شناسه خبر : 36493 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تشدید نابرابری

افزایش حاشیه‌نشینی در ایران چه تبعات اقتصادی و اجتماعی به دنبال دارد؟

 

 

زهرا کریمی/ اقتصاددان

آمارهای رسمی کشور نشان می‌دهد درآمد سرانه ما کاهش پیدا کرده است. مصرف سرانه خانوار از اواخر دهه 80 رو به کاهش گذاشته است. از سال 87 می‌توان این وضعیت را به وضوح مشاهده کرد. مصرف خانوار تقسیم بر جمعیت می‌شود و مصرف سرانه خانوار به‌دست می‌آید. درآمد سرانه از دهه 90 با توجه به اینکه رشد اقتصادی عموماً منفی بوده و تنها در سال‌های 95 و 96 رشد تولید مثبت بوده و وضعیت نامساعد رکود تورمی بر اقتصاد کشور حاکم بوده، طبیعی است با کوچک شدن اقتصاد، درآمد خانوارها کم شده است. این یک طرف ماجراست. طرف دیگر ماجرا این است که اقتصاد رکودی، نابرابری را نیز افزایش داده است؛ که البته در کشورهای دیگر نیز این پدیده تجربه شده است که در شرایط رکود تورمی نابرابری تشدید می‌شود؛ ولی در اقتصاد ما با توجه به ضعف نهادی در کشور، نابرابری به طریق اولی شکل شدیدتری هم پیدا کرده است. اختلاس‌ها و فسادها در ساختارهای دولتی و سودهای عجیب و غریب در برخی از فعالیت‌های غیر‌مولد از عوامل مهم دیگر افزایش نابرابری است. بنابراین از یک طرف درآمد سرانه کم شده و از طرف دیگر توزیع غیر‌منصفانه‌تر و نابرابرتر شده است. مثل این است که یک سفره کوچک شده و بخش بزرگ این سفره کوچک شده، به تعداد کمی از افراد تعلق گرفته است و بخش مهمی از جامعه چیزی عایدش نمی‌شود. آمارهای رسمی به وضوح این شرایط را نشان می‌دهند. کاهش تولید همراه با تشدید نابرابری و بالا رفتن ضریب جینی و در نهایت کاهش درآمد سرانه چیز پنهانی نیست. مجموعه این شرایط در زندگی مردم منعکس می‌شود که می‌توان گسترش حاشیه‌نشینی را نیز در این زمینه تعریف کرد. اگر به سبد هزینه‌های خانوار دقت کنیم، مسکن یکی از مهم‌ترین بخش‌های هزینه‌های خانوار است. گاهی درآمد خانوارها تا 50 درصد به هزینه اجاره مسکن داده می‌شود. اجاره‌های سرسام‌آور، حتی در شهرهای کوچک نیز منجر به بروز مشکلات جدی و شکل‌گیری حاشیه‌نشینی پیرامون این شهرها شده است. شهرهای بزرگ به مراتب وضعیت بدتری دارند. پس از یک طرف رکود، کاهش درآمد و افزایش نابرابری، و از سوی دیگر تورم شدیدی که به طور حیرت‌انگیزی قیمت خانه‌ها را بالا کشیده است. جهش قیمت مسکن دلایل مختلفی داشته که در این یادداشت مجالی برای پرداختن به جزئیات آن نیست.

بالا رفتن قیمت مسکن بی‌تردید بر روی اجاره مسکن نیز اثر گذاشته است.

از سوی دیگر فرصت شغلی در شهرهای بسیار کوچک و روستاها وجود ندارد؛ و مردم برای پیدا کردن کار از روستاها و شهرهای بسیار کوچک به شهرهای متوسط مراجعه می‌کنند و از شهرهای متوسط به شهرهای بزرگ مهاجرت می‌کنند. وضعیت بی‌آبی در مناطق جنوبی و مرکز کشور سبب شده جمعیت زیادی به مناطق پر‌رونق‌تر و به‌خصوص مناطق شمالی‌تر مهاجرت کنند. درهم‌ریختگی در عرصه‌های اقتصادی، زیست‌محیطی، اجتماعی از یک‌سو، و عدم کارایی در نهادهای نظارتی کشور از سوی دیگر، روی هم جمع شده و به جابه‌جایی‌های بزرگ جمعیتی منجر شده است. یکی از عوارض مهم این وضعیت، حرکت خانوارهای متوسط‌الحال از شهرها به سمت حاشیه‌هاست. شمار فزاینده‌ای از خانواده‌های متوسط که تا چند سال پیش زندگی عادی داشتند، وضعیت اقتصادی‌شان طی 10 سال اخیر به تدریج بدتر و بدتر شده است. باید در نظر داشت که در شرایط رکود تورمی ریسک فعالیت‌ها بالا می‌رود و افرادی که در فضای پر‌ریسک فعالیت می‌کنند با خطر ورشکستگی جدی مواجه هستند. ورشکستگی، و از دست رفتن شغل و درآمد به زندگی عادی بسیاری از خانوارها آسیب جدی وارد کرده است. کشور با خطر درهم‌ریختگی طبقات اجتماعی مواجه شده است. بخشی از طبقه متوسط به سمت پایین حرکت می‌کند. بسیاری از کسانی که ورشکست می‌شوند به ناگزیر دارایی‌های خود، از جمله خانه مسکونی را می‌فروشند و اجاره‌نشین می‌شوند؛ و بعد فشار اجاره سنگین سبب می‌شود این افراد از مراکز شهر به حاشیه‌های شهرها بروند. این اتفاقات در چند سال اخیر دارد بیشتر و بیشتر می‌شود. افزایش چشمگیر شمار چک‌های برگشتی در سال‌های اخیر، یکی از شاخص‌های ریسک بالای فضای کسب‌و‌کار کشور است. اگر همین وضعی که در چند دهه گذشته داشته‌ایم، در سال‌های آتی نیز ادامه یابد، با توجه به کاهش قیمت جهانی نفت، بعید نیست ایران به شرایطی مشابه با کشورهایی مثل بنگلادش و پاکستان دچار شود و حاشیه‌نشینی و فقر با آهنگ سریعی افزایش پیدا کند. بازارهای نفت اکنون با مازاد عرضه مواجه است و تحریم‌های شدید و همه‌جانبه نیز کمر اقتصاد ایران را خم کرده است. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند بی‌شک ایران به یکی از کشورهای فقیر جهان تبدیل خواهد شد. این احتمال وجود دارد که ایران به وضعیتی شبیه ونزوئلا دچار شود. با این تفاوت که مردم ونزوئلا این شانس را داشتند که جمعیت چند‌میلیونی از آنها در شرایط فشار شدیدی که بر اقتصاد این کشور وارد شد، به کشورهای همسایه خود مهاجرت کنند. در این کشورها به روی مردم ونزوئلا باز بود و کشورهایی مثل کلمبیا و کشورهای دیگر میزبان میلیون‌ها ونزوئلایی شدند و بخشی از بار را از روی دوش اقتصاد ونزوئلا برداشتند. اما ایرانیان فرصت و امکان چندانی برای مهاجرت به کشورهای همسایه ندارند.

