نامهربانی با یار مهربان
چگونه میتوان با قاچاق کتاب مقابله کرد؟
«قاچاق کتاب» ترکیب نامتعارفی است که این روزها بیش از همیشه شنیده میشود؛ نامهربانی که با کتاب این یار همیشه مهربان میشود. البته در جامعهای که اژدهای فساد دارد تناورتر و تنومندتر میشود و به همه عرصهها سر میکشد، عرصه فرهنگ و حوزه کتاب هم بینصیب از حضور این اژدهای هفتسر نیست. در هیاهوی ورشکستگی صنعت نشر و چاپ کتاب که گویی مثل بسیاری از صنایع داخلی امر پذیرفتهای به نظر میرسید، پدیده قاچاق کتاب اما اتفاق عجیبی بود و همه ذهنها را به خود مشغول کرد.
جواد حیدریان: «قاچاق کتاب» ترکیب نامتعارفی است که این روزها بیش از همیشه شنیده میشود؛ نامهربانی که با کتاب این یار همیشه مهربان میشود. البته در جامعهای که اژدهای فساد دارد تناورتر و تنومندتر میشود و به همه عرصهها سر میکشد، عرصه فرهنگ و حوزه کتاب هم بینصیب از حضور این اژدهای هفتسر نیست. در هیاهوی ورشکستگی صنعت نشر و چاپ کتاب که گویی مثل بسیاری از صنایع داخلی امر پذیرفتهای به نظر میرسید، پدیده قاچاق کتاب اما اتفاق عجیبی بود و همه ذهنها را به خود مشغول کرد.
قاچاق کتاب و اظهار رسمی آن از سوی مسوولان بهخصوص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، پای این ابهام را به میان کشید که چطور صنعتی که در حال فروپاشی است، چنین بازاری دارد که متخلفان برای جلب مشتریانش حاضرند ریسکی به بزرگی چاپ میلیونی چندین عنوان کتاب را به جان بخرند؟
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی چندی پیش از کشف محموله یکمیلیونی قاچاق کتاب از نیمه آبانماه تا به امروز توسط کارگروه صیانت از حوزه نشر خبر داد. کشف محموله یک میلیون نسخهای کتاب در تهران نشان میدهد بیتردید این اولین چاپ نیست و پیشتر از آن بارها اتفاق افتاده و بعد از این نیز با ملاحظات و تمهیداتی که عمدتاً متخلفان به دلیل هوش و ذکاوتی سیاهی که دارند در تخلف به کار میبرند، تکرار خواهد شد.
نکته قابل تامل این است که برخلاف ذهنیت اولیه که کسی کتاب نمیخواند و بازار کتاب به دلیل نبود مشتری ورشکسته است، گزاره غلط و باطلی است.
تیراژ میلیونی کتابهای قاچاق به خوبی نشان میدهد، در ایران بازار کتاب هنوز مشتریان خودش را دارد. بیتردید برای مقابله با این پدیده ضدفرهنگی، نیاز به نوعی فرهنگسازی در میان مردم احساس میشود. فرهنگسازی که به وسیله آن بتوان مخاطبان کتاب را که عمدتاً از قشرهای بالای جامعه میآیند و به اصطلاح طبقه فرهیخته اجتماعی هستند ترغیب کرد به حق مولف احترام بگذارند.
قطعاً این خواسته هرچند منطقی زمان زیادی میبرد و ممکن است در کوران این گذر زمان صنعت چاپ و نشر کتاب که عمدتاً با هزینه بخش خصوصی اداره میشود ورشکسته شود و از هم بپاشد و در عین حال و از همه مهمتر در چنین فضای غیرمتعارفی حق مالکیت مولفان و مترجمان که غالباً از فرهیختگان و طبقه الیت جامعه هستند از دست برود.
لکهدار شدن حق مالکیت بیتردید مسالهای نیست که بتوان از آن گذشت اما فرهنگسازی در میان مخاطبان و مردم به تنهایی جوابگو نیست و نیاز است دستگاههای قضایی و انتظامی و امنیتی با ورود به این عرصه، به اجرای بیتنازل قانون از جمله قانون حفاظت از حقوق مولفان و مصنفان حق از دست رفته نویسندگان و مترجمان را بازستاند و سرمایهگذاران در عرصه فرهنگ را از ورشکستگی و از دست رفتن سرمایه حفاظت کند.