تله فقر
آیا حاشیهنشینی در ایران نشاندهنده فقیرتر شدن مردم است؟
جواد حیدریان: آیا فقر در ایران پوست انداخته و چهره جدیدی از خود نشان میدهد؟ این پرسش در حالی مطرح میشود که ایران به عنوان کشوری دارای منابع متعدد تولید ثروت و با وجود سرمایه انسانی بسیار باکیفیت از روند رشد اقتصادی مطلوبی برخوردار نیست. شوربختانه بیم هدررفت منابع حیاتی از یکسو و فقدان سرمایهگذاری روزآمد از سوی دیگر کشور را در ابرچالشهای متعدد اقتصادی گرفتار کرده است. تله فقر از جمله چالشهای هولناکی است که میتواند آینده اقتصاد ایران را به مخاطره بیندازد. نمایش گسترش حاشیهنشینی در ایران و اخبار نگرانکننده پیرامون آن از جمله مرگ و خودسوزی مردم فقیر و حاشیهنشینی که با مقاومت نهادهای متولی برای توسعه آلونکهای خود مواجه هستند، این روزها سرخط خبرهاست. به تعبیری یکی از نشانههای فقیرتر شدن یک جامعه افزایش میزان حاشیهنشینی است. از سویی گسترش حاشیهنشینی در شهرهای کوچک و متوسط این نگرانی را به وجود آورده که حالا فقط شهرهای بزرگ کشور و کلانشهرها نیستند که با بحران حاشیهنشینی مواجه هستند. این تصور به وجود آمده که افزایش حاشیهنشینی و گسترش آن در حاشیه شهرهای کوچکتر نشان میدهد جامعه ایران به سمت پاکستان و بنگلادشی شدن میرود. اگر زیرساختهای عمرانی و تاسیساتی در ایران نبود، شاید چهره فقر تفاوتی با کشورهای فقیر جهان نداشت. چراکه پول نفت در دورههایی سبب نوعی سرمایهگذاری در تاسیسات زیربنایی شده است اگرچه جز مصرف انرژی عایدی برای مردم نداشته است. علت رشد فقر در ایران بیشک به سیاستهای مدیریتی برمیگردد اما در طول پنج دهه گذشته به نظر میرسد با سیاستهای غلط اقتصادی کشور با تولید ناخالص داخلی مواجه نبود، بنابراین فرآیند رشد اقتصادی در ایران اتفاق نیفتاده است. از سویی استمرار روشهای ناپایدار در مدیریت اقتصادی فقر را در ایران گسترش داده که حاشیهنشینی در اطراف شهرها از نمونهها و مصداقهای آن است. البته باید به سیاستهای غلط در حوزه مدیریت مسکن نیز اشاره کرد که طبقات فقیر و فرودست جامعه حالا دیگر توان تهیه مسکن در مناطق شهری را ندارند بنابراین به حاشیه شهرها میروند و سیمایی نازیبا به وجود میآورند. هرچه انباشت فقر و حاشیهنشینی بیشتر شود، تبعات اجتماعی و هزینههای سیاسی آن نیز بالاتر است. از سوی دیگر خطر بزرگتر عادت به استمرار حاشیهنشینی و فقر است. برخلاف این تصور که حاشیهنشینی و فقیرتر شدن جامعه میتواند بروز بحرانهای جدی سیاسی را به دنبال داشته باشد، استمرار این روند فقط و فقط به فقر بیشتر و درجا زدن جامعه میانجامد و متاسفانه هرچه این روند طولانیتر و عمیقتر شود، رفاه حداقلی و نسبی بخشهایی از جامعه ایران که محصول سرمایهگذاری در گذشته است، نیز کاهش مییابد و مردم به سمت فقیرتر شدن میروند. با این حال باید پرسید راه مقابله با روند فقیرزایی در ایران چیست؟