چرا ورود زنان به ورزشگاهها همچنان ممنوع است؟
فرصت بسازیم
حضور بانوان در ورزشگاهها امروز به یکی از مسائل پیچیده در حوزه ورزش تبدیل شده است.
حضور بانوان در ورزشگاهها امروز به یکی از مسائل پیچیده در حوزه ورزش تبدیل شده است. تقریباً از سه دهه پیش به این سو، حضور بانوان در ورزشگاهها به عنوان یک «تماشاچی» منتفی بود؛ اما از نیمههای دهه 70 نسل تازهای از بانوان گرایش به ورزش را جدیتر گرفتند و در این میان شرکت در مسابقات ورزشی و حضور در ورزشگاهها به عنوان یکی از دغدغههای آنها معرفی شد.
فدراسیونهای ورزشی برای پاسخگویی به این قبیل درخواستها، که عمدتاً در حوزه ورزش حرفهای بود؛ اقدام به طراحی لباسهای ویژه بانوان در رشتههای مختلف ورزشی کردند که مورد تایید نهادهای بینالمللی هم قرار گرفت و بانوان ورزشکار در رشتههای والیبال، بسکتبال، فوتبال و فوتسال به همراه بانوان ورزشکار عرصه ورزشهای رزمی و چند شاخه دیگر ورزشی به مرور توانستند خود را وارد رقابتهای بینالمللی کنند. هماکنون نیز تعداد معدودی از ورزشهاست که ورزشکاران زن ایرانی نمیتوانند به صورت بینالمللی در آنها رقابت کنند.
در سوی دیگر ماجرا، زمانی که بحث حضور بانوان در ورزشگاهها و تماشای مسابقات مطرح شد؛ پیچیدگیها هم افزایش یافت. ورود بانوان به استادیومهای فوتبال ممنوع بوده است اما آنها میتوانستند برای تماشای ورزشهایی مانند والیبال و بسکتبال به ورزشگاهها بروند بهگونهای که به اعتراف مسوولان ورزشی مثل والیبال، هواداران اصلی این ورزش در کشور بانوان هستند. اما این اجازه نیز از آنها گرفته شد و کار به جایی رسید که روسای چند فدراسیون نظیر والیبال، بسکتبال و هندبال درصدد تهیه نامهای خطاب به وزارت ورزش برای کسب حضور مجدد بانوان در ورزشگاهها برآمدند. تلاشهایی که همواره با نگاههای سنتی جامعه در تناقض بوده و هست. به همین دلیل هم با فراز و نشیب زیادی مواجه شده و مخالفتها را به اوج رسانده است. اما آیا قرار نیست این محدودیتها مرتفع شود و موانع پیش روی آن چیست؟ سال آخر دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد بود که محدودیتها برای ورود بانوان به ورزشگاههای کشور آغاز شد. محدودیتی که دلیل آن، فضای بد حاکم در ورزشگاهها اعلام شد. این ممنوعیت از آنجا آغاز شد که خبرگزاری فارس تصاویری را از حضور بانوان در ورزشگاهها منتشر کرد و این
تصاویر با اعتراض برخی از محافل سنتی مواجه شد.
پیشتر از آن مانعی برای ورود بانوان وجود نداشت و ورزشگاهها از فضای خوبی برخوردار بود و مشکلی بانوان را تهدید نمیکرد. چرا که بیشتر زنانی که در ورزشگاهها حضور پیدا میکردند؛ به صورت خانوادگی به ورزشگاهها میآمدند و جالب آنکه، مشکل چندانی نیز برای آنها به وجود نمیآمد و حتی گزارشهایی از برخورد مناسب و بهبود فضای اخلاقی ورزشگاهها نیز منتشر شد. از اینرو شاید بتوان وجود فضای بد حاکم در استادیومهای فوتبال را هم به غیبت زنان نسبت داد. بعد از ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه تجمعی صورت گرفت و در این تجمع دختر 17سالهای که پدر و مادرش او را به آنجا آورده بودند بعد از ورود به ورزشگاه، از سوی نیروی انتظامی بازداشت شد. فعالان حوزه زنان، انتظار داشتند معاون رئیسجمهور در امور زنان در رفع این مشکل آنان را همراهی کند اما در حالی که قانونی هم برای ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاه وجود ندارد ایشان به چند مصاحبه مطبوعاتی اکتفا کردند و دست آخر، همه چیز با اما و اگرهایی روبهرو شد که تاکنون نیز ادامه داشته باشد.
در مورد فوتبال اما بحث کمی متفاوتتر است. اول باید مسوولان اجازه دهند زنان در ورزشگاه حضور پیدا کنند تا بعد از دیدن فضای حاکم بر آن در راستای بهبود آن فرهنگسازی شود.
یکی از ارگانهایی که در این زمینه میتواند با ایجاد امنیت نقش مهمی ایفا کند و در واقع فرصتی استثنایی بسازد؛ نیروی انتظامی است. به نظر میرسد در این زمینه به یک «فرصت» نیاز است و تا زمانی که بانوان وارد ورزشگاه نشوند؛ نمیتوان در این زمینه کاری برای بهبود فضای فرهنگی ورزشگاهها انجام داد.
دیدگاه تان را بنویسید