نسبت به سرمایهگذاری در پروژههای نفتی و گازی کشورمان وارد عمل شوند.
پس از اجرای گام نخست توافق ژنو ترکها نیز برای عقب نماندن از گردونه رقابت با کشورهای بزرگ جهان هیاتهای تجاری و اقتصادی خود را راهی تهران کردند تا پس از نهایی شدن توافق جامع هستهای ایران و اعضای گروه 1+5 نسبت به سرمایهگذاری در پروژههای نفتی و گازی کشورمان وارد عمل شوند. امضای موافقتنامه تعرفه ترجیحی تجارت کالاهای ایرانی و ترکی که گامی اساسی در افزایش مبادلات تجاری دو کشور محسوب میشود اقدام دیگری بود که قطعاً منجر به بهبود مناسبات اقتصادی ما با ترکها میشود. با فیروز دولتآبادی، سفیر اسبق کشورمان در ترکیه در رابطه با تمایل ترکها برای بهبود مناسبات سیاسی و اقتصادی با ایران و زمینههای استفاده حداکثری از فرصتهای پیش رو به گفتوگو پرداختهایم که بدین شرح است.
ترافیک سفرهای مقامات و بازرگانان ترک به ایران این روزها بسیار زیاد است. از زمان روی کار آمدن دولت آقای روحانی روابط تهران و آنکارا وارد فاز جدیدی شده است که برخی آن را ناشی از سیاست تعاملجویانه دولت ایران و بعضی ناشی از تغییر نگرش اعضای حزب عدالت و توسعه ترکیه میدانند.
ترکها همیشه علاقهمند به توسعه روابط اقتصادی با ایران بودهاند. مقامات آنکارا همواره خواهان آن بودهاند که مناسبات تجاری با تهران را به بخشهای اقتصادی و صنعتی نیز گسترش دهند. در مقابل، در این سو هم مقامات ایرانی همواره علاقهمند به گسترش روابط با ترکها بودهاند چرا که معتقدند ارتقای روابط به تقویت پیوندهای مشترک ما با کشورهای همسایه از جمله ترکیه منجر میشود که این موضوع خود تامینکننده امنیت منطقهای است. متاسفانه در دولت گذشته به دلیل بروز برخی مشکلات در روابط ما با ترکها اختلالاتی ایجاد شد. بخشی از این تیرگی روابط به دلیل قصور ترکها در موضوع سوریه بود که با سیاست نادرستی در پیش گرفته شد. بخشی هم به جهت دیدگاههای غیرواقعبینانه دولت گذشته ایران بود که
توجهاش از موضوعات سیاست خارجی را تماماً معطوف مباحث داخلی کرد و از رابطه با جامعه بینالملل بازماند. همین امر بود که موجب از دست دادن روابط با همسایه بزرگی چون ترکیه شد. دلیل دیگر نیز به جهت مشکلات پیرامون پرونده هستهای ایران و اعمال تحریمها بود که ضمن کاهش مناسبات جهانی با ما، ترکها را هم محتاط کرد. موضوع دیگری که باید به آن توجه شود سیاستهای دولت قبلی و دستگاه اجرایی ایران بود که گرایشات ناهمگرا و ناهمخوان با ساختار سیاسی دولت ترکیه را تقویت کرد؛ از ابتدای روی کار آمدن دولت آقای احمدینژاد ترکها بهتدریج از ایران فاصله گرفتند و تمایلی به توسعه روابط با ما از خود نشان ندادند. اما روی کار آمدن دولت آقای روحانی و شرایط جدید ایران از چند جهت برای دولت ترکیه مفید بود. ابتدا اینکه دولتی بر سر کار آمد که بنیادش بر همکاری و همزیستی با کشورهای دیگر بود و این را با صدای بلند نیز اعلام کرد. دیگر اینکه پرونده هستهای ایران که خود یکی از دلایل کاهش مناسبات تهران و آنکارا بود از آن حالت بسیار ملتهب گذشته خارج شده و مذاکراتی صورت گرفته است که بسیار
امیدوارکننده قلمداد میشود. لذا دولت ترکیه که روابط اقتصادیاش با ایران را در دولت گذشته قدری محدود و یا تحت پوشش قرار داده بود حالا فرصت تحرک جدیدی پیدا کرده است و این تحرک را با روانه کردن مقامات و هیاتهای بازرگانی خود نشان میدهد. موضوع بعدی هم ریشه در رویه و روش سیاستمداری دولت آقای روحانی دارد که البته مورد قبول ترکهاست. آنها علاقهمند هستند تا در این فضا حرکت کنند. مقامات آنکارا نمیخواهند فرصت ایجادشده در بهبود روابط با ایران را از دست بدهند و با مشکلات جدیدی دست به گریبان شوند. مجموعه این دلایل در کنار تمایل تاریخی ترکها برای همکاری اقتصادی با ایران موجب بهبود روابط دو کشور شده است.
