تکرار آوار
مهدی زارع از دلایل وقوع زلزله مهیب ترکیه و سوریه میگوید
وقوع دو زلزله بزرگ به اندازه 8 /7 و 5 /7 ریشتر کشورهای ترکیه و سوریه را چنان ویران کرده که ممکن است 10 سال برای بازسازی آن طول بکشد و آنطور که مهدی زارع متخصص برجسته زلزله میگوید احتمالاً حدود 70 هزار انسان در این حادثه کشته شده باشند. او درباره نقش سد آتاتورک در شکلگیری زلزله بزرگ میگوید: اینکه دریاچه سد آتاتورک موجب زلزله 8 /7ریشتری یا زلزله 5 /7ریشتری شده باشد قابل بحث است. اگرچه موقعیت گسلهای زلزله و سد آتاتورک و محور سد در کنار هم و در نزدیکی هم نیستند. اگر گسل زمینلرزهای و دریاچه سد در کنار هم قرار داشتند یا بر روی هم بودند، قطعاً خیلی سریع این تئوری پررنگ میشد که دریاچه سد عامل تحریک گسل و بروز یا تشدیدکننده یا به اصطلاح عامل چکانش این زلزله بوده است اما نمیتوان به سادگی این تئوری را پاسخ داد.
♦♦♦
چند روز از زلزله مهیب 8 /7 و 5 /7ریشتری ترکیه و سوریه گذشته است. آیا مطالعهای صورت گرفته یا اطلاعات تازهای وجود دارد که به ما بگوید عامل اصلی این زلزله چیست؟
عامل اصلی زلزله ترکیه و سوریه این بوده که بخشی از گسل آناتولی شرقی که حدود 500 سال جابهجا نشده بود، ناگهان دچار گسیختگی شد و 180 کیلومتر از گسل در نزدیکی غازیآنتپ برید و باعث شد زلزله 8 /7ریشتری ایجاد شود. اتفاق بدتر اینکه 9 ساعت بعد یک زلزله 5 /7ریشتری هم آمد و خانههایی که در زلزله اول به طور کامل تخریب نشده بودند، در زلزله دوم حین امدادرسانی از بین رفتند و شرایط را خیلی سخت کرد. به نحوی که برآوردهای ما نشان میدهد احتمالاً جمعیتی حدود 70 هزار نفر در این زلزله کشته شده باشند.
دولت ترکیه تاکید کرده که طی 80 سال اخیر این زلزله در این منطقه بیسابقه بوده است. البته به نظر میرسد پیشتر نیز زلزلهای با این قدرت آنجا رخ داده است.
سال 1939 در ارزنجان ترکیه زلزله خیلی سختی رخ داد. آن زمان یعنی 1318 شمسی ترکیه قدیم بود و هنوز مدرن نشده بود و زلزله 8 /7 آن زمان نیز خسارات جانی زیادی به بار آورد (33 هزار کشته). واقعیت این است که در زلزله سال 1339 دو زلزله پشت هم اتفاق نیفتاد. از این نظر در سابقه شناختهشده زلزله در ترکیه اتفاقی به این شدت بیسابقه است چرا که دو زلزله بزرگ پشت سر هم اتفاق افتاده است که پیشتر رخ نداده بود.
چه دلایلی باعث وقوع دو زلزله پشت سر هم با این شدت تخریبی در این منطقه شده است؟
زلزله اول اینقدر طول گسل بزرگی داشت که یک گسل دیگر را نیز فعال کرد. گسیختگی بزرگی درست شد و این گسیختگی اینقدر بزرگ و طولانی بود که گسل دیگری را که با آن تلاقی داشت و به این گسل اصلی نزدیک بود تحریک کرد. به نظر میآید زلزله دوم یک زلزله مستقل بوده و نمیتوان گفت پسلرزه بوده است و در اثر تحریک زلزله اول به وجود آمده است. بنابراین بزرگای زلزله اول و جایی که اتفاق افتاد و گسیختگی طولانی که ایجاد کرد عملاً به سمتی پیش رفت که اتفاق دوم را به وجود آورد و چون کانون زلزله دوم صد کیلومتر با زلزله اول فاصله داشت طول مسیر تخریب را بیشتر کرد و همین نکته در ایجاد خسارت بیشتر بسیار موثر بود و شرایط این منطقه و امدادرسانی و نجات را پیچیده کرد.
