چرا آمار مهاجرت به استرالیا رو به افزایش است؟
فرار سرمایه انسانی
مهاجرت، به مفهوم «خاص»، در دل خود ماجراهایی دارد که آنهایی که وارد آن شدهاند؛ خوب میدانند که با چه پیچیدگیها، دشواریها و مشقاتی همراه است.
مهاجرت، به مفهوم «خاص»، در دل خود ماجراهایی دارد که آنهایی که وارد آن شدهاند؛ خوب میدانند که با چه پیچیدگیها، دشواریها و مشقاتی همراه است. اما چرا با وجود این همه رنج و سختی برای نوعی «آوارگی» که با ترک دیار و موطن اصلی همراه است، همچنان تقاضا برای مهاجرت دائم به کشورهایی مانند استرالیا بالاست؟ پیش از پاسخ به این سوال، بهتر است به طرح این موضوع پاسخ داده شود که دلیل اصلی مهاجرت چیست؟ از منظر جامعهشناختی، مهاجرت دو عامل اساسی دارد: «دافعه مبدأ و جاذبه مقصد». این دو عامل در تمام اشکال مهاجرتها اعم از روستا به شهر یا کشور به کشور صادق است. استرالیا و اتفاقاتی که برای مهاجرانی از کشورهای مختلف و به ویژه ایران میافتد، هر از گاهی تبدیل به سوژه خبری رسانهها میشود. میتوان گفت یکی از دلایل افراد برای مهاجرت به استرالیا، این است که از تخصص و تحصیلات افراد در داخل کشور استفاده نمیشود. به همین دلیل فرآیند مهاجرت به کشورهای توسعهیافته نظیر استرالیا، فرصتی را در اختیار آنها قرار میدهد تا بتوانند از تخصص خود استفاده کنند. درآمد مناسب، کسب تحصیلات، گرایش به شایستهسالاری افراد را به مهاجرت به کشورهای خارجی
سوق میدهد. عدهای از مهاجران نیز میخواهند شرایط ادامه تحصیل برای فرزندان خود را به وجود بیاورند و با حضور در استرالیا، بهبود وضعیت آینده زندگی خود را تضمین کنند. از طرف دیگر کشور استرالیا از لحاظ پذیرش افراد، کشوری است که به سختی مهاجر میپذیرد و کسانی که به آنجا مهاجرت میکنند سالها در نوبت بودهاند. حال بخشی از این مهاجران تخصص دارند، بخش دیگری هم افراد متوسطی هستند که عمدتاً برای تضمین آینده فرزندان خود مهاجرت میکنند. در مهاجرت به استرالیا، اتفاق دیگری هم میافتد که بیشتر نوعی از فاجعه است.
افراد زیادی از طریق دریا و با شرایط بسیار ناامن سفر میکنند. افراد زیادی که این روش مهاجرت را انتخاب کردهاند، یا در آبها تلف شدهاند و در نهایت هرگز به مقصد نرسیدهاند یا به جزایر اقماری استرالیا تبعید شدهاند. با این حال، بازهم متقاضیان زیادی برای این نوع مهاجرت وجود دارد . البته علت مهاجرت در هر دوره متفاوت است. پیش از انقلاب مهاجران کسانی بودند از خانوادههای دولتی و طبقه مرفه و کسانی که وابسته به رژیم سابق بودند. این افراد برای ادامه تحصیل میرفتند و در این میان تعدادی هم در کشور مقصد میماندند. از سال 56 به بعد، موج دیگری از مهاجرت اتفاق افتاد؛ بهگونهای که عده زیادی که با انقلاب سازگاری نداشتند و وابسته به رژیم قبلی بودند، در سال 56 تا 58 به تدریج مهاجرت کردند و از ایران رفتند. برخی از این مهاجرتها بیشتر علت سیاسی داشت تا اقتصادی.
در دوره جنگ نیز عمدتاً عدهای برای فرار از خدمت سربازی، امنیت و مسائلی از این قبیل مهاجرت کردند. البته در این دوره یکسری مهاجرتهایی هم وجود داشت که بیشتر برای تحصیل و تجارت بود. اما مهاجرت در دوره جنگ بیشتر مربوط به امنیت و فرار از سربازی انجام میگرفت. از سوی دیگر باید توجه داشت که در هر کشوری دو نوع سرمایه وجود دارد؛ یکی سرمایه مادی که شامل نفت، معادن، ذخایر و امکانات طبیعی است و دوم سرمایه انسانی که متخصصان، تحصیلکردگان و افراد دارای صلاحیت خاص را شامل میشود که در واقع برای اینکه سرمایه مادی تبدیل به سرمایه فعال، با ارزش افزوده و سودآور باشد باید آن سرمایه انسانی وجود داشته باشد که فرآیند تغییر و تبدیلها را ایجاد کند و دانش و فناوری و نظامهای بهرهبرداری را پایهگذاری کند. لذا چون در فرآیند مهاجرت بخشی از سرمایه انسانی یک کشور، از دست میرود، خیلی نمیتوان از سرمایه مادی به نحو مطلوب استفاده کرد. ناکامی دولت در خروج از رکود اقتصادی به این نوع مهاجرتها گره خورده است، زیرا در هر مهاجرت یک شهروند که یک مغز متفکر، یک نیروی کار، یک تولیدکننده و در نهایت یک واحد اقتصادی رشدزاست، از کشور خارج میشود.
دیدگاه تان را بنویسید