به اختلاف نظر ما با ترکها در مساله سوریه اشاره کردید و البته باید استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در خاک ترکیه را نیز به انتقادات تهران نسبت به آنکارا اضافه کنیم. مجموعه این عوامل چه تاثیری در دوری ایران از ترکیه دارد؟
استقرار سپر دفاع موشکی ناتو در ترکیه بحث جدیدی نیست. این موضوعی قدیمی است و جزو منشورهای نانوشته نظام بینالملل در زمان جنگ سرد محسوب میشود. آمریکاییها همواره مایل بودهاند که ایران از میدان معادلات بحرانخیز امنیتی و نظامی شرق و غرب خارج شود و استقرار این سپر در خاک ترکیه را نیز در تضاد با این دیدگاه نمیدانند. بنده نیز به عنوان یک صاحبنظر مسائل ترکیه این موضوع را به نفع ایران میدانم که میتواند در گروکشیهای سیاسی از آن استفاده کند. البته مقامات ما هم تاکنون واکنشهای جدی نسبت به آن ابراز نکردهاند و حساسیتهای نشان دادهشده نیز نه از سوی مقامات بلندپایه کشور بلکه از سوی افرادی بیان شده است که نمیتوان آنها را موضع مسوولان نظام قلمداد کرد. اما در مورد سوریه که بخشی از سوال شما به آن اختصاص داشت ما با ترکها اختلافات
بنیادینی داریم. ما انتظار نداشتیم که دولت ترکیه که استراتژی اختلافات زیر صفر را مطرح کرد و به گسترش روابط با تمامی کشورهای جهان پرداخت، نخستین کشوری باشد که به این سادگی و در یک رویای خام و ناپخته معادلاتش را تغییر دهد و از جریانات تروریستی بسیار خطرناک و سنگدل که خواهان سرنگونی حکومت سوریه هستند، حمایت کند. این اشتباه بسیار بزرگی بود که ترکها مرتکب شدند و فکر میکردند ظرف مدت زمان کوتاهی دولت اسد در سوریه سقوط میکند و یک جریان اخوانی یا مشابه آن بر سر کار میآید. این در حالی است که در جریان مناقشات سالهای اخیر این کشور، مردم سوریه اعم از اهل سنت و علوی و دیگر فرق دینی و جریانات نژادی از دولت اسد حمایت کردند. همانطور که از دولت پدر او حمایت کرده بودند. خاندان اسد در حکومتداری هیچگاه متکی به اعتقادات ایدئولوژیک نبودهاند و همه گروهها را در سرنوشت سیاسی و اقتصادی سوریه مشارکت دادهاند، بر همین اساس در جنگهای داخلی این کشور هیچ گروه و جریانی مدعی تضییع حقوقش نبود. عقبنشینی مخالفان اسد از سقوط دولت او نیز ناشی از درک همین موضوع بود. فکر
میکنم این روزها ترکها نیز متوجه اشتباهاتشان نسبت به دخالت در امور داخلی این کشور شده باشند و امیدواریم که در تعامل با ایران هرچه سریعتر دست از حمایت از جریانات تکفیری سوری بردارند و دولت دمشق را به رسمیت بشناسند. تهران و آنکارا مسیرهای فراوانی برای همگرایی در سیاستها دارند که امیدوارم در دوره جدید اجرایی کشور به آن دست پیدا کنند.
