چرا مرتضی پاشایی پدیده شد؟
احساس مشترک با هم بودن
نام مرتضی پاشایی، در سالی که گذشت، آنقدر تکرار شده که دیگر نیازی به توضیح نیست.
نام مرتضی پاشایی، در سالی که گذشت، آنقدر تکرار شده که دیگر نیازی به توضیح نیست. در نگاه اول او یک خواننده، نوازنده یا آهنگساز مثل بسیاری دیگر از همصنفان خود است که ابتدا فعالیت زیرزمینی در حوزه موسیقی داشته و پس از چندی اقدام به انتشار آلبومهای خود کرده است. نکته جالب توجه در بررسی آنچه که یک خواننده و آهنگساز مانند پاشایی را مشهور کرده، روند کار او از نظر حرفهای است. پاشایی فعالیت خود را از سال 89 آغاز کرده و دو سال پس از آن که آلبومهای خود را در اینترنت منتشر کرده، به شهرت رسیده است. تا این که سال 92 به ناگاه در مییابد به سرطان معده مبتلاست و متاسفانه بر اثر این بیماری، مجال نمییابد استعداد خود را در حوزه موسیقی بیش از این نمایان سازد. آنچه گفته شد؛ یک وجه از زندگی و نحوه به شهرت رسیدن مرتضی پاشایی است. وجه دیگر، چگونگی هیاهویی است که بر اثر فوت او (که قابل پیشبینی هم بود) رخ داد. به راستی چه اتفاقی افتاد که به ناگاه، فوت یک فعال موسیقی پاپ این چنین خبرساز شد و حتی کار به جدلهای رسانهای بر سر دلایل این موضوع نیز کشیده شد؟ در پاسخ به این سوال، ابتدا باید به موضوع خاصی به نام «رسانه» اشاره کرد. امروزه نمیتوان نقش رسانهها را در فضای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه نادیده گرفت. این رسانهها در جریان فوت مرحوم مرتضی پاشایی و خیل عظیم جمعیتی که برای مراسم خاکسپاری آمدند، یک موج ایجاد کردند. موجی که هرچقدر به اطراف میرسید، حلقه و دایره ارتباطی وسیعتری ایجاد میکرد. به همین منظور این موضوع را میتوان از اشکال مختلف مورد توجه قرار داد. از یک سو نقش رسانههایی نظیر شبکههای اجتماعی که دیگر حد و مرزی ندارد و با فراگیری بالا، در ایران نیز به مانند تمام دنیا، کارکرد دارد و از سوی دیگر نقش رهبران فکری در میان اقشار و گروههای مختلف. البته باید توجه داشت که رسانههای پرقدرت و تصویری مانند تلویزیون هم در پدیده شدن این ماجرا نقش بسزایی داشت. تلویزیون از یک سو با پخش آهنگهایی از ایشان و از سوی دیگر با برنامههایی که برای معرفی این خواننده تهیه و پخش میکرد؛ بخش بزرگی از مخاطبان را به سیل جمعیتی کشاند که برای مراسم خاکسپاری این خواننده آماده میشدند. عملکرد صدا و سیما، نیز در معرفی این چهره به مخاطبان قابل توجه بود. چنان که یکی از شبکههای تازهتاسیس، آهنگهای پاشایی را پخش میکرد و مسابقهای هم در همین راستا برگزار کرد. یا این که برنامههای متنوعی از زندگی حرفهای و شخصی و بیماری ایشان به روی آنتن رفت که برای اذهان عمومی تاثیرگذار بود و چهرهای مانند پاشایی را به شهرت و معروفیت رساند. به این موضوع نیز باید اشاره کنم که اصولاً مردم ایران بسیار احساساتی و عاطفی هستند و با ایشان همدردی بسیاری کردند. این موضوع هم به پدیده شدن این شخص کمک زیادی کرد. فارغ از اینها شرح زندگی مرتضی پاشایی که در شبکههای اجتماعی پخش شد به برانگیختن احساسات جوانان کمک بسیار زیادی کرد. پاشایی یکی از چندصد نفری است که به دلیل ابتلا به سرطان جان خود را از دست داد، اما این «حس همدردی» با یک چهره مشهور موسیقی موجب شد تا آهنگهای وی، به سیاق روحیات مردم ایران، پس از مرگ او محبوب شود و در تاکسی، خانه، مرکز خرید و حتی نمایشگاه به گوش برسد. یعنی به عبارتی از همهسو و از همهجا با این پدیده مواجه بودند و کسانی که حتی این فرد را نمیشناختند، با ورود به این فضاها، مشتاق میشدند این فرد را بیشتر بشناسند. البته فقط در ایران چنین مسالهای اتفاق نمیافتد بلکه در همه جای دنیا وقتی افراد مشهور وارد فضای عمومی میشوند، با واکنشهای هیجانی طرفداران خود مواجه میشوند. هرچند حاشیههایی نیز در مراسم خاکسپاری مرحوم پاشایی رخ داد. اما در میان جمعیتی که برای خاکسپاری وی آمده بودند افراد زیادی وجود داشتند که مشکلات شخصی داشتند و این نوع مراسم را به عنوان یک ابزار برای طرح مشکلات فردی، خانوادگی و اجتماعی خود میدیدند. به نظر میرسد یک احساس مشترک در بین مردم شکل گرفته که نیاز به جمع شدن و بودن در کنار هم از ضرورتهای این احساس است و مرگ پاشایی تنها یک بهانه بود برای دور هم جمع شدن مردم.
دیدگاه تان را بنویسید