ازدواجگریزی در سالهای کرونا
کاهش نرخ ازدواج در روزگار پاندمیک با چه پیامدهایی همراه است؟
در کنار این گمانهزنیها و اظهارنظرها اما، خبری از پیمایشها و پژوهشهای جدی نیست. آماری وجود ندارد که به دقت نشان دهد نرخ ازدواج تحت تاثیر کرونا، تا چه اندازه کاهش یافته یا نرخ زاد و ولد در سهماهه نخست سال با چه میزان کاهش مواجه شده است. با پدیدهای روبهرو شدهایم که میدانیم بهطور قطع، بر تمامی تصمیمات و انتخابهای افراد اثر میگذارد و روندهای زندگی فردی و اجتماعی آنان را دگرگون میکند اما چگونه، در چه جهت و با چه سرعتی؟ از آن بیخبریم.
تحلیلگران پس از گذشت سالها آمار هشداردهنده کاهش نرخ ازدواج، بالا رفتن سن ازدواج و به تاخیر انداختن فرزندآوری همچنان مشغول تحلیل اوضاعاند. برخی، مهمترین مانع پیش پای جوانان را مشکلات اقتصادی و دشواریهای معیشتی میدانند که چوب لای چرخ تشکیل زندگی مشترک میگذارد و نشستن پای سفره عقد را به تصمیمی دشوار تبدیل میکند. نام بیکاری، تورم، گرانی مسکن و بسیاری از این دست استرسهای مالی در هر میزگرد و تفسیر و تحلیلی شنیده میشود. این اما، تمام داستان نیست، اگر بود کاهش نرخ ازدواج تنها در میان قشر متوسط یا کمتربرخوردار جامعه دیده میشد و طبقات مرفه همچنان پای ثابت وصلتها بودند. کاهش نرخ ازدواج اما، در هر دو گروه تقریباً یکسان است.
تحلیل تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران هم خواندنی است. او معتقد است اقتصاد مهم است، ولی بیش از همه معنای ازدواج، زندگی و خانواده تغییر کرده است. ارمکی در گفتوگو با شفقنا میگوید: این صحبتهایی که در حوزه دین گفته میشود و درست هم هست که تشکیل خانواده آرامش میدهد، اما خانواده امروز در ایران آرامش نمیدهد و درد و غم است پس چرا جوان باید ازدواج کند! خانواده ایرانی دچار انبوهی از مشکلات و نابسامانی است. این آشفتگی و بههمریختگی است که سبب میشود جوانان نسبت به ازدواج بیرغبت شوند. احمد زیدآبادی روزنامهنگار هم احساس سرخوردگی، بیتاثیری، نادیدهانگاری و تحقیرشدگی، تبعیض و میل به مهاجرت را از دیگر عوامل موثر در کاهش میل به ازدواج در میان جوانان میداند.
به این دیدگاهها، تحلیلهای فرهنگی و مذهبی را هم بیفزایید. تشدید فردگرایی، دور شدن از ارزشهای والای اعتقادی و اخلاقی، بیبندوباری و بیرغبتی به پذیرش مسوولیت و عواملی از این دست هم در فهرست جامعهشناسان و روانشناسان دیده میشود. واکاوی علل سیر نزولی ازدواج البته، موضوع اصلی این نوشتار نیست. میخواهیم ببینیم این روزها که ویروس کرونای مرگبار سبب برچیده شدن سفرههای عقد شده و به گفته نایب رئیس مجلس بر فهرست عوامل موثر بر شیب کاهشی ازدواج افزوده، چه بر سر نسل جوانی خواهد آمد که احتمالاً آینده را در تنهایی سپری خواهد کرد؟ کرونا تا چه اندازه شریک جرم به تاخیر افتادن ازدواجهای جوانان است؟ و اگر در بلندمدت میهمان خانهها و جامعه ما باشد با مفهومی به نام خانواده و زندگی مشترک چه خواهد کرد؟
تحکیم خانواده یا تضعیف روابط خانوادگی؟
تصویر پیش روی جوانان چندان امیدوارکننده نیست؛ روزانه صدها نفر جان خود را از دست میدهند، هزاران نفر بیکار میشوند و بسیاری از مردم به سبب گرفتار شدن در حصار خانههایی که آنها را به عدهای محدود چسبانده و از دنیای دوستداشتنی اطراف دور کرده، دچار ملال و تشویشاند. بهرغم استرسهای مرتبط با پاندمیک که سببساز تعارضهای خانوادگی و بیثباتیهای زیادی شده، ناامنی مالی و اقتصادی در پی داشته و ضررهای اقتصادی فراوانی به افراد و کسبوکارها وارد کرده، هنوز هم خانوادههای بسیاری همچون گذشته به زندگی طبیعی خود ادامه میدهند. برخی میگویند کرونا حتی بنیان خانوادهها را قویتر و مستحکمتر کرده است زیرا حالا، اولویتهای زوجین تغییر کرده و خانواده به مامن و پناهگاه مهمی تبدیل شده است. برخی هم نگراناند که ناامنی و بیثباتی حاصل از پاندمیک، آهستهآهسته به زیربنای خانواده و هرچه که به آن مربوط میشود رسوخ کند و در آیندهای نهچندان دور، شاهد سپرده شدن تصویر خانواده به موزهها باشیم. اختلاف نظرها هنوز فراوان و عمیق است.