سفر آقای اردوغان به ایران بر چه اساسی صورت گرفته است؟ میتوان این برداشت را داشت که این سفر در راستای ایجاد دریچه جدیدی در روابط دوجانبه انجام شده باشد؟
برداشت بنده از سفر آقای اردوغان همین موضوع است. نخستوزیر ترکیه از جمله چهرههای سیاسی آنکاراست که علاقهمندی فراوانی برای ارتباط با ایران دارد و در این مسیر نیز متحمل زحمات زیادی شده است. بسیاری از قوانین ضدایرانی در ترکیه به دستور آقای اردوغان حذف شد. علاوه بر این مناسبات اقتصادی ایران و ترکیه که پیش از روی کار آمدن آقای اردوغان 450 میلیون دلار بود طی سالهای اخیر به 10 میلیارد دلار ارتقا پیدا کرده است.
مقامات ترکیه از طرح این کشور برای ارتقای مناسبات تجاری با ایران تا مرز 30 میلیارد دلار سخن گفتهاند.
این ظرفیت وجود دارد. باید بدانید که هنوز صنعتگران و سرمایهداران ترک وارد حوزههای صنعتی چون نفت، گاز، برق و پتروشیمی ایران نشدهاند. به اعتقاد بنده حجم این روابط باید بسیار بیشتر از رقم فعلی باشد. ما کالایی داریم که ترکها از داشتن آن محروم هستند. انرژی ایران همیشه مورد آرزوی ترکها بوده است.
به موضوع خوبی اشاره کردید. در سفر هیات اتاق بازرگانی ازمیر به بوشهر، تجار ترک از پروژه عسلویه و میدان گازی آزادگان هم بازدید کردند و ضمن ابراز تمایل برای سرمایهگذاری در پروژههای نفتی و گازی ایران طرح همکاریهای مشترک را ارائه دادند. آیا ترکها قابلیت فنی و تکنیکی برای حضور در پروژههایی اینچنین را دارند؟
همکاری الزاماً به معنای تواناییهای فنی و تکنیکی نیست. ممکن است معادله سهجانبهای باشد. تامین منابع مالیاش را یک کشور بر عهده گیرد، کار فنی توسط کشوری دیگر انجام شود و منافع آن در نهایت نصیب ما شود. البته کشورهای دیگر نیز سود سرمایهگذاری و دانش فنی خود را به دست میآورند. در رابطه با ابراز تمایل ترکها برای سرمایهگذاری در پروژههای نفتی و گازی ایران نیز وضع به همین منوال است، یعنی ممکن است این کشور تنها تامین منابع مالی پروژهها را بر عهده داشته باشد و مجری نهایی آن خود ایرانیها باشند. حجم حوزهها و میدانهای نفتی ایران بسیار وسیع و گسترده است. ما نزدیک 30 سال هیچ اکتشاف گستردهای انجام ندادهایم و میدانهای زیادی داریم که با وجود
شناسایی شدن هنوز فعالیتهای تولیدی در آنها صورت نگرفته است. سرمایه تمامی این میدانها را به تحرک وامیدارد و در ضمن بازار تضمینشده آن نیز در ترکیه وجود دارد. ما باید از ترکها بخواهیم که به این شکل وارد پروژههای نفتی و گازی ما شوند. نه اینکه بخواهند بخش تکنیکال کار را بر عهده داشته باشند.
اما برخی به دنبال آن هستند تا همین روابط نیمبند اقتصادی ایران و ترکیه را به سوی ایران و روسیه سوق دهند. دلیلشان برای این تغییر رویکرد نیز سیاستهای ترکیه در مورد سوریه و عدم همخوانی با سیاستهای منطقهای ایران است. تهاتر نفتی 20 میلیارد دلاری با روسها نیز بر همین اساس علم شده است. اینکه ایران بعد از این، رابطه با اروپا را از کانال روسیه دنبال کند.