بحثی مطرح شده که پروژههای بزرگ سدسازی در ترکیه و آبگیری وسیعی که مثلاً بر روی سد آتاتورک صورت گرفت، توانسته با فشاری که بر این گسلها وارد میکند، سبب بروز زلزله یا لااقل تحریک و تشدید زلزله شود. از سویی بحثی درباره ترک خوردن سد آتاتورک مطرح شده است. آیا چنین نگرشی از نظر علمی قابل اثبات است؟
سد آتاتورک یکی از بزرگترین دریاچههای مصنوعی جهان را ایجاد کرده است. 8 /47 میلیارد مترمکعب آب در این دریاچه انباشت شده است. اینکه این دریاچه سد موجب تغییرات بزرگ در منطقه پیرامون شده باشد، به نظر میآید اتفاق افتاده است. همین یک سال قبل محققان زلزلهشناس اطلاعاتی منتشر کردند که نشان میدهد بعد از آبگیری سد، چند زلزله کوچک در محدوده دریاچه سد ایجاد شده است. از این نظر میتوان گفت زلزله القایی در این محدوده به وقوع پیوسته است. اینکه دریاچه سد آتاتورک موجب زلزله 8 /7ریشتری یا زلزله 5 /7 شده باشد قابل بحث است. اگرچه موقعیت گسلهای زلزله و سد آتاتورک و محور سد در کنار هم و در نزدیکی هم نیستند. اگر گسل زمینلرزهای و دریاچه سد در کنار هم قرار داشتند یا بر روی هم بودند، قطعاً خیلی سریع این تئوری پررنگ میشد که دریاچه سد عامل تحریک گسل و بروز یا تشدیدکننده یا به اصطلاح عامل چکانش این زلزله بوده است. جایی که محور سد قرار دارد، گسلی به نام گسل بوزووا رد میشود. این گسل طولانی نیست و 60 کیلومتر حدوداً طول این گسل است. طی چند روز گذشته اطلاعات موضوع و نقشهها را بررسی کردیم که ببینیم آیا میتوان این گسل 8 /7ریشتری را با زلزله 5 /7ریشتری با روند زلزله و دریاچه سد مرتبط کرد. مقالاتی البته منتشر شده که استدلال میکنند دریاچه سد توانسته ایجاد تنش کند. اما اگر کسی بخواهد مدعی شود که دریاچه سد آتاتورک عامل زلزله بوده باید بین گسلهای انتهای دریاچه و گسل بوزووا و ملاحظه طول فاصله بین گسلهای زمینلرزهای یک ارتباطی برقرار کند. مدعی باید ثابت کند دریاچه سد آتاتورک سبب تحریک گسلهای محلی و در مخزن سد شده و این گسلهای محلی بهطور غیرمستقیم موجب تحریک و ایجاد استرس و ایجاد زمینلرزههای بزرگ در گسلهای اصلی شدهاند. از نظر تئوری این اتفاق غیرممکن نیست ولی آنطور هم نیست که بتوان در لحظه گفت این اتفاق رخ داده است. این نگاه که چون این دریاچه را ساختند پس سبب ایجاد زلزله شد هیچ توجیه علمی ندارد. درست در نزدیکی کانون زلزلهها، قطعهای از گسل آناتولی شرقی که آن هم خیلی از دریاچه سد آتاتورک دور نیست در تاریخ 24 ژانویه 2020 (4 بهمن سال 1398) زلزلهای 8 /6ریشتری ایجاد شده است. این زلزله آنقدرها کوچک نیست اما به اندازه شدت زلزله 8 /7ریشتری بزرگ نیست. آن زلزله در آن نقطه هم قابل بررسی است. حتی اگر بحث سد آتاتورک هم مطرح نباشد وقوع همان زلزله 8 /6ریشتری در سال 2020 باید مبنایی برای بررسی علل وقوع همین زلزله تلقی شود. بنابراین دو پیشفرض باید مورد بررسی قرار گیرد. یکی اینکه مثلاً