هنوز زود است که بخواهیم از تاثیرات پاندمیک کرونا به ویژه بر خانواده، ازدواج، طلاق و فرزندآوری سخن بگوییم اما دادهها -هرجا که گردآوری شدهاند- نشان میدهند تغییرات معناداری در نرخ پدیدههای مرتبط با ازدواج در حال وقوع است. بر مبنای دادههای فدرال، نرخ ازدواج در ایالات متحده آمریکا به کمترین میزان تاریخی خود رسیده است. آنگونه که گزارش مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای آمریکا نشان میدهد نرخ ازدواج در این کشور به ویژه در رویدادهای تاریخی خاص، شاهد نوسانات چشمگیری بوده است. برای مثال در سال 1929 (آغاز رکود بزرگ اقتصادی) این نرخ به 12 رسیده و تا سال 1932 و رسیدن به نرخ 9 /7 سیری نزولی را طی کرده است. و حالا طبق آخرین آمار، نرخ ازدواج در این کشور به 5 /6 رسیده است؛ یعنی پایینترین میزان در 118 سال گذشته!
تحلیلگران تا پیش از این معتقد بودند استقلال زنان و برابری جنسیتی دو عامل مهمی هستند که در بلندمدت سبب کاهش نرخ ازدواج شدهاند. به علاوه، تحلیل سال 2017 موسسه پیو نشان میدهد 41 درصد از افرادی که هرگز ازدواج نکردهاند بیثباتی مالی را مهمترین دلیل پرهیز از ازدواج میدانند. اما حالا جامعهشناسان و برنامهریزان جامعه آمریکا نگرانی دیگری هم پیدا کردهاند؛ پاندمیک ویروس کرونا در کمتر از چند ماه به پدیده تعیینکننده یک نسل تبدیل شده است. نااطمینانی اقتصادی ناشی از ویروس ممکن است برخی افراد را وادار کند که ازدواجشان را به تاخیر بیندازند و این امر ممکن است آنها را برای همیشه از بازار ازدواج خارج کند. آنها نگراناند زیرا معتقدند تاخیر در ازدواج برای جامعه و برای سلامتی و رفاه افراد مطلوب نیست. به علاوه نشانه خوبی هم نیست؛ جوانان زمانی تن به ازدواج میدهند که همه چیز خوب باشد، و وقتی از زیر آن در میروند یعنی در جامعه یک مشکل جدی وجود دارد.
مطالعه دیگری که توسط کمپانی Quiken انجام گرفته نشان میدهد نسل هزاره، به دلیل شیوع کرونا «نقاط عطف» اصلی زندگی خود را رها کرده است. اغلب پاسخگویان این مطالعه آنلاین (62 درصد) گفتهاند که شیوع کرونا بر شرایط مالی آنها تاثیر منفی گذاشته است؛ 33 درصد از آنها کار خود را از دست داده یا ساعات کاریشان تقلیل پیدا کرده است. کرونا سبک زندگی این نسل را هم تغییر داده است. یافتههای کوئیکن نشان میدهد هشت درصد از پاسخگویان از ازدواج صرف نظر کردهاند، 13 درصد بچهدار شدن را به تاخیر انداختهاند و 23 درصد از خرید خانه منصرف شدهاند.