این دیدگاه بسیار مضحکی است چرا که در حال حاضر و در مساله اوکراین، روسیه تیرهترین روابط تاریخیاش با اتحادیه اروپا را پشت سر میگذارد. این موضوعی است که به همین راحتیها قابل حلوفصل نیست. علاوه بر این مشکل روسیه با اتحادیه اروپا فقط مقوله اوکراین نیست. یکی دیگر از موضوعات رقابت تاریخی روسها و اعضای قاره سبز در موضوعات اقتصادی است. لذا روسیه هیچگاه جایگزین مناسبی برای ترکیه نخواهد بود و از دیدگاه بنده این موضوع تئوری مطرودی است که نباید به آن اندیشید. منظورم این است که ما نباید به فکر جایگزینی یک کشور با کشور دیگر باشیم. ظرفیت اقتصادی ایران به اندازهای زیاد است که هم روسیه و هم ترکیه را تحت پوشش
قرار میدهد. اگر ما طی هشت سال گذشته مدیریت اقتصادی مناسبی داشتیم الان جزو 10 اقتصاد برتر جهان بودیم. فرصتهای بزرگی از ما سلب شد اما همین امروز نیز این فرصت را داریم که با روسیه قرارداد 20 میلیارد دلاری ببندیم و همکاریهای اقتصادی با ترکها را هم به پیش بریم. همانطور که روابط تجاریمان با امارات یا عراق را دنبال میکنیم. هرچه روابط اقتصادی ایران و همسایگان گسترش پیدا کند اقتصاد ما سریعتر در مسیر رشد و ترقی قرار میگیرد. ما اقتصاد قدرتمندی داریم و از ظرفیتهای خوبی برای افزایش مناسباتمان برخورداریم و همین موضوع، زمینه ارتباط اقتصادی گسترده با کشورهای همسایه را فراهم میآورد. برخی از کشورهای همسایه چون ترکیه و روسیه ظرفیتهای اقتصادی فراوانی دارند که ما باید در ارتباطات گسترده از آنها استفاده کنیم. به اعتقاد بنده این کشورها نه در رقابت با یکدیگر قرار دارند و نه ما باید آنها را رقیب یکدیگر بشماریم.
بنابراین معتقدید که ارتباط با ترکیه، منافی مناسبات ما با روسیه نیست.
همینطور است.
پس از طرح قرارداد تهاتری ایران و روسیه، ترکها نیز درخواست تهاتر کالا با کالا را مطرح کردهاند که مطمئناً کالای درخواستی آنها انرژی ایران است. کالای موردنظر ما چه باید باشد؟
ترکیه یک کشور نیمهصنعتی است که قطعات یدکی، ماشینآلات صنعتی و محصولات نساجی را صادر میکند. ما نیز میتوانیم در زمینه کالاهای انرژیبر با آنها معامله کنیم. مثلاً در حوزه محصولات پتروشیمی، پلاستیکی و فولاد. ما در زمینه این محصولات مزیت نسبی نسبت به ترکها داریم و اگر همکاریهای ما سازماندهیشده باشد امکان صادرات فولاد به ترکیه در سطح وسیع امکانپذیر میشود. حاشیههای سود در ترکیه به دلیل هزینههای بالای انرژی بسیار پایین است. بعد هم زمانی که دروازههای اقتصادی ایران و ترکیه به روی کالاهای یکدیگر باز شد کالاهای بسیاری میتواند مورد مبادله قرار گیرد که ما هیچ وقت به آنها فکر هم نمیکردیم، از کفش گرفته تا آب. ما امکان مبادله همه کالاها را داریم.
حالا که امکان سرانجام گرفتن پرونده هستهای ایران و افزایش ارتباطات با اروپا وجود دارد، ما میتوانیم همچون گذشته از کانال ترکیه به گسترش مناسبات اقتصادی با اعضای قاره سبز بیندیشیم؟
این ظرفیت وجود دارد و ساختار اقتصادی ترکیه هم این کشور را ناچار به همکاری میکند. ترکیه اگر دروازه بستهای برای ما ایجاد کند راههای فراوانی برای جایگزینی ارتباط با اروپا به میان میآید. ما میتوانیم از طریق عراق، سوریه و مدیترانه به اروپا دسترسی پیدا کنیم و یا از طریق مسیر قفقاز و دریای سیاه به مقصد برسیم. با وجود مسیرهای بیشمار امکان انسداد راههای ارتباطی ایران به اروپا از سوی ترکها بسیار کم است. ضمن اینکه استراتژی ترکها بر توسعه همکاریهای اقتصادی با شمال و جنوب و شرق و غرب است. ترکها از موقعیت استراتژیک ایران در منطقه آگاهی دارند و میدانند که گزینههای فراوانی برای ارتباط با اروپا دارد.