دریاچه سد آتاتورک توانسته گسلهای محلی را فعال کند و تحریک گسلهای محلی سبب تحریک و ایجاد زلزله در گسلهای بزرگتر شده است. دیگری اینکه زلزله 8 /6ریشتری سه سال پیش آغازی برای بروز این زلزله تلقی شود. در مورد اینکه آیا سد در زلزله آسیب دیده است یا خیر، باید گفت آتاتورک تنها سد آن منطقه نیست. سدهای زیادی در این منطقه وجود دارد. در سوریه آب پشت یکی از سدها را رها کردند و سیلی در پاییندست رخ داده است. آسیب دیدن سدها چیز عجیبی نیست. وقتی زلزلهای به این شدت اتفاق میافتد باید منتظر بروز اتفاقات دیگر هم بود. سد آتاتورک در فاصله 120 تا 126کیلومتری کانون زلزلههاست. ممکن است این زلزله باعث آسیبهایی در محل و مخزن سد شده باشد. در برخی از گزارشها اشاره شده که سد ترکهایی برداشته و فرار آب هم حتماً اتفاق افتاده است. این سدها چون سنگریزهای و هسته بتنی هستند، معمولاً محورشان طوری طراحی میشود که هنگام زلزله عملکرد خوبی دارند. اما اگر این سد یا سدهای دیگر آسیب هم دیده باشند اتفاق نادری رخ نداده است. اما اینکه سد آتاتورک در مرحله پاره شدن و فروریختن باشد هنوز گزارشی دریافت نکردهایم و جایی گزارش نشده است. به دلیل آسیبهایی که این سد و سدهای دیگر دیدهاند، طبیعی است که دریچههای سد باز شود و به خاطر اینکه آسیب دیگری وارد نشود آب آرامآرام تخلیه شود. اگرهم بخواهند کارهای ترمیمی انجام دهند با کم شدن آب راحتتر میتوانند کار ترمیمی انجام دهند. آب در منطقه خاورمیانه مسالهای حیاتی است و هیچ دولتی حاضر نیست به راحتی دریچه سدها را باز کند و آب را رها کند.
به نظر میرسد دلیل اصلی پروژههای سدسازی در ترکیه مسائل سیاسی و استراتژیک و اهرمی برای موازنه با کشورهای همسایه از جمله سوریه، عراق و ایران است.
بله، ترکها در اصل اعلام میکنند برای تولید انرژی و توسعه این مناطق سد ساختهاند اما در نهایت مساله برتری منطقهای و داشتن ابزار چانهزنی در منطقهای است که آب، حیاتی است. در نهایت پاییندست این سدها دچار مشکلات زیادی میشوند و شبیه یک اهرم علیه سیاستها در نظر گرفته شده است. به طور کلی بحث ما این بود که دولت ترکیه ممکن است با توجه به ابعادی که این حادثه داشته و مخاطراتی که ممکن است سدها را دربر گرفته باشد، دریچهها را باز کند و به صورت سیلابی آبی به پاییندست بدهند. اما الزماً این به معنای این نیست که این سد پاره شده و فروریخته است. چه این سد و چه سدهای دیگر ممکن است دریچههایشان باز شوند و آب به پاییندست برسد.
زلزله بزرگ و مهیب ترکیه و سوریه که تا امروز 30 هزار نفر کشته داده و به نظر میرسد آنطور که خودتان اشاره کردید به بالای 70 هزار نفر کشته هم برسد و چندده میلیارد دلار خسارت به زیرساختها و شهرهای ترکیه و سوریه وارد کرده، چه درسهایی برای ایران دارد. ایران شباهت بسیار زیادی هم از نظر زلزلهخیز بودن به ترکیه دارد، هم بعضاً در شکل و ساختوساز بیکیفیت ساختمانها و... .