آمارها هنوز معنادار نیستند اما از آنجا که هر روز زوجین بیشتری مراسم ازدواج خود را به تعویق میاندازند و مردم، ناگزیر از رعایت فاصلهگذاری اجتماعی از ملاقات با دیگران و شرکت در مراسم و دیدارها میپرهیزند میتوان انتظار داشت در آیندهای نزدیک روند نزولی ازدواج، و زاد و ولد در آمارهای رسمی کشورها خودنمایی کند.
این داستان اما روی خوشبینانهای هم دارد. برای مثال در ووهان، شهری که پس از 76 روز قرنطینه سخت، صدها زوج جوان برای جدایی به سوی دفاتر حقوقی هجوم بردند، همزمان هزاران نفر نیز فرمهای آنلاین ازدواج را به ادارات مربوطه ارسال کردند! اپلیکیشنی که به همین منظور طراحی شده بود نشان داد بین ژانویه تا آوریل 2020 تقاضا برای ازدواج در چین 300 درصد افزایش پیدا کرد و سیستم حتی به دلیل حجم بالای تقاضا با اختلال مواجه شد! به نظر میرسد درست در مقابل گروهی که به سبب نااطمینانیها از تشکیل خانواده میترسند یا دیگر تاب تحمل تعارضات خانوادگی را ندارند، گروهی دیگر از هراس ویروس به دامان خانواده پناه میبرند. آنها احتمالاً به این نتیجه میرسند که در برابر آسیبها و نااطمینانیهایی که رهاورد پاندمیک است، تنها صمیمیت و حمایت از روابط نزدیک خانوادگی است که میتواند از آنان محافظت کند.
پایان ازدواجهای رویایی؟
اگر فرض آخر ما صحیح باشد احتمالاً پاندمیک کرونا، حداقل یک پیامد مثبت داشته است؛ ازدواج باید قویتر و باثباتتر باشد و فضای امنی برای ما و فرزندانمان ایجاد کند. این تفکر کمی فراتر از آن است که ازدواج را یک رابطه صرفاً عاطفی در نظر بگیریم. زوجین در این رابطه جدید باید افرادی باشند که به بلوغ شخصیتی، فکری و عاطفی رسیدهاند و برای رویارویی با چالشهای بیشتری آمادهاند. پس داستان ازدواج با «نیمه گمشده» در روزگار کرونا چه میشود؟ احتمالاً باید فراموشش کنیم.
سلسلهمراتب نیازهای مازلو را حتماً به خاطر دارید. آبراهام مازلو نیازهای انسان را در یک هرم تشریح کرده است. قاعده گسترده این هرم شامل نیازهای اساسی و اولیه انسان است؛ نیاز به غذا، پوشاک و سرپناه. وقتی نیازهای هر سطح برطرف شد، فرد میتواند به سطح بعدی بیندیشد که نیازهای آن ماهیتی کمتر بدوی دارند، مثلاً میتواند به عشق، خانواده یا موضوعات مربوط به عزتنفس مانند موقعیت اجتماعی یا آزادی بپردازد. البته منتقدان مازلو معتقدند شما هم میتوانید گرسنه باشید هم روابط شاد و دوستانهای با دیگران برقرار کنید اما جامعهشناسان میگویند ازدواج در رأس هرم مازلو -جایی که اوج تمرکز بر «من» است- نیاز به زمان، منابعی برای سرمایهگذاری و تمایل و رغبت به انجام این کار دارد. پاداش چنین ازدواجی هم زندگی باکیفیت بالاست. به علاوه چنین ازدواجی زوجین را آماده میکند تا با مشکلات ازدواج کنار بیایند و کارکردهای کلاسیک آن مانند فرزندآوری، امور خانه و زندگی زیر یک سقف را هم بپذیرند. اما در مواجهه با نااطمینانی شدید اقتصادی، احتمال ابتلا به یک بیماری مرگبار و نیاز به اتکا به خود، مفهوم و عملکرد ازدواج به قدری تغییر خواهد کرد که اندیشیدن به این الگوی رویایی دیگر واقعبینانه و قانعکننده نیست. حال تصور کنید بخش بزرگی از جامعه، قبل از شیوع کرونا هم در تامین همان نیازهای اولیه قاعده هرم درمانده باشد.
