چرا سیاستهای افزایش جمعیت دولت موفق نیست؟
درک نادرست از خویشاوندسازی
در سالهای گذشته، هشدارهای متعددی پیرامون افزایش سن جمعیت یا ترکیب جمعیتی منتشر شده که مجموع تمام آنها، منجر به ایجاد سیاستهای تشویقی افزایش جمعیت شده است.
در سالهای گذشته، هشدارهای متعددی پیرامون افزایش سن جمعیت یا ترکیب جمعیتی منتشر شده که مجموع تمام آنها، منجر به ایجاد سیاستهای تشویقی افزایش جمعیت شده است. اما پیش از اینکه سیاستهای افزایش جمعیت از منظر کلی بررسی شود؛ باید دید که یک «سیاست جمعیتی مطلوب» چه ویژگیهایی دارد؟
سیاست تنظیم جمعیتی مطلوب، سیاستی است که بتواند جمعیت را به گونهای تنظیم کند که از حد نرمال بالاتر یا پایینتر نرود. این «طیف حد نرمال» نیز در کشورهای مختلف، متفاوت است. این میزان در هر کشور با توجه به سایر فاکتورهای جامعه اندازهگیری میشود. یکی از مهمترین این عوامل، عامل رشد اقتصادی است. اگر در کشوری رشد جمعیت از رشد اقتصادی بیشتر باشد، در آن کشور بیکاری و فسادهایی نظیر دزدی و گدایی و زورگیری افزایش پیدا میکند.
از طرف دیگر اگر در کشوری رشد جمعیت از میزان رشد اقتصادی کمتر باشد، میتوان ثروت کشور را در راستای اقتصاد مولد سرمایهگذاری کرد. اما این خطوط تولید به نیروی کار احتیاج دارند و به دلیل نبود نیروی تولید کافی، کشور مجبور میشود نیروی کار از خارج بیاورد.
از طرف دیگر، اجرای سیاستهای افزایش جمعیت به یکسری الزامات و مبانی نیاز دارد. یکی از این الزامات این است که اهداف کلان عمومی با اهداف فردی و خرد همراستا باشد. یعنی وقتی گفته میشود افزایش فرزند یا انتقال کارکنان از پایتخت به خارج از پایتخت انجام شود، باید به گونهای باشد که با اهداف فردی افراد سازگار باشد، و منافع عمومی و منافع جمعی را تامین کند زیرا در نهایت افراد هستند که باید این سیاستها را در الگوی رفتاری وارد کنند، اما اگر این دو سیاست با هم همخوانی نداشته باشد، امکان توفیق کم میشود. سیاست اصلی تنظیم خانواده در ایران که بعد از انقلاب از سال 1368 به بعد در برنامه اول توسعه اجرا شد، کاهش نرخ رشد جمعیت و کاهش زاد و ولد بود که میتوان گفت در بین تمام کشورهای دنیا که کاهش نرخ موالید را دنبال کردند، ایران یکی از موفقترین آنها بود. اما اکنون این کاهش ادامه پیدا کرده و به مرز حداقلی رسیده است که ممکن است جامعه را دچار مشکل کند. نکته دیگری که به نحو غیرمستقیمی به موضوع جمعیت و زاد و ولد در کشور بستگی پیدا میکند، موضوع «تشکیل خانواده» و «روابط خویشاوندی» است که در اسلام بر هر دو آنها تاکید شده است.
بر اساس اصل دهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «خانواده، واحد بنیادی جامعه اسلامی است که همه قوانین و مقررات و برنامهریزیهای مربوط، باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری از قداست آن و استواری روابط خانوادگی بر پایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد». بنابراین، عامل بنیادین گسترش جمعیت، خانواده است و خانواده به خویشاوندی وابسته است. جمعیت بدون خانواده زیاد نمیشود و خانواده بدون خویشاوندی و خانواده بزرگ و خاله و عمه و دایی و عمو دارای نقصهای فراوان هنجاری خواهد بود. چرا که خانواده و سنتها لازم و ملزوم یکدیگر هستند. یعنی اینکه سنت، موید خانواده است و در مقابل، خانواده به پاسداشت سنتها همت میگمارد. در چنین صورتی، باید برای اصلاح روند نامعقول کاهش جمعیت، بر روی مفهوم خویشاوندی تاکید جدی شود؛ در غیر این صورت، دو یا سه نسل دیگر جامعه ما با بحران خویشاوندی روبهرو خواهد بود.
اما در کنار تمام این موارد باید توجه کرد که سیاستهای دولتی ایران برای افزایش جمعیت موفق نبود، زیرا مردم نمیتوانند به رشدهای منفی اقتصادی اعتماد کنند و توان فرزندآوری برای خانوادهها با این میزان تورم و بیکاری وجود ندارد. پس دولت باید برای حل این معضل بزرگ که در آیندهای نه چندان دور باعث کاهش چشمگیر نیروی کار میشود و با سالمندی جمعیت، نشاط را از جامعه میگیرد، به حل کردن مشکلات اقتصادی کشور متمرکز باشد.
دیدگاه تان را بنویسید