به نظر من این زلزله مهیب از ابتدا تا انتهایش برای ایران درس است. همه شرایطی که آنجا اتفاق افتاده چه از نظر حادثه، چه از نظر واکنش انسانی به آن، چه زیرساختی و فرهنگی همه تقریباً شبیه به جامعه ماست. گویی این زلزله در ایران رخ داده است. از هر نظر که به این زلزله نگاه میکنیم، هیچ تفاوتی با ترکیه نداریم. ولی به نظر من مهمترین درسها برای ما به صورت فهرستوار یکی این است که بدانیم و به یاد داشته باشیم زلزلههای حدی قابل رخ دادن هستند. اینکه ما فکر کنیم زلزله میآید و تبعات آن در حدی است که برای ما قابل کنترل است، نگرش اشتباهی است. میتوان اینگونه دید که زلزلهای اتفاق میافتد که هیچیک از تبعات آن قابل کنترل نیست. نه دولت ترکیه، نه هیچ دولت دیگری نمیتواند از پس تبعات چنین زلزله مهیب و هولناکی بربیاید. نکته دیگر اینکه اتفاقاً زلزله مهم ترکیه و سوریه میتواند در مناطق با جمعیت بزرگ اتفاق بیفتد. بدتر اینکه میتواند دو زلزله پشت سر هم اتفاق بیفتد. زلزله در منطقهای رخ داده که تراکم جمعیتی آن حدود 800 هزار نفر بوده است. اگر 10 درصد این جمعیت کشته شده باشند 80 هزار کشته داریم. اتفاق بدتر این است که چنین اتفاقی در شهر پرجمعیتی مثل استانبول رخ دهد. امیدوارم هیچ وقت چنین اتفاقی رخ ندهد اما نمیتوان این اتفاق را نادیده گرفت. در نظر بگیرید جمعیت 15میلیونی شهر استانبول اگر چنین حادثهای را تجربه میکرد چه تعداد انسان کشته میشد؟ این حادثه با این حجم و قدرت تخریبی نهتنها برای ترکیه درس است بلکه برای تمام کشورهای زلزلهخیز و در حال توسعه مثل ایران مهم است. باید از این حادثه درس بگیریم. وقتی اتفاقات حدی در کشورهایی مثل ایران و ترکیه که کشورهای در حال توسعه هستند، میافتد تبعات درازمدت آن مثل بازسازی و ساختوساز و بهبود اقتصادی زمان زیادی میبرد. اما در کشورهای در حال توسعه طوری است که اگر تمامی امکانات کشور بسیج شوند نمیتوانند از پس تبعات فوری آن بربیایند. این نکته مهمی است که باید به آن توجه کرد. باید بررسی کرد و دید چقدر امکانات کشور از جمله نیروی انسانی، متخصصان، تکنولوژی و ابزار و... با مدیریت درست در خدمت رفع مشکلات ناشی از تبعات آنی حادثه است. کشورهای در حال توسعه اگر امکاناتی را که در کشورهایشان وجود دارد بسیج کنند، نهایتاً شاید بتوانند کمتر از 10 درصد چنین حادثهای را به سختی مدیریت کنند. بنابراین اینها درسهای مهمی برای ما و دیگر کشورهایی شبیه به ماست. ما باید خود را با شرایط سازگار کنیم. ساختوسازها در ایران باید به کیفیت بالایی برای مقاومت در برابر زلزله برسد. یک درس دیگر که باید درس فوری تلقی شود این است که تابآوری نیازمند استقرار زیرساختهاست. اکنون زیرساختها مانند فرودگاه، آب، برق، گاز و حتی اینترنت بسیار حیاتی هستند. در ترکیه یک اتفاق خیلی جالب وجود دارد. دسترسی به اینترنت باعث شده بسیاری از مردمی که گرفتار آوار بودهاند از وضعیت خود به بیرون اطلاعات مخابره کنند. اخلال در کیفیت اینترنت باعث میشود که مردم نتوانند وضعیت خود را توضیح دهند. اخیراً البته در ترکیه به هر دلیلی اختلالی ایجاد کردهاند که موجب انتقاد مردم شده است.
این وضعیت در ایران نیز میتواند تبعات خود را داشته باشد. معمولاً به دلیل پخش نشدن شایعه راههای انتشار را مسدود میکنند که البته در مدیریت بحران بسیار مهم است و میتواند فرآیند نجاتبخشی و امدادرسانی را نیز با اختلال همراه کند. بنابراین فیلترینگ میتواند مانعی در بهبود خدماترسانی و امدادرسانی به مردم باشد. پس زیرساختها بسیار مهم و زیرساختهای ضروری بسیار مهمتر هستند. ایران و ترکیه باید به زیرساختهای فناوری اطلاعات اهمیت زیادی بدهند چرا که برای چنین کشورهایی نهتنها مشکلزا نیست بلکه در بحرانهایی از جمله حوادث هولناک زلزله نجاتبخش و کمککننده است.