نمیخواهیم بدبین باشیم. در همین دنیای سرشار از نااطمینانی هم بیشک زوجین از صمیمیت و عشق ورزیدن به یکدیگر دست برنخواهند داشت و آنها که قصد ازدواج دارند، احتمالاً با تاخیر و با تردید، سرانجام دلشان را به دریا میزنند و بله را میگویند. یک تغییر اما اجتنابناپذیر است. ما به زودی با جهانی روبهرو خواهیم شد که سرشار از کمیابی و نایابی است و حتی از توانایی ما برای تطابق و ارتباط با اطراف کاسته خواهد شد؛ بنابراین افراد ناچار خواهند بود از برخی انتظارات خود چشم بپوشند. در این دنیای جدید رابطه عاطفی تنها بخشی از تصویر ازدواج است، این تصویر ایدهآل باید با تعهد بیشتر و تمام نقشهای کلاسیکی که ازدواج در گذشته به همراه داشت تلفیق شود: فرزندآوری، نگهداری از سالمندان، پذیرش وظایف خانوادگی و... جوانانی که به ازدواج با نیمه گمشده خود علاقه دارند از اینکه ناچارند برای زندگی کسی را انتخاب کنند که بیشتر مناسب پدربزرگ و مادربزرگهایشان بوده احتمالاً ناامید خواهند شد اما رسیدن به سطحی پایدار از زندگی زناشویی در دنیایی که پر از ناپایداری است بدون این چرخش در انتظارات میسر نمیشود. در غیر این صورت باید منتظر سقوط آزاد نرخ ازدواج، یا صعود هولناک آمار جداییها باشیم.
پیامدهای تنها ماندن یک نسل
به نظر میرسد در میان تمامی خرابکاریهای کووید 19 اقلیت رو به رشدی از جوانان وجود دارند که احتمالاً هرگز ازدواج نخواهند کرد. کاهش نرخ ازدواج زنگ خطری است که به صدا درآمده و آینده کشور را در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی و حتی امنیتی به خطر میاندازد.
پیری جمعیت نخستین و مهمترین پیامد کاهش نرخ ازدواج و کم شدن
زاد و ولد است. نرخ رشد جمعیت در ایران به زیر یک درصد رسیده است و طبق پیشبینیها تا 15 سال آینده به صفر خواهد رسید. نیازی به توضیح نیست که بحران پیری جمعیت، با چالشهای متعددی نظیر کاهش جمعیت در سن کار، کاهش رشد اقتصادی، افزایش بار مالی نسل جوان، افزایش بار تکفل و فشار بر سیستم تامین اجتماعی و خدمات درمانی همراه است.
از سوی دیگر ازدواج به زندگی افراد معنا، هدف، شادی و احساس تمامیت میبخشد و از آنجا که امری اجتماعی است، در ثبات و بقا و استحکام جامعه نیز نقش بیبدیلی دارد. به همین ترتیب میتوانید تصور کنید کاهش ازدواج یا تاخیر در آن میتواند چه آسیبهایی با خود به همراه بیاورد. گرچه دکتر ارمکی تعبیر جالبی از این بحث دارد و میگوید در شرایط فعلی مزایای ازدواج نکردن بیش از معایب آن است اما، بیتردید کرونایی که به جان سلامت جامعه افتاده، فراتر از جان آدمها حالا امنیت روانی و سلامت روحی آنها در بلندمدت را نیز در معرض خطر قرار داده است. اجازه بدهید از عوارض و پیامدهایی مانند کاهش
زاد و ولد و پیری جمعیت، ناباروری، آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد و روابط نامشروع، یا بیماریهای روحی و روانی مانند افسردگی که ذکر آن بسیار رفته، بگذریم. بد نیست اندکی بیندیشیم که نسل تنهامانده در روزگار کرونا با چه مصائبی دستبهگریبان خواهد شد؟
نمیدانیم کرونا تا چه زمانی مهمان جهان است. برخی میگویند مانند آنفلوآنزا تا پایان دنیا با ما خواهد ماند. بیایید فرض کنیم که بماند. ما برای حل مشکلات فردیمان به کجا پناه میبریم؟ به خانواده یا جمع دوستان و آشنایان. اما به دلیل فاصلهگذاری اجتماعی، اغلب افراد از سیستمهای حمایتی معمول خود دور ماندهاند و دیگر به مکانیسمهای تطبیقی قبلی هم دسترسی ندارند. کارهایی مانند شرکت در مراسم و اجتماعات، رفتن به باشگاههای ورزشی، غذا خوردن در رستوران، سفر و... حالا در دسترس نیست بنابراین ناگزیرند به «حبابهای اجتماعی» پناهنده شوند. مجموعه کوچکی از افراد که معمولاً اعضای خانواده هستند و تماس با آنها کمترین میزان خطر ابتلا به بیماری را برای هر فرد به همراه دارد. چه میشود اگر خانوادهای هم در میان نباشد؟
این تنها پیامد تنهایی در روزگار کرونازده نیست. محققان میگویند حتی بقا در این دوران بسته به آن است که افراد از شبکه حمایتی قوی و مستحکمی برخوردار باشند. از این منظر:
ازدواج و روابط نزدیک و صمیمانه میتواند سبب شود افراد از کووید 19 جان سالم به در ببرند. اگرچه اثرات سوء پاندمیک بر ازدواج و رابطه زناشویی اجتنابناپذیر است اما حضور افراد حمایتگر و پاسخگو در شرایط بحرانی میتواند همچون سپری در برابر بیماری عمل کند.
همه افراد نیازی اساسی به احساس تعلق دارند و در صورت مواجهه با استرس اگر احساس کنند درگیر رابطه نزدیک و صمیمانهای هستند به احتمال بیشتری بر مشکلات فائق میآیند و از موانع و سختیها عبور میکنند.
مطالعات بسیاری، مکرر اثبات کردهاند که داشتن روابط حمایتگر نزدیک، از جمله روابط زناشویی، به اندازه عوامل شناختهشدهای مثل ترک سیگار، کاهش وزن یا ورزش، و حتی بیشتر از آنها، ریسکهای سلامتی را کاهش میدهد. زوجهایی که بهرغم استرسهای ناشی از کرونا میکوشند روابط زناشویی خود را به خوبی حفظ کنند در واقع روی سلامتی عاطفی و جسمانی بلندمدت خود سرمایهگذاری میکنند.
اگر همه این عوامل را به فهرست بلندبالای پیامدهای کاهش نرخ ازدواج یا به تاخیر افتادن آن بیفزاییم درمییابیم که کرونا نهتنها مانع بزرگی بر سر راه ازدواج جمعیت جوان کشور ایجاد کرده، که به زودی بر معضلات و پیامدهای ناشی از تاخیر ازدواج و تجرد مطلق بخشی از جمعیت کشور خواهد افزود.
کرونا هرچه هست متهم اصلی کاهش نرخ ازدواج در کشور نیست. میتوانیم باز هم چشممان را بر واقعیتهای جامعه ببندیم و بکوشیم با نصیحت و اندرز جوان ایرانی را پای سفره عقد بنشانیم. داستان ازدواج اما دیگر با توصیه و اصرار و اجبار و طرحهای تخیلی! حل و فصل نمیشود. تا زمانی که بار معیشت بر گرده جوانان سنگینی میکند، بیثباتی سیاسی و نااطمینانی اقتصادی چشمانداز آینده را پیش چشمشان تیره و تار کرده، نابسامانیهای اجتماعی روزبهروز تشدید میشود و سیاستگذار گامی برای حل خردمندانه معضلات برنمیدارد، کرونا که هیچ، یک آنفلوآنزای ساده هم میتواند بهانهای برای گریختن از پذیرش مسوولیت زندگی مشترک باشد!