در ایران هیچ‌کسی حاضر نیست برای فرار از فشار به سمت افغانستان، پاکستان، عراق و‌... برود. کشورهای دیگر هم رویی نشان نمی‌دهند و شرایط را برای ورود ایرانیان سخت کرده‌اند. کشورهایی مانند کویت و امارات که به طور سنتی ایرانیان زیادی در آنجا کار و زندگی می‌کرده‌اند، از ورود ایرانیان جلوگیری می‌کنند. اگر همین روندی که طی این سال‌ها بر اداره کشور حاکم بوده است، ادامه پیدا کند مسلماً فشار سنگین بر مردم افزایش خواهد یافت و بخش فزاینده‌ای از مردم کم‌درآمد چاره‌ای جز تحمل حاشیه‌نشینی نخواهند داشت. اما می‌توان امیدوار بود که یک تحول اساسی در کشور ایجاد شود. رفع تنش از روابط خارجی ایران و در کنار آن اصلاحات اقتصادی راهکارهای اساسی تغییر شرایط نامطلوب کنونی است. بازسازی روابط مطلوب خارجی می‌تواند ایران را از وضعیت فعلی نجات دهد. ما باید حتماً مشکل ارتباطات

بین‌المللی خود را حل کنیم. اگر این مشکلات حل نشود بی‌تردید با اعمال سیاست‌هایی می‌توان تاثیر فشارهای ناشی از تحریم را کاهش داد ولی نمی‌توان آثار منفی انزوای اقتصادی‌-‌سیاسی را جبران کرد.

در سال‌های اخیر در پی گران شدن ارز و دشواری واردات، به دلیل مشکلات مبادلات بانکی بین‌المللی و نگرانی بنگاه‌ها از تنبیه‌های آمریکا، تولید در بخش‌هایی از صنایع ایران، از جمله تولید لوازم خانگی بادوام، شروع به افزایش کرده است. اما این تحرک آنقدر نبوده است که بتواند اثر منفی انزوای تجاری بر تولید ناخالص داخلی را خنثی کند. پس ما نمی‌توانیم با تداوم تحریم‌ها و در انزوا به وضعیت اقتصادی سال 1390 برگردیم. باید این شرایط را تغییر داد. اکنون یک فرصت مهم به وجود آمده است. رفتن دونالد ترامپ و روی کار آمدن جو بایدن فرصتی است که با بهره‌گیری از آن می‌توان وضعیت اقتصاد را تا حدی سامان داد. اگر از این فرصت استفاده نکنیم راهی جز فرورفتن بیش از پیش در دره رکود تورمی، و گسترش فقر و افزایش حاشیه‌نشینی پیش‌روی کشور نخواهد بود. امیدوارم بتوانیم از این دره پر‌خطر عبور کنیم. تجربه جهانی نشان می‌دهد که گسترش حاشیه‌نشینی همیشه با تشدید خشم و نارضایتی همراه بوده است. به علاوه، انواع و اقسام خلاف‌کاری در حاشیه شهرها امکان رشد و نمو پیدا می‌کند. اگر با بهبود وضعیت اقتصادی این وضعیت کنترل نشود، کشور باید به ناگزیر هزینه‌های امنیتی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی بسیار سنگینی را تحمل کند. در گوشه و کنار مسائل اقتصادی و اجتماعی ایران زنگ‌های خطر جدی به صدا درآمده است. امیدوارم از این فرصت استفاده شود و این روند منفی و نگران‌کننده تغییر کند.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها