سرزمین لرزهها
زلزله ترکیه و سوریه چه درسهایی برای ایران دارد؟
زلزلهای که در ترکیه و سوریه رخ داده یکی از نادرترین زلزلهها در طول تاریخ ثبت دستگاهی زلزله در تمام دنیاست. از این نظر نادر و احتمال وقوع آن خیلی کم است که در واقع یک زلزله رخ نداده است. بلکه دو زلزله با قدرت 5 /7 ریشتر و چهار زلزله بالای 6 ریشتر به عنوان پسلرزه به وقوع پیوست. زلزلهای که چند روز قبل از زلزلههای ترکیه و سوریه در شهرستان خوی آذربایجان غربی خودمان رخ داد، کمتر از 9 /5 ریشتر بود. هر واحد زلزله که مثلاً 5 یا 6 یا 7 ریشتر برآورد میکنیم از نظر لگاریتمی یعنی هر کدام 10 برابر دیگری قدرت و بزرگی دارد و 32 برابر از نظر انرژی بزرگتر هستند.
تصور کنید در ساعت یک و 17 دقیقه روز 6 فوریه که هوای سر شب زمستانی حاکم است، زلزلهای به بزرگی 8 /7 ریشتر به وقوع پیوسته است و حدود 9 ساعت بعد در فاصله 90کیلومتری از مرکز زلزله در استان قهرمانماراش، زلزلهای به بزرگی 6 /7 رخ میدهد که هر دو زلزلههای مهیب و ویرانگری هستند. من توجه خوانندگان مجله تجارت فردا را به این نکته جلب میکنم که زلزله بم کرمان حدود 7 /6 ریشتر، زلزله رودبار 4 /7 و زلزله کرمانشاه که در تهران هم احساس شد 3 /7 ریشتر قدرت داشتند. از نظر حوزه پوششی در این دو زلزله و تاثیرات تخریبی که وجود دارد، زلزله اول رخ داده است و بعضی از ساختمانها و زیرساختها را تخریب کرده و به برخی آسیب زده است اما آنها نریختهاند. اما زلزله دوم که به وقوع پیوسته، ساختمانهای تخریبشده را در هم کوبیده است. این دو زلزله و چند پسلرزه بزرگ در یک زون تکتونیکی بسیار فعال رخ دادهاند. در این ناحیه حدود 360 کیلومتر در راستای گسل آناتولی شرقی، پسلرزههای زلزله گسترش پیدا میکنند و بالغ بر 2700 پسلرزه به بزرگیهای مختلف در این منطقه رخ میدهد. برخی از خرابیها و فروریزش ساختمانها بعد از این پسلرزهها و ارتعاشات مداومی که زمین دارد تحمل میکند، نیز رخ داده است. این ارتعاشات مثل ویبرهای است که ساختمانها را تکان میدهد و در نظر بگیرید که ساختمانها هم ضعیف بودهاند و به کلپس (سقوط) آنها منجر شده است. همینطور در نظر بگیرید گسیختگیهایی که در سطح زمین و در امتداد جادهها و مناطق دیگر مشاهده شده است عمق و عظمت این ویرانی را نشان میدهد.
برآوردهای یک مرکز تخصصی اقتصادی در ترکیه نشان میدهد این زلزلهها در ترکیه حدود 84 میلیارد دلار خسارت مالی به بار آورده است و به نظر شخص من با توجه به روند امدادونجات که معمولاً با تاخیر صورت میپذیرد، شاید رقم کشتهشدگان در ترکیه بیش از 35 هزار نفر باشد. متاسفانه به دلیل اینکه زیرساختها در سوریه ضعیف است، اطلاعات ما از مناطق آسیبدیده این کشور کافی نیست. هم از دیدگاه دادههای لرزهنگاری و شتابنگاری و هم از دیدگاه اطلاعرسانیها ضعف جدی وجود دارد. اگر بخواهیم اطلاعات را تفکیک کنیم بالای 95 درصد اطلاعات مربوط به ترکیه و مناطق آسیبدیده این کشور است و کمتر از پنج درصد اطلاعات از سوریه منتشر میشود. با این حال اما میتوان اندکی تحلیل کرد که به نظر میرسد ساختوسازهای محدوده شمال سوریه در منطقه حلب و اطراف آن بسیار ضعیفتر بوده باشند. همینطور ما هیچ اطلاعی از وضعیت روستاها در این دو زلزله در دو کشور نداریم. روستاهای بسیار زیادی در این منطقه تحت تاثیر زلزله قرار گرفتهاند و تخریبها حتماً جدیتر از شهرهاست. متاسفانه شاید به دلیل عدم استفاده از شبکههای اجتماعی و اینترنت هنوز در خصوص روستاها اطلاعات کافی وجود ندارد و شخص بنده نتوانستم اطلاعات مناسبی پیدا کنم. حتی در اخبار از تعداد آبادیهای تحت تاثیر زلزله نیز خبری مخابره نشده است. فقط در مورد ترکیه این را میدانیم که 10 استان تحت تاثیر این زلزلهها بودهاند که استان هاتای در جنوب که استانی بندری و ساحلی است و استان قهرمانماراش و غازیآنتپ از جمله استانهایی هستند که بیشترین خسارت را دیدهاند. انتظار زلزله بزرگتر بعد از این رخداد به هیچ وجه وجود ندارد. چرا که این تنشی که ذخیره شده بود و آزاد شده است بسیار بالاتر از حد تصور ما بوده و امکان اینکه یک رویداد بزرگتر در ادامه وجود داشته باشد به مراتب کمتر است.
اثر سدها بر وقوع زلزله
مطالبی در مورد اثر سدهای بزرگ ترکیه بر وقوع زلزلههای مهیب در این کشور و سوریه در جاهای مختلف منتشر شده است. من هم این مطالب را خوانده و شنیدهام. زمینلرزههایی را که با احداث سدهای بزرگ به وجود میآیند به عنوان زمینلرزههای القایی میشناسند. زمینلرزههای القایی ماهیتاً زلزلههایی کوچکتر از سه ریشتر هستند. این سدها و وزن آنها که به نظر زیاد است، در عمق حداکثر صدمتری زمین کاملاً مستهلک و بیتاثیر میشوند. از سویی افزایش وزنی که به پوسته زمین میآورد در همان افقهای سطحی از بین میرود. تاثیر افزایش وزنی که بر اثر انباشت آب بر زلزله وجود دارد، در احداث ساختمانهای شهری نیز وجود دارد. فرض کنید کلانشهری مثل تهران ظرف 50 سال گذشته چقدر وزن ساختمانها بر آن تحمیل شده است.
در همه شهرها چنین مسالهای قابل ملاحظه است اما هیچ وقت این موضوع مطرح نمیشود که با احداث ساختمانهای زیاد در یک گستره محدود وزن ساختمان موجب زلزله شود. این وزن فرقی نمیکند تحت تاثیر آب باشد یا تحت تاثیر سازه و ساختمان. سد آتاتورک سد بزرگی است که در حدود 120کیلومتری مرکز زلزله قرار دارد. این سد اساساً نمیتواند تاثیری بر رخداد این زلزله داشته باشد. سدهای دیگر سدهای کوچکی هستند که اصلاً زمینلرزه القایی هم نمیتوانند ایجاد کنند. یک دلیل مهم دیگر سازوکار حرکتی این گسل به عنوان گسل مسبب زلزله است. وقتی وزن آب را در نظر میگیریم، فشاری از بالا به پایین در ذهن ما تداعی میشود. در حالی که این گسل و تنش و برش گسلی آن «امتداد لغز چپگرد» است. یعنی به صورت افقی پوسته زمین را آن هم در عمق تقریبی 20 کیلومتر گسیخته میکند. و در طول 300 کیلومتر این گسیختگی ادامه پیدا میکند. وزن سدها و مواردی مثل اینها در مقابل عظمت نیرویی که به چنین گسیختگی منجر میشود، مثل این تصور است که مگسی بر گوشه ساختمانی نشسته باشد. چنین فرضیاتی اساساً از دیدگاه علمی و توجیهی برای رخداد زلزلههای بزرگ درست نیست. سدها نهایتاً اگر حجم آب بزرگی داشته باشند و زمین حالت تکتونیک باشد، به صورت محلی میتوانند به زلزله مصنوعی کمتر از سه ریشتر منجر شوند. وقتی صبحت از زلزله 8 /7ریشتری میشود صحبت از انفجار 500 عدد بمب اتمی است! این انرژی بسیار بزرگ است و این سدها به هیچ وجه نمیتوانند چنین جنبایی بر پوسته زمین آن هم 20 هزار متر زیر زمین و لایههای سنگی آن تحمیل کنند. این تحلیل در مورد سدهای ایران و دیگر مناطق جهان نیز صادق است.
درسها از زلزله ترکیه و سوریه
مهمترین درسی که ما میتوانیم از زلزله ترکیه و سوریه بگیریم در مورد کیفیت ساختوسازهاست. وقتی فیلمها و کلیپهایی را از کیفیت نازل ساختمانها و سازهها در زلزله میبینیم متوجه برخی کاستیها در ساختوسازها میشویم که این امر بسیار مهمی برای درس گرفتن از خسارات یک زلزله مهیب است. مخاطبان در تصاویر رسانهها مشاهده کردهاند که در عین حالی که چندین ساختمان بهطور درهمفشرده فروریختهاند، در همان زمان و همان مکان ساختمانهایی دیده میشوند که سرپا هستند. در حالی که این ساختمانها با یک کد و یک دستورالعمل و طبق یک ضابطه و مقررات ساخته شدهاند. این زمینها هم کنار هم هستند و چندان دور و نزدیک به گسل معنایی ندارد. پس کیفیت ساختوساز در تمام زلزلههای ایران و ترکیه و کشورهایی مثل کشورهای همسایه ما بسیار در حجم و اندازه خسارتها و تلفات نقش تعیینکننده دارد. بهبود کیفیت ساختوساز مهمترین درسی است که ما میتوانیم از این حادثه بزرگ و مهیب بگیریم.
فراموشی زلزلهها
موضوع مهم دیگری که باید به آن اشاره کنیم فراموشی زلزلههاست. من در حال تدوین گزارشی از وضعیت زلزله ترکیه و سوریه هستم. در مطالعاتم متوجه شدم که همین منطقه و همین زون که محل تلاقی سه صفحه تکتونیکی در ترکیه است، حدود پنج روز قبل از زلزله، نزدیک به 40 زلزله و پسزلزله کوچک پیرامون این گسل و نه لزوماً دقیقاً در همان کانون وقوع زلزله رخ داده است. به صورت پراکنده زلزلههای کوچکی در فواصل مختلف در نزدیکی گسل رخ داده است.
این وضع نشانگر این است که این گسل جنبا، فعال و لرزهزا بوده و باید بهطور جدی و مستمر تحت مطالعه قرار میگرفت. متاسفانه یکی از نقاط ضعف کشورهایی مثل ما نگرشهای نوسانی به امر زلزله است. وقتی مساله زلزله برای ما از جمله رسانهها و نهادهای متولی و مسوول مهم میشود که حادثه رخ داده است و این فضای ملتهب سبب بررسی آن میشود. در حالی که برای جایگزینی سیستم کارآمد و تابآور در مقابل زلزله این رفتارهای نوسانی در سطح مدیریتی، ما را به هیچ نتیجهای نمیرساند. البته رفتار نوسانی در رسانهها و مردم امری طبیعی است اما در حوزه مدیریتی باید این روش تغییر کند. ما برای مقابله با خسارات و تلفات احتمالی زلزله نیازمند یک برنامه مدون و جدی و همیشگی برای ارتقای کیفیت ساختوساز هستیم. ما باید احتمال وقوع زلزله را همیشگی بدانیم و بعد از وقوع زلزله از یادمان نرود و با وقوع زلزله به یادمان نیاید. این نکته برای کشوری مثل ایران ضروری است که شبیه به ترکیه بر روی کمربند زلزله واقع شده است. من یک فایل از گسلهای کشورمان دارم. وقتی حدود گسلها را کنار هم میگذارم طول جمعی آنها به 40 هزار کیلومتر میرسد. 40 هزار کیلومتر اندازه محیط کره زمین است. سرزمین ما تکتونیزه و لرزهزاست. اگر از یک گسل دور شویم، به یک گسل دیگر قطعاً نزدیک شدهایم. ما گریزی نداریم جز اینکه با زلزله و مخاطرات آن زندگی کنیم و تابآوری خود را بالا ببریم.