چرا توقیف مطبوعات همچنان تداوم دارد؟
روزنامهنگاری نامحسوس
روزنامهنگاری با دو عامل عینیگرایی(Objectivist) و واقعگرایی(Realism) بر دو عنصر تاکید میورزد: محیط - شرایط. عینیگرایی، برگرفته از «محیط» و واقعگرایی به دور از هرگونه ذهنیگرایی(Subjective) متاثر از «شرایط»، شاکله روزنامهنگاری را ترسیم میسازد.
روزنامهنگاری با دو عامل عینیگرایی (Objectivist) و واقعگرایی (Realism) بر دو عنصر تاکید میورزد: محیط- شرایط. عینیگرایی، برگرفته از «محیط» و واقعگرایی به دور از هرگونه ذهنیگرایی (Subjective) متاثر از «شرایط»، شاکله روزنامهنگاری را ترسیم میسازد. نکته در این است که عینیگرایی و محیط «عنصر ملموس» روزنامهنگاری را به وجود میآورد و واقعگرایی و شرایط، بر «عنصر محسوس» این رشته تاکید میورزد. بیجهت نیست که هابرماس از حلقه مکتب فرانکفورت، «تئوری فضای عمومی» را مطرح میکند و با این تئوری به ما میآموزد که فضای عمومی، همان شرایط و عنصر محسوس است که رسانهها، قادر به شکلدهی آن هستند و بیتردید، اگر در چارچوب وظایف حرفهای خود عمل نکنند، فضا را مسموم میسازند و بر عکس، اگر شرایط ایجاب کند رسانه قادر خواهد بود تا عنصر محسوس جامعه را آنگونه بسازد که شایسته میکند. با وجود تصریح قانون اساسی بر اصل آزادی بیان، همواره «نگاههای محدودشونده» مانع شکلگیری روزنامهنگاری حرفهای در کشور ما بوده است. زیرا اگر بپذیریم، آزادی بیان، اصلی است برای همه، تردید نمیتوان کرد که دیدگاههای موافق و منتقد هر سوژهای، پایاپای اجازه خواهند داشت تا به طرح پرسشها و تلاش برای پاسخ به آنها برآیند. تفاوتی نمیکند که این آزادی برای بیان چه گروه و یا چه دیدگاهی است؟ مهم آن است که این اصل، بستری را فراهم میکند تا دو «عرصه فکر و عمل» همواره به چالش کشیده شود. توقیف مطبوعات و دیگر رسانهها در ایران، موضوعی است که جدای از مصادیق و بهانههای آن -به طور اصولی و ریشهای- میبایست یکبار برای همیشه از سه منظر نقد شود: الف) از نگاه حقوقی و مصونیتهای روزنامهنگار؛ ب) از نگاه قضایی و قوانین ایران؛ ج) از نگاه فرهنگی و بازتاب اجتماعی. به نظر میرسد، رویه قضایی و قوانین فعالیت رسانهای در ایران، اگر با خط قرمزهای پذیرفتهشده و استاندارد تطبیق داده شود و افزون بر آن، اصل آزادی بیان و «مصونیتهای روزنامهنگار» بر «محدودیتهای روزنامهنگار» ترجیح داده شود، میدانی باقی میماند که فعالیت حرفهای در آن، هرگز با توقیف و عوامل فشار مواجه نخواهد شد. آنچه در سال 1393 گذشت، موقعیت روزنامهنگاری را در سه وجه ترسیم ساخت. وجوهی که نشان میدهد هنوز ما برای رسیدن به «روزنامهنگاری پایدار حرفهای» با موانع جدی مواجهیم و مایل نیستیم بپذیریم یک پای روزنامهنگاری -جدای از محیط- واقعگرایی، شرایط یا عنصر محسوس است. عنصری که اگر روزنامهنگاری به آن نزدیک نشود یا خود در ساخت آن نقش فعال ایفا نکند، بازتابدهنده افکار عمومی نخواهد بود. افکار عمومی نیز یعنی سازنده فضا، شرایط یا همان عنصر محسوس که توقع دارد روزنامهنگار، بازتابدهنده مطالبات او باشد، در غیر این صورت، نه از فرضیه هابرماس چیزی میماند و نه از تعریف موریس دوورژه یا آلفرد سوی درباره افکار عمومی اثری بر جای خواهد ماند. با این نگاه تطبیقی، سه وجه روزنامهنگاری در سال 1393، با وجود بهتر شدن فضای کلی، نشان میدهد که هنوز وضعیت ناپایداری دارد: وجه نخست؛ به توقیفها، فیلترها و تذکرهای رسانهای بازمیگردد که بسیاری از آنان قابل نقد است، زیرا در یک بررسی اصولی، میتوان لااقل به این نتیجه رسید که توقیف و فیلتر رسانه میتوانست راهحل آخر باشد و نه راهحل اول. وجه دوم؛ به استمرار ضعف اقتصادی رسانهها برمیگردد که یک عامل جدی در دور شدن رسانهها از استانداردهای حرفهای است. وجه سوم؛ به راهکارهای غیرکارشناسی مربوط میشود که نشان داد همچنان تشکلها و انجمنهای صنفی روزنامهنگاران، تنها در زیر سایه نگاه و تصدی مستقیم و غیر مستقیم دولتی، هویت خواهند داشت، در غیر این صورت یا از اعتبار لازم برخوردار نیستند یا از نفوذ لازم. در این میان، باز بودن دست برخی از روزنامهنگاران که شاید چندان اعتنایی به گفتمان اعتدال و سیاستهای روشن آن ندارند؛ محل تامل جدی است. تاملی که متاسفانه ما را به رفتار دوگانه در برابر رسانهها میرساند. بیتردید برای رفع این وجوه سهگانه در فضای روزنامهنگاری ایران -برای سال پیش رو- باید هم مفاهیم بنیادی مانند آزادی بیان را بهطور جامع بپذیریم و هم در عمل نشان دهیم میان رسانهها تفاوت و تبعیضی نیست.
دیدگاه تان را بنویسید