چرا اعدام ریحانه جباری خبرساز شد؟
جنگ نابرابر رسانهها با حکم مرگ
اگر بتوان چند اتفاق مهم سال ۹۳ را از منظر حقوقی نام برد؛ بیگمان یکی از آنها، رخدادهایی است که در پی اجرای حکم اعدام ریحانه جباری، روی داد.
اگر بتوان چند اتفاق مهم سال 93 را از منظر حقوقی نام برد؛ بیگمان یکی از آنها، رخدادهایی است که در پی اجرای حکم اعدام ریحانه جباری، روی داد. ریحانه جباری، هفت سال پیش، به اتهام قتل مرتضی سربندی دستگیر و در فرآیندی پیچیده، سرنوشتی به جز اعدام از طریق چوبه دار نیافت؛ آن هم پس از ابهامات زیادی که در این پرونده وجود داشت و تلاشهای نافرجام فراوانی که برای رضایت اولیای دم به کار گرفته شد. اما چرا این تلاشها به جایی نرسید؟
برای پاسخ به این سوال، باید ابتدا به نقش رسانهها در برخورد با این پرونده اشاره کرد. در جوامع امروزی، رسانهها، با توجه به گسترهای که دارند در هر مساله که ورود پیدا کنند، میتوانند نقش خاص و ویژهای در انعکاس وقایع داشته و تاثیرگذار باشند. به عبارتی از رسانهها به عنوان رکن چهارم دموکراسی نام برده میشود. یعنی اگر مجلس نمایندگان وجود دارد که قوانین را تصویب میکند و قوه مقننهای هست که قانونگرایی میکند و رفع خصومت و احقاق حق را انجام میدهد و قوه مجریهای برای اداره کشور حضور دارد، در کنار تمام این قوا، رسانهها قرار دارند. در عین حال، وقتی دست رسانهها برای انعکاس رویدادها باز باشد، میتوانند نقش خاص و مثمرثمری در انتشار وقایع داشته باشند. حال اگر موضوعاتی که مطبوعات بر آن تاثیر میگذارد، حساسیت خاصی در جامعه داشته باشد، برد و بعد بیشتری هم خواهد داشت. نمونه این موضوعات را میتوان در پیگیری رسانهها از موضوع آتشسوزی یک مدرسه و سوختگی دختران شینآبادی مشاهده کرد که با فشار خود توانستند حکم دیه را برای این دختران از دادگاه بگیرند یا در مساله اسیدپاشی به دختران اصفهانی که توانستند وزیر بهداشت را به
بالین دختری که بیناییاش را از دست داده بود، بکشانند. در ماجرای پرونده ریحانه جباری، با توجه به شخصیت این دختر و سن ارتکاب به قتل (19سالگی) رسانهها با نگاه ویژهای به ماجرا وارد شدند. ریحانه دختر جوانی بود که در 19سالگی گرفتار یک معضل شد و من با خواندن خاطرات او که توسط شخص دیگری نوشته شده بود، متاثر شدم. این خاطرات به این علت نوشته شد که یک طرف ماجرا یک دختر جوان است و در طرف دیگر، مرد متاهل بزرگسالی است. این مساله باعث میشود اتفاقی که برای این دختر پیش آمده از باب تسبیب مورد بررسی رسانهها قرار بگیرد. اینکه چه کسی باعث شده است این حادثه رخ بدهد، موجب شد این موضوع مورد نظر رسانههای زیادی قرار بگیرد. از طرف دیگر او دختری 24، 25ساله بود که از اوج جوانی، به جای تشکیل خانواده و مادر شدن، زندگی خود را پشت میلههای زندان و در انتظار اعدام گذراند.
از این موضوع گذشته هر دو طرف پرونده، از سوی رسانهها مورد توجه قرار گرفت. مادر ریحانه یک فعال سینمایی بود و دستی در هنر داشت. ریحانه در کودکی یک نقش کوتاه هم در سینما بازی کرده بود. وجه دیگر گذشته مقتول است و مهم تر از همه نوعی از مظلومیت که ریحانه از خودش در زمان محاکمه نشان داد و مدعی شد اعترافهایش به زور و در انفرادی گرفته شده است. همه این موارد یک فضای حسی را به وجود آورد که جامعه حس همدردی با او پیدا کند. اما روی هم رفته، در پرونده ریحانه قدرت رسانهها به رخ کشیده شد و پرونده ریحانه جباری با تمام اتفاقات خود، متناسب با ذهن جامعه پیش رفت.
افشاگری و قدرت بیان واقعیت که «ما هو الحق» بتوانند انجام دهند، بزرگترین وظیفه رسانهها و ناظر بر عملکرد تمام فعالان سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه است. هیچ وسیلهای و ابزاری مانند رسانه نمیتواند ناظر بر عملکرد قوای سهگانه و سایر بخشهای فعال در جامعه باشد. وقتی در اروپا و آمریکا مطبوعات این قدرت را دارند، هیچ کس جرات تخلف ندارد زیرا به ازای هر تخلف دهها هزار کلمه نوشته میشود.
در دنیای امروز رسانهها این قدرت را دارند که در رای دادگاهها هم تاثیرگذار باشند. اما آنچه مهم است باید فعالان رسانهای جسارت قلم را داشته باشند. کاغذ و قلم در ایران و کانادا و سوئیس یکی است. اما آدمی که در این حوزه فعالیت میکند، متفاوت است.
دیدگاه تان را بنویسید