به موقعیت استراتژیک ایران اشاره کردید که البته ترکها نیز مدعی آن هستند. این موقعیت موجب شده است رقابت خاصی میان تهران و آنکارا از دیرباز وجود داشته باشد. اینکه هر دو کشور خود را امالقری جهان اسلام میدانند که باید سیاستها و راهبردهایشان استراتژی کشورهای دیگر باشد. در بحث بهار عربی هم ما شاهد تلاشهای فراوان ترکها برای اثرگذاری در کشورهای اسلامی بودیم که در مصر با حمایت از اخوانیها دولت مبارک را ساقط کردند. این تفاوت دیدگاه میان تهران و آنکارا چطور میتواند به همدلی بینجامد؟
رقابت ذات روابط بینالمللی است. اگر رقابت نباشد استعدادها به ظهور و بروز نمیرسد. اما در موضوع ترکیه راهبرد اساسی ما همکاری و رقابت به صورت توامان است. ما با ترکها روابط دوستانهای داریم اما این موضوع به معنای پذیرفتن تمامی دیدگاههای آنها نیست. اینکه فکر کنیم هر آنچه آنها میگویند درست است و میتوانند ارزشهای خود را همپایه و همسنگ ما مطرح کنند را نمیپذیریم. ترکیه نمیتواند هیچگاه الگوی مناسبات سیاسی برای کشورهای دیگر باشد. ترکیه خود پیرو مدل غربی است. مدل
سکولار- اسلامی مدلی نیست که کشوری بخواهد از آن پیروی کند. جمهوری اسلامی ایران که حرف از ترویج ارزشهایش میزند حرف تازهای برای مطرح کردن دارد. به هر حال مدل جدیدی را در سیاست اسلامی-ایرانی ارائه داده است. ولایت مطلقه فقیه یک آموزه سیاسی است که به لحاظ فقهی، اصولی، ارزشی و ساختاری با مدلهای غربی متفاوت است. مدل حکومتداری ما قابل بهرهبرداری است اما ترکها خود پیرو و الگوبردار از سیستم حکومتی کشورهای دیگر هستند. واقعاً اگر این سیستم اجرایی، مدل کارآمد حکومتداری بود منجر به سقوط دولت مرسی نمیشد.
اما ترکها خود مدعی شیوه جدیدی در سیستم حکومتداری سکولار اسلامی هستند.
به هر حال الگو گرفته شده از شیوه غربی است.
این شیوه غربی مایه مباهات بسیاری از سیاستمداران ترک است که تمایلی به ارتباط با ایران ندارند.
همینطور است. جریانات آمریکایی و اسرائیلی مایل به بهبود این روابط نیستند. گروههای داخلی که در ترکیه مخالف بهبود روابط تهران و آنکارا هستند روابط نزدیکی با تلآویو دارند. اما در سیستم حکومتداری حزب عدالت و توسعه توجه چندانی به دیدگاههای آنها نمیشود. معتقدم که هر دو کشور ظرفیتهای بسیار زیادی در بهبود مناسبات سیاسی و اقتصادی و همینطور توافقات امنیتی منطقه دارند. ما میتوانیم در همکاری با یکدیگر گروههای تروریستی منطقه را کنترل کنیم و اجازه ندهیم که افراد آگاه بازیچه دست گروههای تکفیری قرار گیرند. تاریخ نشان داده است هر گاه تهران و ترکیه روابط خوبی داشتند، هر دو کشور در مسیر پیشرفت و توسعه قرار گرفتهاند و هرگاه از هم فاصله گرفتهاند تضعیف شدهاند. باید این همکاری را به هر شکل ممکن توسعه دهیم و اجازه ندهیم خللی در بهبود مناسبات ایجاد شود.
در روابط اقتصادی چطور؟
باید در حوزه محصولات انرژیبر وارد عمل شویم. دولت ترکیه به نفت و گاز ایران و البته مشتقات آنها نیاز دارد. ما نیز نیازمند ظرفیتهای سرمایهگذاری ترکها در افزایش بهرهبرداری از پروژههای نفتی و گازی خود هستیم.
دیدگاه تان را بنویسید